مطلب ارسالی کاربران
بوروفکس پاسخ به تماس یک دقیقه ای؟
مسی بزرگترین، محبوب ترین و با نفوذ ترین بازیکن تاریخ باشگاه بارسلونا است. نه مارادونا، نه رونالدو، نه رونالدینیو، نه ژاوی، نه پویول، نه اینیستا، نه گواردیولا و نه حتی نیمار هیچکدام به اندازه مسی نه محبوب بوده اند و نه موفق. هواداران بارسا او را نه تنها بهترین بازیکن باشگاه که بهترین بازیکن تاریخ می دانند. تصور بارسای بدون مسی برای بسیاری از آنان، به خصوص جوانتر ها عملا غیر ممکن است. مسی هم هر چه دارد از بارسا دارد. مشکلات جسمانی مسی در کودکی و حمایت باشگاه از او تا زمانیکه پیراهن شماره 30، بعد شماره 19 و در انتها شماره 10 باشگاه را بر تن کرد و به افتخارات زیادی دست یافت، بر کسی پوشیده نیست. شاید قبل از شکست تحقیر آمیز 8-2 مقابل بایرن مونیخ غیر بارساییها نیز تصور باز نشسته شدن مسی را در تیمی بجز بارسا نداشتند. نه شکست 3-0 مقابل رم نه شکست 4-0 مقابل لیورپول و نه حتی شکست 7-0 مقابل بایرن مونیخ تا این حد باشگاه و مسی را در موقعیت بحرانی قرار نداده بود. حتی دستگیر شدن بسیاری از اعضای باشگاه توسط دولت اسپانیا هم تا این حد نتوانسته بود تیم را دچار مشکل کند.
رئیس سابق بارسا ارسال بوروفکس از جانب مسی به باشگاه را یک بی احترامی بزرگ از جانب مسی می داند. بسیاری معتقدند مسی این حرکت را در پاسخ به بی احترامی کومان به دوست عزیزش سوارز می داند که در یک تماس یک دقیقه ای عذرش خواسته شده. آنها استدلال می کنند که مسی و سوارز دوستان صمیمی بودند که حتی تعطیلات را مشترک به مسافرت می رفتند. برخی معتقدند این تنها دلیل نبوده و فقط باعث سر باز کردن زخمهای کهنه بوده. جدایی نیمار که مسی اصرار زیادی به حفظ او داشت و حتی به تازگی هم باشگاه تحت فشار مسی اقدام به جذب نیمار کرد ولی باشگاه متمول و جاه طلب پاریسی حاضر به واگذاری نیمار نشد و رقم سنگینی را طلب کرد که شاید از عهده هیچ باشگاهی بجز پاریس بر نمی آمد، هم مسی را به شدت عصبانی کرد. مشکل دیگر مسی شاید اخراج ارنستو والورده و بد تر از آن جذب کیکه ستین بوده که با هیچ متر و معیاری در حد بارسا نبود. درگیری لفظی با اریک آبیدال و متهم کردن بازیکنان به کم کاری دیگر معضلات مسی بود. مسی اما شاید بیش از همه با بارتومئو مشکل داشت و ریشه این ناکامی ها را در سوء مدیریت او می دانست. تماس با کومان می توانست مشکلات را حل کند و مسی را به ماندن در بارسا و مشارکت در یک پروژه برنده تشویق کند. اما کومان به مسی اعلام کرد در تیم او هیچکس مزیتی بر دیگری ندارد. شبیه کاری که قلعه نوعی در استقلال کرد و در بدو ورود در پروژه سه ساله تیم را از بزرگترها پاکسازی کرد و در نهایت به قهرمانی دست یافت. البته مقایسه تنها برای تقریب به ذهن صورت گرفته و گذر زمان نشان می دهد آیا بارسای کمان، بدون مسی می تواند افتخارات سابق را تکرار کند یا هواداران بعد از مسی همچنان حسرت دوران ستاره آرژانتینی خود را می خورند. رفتن رونالدو و رونالدینیو و حتی جدایی جنجالی فیگو نتوانسته بود چنین اضطرابی را در هواداران بارسلونا ایجاد کند. از یک جهت کومان در بارسا شبیه گواردیولا در بایرن مونیخ است. گواردیولا که بعد از یوپ هاینکس وارث میراث او شده بود، هرگز نتوانست دل مونیخی ها را نرم کند. چون او به جای ابر مربی منصوب شده بود که نتوانست افتخارات او را تکرار کند. کومان هم به خصوص اگر موجب جدایی مسی شود، به شدت تحت فشار طرفداران مسی قرار می گیرد و هواداران بارسا به این راحتی ها از او راضی نخواهند شد. به هر حال کومان با دیسیپلینی که زیبنده یک مربی است (با اعتقاد به اینکه هیچ بازیکنی بزرگتر از باشگاه نیست) پا به میدان گذاشته و سیگنال لازم را به مسی داده که دوران فرا بازیکن بودن گذشته و او هر چه باشد، تنها باید فرامین او را اطاعت کند. ولی شاید با توجه به اینکه فوتبال در نهایت متعلق به هواداران است و بدون آنها فوتبال نه سرگرمی است، نه تجارت و نه صنعت، می شد با سیاست بیشتری ابتدا جای پای خود را محکم می کرد و سپس به این شکل با سوارز و بعد با مسی در می افتاد. ولی ظاهرا کومان به انقلاب بیشتر اعتقاد دارد و معتقد است بارسا به یک پاکسازی نیاز دارد. پروژه او در بهترین حالت دو سه سال طول می کشد که جواب دهد و خدا می داند مسی آن زمان چند ساله است.
شاید کومان بی تجربگی کرده و مسی را پرانده، شاید هم با زیرکی کاری کرده که هجمه ها جهت جدایی احتمالی مسی، گردن خود مسی، مدیریتی که حد اکثر یک سال از عمرش مانده یا هر کسی بیفتد به جز کومان. گزینه دوم محتمل تر به نظر می رسد. کومان به مسی بسیار هوشمندانه حرف زده. میدانسته که مسی هم بسیار هوشمند است و نکته را خوب می گیرد. البته که در فوتبال حرف اول و آخر را باید مربی بزند. پس تا اینجا کسی نمی تواند به کومان خرده بگیرد. کومان به مسی گفته اینجا بازیکنی بر دیگری امتیازی ندارد. به سوارز 34 ساله هم احتیاجی ندارد. از نظر کومان اوست که باید تصمیم بگیرد کدام بازیکن در اندیشه های تاکتیکی او جای دارد و کدام بازیکن باید به دنبال تیم دیگری بگردد. ولی بیایید کمی بدجنس باشیم و فکر کنیم سوارز یکی از بهترین بازیکنان بارسا در فصل جاری بود و تنها بازیکن بارسا بود (اگر جدایی احتمالی آلابا از مونیخ و پیوستنش به بارسا را در نظر نگیریم) که توانست با یک تو سر توپ زیبا، بواتنگ را از بازی خارج کرده و توپ را در کنج دروازه نویر آماده جا دهد. او در این فصل بیش از بیست گل برای بارسا به ثمر رساند. چرا بین اینهمه بازیکن کومان باید دست روی سوارز بگذارد و بگوید او را نمیخواهد. شاید کومان میخواسته در واقع از شر مسی خلاص شود. بازیکنی که فراتر از مدیریت باشگاه بر هواداران نفوذ دارد، بگونه ای که برای اینکه اندک شانس شان را برای ماندن مسی امتحان کنند روبروی در باشگاه تجمع شبانه می کنند تا مدیریتی که قانونا هنوز وقت دارد را مجبور به استعفا کنند. وجود چنین بازیکنی در تیم شاید برای کومان با دیسیپلین، غیر قابل تحمل باشد. شاید کومان می داند که بزرگترین تیمها بعد از تغییر نسل، تا مدتها نمی توانند در عرصه اول فوتبال اروپا بدرخشند. شاید میگوید مسی 29 تا 33 ساله نتوانسته قهرمانی اروپا کسب کند، آنهم وقتی سوراز 30 تا 34 ساله بوده و پیکه و بوسکتس و راکیتیچ و ... همگی سن کمتری داشته اند. پس قهرمانی شاید در یکی دو سال آینده هم غیر ممکن باشد و نیاز باشد تا ابتدا یک آسمانخراش را خراب کرد. چند طبقه هم رفت زیر زمین. پی محکمی ریخت و بعد با برنامه ریزی و البته صبر یک آسمانخراش زیباتر را احداث کرد. از نظر کومان ماندن مسی شاید تنها نتیجه اش این باشد که کومان مرد اول صحنه نباشد. چیزی که به نظر می رسد باب میل مرد چشم آبی هلندی نباشد. شاید کومان فکر کند با سالی صد میلیون حقوق ناخالص می تواند بازیکنان تاثیرگذار تر و با انگیزه تر را جذب کند. گذر زمان نشان می دهد که بارسا با کومان یک باز سازی موفق و دو سه ساله را دنبال می کند یا به مسیری می رود که میلان و منچستر رفتند.
ما که تا این حد بد جنس شدیم. بگذارید کمی هم توهم توطئه را مخلوط کنیم ببینیم چه از آب در می آید. بارسا و مسی در ظاهر جنگ زرگری دارند. حرف از بوروفکس و تاریخ معین و دعوای حقوقی است. ولی در نهایت به یک پروژه برد-برد می اندیشند. مسی تحمل این همه فشار را ندارد. همه در آرژانتین و بارسا فقط از او انتظار دارند. او 33 ساله است و تا الان هم اعتراف کرده توانایی بدنی سالهای گذشته را ندارد. در یکی دو سال آینده هم او در این بارسا شانسی ندارد. چرا که همه عادت کرده اند مسی برایشان کار را در آورد. لذا خواسته های او را برای تقویت تیم جدی نمی گیرند. با رفتن رونالدو شاید لالیگا بیش از حد برای مسی جذابیتش را از دست داده و او دنبال ماجراجویی جدید در دنیاست. شاید ایتالیا شاید انگلیس یا فرانسه. ولی اسپانیا دیگر نه. باشگاه هم با مشکلات مالی دست به گریبان است و قوانین فیرپلی و مشکلات کرونا دست تیم را بسته. سالی صد میلیون هم ناخالص باید به مسی بدهند. ولی به هر حال این پولی است که از جیب باشگاه برای مسی خارج می شود. خواه به اداره مالیات پرداخت شود خواه به جیب شخص مسی برود. خب مسی با بوروفکس ادعا می کند که باید رایگان منتقل شود. باشگاه با اشاره به بند تاریخ معین (نه اشاره به انتهای فصل) میگوید یک کلام 700 میلیون. خب این وسط ممکن است اینتر با کمک حزب کمونیست چین و شرکتها، پاریس و سیتی هم با مالکان قطری و اماراتی که رقابت تنگاتنگی هم با هم دارند بتوانند با 300 میلیون هم بارسا را خوشبخت کنند و هم مسی را. پدر مسی هم یکروز در میلان آپارتمان می خرد و یک روز به منچستر سفر می کند تا تنور را داغتر کند. مسی راضی، بارسا راضی و با توجه به تجربه یوونتوس و رونالدو باشگاهی هم که مسی را می خرد راضی. خداوند ما را به خاطر اینهمه بدجنسی ببخشد.