نقش تیمو ورنر در بازی تیمی و فرصت سازی چلسی را می بینید. ورنر عقب تر آمده و مدافع میانی تیم حریف را از پست خود خارج می کند. کای هاورتز به فضای خالی شده توسط مدافع ساوتهمپتون وارد شده و با این کار مدافع ساوتهمپتون را هم با خود به آن منطقه جا به جا می کند. در نتیجه عرض دفاع ساوتهمپتون کاهش یافته و فضا در سمت دیگر خط دفاع ساوتهمپتون برای بازیکنی دیگر باز می شود که چیلول است.
همانطور که می بینید کایل واکر پترس به فضای مرکزی وارد شده تا هاورتز را یارگیری کند و چیلول فضای خوبی در سمت دیگر دارد.
فرصتی عالی برای بن چیلول!
اما ضعف چلسی در نحوه ی پرس آن مشاهده می شود. ضعفی که در بسیاری از تیم هایی که تمایل به پرس از بالا دارند هم دیده می شود.
چلسی با سیستم 442 پرس می کند اما مشکل آنجاست که خط دفاع چلسی عقب مانده و خط هافبک و حمله برای پرس بالا آمده اند. در نتیجه در میانه ی میدان بین هافبک و دفاع چلسی فضایی بزرگ پدید آمده. یک پاس بلند ارسال می شود؛ بن چیلول توپ اول را می برد و ضربه سر می زند ولی برای بازپس گیری توپ دوم کسی در فضای جلوی دفاع چلسی حضور ندارد.
به فضای بین خطوط نگاه کنید. ساوتهمپتون برای بردن توپ های دوم سه بازیکن در این فضا قرار داده است.
بن چیلول ضربه سر را زده و توپ اول دفع می شود ولی برای بردن توپ دوم بازیکنی از چلسی حضور ندارد و حالا ساوتهمپتون در یک سوم دفاعی چلسی حضور دارد؛ تنها با یک پاس بلند!
همین اتفاق در صحنه گل اوکراین به اسپانیا در بازی هفته گذشته دو تیم در لیگ ملت های اروپا اتفاق افتاد. بسیاری تنها داوید دخیا را به خاطر خروج بیش از حد او از دروازه سرزنش کردند. اما مشکل به اینجا ختم نمی شد. می توانید فاصله زیاد بین خط دفاع و هافبک های اسپانیا که برای پرس بالا آمده بودند را ببینید. هیچ کس از بازیکنان اسپانیا برای پوشش دادن این فضا حضور ندارد. یک ارسال بلند از دروازه بان یک ضربه سر یک پاس در عمق برای سیگانکوف و گل! تنها با سه پاس.