بندر هندیجان (هندیون، هندیان، هندیگان، اندیگان) یکی از شهرهای تاریخی ایران با قدمتی بیش از ۳۰۰۰ سال، در جنوب شرقی استان خوزستان و در ۷۰ کیلومتری جنوب شرقی بندر ماهشهر و در شمال خلیج فارس قرار گرفتهاست. رودخانهای موسوم به هندیجان یا زهره این شهر را به دو نیمه شمالی و جنوبی تقسیم میکند. بندرهندیجان بندری است که در ۳۰٫۲۴° شمالی و ۴۹٫۷۱° شرقی قرار دارد و ارتفاع این شهر از سطح دریا به ۵ متر میرسد. بندرهندیجان ۹۰ کیلومتر مرز آبی با خلیج فارس دارد. آبادیهای هندیجان در قرون اخیر بسیار بودهاند ولی به علت بیماری طاعون در سال ۱۲۴۷ هجری قمری شهر هندیجان رو به خرابی نهاد.
آثار بدست آمده در این منطقه نشان میدهد که در هزاره چهارم پیش از میلاد انسان متمدن در آن میزیستهاست. تپههای تاریخی متعدد و نوشتههای جغرافی دانان قرون اولیه اسلامی نظیر "ابودلف مهلهل خزرجی" در مورد آثار تاریخی "هندیجان" که قدیمیترین سند مکتوب در مورد آثار تاریخی " هندیجان " است شاهد دیگری بر رونق اقتصادی و زندگی اجتماعی سازمان یافته مردم این دیار در هزاره پیش از میلاد است. وجود لغات و اصطلاحات تاریخی که ریشه در زبان عیلامی دارد و آیینهای نمادین حاکی از گذشتههای پربار فرهنگی و غنی این دیار است. در نزدیکی هندیجان آثار بندر تاریخی "مهرویان یا مهروبان" و شهر تاریخی "ریواردشیر (شهر باستانی)" قرار داشتهاست که "مهرویان" از دوره عیلامی تا قرن چهارم هجری و احتمالاً تا مدتها بعد نیز بندر تجاری مهمی بودهاست که از طریق آن کالاهای سرزمینهای دور و نزدیک و حتی کشور چین وارد منطقه میشد و نیز مشاهده شدهاست که در شهر "ریواردشیر" کشتی میساختند. این منطقه در قرون اولیه اسلامی بزرگانی چون علی بن مهزیار اهوازی (هندیجانی) را در دامان خود پرورش دادهاست.
به نظر میرسد گروهی از تاریخ نگاران یونانی برای بالا بردن نام اسکندر مقدونی (جلوس ۳۳۶ و ۳۳۲ ق. م) فتوحات وی را تا سرزمین هند گزارش دادهاند و این در حالی است که برخی دیگر از تاریخ نگاران این موضوع را رد کردهاند و اظهار مینمایند اسکندر تا شهر هندیجان آمدهاست و معتقدند که مورخان یونان و اروپایی برای ارزش نهادن به اسکندر فتوحات وی را تا کشور هند یاد کردهاند (این مطلب در بخش اطلاعات تکمیلی توضیح داده میشود).
این منطقه در گذشته نامهای مختلفی داشته که از آن جمله میتوان به " هندیگان " و " اندیگان" اشاره کرد. این واژه پس از ورود اسلام به " ایران " به " هندیجان " و " هندیان " تغییر شکل یافتهاست. از دیدگاه واژهشناسی تمام این کلمات از لفظ «هند» مشتق شدهاند. با توجه به دیرینگی این سرزمین به نظر میرسد لغت " هند " ریشه در زبان سانسکریت دارد که به معنای آب است. این نظر را وجود رودخانه " هندیجان " که به زهره موسوم و معنای " ایزد آب " هست بیشتر تأیید میکند؛ بنابراین با توجه به مستندات دیگری که در این زمینه وجود دارد میتوان گفت " هندیجان " به معنای سرزمین " آب " است. هرچند وجود عدهای از مردم کشور هند در این منطقه به دلیل ارتباط تجاری از طریق خلیج فارس یا مهاجرت گروهی که در برخی از منابع اشاره میشود غیرقابل انکار است. اما بعید به نظر میرسد که وجود آنها بر وجه تسمیه " هندیجان " تأثیری گذاشته باشد. «استرابون» جغرافیدان عهد باستان، خوزستان را از حاصلخیزترین جلگههای جهان میداند. زیرا رودخانههای زیادی این دشت را آبیاری میکرده که امکان کشاورزی و آبادانی را در این منطقه میسر میساختهاست. شاید بر همین اساس بوده که عدهای بر این باورند که نام این سرزمین «هند» یا «اند» بوده که به معنی «جایی با آبهای فراوان» است. ایرج سیستانی در گزیده تاریخ خوزستان میگوید:"بندر هندیجان از شهرهای قدیمی خوزستان میباشد و آن را معرب هندیگان دانستهاند." از قرائن و شواهد چنین برمی آید که پیشوند هند یا اند، در اسامیی همچون بندرهندیجان، اندیکا، اندیمشک، اینجان - اندوه و اندیا و غیره با رودخانه و آب مناسبتی داشتهاست، چنانکه بیشتر شهرها و روستاهایی با این نام همیشه رودخانه کوچک یا بزرگی در کنار خود دارند و آنچه مسلم است آن است، که آب در باور و اعتقادات ایرانیان از احترام و تقدس خاصی برخوردار بوده و آلوده ساختن آن را گناه نابخشودنی میشمردهاند و پیوسته چشمههای آب و رودخانه ر ا نظر کرده (ناهید یا آناهیتا) فرشته آب میدانستهاند.
مردمان بومی بندر هندیجان از دو قوم پارس (بندری) و لر (لیراوی) تشکیل میشوند؛ که بندری ها به زبان فارسی گویش بندری و لرها به زبان لری جنوبی سخن میگویند. اما پس از جنگ تحمیلی عربهای جنگ زده روستای های مناطق غربی خوزستان به مناطق شرقی مانند: هندیجان مهاجرت کردند؛ و به زبان عربی خوزستانی که گویشی از عربی عراقی است؛ سخن میگویند.
ازنظر اقتصادی رودخانه "بندر هندیجان " نقش تعیینکنندهای در زندگی مردم داشته و این تأثیرگذاری به میزانی بوده که قلمرو جغرافیایی و منطقه را نیز با نام رودخانه مشخص میکردند. رودخانه " هندیجان " که قسمتی از آن از سرچشمه (رشته کوههای زاگرس در استان کهگلویه و بویراحمد) تا " خلیج فارس" طی میشود و هشتمین رودخانه کشور است که ۴۹۰ کیلومتر طول دارد. این آبراه به عنوان یکی از مسیرهای تجارت خارجی از گذشتههای دور مورد استفاده بودهاست و هماکنون نیز علیرغم کم شدن آب آن در فصول تابستان شناورهای با ظرفیت بیش از صد تن قادر به رفت و آمد در ان هستند. ضمن آنکه حاشیه رودخانه از دو قسمت شمالی و جنوب تا نزدیکی دریا قابل کشت است و با استفاده از آب این رودخانه انواع محصولات کشاورزی از جمله خرما، گندم، جو، دانههای روغنی، حبوبات و انواع صیفی جات کشت میشود.
بخشی از این محصولات به علاوه صنایع دستی که اکثراً از برگ درخت خرما تهیه میشود در گذشته به کشورهای " خلیج فارس " صادر میگردید. صنعت شیلات از کهنترین صنایع در هندیجان بوده و میباشد که قدمت آن به سالها پیش میرسد. منطقه بحرکان که جنوب هندیجان قرار دارد نیز از مناطق مهم گردشگری و صید میگوی صورتی و انواع دیگر میگوهای مرغوب منطقه خلیج فارس بهشمار میرود که در حوزه صیادی هندیجان واقع است. سالن عمل آوری و کارگاه انجماد و بستهبندی میگوی صادراتی و قایقهای مجهز صیادان در این منطقه بیش از نیم قرن است که به صید و عمل آوری و بستهبندی و صادرات میگو اشتغال دارند و تعداد زیادی از اهالی در این راستا به کار مشغولند. ماهیهای خوراکی و میگو در صید گاههای هندیجان به صورت فراوان صید میشوند که از مهمترین آنها میتوان به ماهی قباد، راشگو، حلوای سفید (زبیدی)، شوریده، حلوا سیاه، شهری، شانک، هاوور، کوشک، سرخو، میش ماهی، هامور، سنگسر، سبیتی و دختر ناخدا اشاره کرد.
همچنین لازم است اشاره کرد که در حال حاضر شغل اکثر مردم هندیجان بر محور واردات کالا از کشورهای همجوار خلیج فارس است که هندیجان را یه یک بندر تجاری تبدیل کرده و بازارهای آن مملو از کالاهای خانگی است که سبب شده از مناطق مختلف کشور به هندیجان سفر کنند.
بندر هندیجان تحت عملیات حفاری جهت کشف نفت قرار گرفت و سال ۱۹۶۷ میلادی وجود نفت در این منطقه ثابت شد. مقدار تولید نفت خام در سال ۱۹۷۳ از پنج حلقه چاه، هشت میلیون و ۳۳۵ هزار بشکه در ۱۹۷۴ از هشت حلقه چاه بهطور متوسط روزانه ۲۲ هزار بشکه و در سال ۱۹۷۵ از پنج حلقه چاه بهطور متوسط روزانه چهارده هزار بشکه و از ابتدا تا پایان سال مذکور چهل و دو میلیون بشکه نفت خام با درجه سبکی ۲۸ استخراج شدهاست. در سال ۱۹۶۵ میلادی در رگ سفید که از روستاهای هندیجان است دو حلقه چاه توسعهای حفر شد و در سال ۱۹۶۶ تولید نفت خام آن ۱/۴ میلیون بشکه بوده در سال ۱۳۶۷ شمسی بر حسب بشکه ۷/۹ میلیون و در سال۱۹۶۸ نفت تولیدی ۱۰/۷ میلیون بشکه و در سال ۱۹۶۹ مقدار تولیدی نفت از سه حلقه چاه ۸/۵ میلیون بشکه و در سال ۱۹۷۰ به چهارده میلیون بشکه رسیدهاست. سال ۱۹۷۱ از دو حلقه چاه ۱۳/۲ میلیون بشکه و در سال ۱۹۷۲ از نه حلقه چاه بیست و یک میلیون بشکه و در سال ۱۹۷۳ از چهارده حلقه ۷۲ میلیون و ۳۵۲ هزار بشکه در سال ۱۹۷۴ و در سال ۱۹۷۵ از چهارده حلقه چاه بهطور متوسط روزانه ۲۱۴ هزار بشکه، در سال ۱۹۷۶ از ۲۱ حلقه چاه بهطور متوسط روزانه ۲۲۲ هزار بشکه و از ابتدا تا پایان سال ۱۹۷۶ نفت خام استخراج شده ۴۱۴ میلیون بشکه با درجهٔ سبکی ۲۹ بودهاست. در خلیج بحرکان هندیجان در چند سالهای اخیر با حفر چاههای زیر دریایی نفت فراوانی کشف شدهاست که با ساختن اسکلههای متعدد و تأسیسات لازم کشتیهای نفت کش به آسانی پهلو میگیرند و بارگیری میکنند و نفت آنها را به خارج صادر میکنند و گویا این نفت از قابلیت بسیار خوبی برخودار میباشد.
رودخانه "بندر هندیجان " علاوه بر نقشی که در کشاورزی وتجارت منطقه دارد از نظر زیباییهای طبیعی نیز قابل توجهاست. در اواخر فصل زمستان و اوایل بهار که حاشیه آن به طول چندین کیلومتر پوشیده از گیاهان و گلهای زیبا میشود میتوان گردشگران بسیاری را جذب نماید. سواحل طولانی " خلیج فارس " علاوه برآنکه امکان اجرای طرحهای پرورش آبزیان را میسر میسازد این استعداد را نیز دارد تا همچون گذشته نقش خود را در توسعه تجارت خارجی بازیابد. ضمن آنکه جزایر آن و از جمله جزایر دیره و بنه که زیستگاه پرندگان بومی و مهاجر هستند میتوانند با جاذبههای متنوع خود زمینههای گردشگری در منطقه گسترش دهند. همچنین هندیجان نقاط بسیاری برای گردش و تفریح دارد که میتوان به دو روستای دهنو و کوههای اطراف (زاگرس)، ساحل زیبای بندر بحرکان در کنار خلیج فارس، حاشیه سواحل رودخانه زهره، پارکها و باغستانهای اطراف هندیجان که در ماههای انتهایی زمستان و ابتدای بهار از زیبایی و جلوه خاصی برخوردار میباشند، اشاره نمود.
بندر قدیمی و تاریخی مهرویان (مهروبان، ماهرویان، ماهروبان) در قریه امامزاده عبدالله فعلی و از توابع شهرستان هندیجان میباشد. بندر مهرویان چه در زمان هخامنشیان و چه در زمان پارتها و اشکانیان همواره از پر رونقترین بنادر جهان بودهاست. اوج ترقی آن از زمان ساسانیان شروع شده بود چنانچه در تاریخ میخوانیم: ساسانیان به امر دریانوردی و کشتیرانی و بندرسازی در خلیج فارس توجه مخصوص داشته و شاهپور دوم نیروی دریایی عظیمی را در خلیج فارس بر قرار کرد رونق واعتبار بنادر بزرگ و با شکوه و جلالی همچون مهروبان (ماهرویان) در کناره شمالی خلیج فارس و همچنین شاهراه مواصلاتی اصفهان به مهروبان، دلالت بر توجه بیش از حد ساسانیان به این خطه از جنوب کشور دارد.
دهخدا در لغتنامه خود مهرویان را اینگونه توصیف کردهاست: «شهری است بر کنار دریا چنانکه موج دریا بر کنار شهر میزند و هوای آن گرم و عفن و ناخوشی بتر از آن ریشهر است، اما مشرعهٔ دریا است، هرکه از پارس به راه خوزستان به دریا رود و آن که از بصره و خوزستان به دریا رود همگان را راه آنجا باشد و کشتیهایی که از دریا برآید بر این اعمال رود به مهروبان بیرون آید؛ و دخل آن بیشتر از کشتیها باشد و جز خرما هیچ میوه نباشد و گوسفندان آنجا بیشتر بز باشد و بزغاله پرورند و همچنان که به بصره و میگویند بزغاله تا هشتاد رطل و صد رطل برسد بیشتر نیز، و برز و کتان بسیار باشد چنانکه به همه جای ببرند و جامع و منبر است و آن جایگاه مردم زبون باشند. (فارسنامهٔ ابن البلخی ص ۱۵۰). در کتاب جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی آمدهاست: به فاصلهٔ کمی از رودخانهٔ شیرین یعنی رودخانهٔ زهره که به تازگی به رودخانهٔ طاب موسوم است بندر مهروبان در مرز غربی فارس واقع است. این لنگرگاه اولین بندری بوده که کشتیها وقتی از بصره و مصب دجله به عزم هند بیرون میآمدند به آن میرسیدند و این بندر در قرن چهارم هجری شهری معمور بود و مسجدی خوب و بازارهایی آباد داشت.»
اندیشمند بزرگ مرو ناصر خسرو قبادیانی روز هفدهم شوال از بندر عبادان (آبادان)بر کشتی بزرگی که «بوصی» نام داشت، نشست و در میان دعای انبوه مردمی که به بدرقه عزیزانشان شتافته بودند، سمت مهروبان روان شد. مهروبان بندری بزرگ با بازارهای انباشته از کالا، مسجد آدینه نیک و کاروانسراهای بسیار مستحکم و آباد بود. هرچند مسافران مرو اندیشه ماندن در مهروبان نداشتند، ولی درگیری فرزندان فرمانروای پارس و ناامنی راهها آنها را ناگزیر به ماندن ساخت.
بندر ماهرویان از نگاه سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی : «... شهری بزرگ است بر لب دریا نهاده بر جانب شرقی و بازاری بزرگ دارد و جامعی نیکو اما آب ایشان از باران بود و غیر از آب باران چاه و کاریز نبود که آب شیرین دهد. ایشان را حوضها و آبگیرها باشد که هرگز تنگی آب نبود، و در آن جا سه کاروانسرای بزرگ ساختهاند هر یک از آن چون حصاری است محکم و عالی، و در مسجد آدینه آن جا بر منبر نام یعقوب لیث دیدم نوشته. پرسیدم از یکی که حال چگونه بودهاست گفت که یعقوب لیث تا این شهر گرفته بود ولیکن دیگر هیچ امیر خراسان را آن قوت نبودهاست؛ و در این تاریخ که من آن جا رسیدم این شهر به دست پسران اباکالنجار بود که ملک پارس بود؛ و خواربار یعنی ماکول این شهر از شهرها و ولایتها برند که آن جا بجز ماهی چیزی نباشد، و این شهر باجگاهی است و کشتی بندان، و چون از آن جا به جانب جنوب بر کنار دریا بروند ناحیت توه و کازرون باشد و من در این شهر مهروبان بماندم به سبب آن که گفتند راهها ناایمن است از آن که پسران اباکالنجار را با هم جنگ و خصومت بود و هر یک سری میکشیدند و ملک مشوش کشته بود…»
ضربالمثلهای هندیجانی :
آشپِلا عیب اُسوُم ایکُنِه (آبکش عیب کف گیر میکنه)=دیگ به دیگ میگه روت سیاه
اوخُون نه کارِ بُزه = کار هر بز نیست خرمن کوفتن
کُررُوش دَم دیوار نَخَردِه (آرنجش به دیوار نخورده) = یعنی سرد و گرم روزگار را نچشیده
اَ نمیرُم نه پیرُم (اگه نمیرم هنوز پیر نیستم) = یعنی آخر کارش را هم میبینیم
ایبَرِت سر رو تشنه ایارِت (می برت رودخانه و تشنه برمی گردانت) =نشانه زرنگی و زیرکی کسی است.
مُو ایگُم نرِه او ایگِه بدوشِش = من میگم نر است او میگه آن را بدوش
مِی نوگه دیراندازه (مثل ناودونی که آب را دور پرتاب میکنه) = کسی که فقط به درد غریبهها میخوره
چاره خر نیتَره پِی کُره خره ایشکَنه (حریف الاغ نمیشه پای بچه الاغ را میشکند) = کسی که حریف اصل نمیشه به فرع میپردازد
مِن شهر کُورَل باید دَس بِنی ری تیت (در شهر کورها باید دستت را روی چشمت بزاری) = همرنگ جماعت شی
اگه مُلایی سرِ قبر خُت بخون = اگه بلدی خودت انجام بده
دل بِینِی دلِه = دل به دل راه داره
مِن شهر کورَل یِه تیهای هم پادشایه (در شهر کورها آنکه یک چشم داره پادشاهست) = از جهل عدهای، آن که کمی عاقل است سردسته شده.
کُربون تیهٔ بادُمیت برم =کنایه زدن به چشم
آبادی های شهر هندیجان متعلق به قرون اخیر می باشد که به دلیل بیماری طاعون در سال ۱۲۴۷ هجری قمری این شهر را به خرابی کشید. طبق آثار کشف شده نشان می دهد که در هزاره ۴ قبل میلاد در این مکان انسان های متمدنی می زیسته که تپه های تاریخی و نوشته های قرون اولیه اسلامی خبر از این موضوع می دهند. نظریه ابودلف مهلل خزرجی که در مورد آثار تاریخی هندیجان تحقیق می کرد یافته است مردم این دیار در هزاره های قبل میلاد که زبانی عیلامی داشتند آیین و نمادی حاکی از فرهنگ غنی آن دوران داشته اند.
جاذبه های هندیجان
شهر باستانی آسک: شهر باستان آسک شهری قدیمی و متروکه بهشمار میرود و در جنوب شرقی هندیجان و کیان کوه قرار دارد. در حدودالعالم راجع به آسک گفته شده است که آسک در دامنه کوه قرار داشت و بالای آن کوه آتشفروزان بود. مورخان اعتقاد دارند که آسک ایوانی بلند داشت. همچنین آتشکدهها و دفینههای باستانی و گورهای قدیمی، تابوتها و حجاریهای کتیبه مانند در آسک وجود داشته و کتیبههایی به خط پهلوی روی در غربی ایوان (معبد آتشکده) آسک در سنگ منقوش بوده است. در غرب آسک قلعه گنبدی قرار دارد که قبلا بهعنوان برج دیدهبانی از آن استفاده میشد.
شهر باستانی ریو اردشیر: شهر باستانی ریو اردشیر يا ری شهر نیز در حوالی هندیجان وجود داشته که رونق آن تا عصر سلجوقی تداوم و در آنجا کارگاه کشتیسازی وجود داشته است. در دوران باستان در سواحل خلیجفارس گمرگ خانههایی تأسیس شده بود که از كالاهای وارداتی و صادراتی ده درصد ارزش آنها عوارض گمرکی یا به زبان آن زمان “باژ” میگرفتند. از این رو مرکز اخذ عوارض گمرکی به “باژبان” و سپس به “باسیان” و “باجیان” خوانده شدند. آثاری بندری به همین نام در نزدیکی هندیجان وجود دارد که سفالهای به دست آمده از آنجا رونق آن را به دوران اشکالی باز میگرداند. تا چندی پیش نیز آثار بنای یک پادگان ساسانیان نیز در منطقه هندیجان وجود داشت.
رودخانه زهره – هنديجان: رودخانه زهره – هنديجان در قسمت جنوبي زاگرس مياني واقع شده است.مساحت حوزه آبريز زهره 16033 كيلومترمربع است كه حدود 10789 كيلومترمربع آن را مناطق كوهستاني و 5244 كيلومترمربع آن را كوهپايه و دشتها تشكيل ميدهند . وسعت دشتها در بخشهاي علياي حوزه آبريز كمتر بوده و قسمت بيشتر آن در منطقه زيدون و هنديجان در جلگه خوزستان قرار گرفته است . حوزه آبريز زهره در تقسيمبندي كلي هيدرولوژي ايران جزء آبريز خليج فارس بوده و محيط آن به حوزههاي آبريز مارون و جراحي از شمال و حوزه رودخانه كارون ، كر و مسيلهاي حوزه مهارلو از شرق ، رودقرهآقاج ، رود شاپور از جنوب شرق و مسيلهاي ديلم و گناوه از جنوب محدود مي باشد .
اسکله بحرکان: بحرکان بزرگترین اسکله صیادی ایران بر کرانههای همیشه نیلگون خلیج فارس است؛ بندرگاهی در هندیجان خوزستان. این بندرگاه در کنار بندر سجاقی بهانهای است برای حضور گردشگر. آنجا که صدای کوبیدن موجها به ساحل و بوی تند ماهی جنوب میآید. چشماندازی از قایقهای کوچک که با فواصلی منظم دل هر بینندهای را با خود میبرد. همزیستی شاعرانه لنج و قایقها. همین جاذبه هم بندر بحرکان را به فهرست مناطق ثبت شده گردشگری کشور برده است. اسکله بحرکان صیدگاه میگو (میگو ببری و سفید) و ماهی است و «شوریده بال زرد» آن بسیارمعروف. شوریده، زبیدی، سرخه، سنگسر، حلوا و میگو از ماهیانی است که در این بندر صید میشوند. ظرفیت صید و صیادی و آبزیپروری در هندیجان بسیار بالاست و به اعتقاد مسئولان شیلات هندیجان هنوز از تمام ظرفیتهای آن بخوبی استفاده نشده است. بحرکان هندیجان از لحاظ شرایط اقلیمی، منطقهای مناسب برای طرح پرورش ماهی در قفس است. این طرح میتواند فرصتی برای تنفس ماهیان در آب های شمالی و جنوبی کشور باشد و به بازسازی ذخایر دریایی و بهبود محیط زیست دریا منجر شود.
..................
آرشیو