از صفحه اینستاگرام فوتبالباز به آدرس www.instagram.com/futballbaz
کلکل هم کلکلهای قدیمی/ آقا یکی از لذتهای فوتبال، نه خود فوتبال که کلکلهای حاشیهایی فوتبال است. نصف استوری اینستاگرامی بازیکنها و مربیهای ایرانی هم که شده از این کلکلهای دمدستی و پر از غلط نگارشی و املایی. البته این داستان مختص به کشور ما هم نیست.
داستان روز/آرسن ونگر کتاب زندگینامهی خود را نوشته و چاپ کردهاست اما در حالی که در این کتاب اسم بسیاری از مربیان و بازیکنان را آورده است، حرفی از مورینیو نزده است. مورینیو در مصاحبهایی میگوید: «طبیعی است، آدم در کتاب زندگینامهی خود اسم کسی که باعث شکستها و ناکامیهاش شده را نمیآورد!» ونگر دوباره جواب داده که مورینیو فکر کرده اینجا مهدکودک است. ونگر دقیقا درست گفته. به خدا جایی که شما و مورینیو هستید مهدکودک است. فقط یک خاله نرگس را میخواهید که وقتی مثل فرنود گفتید «شوشو... خودم میشورم جمعتون کنه بگه توی خونه به ماشین لباسشویی دست نزنید بچهها!» یا عموپورنگ را که برایتان بخواند ونگر تک تک، تک تک ونگر تک ونگر!
برای مورینیو/ در راستای همین کلکل ونگر و ژوزه، من هم دعا میکنم ژوزه در کتاب زندگینامهاش، پپ و البته داستان ۵تایی شدنش یادش نرود!
داستان ادامهدار/ اگه فکر کردید در طول سال از این دست کلکلهای لوس به ندرت رخ میدهد، سخت در اشتباهید. همین هفته باز هم شاهد این کلکلها بودیم. داستان زلاتان و لوکاکو. یکی که سال پیش ادعا کرد پادشاه میلان است و آن یکی که در ۴۰ سالگی ادعا کرد خدای میلان است!
خدایان زلاتان/ زلاتان و این تعابیر چیز تازهایی نیستند. هرازگاهی خودش را خدای پاریس، منچستر، میلان و ... میداند. خداروشکر آنقدر هم در طول بازیگری، تیم عوض کرده که میتوان از خداهایش یک بتخانه با خدایان مختلف ساخت.
برای زلاتان/ بزرگی میگفت تکرار کردن یک حرف اشتباه و احمقانه حتی برای صدها بار، از درجهی حماقت و اشتباه بودنش، نمیکاهد! البته همهی اینها شوخی است وگرنه یکی از تفریحات ما، خواندن و دیدن مصاحبههای زلاتان است.
کلکل درستوحسابی/ مابین همهی این کلکلهای بچگانه، کلکلهای جالبتری را هم شاهد بودیم. بازیکن بزرگ فوتبال یعنی تایگر وود، ببخشید اشتباه شد، بازیکن بزرگ فوتبال یعنی گرت بیل بعد از چندسال، به تاتنهام برگشت و اولین بازی خود را زیرنظر مورینیو انجام داد. اما داستان چه بود؟
نفرین بیل/ تاتنهام در حالی که ۳ بر صفر از رقیبش وستهام پیش است و خیالش از برد راحت، با استراتژی مورینیو، گرت بیل را دقیقهی ۷۰ به زمین میفرستد. استاد بیل هم یک موقعیت عالی را از دست میدهد و نشان میدهد که همچنان سوراخ و حفرههای کوچک ۱۱ سانتیمتری گلف را بهتر از دروازههای ۷ متری میشناسد! در ده دقیقهی بعد هم، تاتنهام سه گل میخورد و بازی با نتیجهی ۳ بر ۳ به پایان میرسد. به قول نشریهی مادریدی آس، حیف که بیل یکماه مصدوم بود وگرنه زودتر از این حرفها، نفرین بیل را شاهد میبودیم!
ما بیل، آنها لانزینی/ حالا یکی از هواداران تاتنهام هنگامی که بیل وارد زمین میشود با تمسخر توئیت میکند:« ما بیل را وارد بازی کردیم، آنها لانزینی!» و درنهایت همین لانزینی گل تساوی را زد. آقا! نه تنها در عصبانیت بلکه در خوشحالیهایتان هم حرفی نزنید که بعدا از زدنش پشیمان شوید! اگر هم زدید حداقل در توئیتر، توئیتش نکنید!
دراز بکشید/ مشکلات روز به روز بیشتر میشود. تا امروز فکر میکردم راهحل، این است که جلوی مشکلات بایستیم و در برابر ضرباتی که هر بار به سمتمان روانه میشود، خودمان را، بله خودِ خودمان را، محکم و سفت بگیریم تا مشکل از هیچجایی به ما ضربه نزند. اما نگو که اشتباه میزدیم. در برابر مشکلات نباید ایستاد و خودِ خود را محکم گرفت. لم بدهید، دراز بکشید و در حالی که پشت به مشکلات کردهاید به بقیه که در برابر مشکلات همچنان از خود خودشان، دفاع میکنند بگویید به شما ملحق شوند.
رعدوبرق/ آقایی که در عکس میبینید دراز کشیدهاند و پشتوار مراقبند توپ از زیرخط دفاعی رد نشود، جناب داگلاس کاستا هستند که در این فصل برای دومین بار به بایرنمونیخ پیوستند. بعد از حضور مجدد در بایرن هم فرمودند: «میگویند که رعد و برق هیچوقت یک نقطه را دوبار نمیزند اما میبینیم که شد!» باشه تو رعدوبرق، مونیخ هم جایی که تو دوبار آنجا را نشانه گرفتی. اما به نظرم اگر رعدوبرق واقعی ده بار بزند قطعا هر دهبار همانجایی که دراز کشیدی را نشانه میگیرد.
تغییر عقیده/ الان که فکر میکنم نظرم عوض شد. در برابر مشکلات دراز نکشید. همان مقابل مشکلات بایستید اما دیگر خودِ خودتان را محکم نگیرید. بگذار بزنند. مرگ یکبار شیون یکبار!
حالا که حرف بایرن شد/ حسن صالح حمیدزیچ، بازیکن سابق بایرنمونیخ و مدیر ورزشی کنونی بایرن قول داده است که برای اولین بار در تاریخ فوتبال، به عنوان تیمی معرفی شوند که از سهگانهی سال قبل خود دفاع میکنند. حسنجان! میدانیم کلید این موفقیت دست توست اما قول نده. ما دیگر به هیچ قول و وعدهایی اعتماد نداریم. حداقل صبر میکردی انتخابات بایدن و ترامپ برگزار شود، بعد به هوادارن بایرن قول میدادی!
دغدغهی این روزهای من/ در آستانهی الکلاسیکو، سوالی که ذهنم را درگیر کرده است این است که واقعا بشینم این بازی را ببینم یا بازی کادیز و ختافه را انتخاب کنم! انتخاب سختی است. کادیز هفتهی قبل با برد رئال، یاد و خاطرهی آلکورکون را زنده کرد و بارسلونا هم با تک گلی که از «خایمه ماتا» بازیکن ختافه دریافت کرد یاد و خاطرهی گل خوردن از «نبیل فکیر» را گرامی داشت!
پیشنهاد آخر/ به این خبرنگارنماها و همهی سلبریتیهایی که خوشحالی بعد از گل عیسی آلکثیر را (که چشمانش را به شکل چینیها درآورد و باعث محرومیتش شد) تقلید کردند، پیشنهاد میکنم، خوشحالی بعد از گل سانسورشدهاش را هم تقلید کنند! باشد که اینها هم سانسور شوند و مدتی نبینیمشان. تمام!