بیژن طاهری، مربی سابق استقلال در برنامه ملاقات با چهره ها مقابل دوربین طرفداری قرار گرفت. دو قسمت اول این گفتگو که به مسائل استقلال و پرسش ها و ابهامات هواداران این تیم اختصاص داشت، روز گذشته تقدیم شما شد. بخش سوم گفتگو فرزام محمد علیها با بیژن طاهری به نوعی خاطره بازی است. از دربی 120 هزار نفری تا دربی ای که ناراحتی ناصر حجازی را در پی داشت و آن بازی معروف پرسپولیس و محمدان بنگلادش.
بخش پایانی گفتگوی فرزام محمد علیها با بیژن طاهری را می بینید و می خوانید:
به گذشته برگردیم. اولین دربی شما، همان دربی معروف 120 هزارتایی بود که همه جا حتی کنار زمین آدم بود. در خصوص حال و هوای آن بازی می گویید؟ چند ساله بودید؟
من در آن زمان 21 ساله بودم. در آن زمان نیمکت ها پشت دروازه بود. آقای پورحیدری به من گفت پاشو گرم کن ولی بدن من اصلا گرم نمی شد. به هر حال آن بازی خوب بودیم و پرویز مظلومی گل زد. سپس از من خواستند سریع به زمین بروم. وارد زمین که شدم یک لحظه سرم را بالا کردم و دیدم حتی در آسمان نیز آدم است زیرا روی نورافکن ها و دیوارهای استادیوم نیز آدم نشسته بود. در آن لحظه حسابی خیس عرق شدم. دربی واقعا سختی بود. این بازی دربی، بزرگان زیادی را عاجز کرده است. این گونه نیست که فکر کنید دربی ساده است یا پشت تلویزیون فکر کنید یک بازی معمولی است. بزرگان زیادی بودند که اسم دربی را می شنیدند، لرزه به تنشان می افتاد. در آن بازی نیز خوب بازی کردم. 30 دقیقه در زمین بودم. یک شوت هم زدم که بهروز سلطانی با انگشت آن را دفع کرد.
یک دربی تلخ 3-0 هم بود که شما جای مراغه چیان به زمین آمدید. شایعه شد که قبل از مسابقه اتفاقی افتاد که ناصر حجازی روحیه اش خراب شد.
بله قبل از بازی اتفاقاتی افتاد که ناصر حجازی ناراحت شد. در آن مسابقه پرسپولیس نیز خیلی خوب بازی کرد. ناصر محمدخانی و شاهرخ بیانی که به پرسپولیس رفته بود و انگیزه زیادی داشت و برابر ما گل هم زد. بله ناصر حجازی بابت مسائلی قبل از مسابقه ناراحت بود.
در خصوص اتفاقات می گویید؟
نمی توانم بگویم.
آن قدری که می شود را بگویید.
آخر اگر بگویم فکر نمی کنم درست باشد. بعد از قطع شدن دوربین ها می گویم.
به سراغ دربی 7 فروردین 1366 برویم. اولین دربی ای که شما فیکس بودید. واقعا دربی این قدری که می گویند وحشتناک است؟
برای ما که وحشتناک بود زیرا ما روحیه لطیفی داشتیم. برای بچه های امروزی فکر نمی کنم دربی این قدر وحشتناک باشد. زمانه تغییر کرده است. ما یک جوری بودیم بچه های امروز یک جور دیگر. استرس واقعا به ما حاکم بود و نمی خواستیم اصلا ببازیم. نه اینکه الان بخواهند ببازند ولی ما یک حالی بود و بزرگترهایی داشتیم که اگر می باختیم، واقعا تنبیه می کردند.
شاید چیزی که در دوران شما نبود و در حال حاضر وجود دارد، این است که خیلی از بازیکنان استقلال، پرسپولیسی هستند و خیلی از بازیکنان پرسپولیس نیز استقلالی که شاید به خاطر پول یا مثلا جایگاه بهتر به تیم مقابل رفته اند. در این خصوص صحبت می کنید؟
شاید یک نفر در کودکی طرفدار یک تیمی بوده ولی در دوران فوتبال راهی تیم دیگری شده است. در گذشته هم این گونه داشتیم.
ولی حس می کنم دوران قدیم کمتر بوده است. به هر حال که در فوتبال گذشته پولی نبوده و بازیکن تیم محبوبش را انتخاب می کرده ولی اکنون مسئله پول است. بازیکن می گوید استقلالی ام ولی به پرسپولیس بروم، پول بیشتری می گیرم. یعنی فکر می کنم امروزه این مسئله پررنگ تر است
به نظر من در فوتبال حرفه ای این چیزها عادی تر است. بازیکن باید ببینید شرایطش چیست و در تیم خود می تواند بازی کند یا خیر. مثلا می بیند در استقلال دو بازیکن آماده در پست او هستند ولی به پرسپولیس برود، راحت تر بازی می کند. وقتی به تیم مقابل برود، به آن تیم نیز علاقه مند می شود.
بهترین دربی ای که خودتان در آن بازی کردید، کدام بوده است؟
دوران بازی که همان دربی 1-0 ، زیرا واقعا شبی خاطره انگیز بود. کنترل این همه تماشاگر واقعا سخت بود. آن بازی با تاخیر چند ساعته نیز شروع شد. آقایان پروین و حجازی از مردم می خواستند که از کنار زمین بروند. یک چیزی هم شنیدم که جالب بود. آقای پروین به داور می گوید قبل از اینکه سوت پایان را بزنی به من بگو زیرا می دانست مردم به زمین هجوم می آورند. به همین دلیل در فیلم نیز می بینید که قبل از سوت پایان، علی پروین سریعا به رختکن می رود.
شما یکی از نزدیکترین فوتبالیست ها به ناصر حجازی بودید. حتی به خاطر او به بنگلادش و آن محمدان معروف نیز رفتید. در این خصوص توضیح می دهید؟
من همیشه گفته ام که به ناصر حجازی مدیون و بدهکارم. هنوز به بنگلادش نرفته بود و در هند بود. در دیلیم تمرین می کردیم و یک روز به من گفت هرجا بروم تو را می برم و بدنت را آماده کن. یادم می آید آن زمان خودم نیز تمرین می کردم تا بدنم آماده شود. او نیز به قولش وفا کرد. در آن زمان وسایل ارتباطی مانند الان نبود. یعنی شما وارد فرودگاه مهرآباد می شدید، کسی از شما خبر نداشت تا به جایی برسید و از آن جا نامه پست کنید که خانواده تان بدانند حالتان خوب است. خانه ما نیز تلفن نداشت و به همین دلیل برقراری ارتباط سخت بود. واقعا روزگار سختی بود و خود ناصرخان نیز روزگار سختی را سپری کرد. وقتی ناصرخان کارش درست شد، یک روز از طریق دوستان مشترکمان به من اطلاع دادند که برو سفارت ویزا بگیر و من نیز این کار را کردم و به آنجا رفتم. بلافاصله نیز به کلکته رفتیم و یک 4 جانبه بازی کردیم. من نیز آنجا گل زدم. در فینال نیز گلزنی کردم. وقتی برگشتیم، با ما قرارداد بستند.
در خصوص آن بازی پرسپولیس و محمدان بنگلادش برایمان بگویید. فکر می کنم یکی از تاریخی ترین اتفاقات بود که یک تیم بنگلادشی آن هم با دو بازیکن ایرانی و مربی ایرانی بیاید و پرسپولیس را ببرد.
البته تیم محمدان ضعیف نبود ولی خوب فوتبال ایران و پرسپولیس واقعا قوی بودند. قبل از مسابقه در یک هتل بودیم. پرسپولیسی ها کری می خواندند که 6 تای سال 52 را تکرار می کنیم. ما نیز در بازی قبلی مساوی کرده بودیم و پرسپولیس برده بود. بازی واقعا سخت بود. صبح بازی، یک باران شدید گرفت. رطوبت زمین آن قدر زیاد بود انگار بخاری روی چمن روشن بود. پرسپولیس نیمه اول خیلی به ما فشار آورد ولی نتوانست گل بزند. شروع نیمه دوم یک گل به ما زدند. می گویند تیمی یک گل بخورد کارش تمام است ولی ما انسجام تیم را حفظ کردیم و از دقیقه 60 تا 90 دو گل زدیم و بازی را بردیم.
می گویند آن روز آن قدر باران می آمده که به مردم بنگلادش گفته اند به استادیوم نیایید زیرا غرق می شوید.
در شرق آسیا باران های موسمی زیادی می آید. باران آن روز واقعا شدید بود. برایم جالب بود که مردم بنگلادش از کجا می دانستند محمدان پرسپولیس را می برد زیرا وسایل جشن و شادی آورده بودند. آن ها جشن رنگ پاشی را دارند و آن را اجرا کردند و بلافاصله وارد زمین شدند. در آن زمان مردم ما را روی دوش خود گرفتند. ناصرخان خدا بیامرز دوست ندارد کسی خیلی نزدیکش شود یا روبوسی کند. خلاصه روی دوش مردم بودیم و رد شدیم. شب پس از اینکه همه چیز آرام شد، ناصرخان را دیدم که به اندازه ما خوشحال نبود. به هر حال ما جوان بودیم و خوشحال ولی ناصرخان حس دیگری داشت که چرا بنگلادش باید ایران را ببرد زیرا در این مسابقات، ایران مطرح بود. من جوانتر بودم و دوست داشتم ببریم زیرا پرسپولیس را به چشم رقیب می دیدم.
در خصوص آن مسابقه شایعه است که برخی بازیکنان پرسپولیس دلخور بودند و در زمین راه می رفتند. این مسئله را دیدید؟
چیزی که من دیدم، پرسپولیسی ها در تمام طول مسابقه با تمام وجود بازی می کردند که نبازند.
شما در بنگلادش یک رکورد تاریخی دارید. درست است؟
بله من 34 گل زدم و کسی آن رکورد را نشکسته است.
پس از 33 سال، هنوز با بنگلادشی ها در ارتباطید؟
از محمدان به من زنگ می زنند و مطبوعات شان همچنان با من ارتباط دارند. اخیرا یکی از روزنامه های معتبر آنجا چند روز پیش با من تماس گرفت و مصاحبه کرد. به من پیشنهاد مربیگری محمدان را دادند و من نیز قبول کردم. به آن ها گفتم اتفاقا خیلی خوشحالم. حتی یک بازیکن ایرانی نیز برایم مدارکش را فرستادند که گفتم اگر می خواهید من بیایم، این را نیز بیاورید. چون بازیکن خودم نیز بوده است.
قطعی می روید؟
اگر بحث کرونا درست شود، بله. آنجا خیلی خطرناک است. 33 سال پیش ما واکسن آنفولانزا و تب مالت زدیم و رفتیم. آنجا هنوز آن قدر پیشرفت نکرده که بیماری نباشد. اگر بحث کرونا نباشد، حتما دوست دارم بروم.
از شما بابت این مصاحبه ممنونم. اگر نکته یا سوالی باقی مانده، در خدمتتان هستیم.
از شما ممنونم. فقط نکته ای را می خواستم به باشگاه استقلال یادآور شوم. من از باشگاه شکایت نمی کنم و نخواهم کرد ولی یک مرد در باشگاه پیدا شود و پول مرا بدهد. من دو سال زحمت کشیدم ولی کسی پولم را نداد. امیدوارم کسی پیدا شود و پول من، اشکان نامداری و محمد زرندی را بدهد.
از شما ممنونم آقای طاهری. از مخاطبین نیز تشکر می کنم امیدوارم که از این مصاحبه لذت ببرند.
پایان
همچنین ببینید:
بیژن طاهری: کریم باقری را یک سال قرضی به استقلال بیاورید | استقلال هم بزرگ تر دارد!
بیژن طاهری در طرفداری: به شفر گفته بودند بزرگترهای استقلال زیرآب می زنند