برای من که پرسپولیس دهه شصت را با چند قاب زمخت و بدکیفیت می شناسم، شنیدن توصیفات آن تیم قابل درک نیست. تیمی که کار حریفان را در همان ده دقیقه نخست یک سره می کرد، تیمی که باخت همان قدر برایش بی معنی بود که بارش برف در تابستان بی معنا است.
به گزارش طرفداری، این ها را شنیدم اما درک نکردم. هر چه باشد انسان و هنر اغراقش خصوصا درباره تیم محبوبش ته نمی کشد. اما حالا که قریب به چهار دهه از آن زمان می گذرد می توانیم ببینیم که افسانهها زنده شدهاند. برای کسانی که حداقل از نعمت آن پرسپولیس بی بهره ماندند حالا وقتش است که افسانه جدید خودشان را بسرایند. آن چنان که هر وقت اسم پرسپولیس برانکو و حالا یحیی گل محمدی بیاید یک گوشه لم بدهند، چشم شان را ببندند و با صدای بلند بگویند:
آه عجب تیمی بود.
تا نسل جدیدتر هم بشنود، احتمالا مثل من درک نکند تا بعد؛ تا وقتی که خودشان از نزدیک زنده شدن افسانهها و سرخ شدن آسمان آسیا را ببیند.
گفتند برانکو برود دیگر پرسپولیس از نفس می افتد. با همان نفسهای گرفته پوکر کرد و گفتند همه اش حاصل ثبات است و یحیی مرد بازی های کوچک. ستارهها رفتند و لابد پیش خودشان گفتند حالا وقت دزدیدن تاج پادشاهی فوتبال ایران است و چه تیمی بهتر از السد برای تخریب کاخ سرخ؟ اما غافل، غافل که تا دندان مسلحترین تیم آسیا نیز نتوانست از دیوارهای این قصر بالا برود و حتی نگاهی به معماری این بنا کند. السد هم میخواست و هم ابزارش را داشت، اما یک قاعده را همیشه به یاد داشته باشید. این تیم قطری و هم کیشانش هر چه قدر هم زر و زیور از دستانش آویزان باشد، هر چه قدر دستانش بزرگ و تنومند باشد باز هم پرسپولیس لقمه بزرگ تر از دهانش است و بلعیدنش سخت!
این بهترین نمایش آسیایی پرسپولیس بود. یحیی نشان داد که مانند برانکو هنر زنده ماندن را برابر تیم های متمول بلد است. برخلاف برانکو که با بازیکنان ثابت این راه را پیموده بود، سرمربی فعلی سرخپوشان با کوله باری از بازیکنان جدید قطری ها را درمانده کرد. عملکرد خیره کننده بازیکنان در پرس کردن، آنالیزهای یحیی، از کار انداختن مهرههای پر زرق و برقی مانند عفیف و بونجاح و از همه مهم تر آرایش زهردار ضدحملات همه و همه باعث شدند حالا تیمی که بخت اول قهرمانی آسیا بود، بار دیگر در کابوس سرخ همیشگی اش غرق شود. در فوتبال آسیا تا زمانی که به پست پرسپولیس نخورده باشید می توانید پز رکوردها و آمارهای تان را بدهید. شما نمی توانید تنها یک موقعیت خطرناک به ترکیب کازورلا، بونجاح، عفیف و نام تائه هی بدهید چون شما پرسپولیس نیستید.
پرسپولیس یحیی شاید بهترین سوژه برای زنگ انشا باشد. جایی که معلم پای تخته می نویسد علم بهتر است یا ثروت؟ دست آخر شاگردانی می مانند که با لبخند هم را نظاره می کند و یک نقطه اشتراک انشا دارند، پرسپولیس همان عاملیست که هنوز هم باور کنیم با پول نمی شود همه چیز را خرید.
این تیم با زخمی شدن بیگانه نیست. میتوانید نزدیکش شوید، میتوانید زخمیاش کنید، می توانید زمین گیرش کنید اما، اما فراموش نکنید که با هر زخمی، پرسپولیس اهل مردن نیست. حتی اگر زمین بخورد، بلند می شود و با پوست بدن دشمنانش زخمهایش را پانسمان می کند. این شاید بهترین مثال برای زنگ های انشای نسل جدید باشد.
همچنین بخوانید:
عیسی آل کثیر بهترین بازیکن مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا شد
افشین پیروانی: مشکل اصلی ما در لیگ قهرمانان خستگی است / بازیکنان مصدوم زیادی داریم
قرعه کشی مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا / گزارش تصویری