/ /ماجرای بنی قریظه:
یهود بنی قریظه تنها طایفه یهودی باقی مانده در مدینه بود و با مسلمانان پیمان داشتند تا در صورت حمله به مسلمانان از آنها دفاع کنند. در جنگ احزاب یا همان خندق کفار به مسلمین حمله می کنند و مدینه را به محاصره در میآورند. مسلمانان مقاومت مردانه ای می کنند و یکی از این نبردهای مشهور همان جنگ تن به تن حضرت علی با عمرو ابن عبدود است که مولانا آن را با بیان «ای پس از سوالقضا، حسن القضا» تصویر می کند.
بعد از مقاومت مردانه مسلمانان برخی از مشرکان به این نتیجه می رسند که از جنوب مدینه یعنی جایی که یهودیان حضور دارند به مسلمانان حمله کنند. توافقات با برخی از سران بنی قرظیه صورت می گیرد و خیانت عملی می شود ولی از آنجایی که یدالله فوق ایدیهم است، طوفانی ایجاد می شود و احزاب کار خود را نیمه کاره رها می کنند و دست از محاصره مدینه بر می دارند. بعد از این اتفاق با دستور رسول الله بلافاصله مسلمانان به سمت بنی قریظه حرکت می کنند.
بنی قریظه پنج روز در محاصره قرار می گیرد
جالب است که در روز پنجم کعب ابن اسد که یکی از سران یهود است خطاب به قوم خود می گوید که بیایید یکی از این سه کار را انجام دهیم. یکی از این سه راه حل این است که اسلام بیاوریم چون همگی شما می دانید محمد پیامبر است و نشانه های او را در کتب خود دیده اید ولی نویسنده مغرض متن فوق به این اشاره نمی کند! اساسا کسانی که شبهه بنی قریظه را مطرح می کنند با تلبیس (برای دانستن مفهوم تلبیس کلیک کنید) سعی می کنند آنچه را که موافق با عقاید باطل خودشان را تنها مطرح کنند و هیچگاه تمام ماجرا را نمی گویند. به هرحال آنها این مسئله را نمی پذیرند و کعب به آنها می گوید بیایید زن و بچه های خود را بکشیم و به جنگ محمد برویم که آنها این پیشنهاد را هم نمی پذیرند و در نهایت کعب به آنها می گوید امشب، شنبه است و محمد فکرش را نمی کند که ما به او حمله کنیم، پس بیاید به مسلمانان حمله ور شویم که این پیشنهاد هم پذیرفته نمی شود چون یهودیان علاقه ای به کار کردن در روز شنبه ندارند.
بعد از این ماجرا آنها از پیامبر می خواهند تا ابولبابه را به سمتشان بفرستد تا با او مشورت کنند. ابولبابه وقتی وارد حصار آنها می شود، گریه و ضجه زنان و کودکان را می بیند و دلش به حال آنها می سوزد. او خطاب به یهودیان می گوید که بهتر است تسلیم شوند و در همین زمان با دستانش اشاره می کند به گردنش و به آنها می فهماند که در این صورت احتمالا کشته می شوند. او بعد از این کار خود متوجه خیانتش می شود و به مسجد می رود و خود را به ستون می بندد تا خدا او عفو کند و گفته می شود بر اساس برخی روایات آیه 102 سوره توبه «عده دیگری که به گناهانشان اعتراف کردند و عمل شایسته را با عمل بد دیگر آمیختند، امید است که خدا توبه آنها را پذیرفته و بسویشان باز گردد، براستی که خدا آمرزنده و مهربان است» در همین ماجرا نازل شده است. (البته برخی روایات این آیه را به ماجرای جنگ تبوک نسبت می دهند.)
در هرحال یهود بنی قرظیه بدون شرط خود را تسلیم مسلمانان می کنند. در اینجا بحث حکم پیش می اید. سعد ابن معاذ که زخمی جنگ احزاب است و اتفاقا چندی بعد بر اساس همان زخم شهید می شود در این رابطه حکم صادر می کند. او حکمی است که چون از قوم اوس است مورد اعتماد یهودیان است و پیامبر هم او را به عنوان حکم عادل می پذیرد. سعد حکم می کند که مردان جنگجوی بنی قریظه که خیانت کرده اند کشته شوند و زمین های این قوم به مهاجران داده شود که بدون زمین و ملک هستند. از طرفی زنان، کودکان و باقی مردان این قوم هم اسیر شوند. البته کسانی که مسلمان می شوند، مشمول عفو هستند که چند نفر هم این کار را می کنند.
کسانی که آشنایی با ادبیات عرب داشته باشند، می بینند که در آیه 26 سوره احزاب ، لفظ فریقا تقتلون و تاسرون فرقا به معنای کشته شدن همه مردان نیست. یعنی همه مردان کشته نشده اند و البته زنان آنها اسیر نشده اند چون کلمات استفاده شدن در قرآن اشاره ای به اسارت زنان و کودکان زیر بلوغ ندارد و افعال به کار برده شده، شامل مردان بالغ و جنگجو است و نه حتی همه مردان. چراکه برای اسارت زنان و کودکان واژه سبی و جمع سبایا استفاده می شود و واژه اسر که در این آیه امده است مربوط به مردان بالغ است.
دوم، قدیمی ترین منبعی که این ماجرا را نقل کرده است، سیره ابن اسحاق است. پس از او همه از او برای این مطلب استفاده کرده اند و این درحالی است که منابع بحثی او چندان مشخص نیست و از منابع مبهمی استفاده کرده است. مالک ابن انس از ائمه چهارگانه اهل سنت ابن اسحاق را کذاب می داند و دلیل این امر نقل مطالب پیامبر و یهودیان از زبان یهودیان است. نکته جالب دیگر اینکه ماجرای بنی قریظه و کشته شدن 700 یا 900 نفر از آنها در هیچیک از کتب اربعه شیعه و یا صحاح سته اهل سنت نیامده است و این خود نشان از ضعف این اخبار است.
سوم، عدد 700 نفر الی 900 نفر که گفته می شود حضرت امیر و زبیر کشته اند، را بیایید و تقسیم بر 2 کنیم. عدد بدست آمده حداقل 350 است. گفته می شود که در نصف یک روز حضرت علی این تعداد را کشته اند. فر بگیریم که نصف روز 12 ساعت باشد. این به این معنا است که حضرت در هر ساعت چیزی حدود 30 نفر را سر بریده اند. یعنی هر دو دقیقه یک نفر. آن هم بدون وقفه یعنی حتی یک ذره استراحت یا غذا خوردن یا ... . آیا واقعا چنین چیزی واقعا شدنی است؟
چهارم، کشته شدن همه مردان بنی قریظه با آیه 18 سوره فاطر که در آن آمده «هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمی کشد و اگر شخص سنگین باری دیگری را برای حمل گناه خود بخواند ، چیزی از آن را بر دوش نخواهد گرفت ، هر چند از نزدیکان او باشد! تو فقط کسانی را بیم می دهی که از پروردگار خود در پنهانی می ترسند و نماز را برپا می دارند و هر کس پاکی ( و تقوا ) پیشه کند ، نتیجه آن به خودش بازمی گردد و بازگشت ( همگان ) به سوی خداست!» در تضاد است. پس طبیعتا فقط باید جنگجویان خائن کشته شده باشند.
پنجم، اگر این مطلب درست باشد که صدها نفر در بازار کشته شده و گودال هایی برای این امر حفر کرده باشند؛ پس چرا آثاری از آن یا کمترین علامتی که بر این واقعه اشاره کند؛ وجود ندارد. اگر چنین کشتار عظیمی رخ داده بود؛ فقها آن را به عنوان یک مبنا، مورد استناد قرار می دادند. این درحالی است که در رفتار خلیفه دوم، حضرت امیر و دیگران هیچگاه این اتفاق به عنوان مبنای رفتار خائین قرار نگرفته است.
ششم، ظاهرا یهودیان ماجرایی مشابه در دروه روم داشته اند و با توجه به مشابهات بسیار زیاد آن ماجرا و این اتفاق بعید نیست که اثراتی از آن را در این داستان اورده باشند و از آن برای مظلوم نمایی استفاده کنند.
هفتم، عبدالحسین زرین کوب در بامداد اسلام، چاپ 77 ، در صفحه 55 آورده: محققان اروپا رفتار او را با یهود بنی قریظه که تقریباً همه را کشت برخلاف مروّت شمرده اند اما گویی فراموش کرده اند که حتی در روزگار ما پیشوایان آزادی اروپا و امریکا گاه اهل یک قبیله یا یک شهر را به کلی نابود می کنند تا صلح و آزادی را برای دیگران تأمین کنند.
هشتم، در جایی خواندم که سعد ابن معاذ بر اساس حکم یهودیان درباره آنها حکم کرده است و بعد از جست وجو و حتی خواندن کتاب تثنیه آن را صحیح یافتم. در حکم تورات آمده:
اگر پروردگارت، آن را به تو واگذار کرد، همه مردان را از دم شمشیر بگذران، اما زنان و کودکان و حیوانات و هر آنچه در شهر است، همه غنیمت میباشد، پس همه را به عنوان غنیمت بردارید و غنیمتی که پروردگار نصیب کرده بخورید.
گفتنی است پیشتر هم پیامبر درباره یهودیان بارها از شریعت خودشان برای آنها حکم کرده بود.
نهم، در کتاب مناقب ابن شهر آشوب روایتی وجود دارد مبنی بر اینکه کلا 20 نفر کشته شدند که ده تن از آنها را حضرت امیر و ده نفر از آنها را زبیر کشت و مشخص نیست نویسنده شبهه و امثال او چرا به این منابع توجه ندارند..