صمد مرفاوی، مربی استقلال مقابل دوربین طرفداری قرار گرفته و پاسخگوی سوالات فرزام محمدعلیها بود.
پیش از این دو قسمت از این گفتگو را تقدیم تان کردیم. حالا صمد مرفاوی در بخش سوم و پایانی گفتگوی خود در خصوص دوران سرمربیگری اش در استقلال، گل های خود در دربی و معضل قلیان در فوتبال ایران صجبت هایی را انجام داده است.
بخش پایانی این گفتگو را می خوانید و می بینید:
شما در لیگ سیزدهم که استقلال تیم خیلی قدرتمندی نبود و مهره های بزرگی نداشتید، تا پای قهرمانی هم رفتید ولی در هفته های پایانی تیم به طور عجیبی افتاد و چهارم شدید. چه اتفاقی در آن فصل رخ داد؟
آن اولین دوره ام بود. موقعی سرمربی استقلال شدم که هم تیم مدیریتی نداشت و هم قهرمان شده بود. یعنی در شرایط سخت سرمربی تیم شدم و کم تجربه نیز بودم. شاید اگر تجربه الان را داشتم، تمام فکر و ذکرم قهرمانی بود. الان هم تمام فکر و ذکرمان در تیم قهرمانی است. در آن زمان که فصل 86-85 بود، مدیر عامل نداشتیم. آقای قریب بود که ول کرد و رفت. با همان وضع نیز قهرمان بودیم و در 4 هفته پایانی قافیه را باختیم. آن هم به خاطر اینکه سرپرست باشگاه تعیین کردند که سرپرست نیز اعلام کرد می خواهم مربی تیم را برای فصل بعد عوض کنم و مرحوم حجازی را به عنوان مربی برگزید که حتی در ورزشگاه نیز نشست. این عدم مدیریت بود. تیمم از نظر فنی مشکلی نداشت و کارش را انجام می داد ولی وقتی عدم مدیریت به وجود آمد، باعث شد تیم دچار لغزش شود. درست مانند امسال در لیگ قهرمانان آسیا که مجید نامجو مطلق به عنوان مربی موقت انتخاب شد و به دنبال مربی دیگری بودند، طبیعی است تیم نتواند ثبات داشته باشد. در زمان من نیز همین گونه بود. دیگر از بازیکن نمی تواند کار گذشته را بخواهید زیرا اگر بخواهید یا حتی اگر محکم هم برخورد کنید، می گوید تو ببین 4 هفته دیگر در تیم هستی یا خیر. این اتفاق نباید در تیم بزرگی مثل استقلال رخ دهد. متاسفانه در استقلال ما بعضی جاها از مدیران ضربه خورده ایم. همین باعث شد ما در آن فصل نتیجه نگیریم.
شما سه گل در دربی زده اید که هر سه گل با ضربه سر بوده اند. کدام را بیشتر دوست داشته اید؟
نمی توانم بگویم کدام گل زیرا هر سه باعث خوشحالی استقلالی ها شدند ولی آن گلی که در جام حذفی زدم و پس از آن جام را گرفتیم، برایم بسیار شیرین بود.
در آن دربی که 2-0 جلو افتادید، منصور پورحیدری نقل کرده بود که شاهرخ بیانی و مهدی فنونی زاده بین دو نیمه گفته اند رعایت علی پروین را بکنید. این درست است؟
من چنین چیزی نشنیده ام. الان نیز مرحوم پورحیدری بین ما نیست. چنین چیزی نشنیدم ولی کلا تیم در نیمه دوم بدون اینکه بخواهم کسی را مقصر بدانم، افت کرد. می توانستیم بهتر باشیم و گل های بیشتری بزنیم زیرا پرسپولیس کاملا در اختیار ما بود و حرفی برای گفتن نداشت ولی تیم کلا افت کرد. اینکه گردن کسی بندازیم، درست نیست چون من نیز در آن تیم بودم و یعنی همه ما افت کردیم.
در مورد تیم ملی زمان مرحوم دهداری سوال بپرسم. یادم است وقتی 14 بازیکن از حضور در تیم ملی استعفا کردند، می گفتند آقای دهداری مستبد و دیکتاتور بود. واقعا این جور شخصیتی داشتند؟
مرحوم پرویز دهداری یک انسان کامل و بزرگ از هر لحاظ بود و یک اصول برای خودش داشت که آن ها را زیر پا نمی گذاشت. ایشان به لحاظ اخلاقی با بازیکن صحبت می کرد و سعی می کرد به عنوان بزرگتر اخلاق را به لحاظ اجتماعی و انسانی به ما یاد دهد. او انسانی بود که کاملا کشورش را دوست داشت و هر زمان که صحبت می کرد، می گفت ما نماینده ایران هستیم. ایران کشور بزرگی است و فرهنگ دارد. ما وقتی به عنوان نماینده ایران وارد زمین می شویم، باید رفتار، کردار، گفتارمان ایرانی باشد. یعنی ایشان یک حساسیت خاص به جامعه ما داشت و به همین خاطر می خواست این مسائل را در تمام بازیکنان وارد کند. خیلی ها نمی خواستند این را قبول کند. یعنی همه با هم بیاییم و همه با هم برویم. همه با هم غذا بخوریم و همه با هم از سر میز غذا بلند شویم. حتی برای صحبت کردن روی میز غذا، می گفت روی میز غذا باید فرهنگ خود را نشان دهیم، بلند صحبت نکنیم و شایسته یک ایرانی نیست سر میز غذا بلند بخندد یا بلند حرف بزند. ما ایرانی هستیم و باید این رفتار ایرانی را به فرهنگ های دیگر نشان دهیم. بعضی ها نمی توانستند خود را با این شرایط وفق دهند و این مسئله برایشان سخت بود. مرحوم دهداری پای اصول خودش ایستاد تا وقتی نسل دیگری بعد از ایشان آمدند.
ضربات سر شما همیشه در دوران خودتان معروف بود. در نسل جدید کسی را دیده اید که شما را یاد خودتان بیندازد؟
در نسل جدید، وحید هاشمیان را در تیم ملی می دیدم که خوب قطع می کرد و ضربات سرش را دوست داشتم. در نسل فعلی، گاهی اوقات می بینم سردار آزمون سرهای خیلی خوبی می زند. بالاخره این ضربات سر ما را یاد خودمان یا کریم باوی و کسانی دیگر می اندازد.
به عنوان سوال پایانی، این مسئله قلیان و سیگار به خاطر مصاحبه آقای سعادتمند، اردوی استقلال در قطر را خیلی در حاشیه برد. اگر بخواهید صادقانه بگویید، در نسل شما نیز این چنین چیزی بود؟
در نسل ما قلیان به شکل فعلی نبود. قلیانی بود که بیشتر پیرمردها و پیرزن ها می کشیدند. من بچه جنوب هستم و می دیدم پیرمردها و پیرزن ها در خانه می نشینند و مشغول می شوند. دوره ما فوتبالیست ها قلیان نبود. شاید سیگار بود و برخی می کشیدند ولی در خفا می کشیدند و جلوی جمع و بزرگترها نبود. یعنی خیلی مخفیانه بود. ولی در نسل فعلی که شایعه های بسیاری پیش آمده، اکنون باب شده است و برخی نیز می کشند و نمی توان منکر شد یا دروغ گفت. در زمان من نیز بازیکنانی بودند که سیگار می کشیدند.
شما در عمر خودتان امتحان کرده اید؟
خیر. نه سیگار نه قلیان هرگز امتحان نکرده ام. بازیکن دیده ام جلویم کشیده است ولی نیامده ام آبروی او را ببرم و با شخصیتش بازی کنم. اگر قدرت و توان داشته باشم، به عنوان یک مربی باید جلوی آن مسئله را بگیرم. اما اگر بخواهم سر سری رد شوم، پس چرا مربیگری کنم. بازیکن را کشیده ام کنار و صحبت کرده ام، اگر تکرار کرد، دیگر جایی در تیم ندارد. اگر به صحبت من احترام گذاشت، پس به کارش ادامه می دهد. دلیلی ندارد در بیرون این مسئله را عنوان کنم و این بین من و بازیکنم است. من اگر عرضه داشته باشم آن را درست می کنم ولی اگر نداشته باشم پس برای چه کارم را انجام می دهم؟ باید راهم را بکشم و در خانه بشینم.
از شما ممنونم آقای مرفاوی. اگر صحبت پایانی با مخاطبان مانده، در خدمتتان هستیم.
خیلی ممنون از اینکه مرا دعوت کردید. در موقعیتی مرا دعوت کردید که مسئولیتی در باشگاه داریم و یک سری مسائل را باید با هواداران و عزیزان مان مطرح می کردیم. من هرچه در توان داشتم، مطرح کردم. امیدوارم سال فوتبالی خوبی برای استقلال و هواداران باشد. آرزو می کنم هواداران استقلال به ما کمک کنند و صبور باشند تا ان شاءالله بتوانیم قهرمان شویم و جامی را به عزیزان هدیه دهیم.
پایان
همچنین بخوانید:
صمد مرفاوی در طرفداری: تیم استراماچونی بهترین استقلال تاریخ نبود!
صمد مرفاوی در طرفداری: از وقتی به استقلال آمدم باند بازی ندیدم