محمد علیپور، مدیرعامل باشگاه تراکتور می گوید تحمل اعداد و ارقام عجیبی که در فصل نقلوانتقالات مطرح میشود، سخت است.
به گزارش طرفداری، محمد علیپور مدیرعامل جدید باشگاه تراکتور گفتوگویی با رسانه رسمی باشگاه، صحبتهایی را انجام داده است که مشروح آن را در زیر میخوانید:
*هواداران تراکتور میخواهند با مدیرعامل جدید تیمشان آشنا شوند؛ از خودتان بیشتر بگویید.
من اصالتاً متولد شهرستان مراغه هستم و بخشی از تحصیلاتم را در مراغه و بخشی دیگر را در اردبیل گذارندهام. در تبریز هم زندگی کردهام و بیشتر در تهران اشتغال داشتهام. در نهایت باید بگویم فرزند آذربایجان هستم و پدر و مادرم از مهاجران سمت آذربایجان در زمان مشروطه بودند. مسئولیتهایی که داشتم عمدتاً در امورات اجرایی و مخصوصاً در وزارت نفت بوده است. یکی از کارهایی که ما در وزارت نفت پیگیر آن بودیم، مربوط به ورزش نفت و مخصوصاً تیم فوتبال نفت میشد. با توجه به پیشنهاد وزیر وقت نفت و شرایط موجود، زمانی که نفت تهران در لیگ دسته سه بود، ما این مسئولیت را پذیرفتیم. خدا را شاکریم که تلاشهای آن تیم نتیجه داد و نفت تهران از لیگ دسته سه پلههای ترقی را طی کرد و به لیگ برتر رسید. نفت تهران در لیگ برتر هم نتایج خوبی گرفت و جزو مدعیان لیگ برتر بود.
* وزارت نفت یکی از منظمترین وزارتخانههای کشور به حساب میآید. آیا ما در تراکتور هم آن «علیپورِ» با آن شکل و شمایل را خواهیم دید؟
اعتقاد من این است که هر موفقیت و پیشرفتی از نظم شروع میشود. اگر یک فرد در زندگی شخصی صاحب نظم باشد، فاصلهای با موفقیت نخواهد داشت. وزارت نفت با توجه به سابقهای که داشت، وزارتی غنی از مقررات بوده و دارای قوانین مختص خودش بوده است. کارمندان وزارت نفت حتی در استفاده از خودکار و نشستن در اتاقها هم دارای یک نظم و انضباط بودند. در اوایل، تأکید زیادی روی این مسئله بود و این احترام به قانون و نظم همیشه در ذهن نفتیها وجود دارد. انشاءالله با کمک خدا، در باشگاه تراکتور حتی بهتر از وزارت نفت، قوانین و مقررات را جاری و ساری میکنیم.
* شما در تهران زندگی میکردید و از باشگاه پرسپولیس پیشنهاد داشتید. این مسئله در ذهن مخاطب ایجاد میشود که چرا آقای علیپور این پیشنهاد را رد و در یک شهر دیگر، پیشنهاد تراکتور را قبول کرده است؟
در اواخر اسفند 98 از طریق دوستان متوجه پیشنهاد پرسپولیس شدم و جلساتی هم در این راستا داشتیم. پرسپولیس حواشی خاص خودش را دارد که تراکتور هم چندان مسثتنی از این مسئله نیست. تیمهایی که هوادار دارند، با حواشی خاص خود مواجه هستند. فردی هم که میخواهد با هر عنوانی به این باشگاهها ورود کند، با توجه به این مسائل تصمیم خود را میگیرد. زمانی که بحث پرسپولیس مطرح شد، جمعبندی من با توجه به شرایط موجود در این باشگاه و نظم و انضباطی که مدنظرم بود، فاصله داشت و به همین خاطر احتمال دادم که این مسائل میتواند کار را برای من در این باشگاه سخت کند.
*چه شد که تصمیم گرفتید به تراکتور بیایید.
قبل از اینکه بحث حضور من در پرسپولیس مطرح شود، در خدمت آقای زنوزی بودم. این اتفاقات مربوط به سال گذشته میشود و زمان زیادی از آن میگذرد. آقای زنوزی در آن مقطع پیشنهاد حضور در تراکتور را به یک شکل حرفهای به من ارائه کرد. ایشان با توجه به هوادارانی که تراکتور داشت، علاقهمند بود تکلیف این تیم را برای فصل جاری مشخص کند و با یک تصمیم حرفهای، مقرر شد افراد زیادی در جریان این تصمیم نباشند. دیدارهای ما هم در یک یا دو جلسه خلاصه نمیشد. تُرک بودن من و اخلاق مداری حکم میکرد که به سمت تراکتور بیایم. من بچه این منطقه هستم. همه ایران برای ما عزیز و قابل دفاع است و دفاع از ایرانِ واحد افتخاری برای ما به حساب میآید، اما هر فردی به محل تولد خود علاقه و عِرق خاصی دارد و میخواهد اگر بتواند کمکی بکند، این کمک به محل تولد خودش باشد. شاید برای برخیها باور این مطلب سخت باشد، اما پسر من میتواند شهادت بدهد. زمانی که تراکتور در لیگ یک حضور داشت، من با وجود تمامی گرفتاریهایی کاری بهعنوان یک طرفدار و تماشاگر در بازیهای تراکتور حضور داشتم. شعار موجود در ذهن من هم همان شعار معروف «یل یاتار، طوفان یاتار، یاتماز تراکتور پرچمی» است. ما از همان زمان پیگیر تراکتور بودیم و الان فردی که قصد کمک به خطه آذربایجان را دارد، به ما اعتماد کرده و بهترین فرصت برای حضور در باشگاه برای من ایجاد شده است.
* یکی از اتفاقاتی که گفتههای شما را درمورد تعصبتان به آذربایجان تایید میکند، بحث جدایی سامان نریمان جهان از نفت تهران است.
در نفت تهران اتفاقات جالبی رخ میداد. ما یک تیم و کادر خوب متشکل از آقای قنبرزاده، آقای شاهکرمی، مرحوم انیسی و آقای ایرانیان داشتیم. اکثر بازیکنان خوبی که به نفت تهران میآمدند، تُرک زبان بودند. همه ما میگوییم «جانم فدای ایران» که یک بحث کاملاً درست است، اما نمیتوانیم به محل تولدمان بیتفاوت باشیم. سامان نریمان جهان در آن مقطع بازیکن نفت تهران بود و ما در تمرین هم با او و بهمن کامل که تُرک زبان بودند، زیاد شوخی میکردیم. نریمان جهان یکی از بازیکنان خوب نفت تهران بود، اما یک مشکل خانوادگی برای او به وجود آمد و مادرش به من زنگ زد و درخواست کرد که به او برای برگشت به تبریز کمک کنم. یک بانوی محترم با زبان ترکی یک درخواستی از من داشت و به همین خاطر فقط به او گفتم «چشم». همان روز هم کارهای جدایی سامان نریمان جهان را انجام دادیم و او راهی تراکتور شد.
* تراکتور در فصل نقلوانتقالات بازیکنی جذب نکرده و بیشترین نگرانی هواداران هم از این موضوع است.
در ابتدا از هواداران تراکتور عذرخواهی میکنم. من به خاطر یکسری گرفتاریهای شخصی که داشتم، حضورم در تبریز به تأخیر افتاد. حتی آقای زنوزی نگرانی خود را از این موضوع ابراز کرد و گفت که «اگر مدیرعامل ما دیرتر معرفی شود، در نقلوانتقالات به مشکل خواهیم خورد. هواداران ما انتظار دارند که بازیکنان خوبی جذب کنیم و اگر این اتفاق رخ ندهد، فصل سختی در انتظار تراکتور خواهد بود». من هم به آقای زنوزی گفتم که «اگر حضور فیزیکی در تبریز ندارم، یکسری کارهایی را از راه دور انجام میدهم». من تصمیم خودم را گرفته و حضور در تراکتور یک افتخار برای من بود. در این مدت کم، کارهای زیادی انجام دادیم. فضای نقلوانتقالات، فضای خاصی است. عجله در جذب بازیکن، ممکن است باعث شود ما نتوانیم به خواستههای خودمان برسیم. حوصله، صبر، رایزنی و بررسی بیشتر میتواند برای ما در نقلوانتقالات اتفاقات خوبی را رقم بزند. از طرفی دیگر، ما چندان دوست نداریم اثری در تخریب بازار آشفته نقلوانتقالات داشته باشیم که در آن ارقام عجیبی گفته میشود که حتی تحمل آن سخت است، اما وظیفه ذاتیمان میدانیم که هواداران را راضی نگه داریم و انشاءالله این کار را هم انجام خواهیم داد. مذاکرات آغاز و کارهای خوبی انجام شده است. از هواداران و تُرکهای سراسر ایران میخواهم که کمی صبر کنند، ما کارهای خوبی انجام دادیم و به نتایج خوبی هم رسیدیم. انشاءالله اینها را هم اعلام خواهیم تا هواداران در جریان اتفاقات قرار بگیرند.
* هواداران چند وقتی است که این صحبتها را میشنوند و حالا اینها بیشتر تبدیل به یک نوع وعده شده است. خیلیها انتقاد میکنند که چرا باشگاه اعلام نمیکند با یک بازیکنی در حال مذاکره است یا مثلاً با پنج نفر به توافق رسیده است؟
این عددی که اشاره کردید، عدد درستی بود، اما من شخصاً دوست ندارم قبل از امضای قرارداد پیوستن یک بازیکن را اعلام کنم. ما تقریباً با پنج بازیکن تمام کردیم، اما هواداران اجازه بدهند کارهای حرفهای انجام شود تا این موضوع را رسماً اعلام کنیم، وعده هم نمیدهیم.
*انتقادی که درمورد باشگاه تراکتور وجود دارد، عدم ثبات است؛ چه در بحث مدیریتی و چه در بحث فنی .
بحث عدم ثبات در تیم تراکتور همیشه مطرح بوده که برای هواداران نگرانکننده است، اما هوادار باید بداند که در یک بخشی خودشان باعث عدم ثبات میشوند. آنهایی یک جاهایی حوصله نمیکنند تا نتیجه کار را ببینند. یک بخشی هم تقصیر من است که دیر به مجموعه اضافه شدم، اما ما چیزی را از دست ندادیم. عدم ثبات هم متأسفانه نه تنها در بحث ورزش، بلکه در کلیه سازمانها یک بحث فراگیر است. ما آمدیم که بمانیم، نه اینکه زود برویم. ما نمیتوانیم خودمان را به هواداران تحمیل کنیم، اما میتوانیم به آنها ثابت کنیم که دوستشان داریم و عامل اصلی ماندنمان رضایت هواداران است.
* یک موضوعی که در فوتبال ایران مطرح میشود، باندبازی است. اعتقادی به این جریانات دارید؟
نگاه به فوتبال ما حرفهای است، اما اگر عشق به تراکتور نبود، این امکان وجود داشت که همانند پرسپولیس پیشنهاد تراکتور را هم رد کنم. فوتبال ایران از فوتبال منطقه و دنیا جداست که یک اتفاقاتی در آن اپیدمی شده است. خدا را شکر ما در جاهایی که بودیم این اجازه را ندادیم و آقای منصوریان و بقیه مربیانی که با آنها کار کردیم، میتواند در این مورد شهادت بدهد. تنها جایی که باندبازی و بازیکنسالاری نبود، نفت تهران بود. ما از ابتدای کار این حرفها را شنیده بودیم و به عنوان یک خبر روی آن متمرکز شدیم و با راهکارهایی که داشتیم، اجازه این کارها را ندادیم و من از هیچ جایی بحثی درمورد رخ دادن این اتفاقات در نفت تهران نشنیدم و خودم هم چیزی ندیدم. آقای زنوزی هم پیش از انتخاب آقای منصوریان تماسی با من گرفته و یک اشاره گذرا به این موضوع داشتند. البته گزینههای دیگر هم بود، اما من هم گفتم که «اگر آنجا بودم قطعاً یکی از گزینههایم علیرضا منصوریان بود».
* پس از انتخاب شما به عنوان مدیرعامل تراکتور، پیامهای زیادی از بازیکنان سابق به دستتان رسید که نشان از احترام آنها به شما دارد. حتی گویا یک بازیکن در جریان مذاکرات به شما گفته که حاضر است سفید امضا کند.
مردم انتظار صداقت از مخاطب خودشان دارند. من تنها در صورتی قول میدهم که بتوانم آن را عملی کنم. وقتی به بازیکن قول پرداخت یک عدد را میدهیم، او هم برای این مبلغ برنامهریزی میکند. این بازیکن روی پرداخت یک مبلغی از سوی باشگاه حساب باز میکند و زیر بار یکسری تعهدات میرود. در قبال این بازیکن من هم باید به تعهد خودم عمل کنم. زمانی که ما تعهدمان نسبت به یک بازیکن را عملی میکنیم، او هم میخواهد این را جبران کند و محل جبران هم مستطیل سبز است. ما بازیکنی داشتیم که بعد از سوت پایان بازی، غَش کرد. او آنقدر در زمین دویده بود که بعد از بازی راهی بیمارستان شد. این را هم بگویم که من چندان اهل ولخرجی نیستم؛ پولِ کم، اما تسویه و پرداختِ به موقع انگیزه ایجاد میکند. بازیکنی با ما وارد مذاکره میشود و یک مبلغی را درخواست میکند که ما توان پرداخت آن را نداریم. زمانی که میگوید «یک باشگاه دیگر حاضر است پول بیشتر بدهد»، خصلت من این است که به این بازیکن میگویم «من نه جلوی پیشرفت فوتبالی و نه جلوی پیشرفت اقتصادی تو را نمیگیرم، اما فکر کنید که آیا میتوانید این مبلغ را از فلان باشگاه بگیرید؟ من این مبلغ هر چند کمتر را قطعاً پرداخت خواهم کرد». بازیکن شعور دارد و اینها را میفهمد. روی صداقت متقابلی که با بازیکنان مختلف داشتیم، آنها همیشه من را شرمنده خودشان کردند. البته هر جا که از کلمه «من» استفاده میکنم، منظورم مجموعه است. انشاءالله چنین مجموعه و حتی بهتر از آن را در تراکتور هم ایجاد خواهیم کرد. مجموعه ما در یکی از دورههای لیگ برتر، در کمتر از 25 دقیقه 19 قرارداد امضا کرد. علیرضا بیرانوند، مرتضی پورعلیگنجی و وحید امیری بخشی از این بازیکنان بودند که فقط میگفتند «هر کجا را میگویید امضا کنیم» این موضوع باعث ایجاد یک رفاقت و نزدیکی در باشگاه میشد. من به بازیکنان جوان هم علاقه دارم و دوست دارم بیشتر به آنها بها داده شود. از بازیکنان بزرگ تیم هم حتماً درخواست خواهم کرد که به آنها کمک کنند.
* برنامهتان برای تراکتور چیست؟
برنامه من برای تراکتور کوتاه مدت نیست. اولویت اول من و یکی از شروط ویژه آقای زنوزی، بومیسازی تراکتور بود. ایشان معتقد بود که در کنار استفاده از بازیکنان خوب موجود، باید به سمت بومی سازی هم برویم. اصطلاحی هم که مالک محترم باشگاه به کار برد، من گفت «آقای علیپور انشاءالله یک سیاستی داشته باشیم که پس از اتمام تمرین بازیکنان به جای هتل و مهمان سرا به خانههایشان بروند». نگاه سیاستگذار مجموعه این است و من هم همیشه به دنبال این بومیسازی بودهام. من در دیدار با آقای منصوریان هم تأکید داشتم که باید به سمت بومیسازی برویم و انشاءالله روزی برسد که تماشاگر در ورزشگاه بگوید «شماره 10 تراکتور پسر فلانی است و در فلان محله تبریز زندگی میکند». بحث دوم ما در تراکتور، سالمسازی است. نه اینکه خدای ناکرده بگوییم تاکنون سالم نبوده است و ما سالم سازی میکنیم، نه، تفکر ما به این شکل است و میخواهیم محیط را سالم کنیم و صداقت داشته باشیم، هم ما و هم مخاطبانمان. ابزارهای مختلف از بیرون تا داخل زمین کنار یکدیگر قرار گرفته و مجموعه تراکتور را تشکیل دادهاند. در جذب بازیکن با نهایت دقت جلو خواهیم رفت و به بحث دلالی و دستهای پشت پرده توجه ویژه خواهیم داشت. من با سرمایه و پول به اینجا نیامدم، با یک آبروی خوب و عقبه قابل دفاع به تبریز آمدم و هیچ چیز برایم مهمتر از حفظ آبروی خودم و آبروی مجموعه تراکتور نخواهد بود. وقتی همه اینها را در قالب یک مجموعه پیش ببریم، دلیلی برای عدم ثبات وجود ندارد. یک گلهای که من از همکاران خودم دارم، این است که چنین مجموعههایی خودمان را جدا از یکدیگر میبینیم، اما وقتی یک نفر از ما آسیب میبینیم، همه آسیب میبینند. وقتی ما واحد باشیم، مجموعه هم آسیب نمیبیند.
* نگاه و نظرتان درمورد سه کاپیتان تیم ملی که در تراکتور توپ میزنند، چیست؟
اگر خدا لطف میکرد، تراکتور و هوادارانش پتانسیل و ظرفیت داشتن پنج کاپیتان تیم ملی را دارند و به نظرم خودشان هم از این موضوع خوشحال میشدند. درست که در این کشور همه چیز به استقلال و پرسپولیس ختم میشود، اما من 40 سال پیش تراکتور و ماشینسازی را هم دیدهام. تبریز با فوتبال غریبه نیست. حضور مسعود شجاعی، اشکان دژاگه و احسان حاجصفی یک غنیمتی برای جوانان تراکتور است. وقتی ما میخواهیم جوان سازی و بومی گرایی کنیم، اینها میتوانند الگوی جوانان آذربایجان باشند. این سه کاپیتان قطعاً کمک زیادی در رسیدن ما به خواستهمان خوهند کرد. این سه نفر خاطرات خوبی با تراکتور داشته و ساختهاند. آنها در فینال جام حذفی هم کاری کردند کارستان. با آنها هم صحبت کردیم و انشاءالله به زودی به تیم اضافه خواهند شد. چیزی که برای من مهم است، حضور سرباز و بازیکنی است که با دلش در تراکتور حضور داشته باشد. بازیکنی دلش در تراکتور نباشد، به درد ما و کادر فنی نخواهد خورد. خدا را شکر هر بازیکنی که به تراکتور آمده، سرباز بوده است. این بازیکنان علیرغم ژنرالیشان، در تراکتور سربازی کردهاند.
*به عنوان بخش پایانی از شما میخواهم که به زبان مادری با هواداران تراکتور صحبت کنید.
آسانترین بخش سوال شما، درخواستتان برای صحبت کردن به زبان ترکی بود. تا این لحظه من ترجمه همزمان داشتم، اما الان تولید به مصرف است! خدا را شاکرم که توفیق خدمت به هم زبانانم را من اعطا کرد. البته این هم زبانان فقط مختص به تبریز یا شهر دیگر نیستند، چون الحمدالله ما همه جا هستیم و پرشور هم هستیم. انشاءالله که خدا کمک میکند تا همشهریهایمان را راضی کنیم. اتحاد و همدلی تُرک زبانها زبانزد است و انشاءالله تراکتور عامل اتحاد بیشتر میان ترکزبانان خواهد بود و محبت بیشتر را در بین مردم ایجاد خواهد کرد.