سلماس یکی از شهرهای بسیار کهن و زیبا ایران میباشد که در منطقه شمال غرب کشور در استان آذربایجان غربی واقع شدهاست. سلماس دارای مرز زمینی با کشور ترکیه میباشد و دارای بازارچه مرزی و منطقه اقتصادی میباشد سلماس یکی از شهرهای جاذب توریست میباشد. منطقه سلماس همچون دیگر مناطق آذربایجان با داشتن طبیعتی زیبا و کوهستانهای سرسبز و پرآب توانستهاست در طول تاریخ بشری، مأوای مناسبی برای اسکان و زیست گروههای مختلف انسانی فراهم کند. بر اساس کاوشهای باستانشناسی انجام شده در تپههای باستانی اطراف شهر سلماس که در سال ۱۳۷۱ انجام گرفت، قدمت تمدنی سلماس به حدود ۹ هزار سال قبل برمیگردد.
شهر سلماس به عنوان اولین شهر شطرنجی ایران شناخته میشود و تنها شهری است که به این شیوه مدرن در استان آذربایجان غربی احداث گردیدهاست این شیوه مدرن از شهرسازی با خیابانهای شطرنجی و هندسی منظم، جلوههای ویژهای به این شهر بخشیدهاست که نظیر آن را در کمتر شهری در ایران میتوان مشاهده کرد. سلماس علاوه بر پیشینه تاریخی چندین هزارساله خود یکی از شهرهای مهم آذربایجان در تاریخ تحولات سیاسی ایران بودهاست. مردم سلماس از دیرباز نقش عمدهای در تحولات کشور ایفا کردهاند و سلماس یکی از مراکز اصلی فعالیت مشروطه خواهان در دوران مشروطه بودهاست.
نام سلماس به معنی سرزمین سرمای زیاد است چه بیزانسی ها نام این شهر را به دو صورت سیمباسه و زومبیس آورده اند که هر دو به لغت مادی (اوستایی) به معنی جایگاه سرمای فراوان می باشند. از همین ریشه است خود نام شهر سلماس (سارم+ اس یا بس = دالم+اس یا بس) که به معنی جایگاه سرما فراوان است و جغرافی نویسان قدیم سلماس را شهر سردسیری به شمار آورده اند. چه در زبان پهلوی آذربایجان که تطور یافتهً زبان مادی بوده، حروف”س” به “د” و “ر” به “ل” قابل تبدیل بوده است. نام قصباتی هم که در آذربایجان صومه نامیده میشونداز همان ریشه زیمه اوستایی یعنی سرمامی باشند. بر این پایه می توان هیئت قدیمی دیگر سلماس یعنی دیلمقان را نیز در زبان آذری معّرب زرمه کان (سرمه کان) یعنی جایگاه سرما گرفت.
اکثریت مردم سلماس به زبان ترکی آذربایجانی سخن میگویند. و اقلیت مردم سلماس به زبان کردی کرمانجی سخن میگویند. عدهای از یهودیان هم تا سدهٔ بیستم در این منطقه زندگی میکردند. طبق سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت شهر سلماس بالغ بر ۹۲٬۸۱۱ نفر میباشد. در جلد چهارم کتاب «فرهنگ جغرافیائی ایران (آبادیها)» زبان مردم سلماس، ترکی آذربایجانی و مذهب آنها شیعه ذکر شدهاست و به سکونت چند خانوار آشوری مسیحی در این شهر نیز اشاره شدهاست.
سلماس مرکز شهرستان در ۳۸ درجه، ۱۲ دقیقه شمالی و ۴۴ درجه و ۴۶ دقیقه و ۴۰ ثانیه شرقی در استان آذربایجان غربی واقع شدهاست. سلماس در شمال شهر ارومیه و در کنار مرزهای ایران و ترکیه و ساحل دریاچه ارومیه واقع است. سلماس از شرق به دریاچه ارومیه و از غرب به مرز ایران و ترکیه محدود است، از شمال به شهرستان خوی، از جنوب به شهرستان ارومیه محدود میشود.
فاصله سلماس از ارومیه ۹۵ کیلومتر، از همسایه شمالی، خوی ۴۵ کیلومتر، همسایههای شرقی شبستر و تسوج به ترتیب ۹۰ و ۵۵ کیلومتر میباشد. سلماس از طریق جاده گونئی با تبریز ارتباط دارد. این جاده در حدود ۱۶۰ کیلومتر طول دارد. از طریق راهآهن سلماس به تبریز، تهران، آنکارا، استانبول و سوریه میتوان مسافرت کرد. ایستگاه قره تپه سلماس محل استقرار گمرک میباشد. مسافرین استانبول و سوریه امور گمرکی خود را در اینجا انجام میدهند. فرودگاههای ارومیه و خوی در ۸۰ و ۲۵ کیلومتری سلماس قرار دارد. در سالهای اخیر اسکله سلماس به نام بره در دریاچه ارومیه فعال بوده ولی اینک فعالیت چندانی ندارد.
بر اساس مطالعات باستانشناسی که از تپههای محدوده شهر سلماس به عمل آمد، قدمت تمدنی این منطقه به حدود نه هزار سال قبل (هفت هزار سال قبل از میلاد) میرسد و اولین قوم مشخص در سلماس اقوام سومری بودهاند. برخی معتقدند شهر اولهو یا اولخو پایتخت دوم حکومت اورارتوییان همان سلماس است. امروزه محققین دخمههای موجود در «قارنی یاریق»، «هؤدر»، «دئریک»، «زنجیر قالا» و چهریق و آثار مختلف قلعههای خان تختی، کاظم داشی «گؤیرچین قالا» را آثار اورارتویی میدانند.
بلاذری جغرافیدانی است که در زمان فتح موصل به سال ۲۰ هجری به سلماس اشاره میکند و آن را در کنار شهرهای ارومیه و خوی نام میبرد. ابن حوقل به سال ۳۶۸ هجری در کتابش صورة الارض از سلماس نام برده و آن را شهری متوسط، زیبا و شهری آباد و پر نعمت توصیف میکند. مقدسی در کتابش احسن التقاسیم به سال ۳۷۵ هـ. ق سلماس را شهر زیبا با بازارهای متعدد معرفی میکند و به مسجد جامع این شهر که از سنگ ساخته شدهاست، اشاره میکند.(محل این مسجد بین امامزاده و ساری مسجد بوده که آثار آن هنوز هم باقی است) مقدسی به حضور کردهای هذبانی و سکونت آنها در این منطقه اشاره میکند. برخی از مورخان، روادیان را نیز شاخهای از کردهای هذبانی دانستهاند روادیان در واقع عشایر عرب مهاجر به منطقه بودند که در دوره اسلامی در این مناطق سکونت گزیدند و فرزندان هندوایرانی زبان شده آنها بعداً در طی قرون ۱۰ و ۱۱ میلادی نقش پر رنگی در بخشهایی از آذربایجان و ارمنستان ایفا کردند. در دروه ایلخانان مغول آذربایجان به دلیل مرکزیت و اهمیتی که برای امپراتوری داشت، توسعه روزافزونی پیدا کرد و شهر سلماس همانند دیگر مناطق آذربایجان توسعه و آبادانی فراوان یافت.
حبیب زاهدی در کتاب بررسی و تحقیق دربارهٔ شاهپور آذربایجان بیان میکند، آنچکه در رابطه با سلماس در نوشتههای تاریخنگارهای اسلامی آمده، در واقع ارتباط با کهنه شهر دارد که در دوره قاجاریه این شهر اهمیت خود را از دست میدهد و در طی تحولات بعدی منطقه دیلمقان که در نزدیکی سلماس قدیمی واقع بودهاست در اثر موقعیت مناسب و ممتاز طبیعی و جغرافیایی خود، رو به توسعه و گسترش مییابد. در کتاب جغرافیای تاریخی گیلان و مازندران و آذربایجان به دیلمقان اشاره میشود، دیلمقان آبادی جدیدی است که به فرمان امیر خان قاجار از بستگان فتحعلی شاه احداث گردید و کهنه شهر نیز در یک فرسخی آن واقع شدهاست در سال ۱۳۰۹ خورشیدی زمین لرزهای به مقیاس ۷٫۲ ریشتر این شهر را که دیلمقان نامیده میشد ویران میکند. شهر جدید سلماس در کنار ویرانههای دیلمقان، با اصول شهرسازی مدرن، و با ایمنی بالایی (نقشه خیابان کشی شطرنجی) دوباره بنا میشود و نام شاپور به خود میگیرد.
ملکزاده نویسنده کتاب تاریخ ۱۰ هزار ساله سلماس بیان میکند با توجه به اینکه پس از زلزله دیلمقان و شهر بهطور کامل و صد در صدی تخریب شده بود، لزوم احداث شهر جدید بجای آوار برداری مورد توجه قرار گرفت و شهر جدید سلماس در کنار ویرانههای دیلمقان، با اصول شهرسازی مدرن، و با ایمنی بالایی (نقشه خیابان کشی شطرنجی) دوباره بنا گردید. سلماس تنها شهر شطرنجی استان آذربایجان غربی و اولین شهر شطرنجی ایران بهشمار میرود که بعد واقعه زلزله ۱۳۰۹ دیلمان، سلماس جدید به صورت شهرسازی مدرن در محل فعلی احداث گردید. از شهرهای معروف خارجی و مدرن که به این شیوه احداث و گسترش یافتهاند، شهر لس آنجلس آمریکا و شهر تورنتو در کانادا میباشد.
در۶ اردیبهشت ۱۳۰۹ خورشیدی زمینلرزهای به مقیاس ۷٫۹ ریشتر این شهر را که دیلمقان هم نامیده میشد، ویران میکند. با تصویب مجلس شورای ملی در هفدهم تیر ۱۳۰۹ یک میلیون متر مربع اراضی روستای اهرنجان که ملک خالصه (دولتی) بود به شهرداری سلماس داده میشود تا شهر جدیدی در آن ساخته شود. شهر جدید سلماس در کنار ویرانههای دیلمقان، با اصول شهرسازی مدرن، و با ایمنی بالایی (نقشه خیابان کشی شطرنجی) دوباره بنا میشود و نام شاهپور(بهطور مخفف شاپور گفته میشد) به خود میگیرد. پس از انقلاب نام این شهر به سلماس برگشت پیدا میکند. این شهر در دوران مشروطه یکی از مراکز اصلی فعالیت مشروطه خواهان بودهاست. سلماس یکی از معدود شهرهای آذربایجان بود که همه ساکنان آن مشروطیت را قبول داشته و شهیدانی همچون حیدرخان عمواوغلی و سعید سلماسی از پیشتازان جنبش مشروطه ایران بودهاند.
پایانه مسافربری سلماس روزانه به شهرهای خوی - تبریز- تهران ارومیه سرویس مستقیم دارد. سلماس الی رغم توریستی بودن فاقد فرودگاه و ناوگان حمل ونقل مناسب است ایستگاه راهآهن سلماس یکی از نواحی چهاردهگانهٔ راهآهن ایران است. مسیر راهآهن ایران - اروپا و ایستگاه راهآهن سلماس در منطقه ویژه اقتصادی سلماس سکوی پیشرفت و مکانی امن برای سرمایهگذاران است؛ که در جاده سلماس به خوی واقع شدهاست.
سلماس دارای منابع بسیاری میباشد از جمله: 1-معادن طلا ۲-معادن مرمر ۳-معادن کالیفورنیوم ۴-آپاتیت ۵-باریت ۶-بیوتیت ۷-اپیدوت ۸-هماتیت ۹-ایلمنیت ۱۰-مگنتیت ۱۱- فلوگوپیت ۱۲-زیرکن ۱۳-شئلیت
دکتر توحید ملک زاده دیلمقانی، نویسنده کتاب تاریخ 10هزار ساله سلماس در خصوص تاریخچه احداث این شهر می گوید: سلماس شهری در آذربایجان غربی با قدمتی بالغ بر ده هزار سال سکونت انسان در دشتهایش و دارای قدیمی ترین روستای مسکونی نه هزار سال قبل به نام کول تپه، پس از چندین بار جابجایی نقاط شهری بالاخره در قالب شهر دیلمقان به حیات خود ادامه داد ولی در شب 16 اردیبهشت 1309 در اثر زلزله 7.2 ریشتری کامل تخریب شد. ملک زاده افزود: 26 اردیبهشت 1309 مهندسین برای مطالعات طبقات ارضی و تعیین میزان خسارات و مخارجات لازمه وارد دیلمقان شده و شروع بکار کردند و در آن روزها مقرر شد چون اهالی سلماس به زادگاه خود علاقمند هستند بنای شهر در همان محل قدیم شهر شروع شود.
سلماس يكي از شهر هاي قديمي كشور در استان آذربايجان غربي است اسكان بشري در آن به دوره عصر حجر برمي گردد مطابق آثاري كه در نتيجه كاوش ها و حفاري ها از (كول تپه ) در سال 1371 بدست آمده قدمت این شهر به 9000 سال قبل مي رسد . سلماس در هزاره هاي قبل از ميلاد با داشتن طبيعتي زيبا و كوههاي سرسبز و پر آب همواره ماواي گروهي از انسانهاي باستاني بوده است.با مطالعات باستاني شناسي از تپه هاي اطراف سلماس قدمت آن در حدود نه هزار سال قبل ( هفت هزار سال قبل از ميلاد ) تخمين زده شد و به تحقيق اولين قوم مشخص در سلماس اقوام سومري و بعد ها اولاد سومريان پروتوتورك(تركان باستاني ) و سپس گوتيها و گليزانيها ( حاكم گليزانيها در سال 823 قبل از ميلاد وارد اتحاد اوراتويي ضد آشوري شد ) بودند . بعد ها در هزاره اول قبل از ميلاد در زمان حكومت اوراتورها در سايه اقدامات آنان در اين منطقه شهر اولهو بوجود آمد اين شهر باستاني در غرب روستاي اوله ( اولق كنوني) و در رو بروي كوه قارني ياريق در كنار رود خانه زولا قد بر افراشت ( اوله و اولهو كه هر دو از يك ريشه اند به معناي تقسيم مي باشد . در اين محل آب رودخانه به چندين قسمت تقسيم مي شد . در معني دقيق آن يعني محل تقسيم آب ) . اين شهر و آباديهاي اطراف آن در لشكر كشتي هشتم سارگن دومین پادشاه آشور به سال 714 قبل از ميلاد ويران گرديد . در اطراف دشت قلعه هاي قارني ياريق – دريك – كافير قلعه سي در غرب كهنه شهر و شرق روستاي زرين دره – قلعه چهريق و قلعه هدر و زنجير قلعه دركنار روستاي تمر از قلعه هاي دوره اورارتويي مي باشند كه در دوره هاي بعدي نيز مورد استفاده حاكم وقت قرار مي گرفت.
از شاخص هاي تمدن اورارتو حفر انهار و قنوات و كندن درياچه ها و استخر هاي دستي براي آبياري اراضي بود و در احداث ابنيه عظيم بركوهها و تبديل اراضي باير به مناطق داير و مزروع مهارت خاصي داشتند كه اين كار ها بيشتر بدست اسيران جنگي و بردگان انجام مي گرفته است . بعد از ويراني الهو در دوره ها ي بعد شهري ديگر در شمال غربي آن در كنار رود دريك به نام سلماس شكل مي گيرد . در منابع يوناني از اين شهر به نام سيمباس نام برده شده است از جمله در نوشته هاي استرابون در سال 20ميلادي . در دوره اشكانيان اين نقطه بصورت حايل بين دو امپراتوري پارت و روم بود و بارها صحنه نبرد دو قدرت بزرگ بوده است . موسس سلسله ساساني اردشير بابكان پس از تصرف اين منطقه آن را ضميمه متصرفات خود كرده و يادگار اين پيروزي بدستور شاه ساساني در 12 كيلومتري جنوب شرقي سلماس بر سر راه سلماس به اروميه، نرسيده به روستاي خان تختي در كوه پيرچاوش بر روي تخته سنگي حكاكي شده است . پس از ظهور دين اسلام ، مسلمانان در سال 20 هجري قمري اين منطقه را به تصرف خود در آوره اند به نوشته بلاذري در فتوح البلدان سلماس شهري آباد بود و خراج آن بيت المال موصول ريخته مي شد . مورخين و جغرافي نويسان بعد ار اسلام همگي درباره سلماس مطالب مختلفي نوشته اند از جمله اين حوقل در كتاب صور الارض كه به سال 368 قمري تاليف يافته سلماس را شهري متوسط ، آباد ، پرجمعيت و پر نعمت كه در آن قصر هاي بلندي از سنگ ساخته شده ، توصيف كرده است . در طول دوره صفوي بطور كلي مرز ايران و عثماني محل برخورد قواي دو كشور گرديد . اين شهر در دوره صفويه جندين بار اشغال گرديد بطوريكه يكبار به مدت 18 سال در اختيار عثمانيها بوده است ( از سال 994 تا 1012 قمري ) تا اينكه بدست عباس آزاد گرديد . در اين جنگ شهر سلماس بطور كامل نابود و ديوارهاي آن تخريب شد . ولي نام سلماس به محال سلماس اطلاق شد . با كاهش نفوس سلماس ، تركان لك به سلماس كوچيدند .
بعد از صفويه در دوره هاي كوتاه مدت افشاريه و زنديه ( 1148 ق تاجگذاري نادر شاه 1193 ق مرگ كريم خان زند ) منطقه سلماس و خوي از سال 1167ق تحت اختيار احمد خان دنبولي بوده است ( متوفاي 1200قمري كه وي در آباداني اين منطقه نقش زيادي داشته است . از جمله اينكه قصبه ديلمقان كه تقريبا در حدود700قمري بدست تاج الدين غليشاه تبريزي با حفر قناتي ( بنام خودش ، قنات عليشه ناميده مي شد ) بوجود آمده بود ، را توسعه داده است . در اين مورد ميرزا حسن زنوزي در كتاب رياض الجنه مي نويسد احمد خان دنبولي ديلمقان را با رويش ( حصاري ) عظيم كرد و آن را شهر چه ساخت و دكاكين و حمامات و مساجد و رباطات و عمارات عاليه در آن بنا نمود . و اولادش هم در آبادي آنجا كوشيدند. امير خان ديلمقان را مركز ولايت سلماس انتخاب كرد.از جمله اقدامات ديگر وي ساختن سدي محكم بر روي ضلع غربي درياچه مصنوعي شهر سلماس به نام گؤل است كه امروز نيز در كهنه شهر پابرجاست .لازم به توضيح است كه احداث اين گؤل به دست اوراتور ها صورت گرفته بود باغ بسيار مشهور وي در كنار سلماس آن روز كهنه شهر امروز بنام خان باغي هنوز در اذهان مردم باقي مانده است. از سال 1226ق حكومت سلماس و خوي بدست فتحعلي دولوي قاجار پدر زن فتحعلي شاه قاجار و نياي مادري نايب السلطنه بوده است ، در سال 1232هـ .ق . اكراد بلباس ساكن خاك عثماني به حدود سلماس و اروميه تجاوزاتي داشتند كه سركوب شدند .
در سال 1237هـ.ق اكراد عثماني دوباره به حدود سلماس تجاوزاتي كردند . كه عباس ميرزا نايب السلطنه وحاكم آذربايجان ، يوسف خان سپهدار گرجي را براي دفع آنان به آن حدود روانه نمود ، پس از قلع و قمع اكراد نائب السلطنه در همين سال با مرگ فتحعلي خوان ، پسرش به نام امير خان سردار را به سمت حكومت و فرماندهي قواي سلماس و خوي و توابع آن تعيين نمود .اولين اقدام امير خان سردار در سال 1238 هـ .ق انتخاب ديلمقان به مركزيت سلماس بود . منطقه سلماس در سال 1242 به اشغال نيروي متجاوز روسي درآمد و بعد از قرار داد تركمنچاي نيروهاي روسيه آنرا تخليه كردند . در جريان انقلاب مشروطيت مردم شهر ديلمقان همگام با ديگر شهر هاي منطقه فعاليت چشمگيري داشتند و در سال 1325 هـ . ق مجلسي بنام مشروطيت تحت رياست حاجي پيشنماز افتتاح گرديد . در همين سال اولين مدسه به سبك نوين به همت ميزا سعيد سلماسي و به مديريت ناجي بيگ اسلامبولي بنام سعيديه در شهر ديلمقان افتتاح گرديد . باني اين مدرسه در سال 1287 شمسي . در نبرد مشروطه خواهان و ضد انقلابيون در اطراف خوي جان باخت . در اواخر سال 1290 ش نيروهاي روسي سرزمين آذربايجان و از جمله ولايت سلماس را اشغال كردند . در سال 1293 ش جنگ جهاني اول شروع گرديد و در سال 1294ش سربازان عثماني ارامنه و آسوريان شرق آن كشور را به دليل همكاري با سربازان روسي و حمايت از آنان در جنگ عليه عثماني از محل زندگي خود تبعيد كردند اين آوارگان به مدت دو سال توسط مردم سلماس و اروميه پذيرايي شدند. در سال 1296 انقلاب كمونيستي در روسيه اتفاق افتاد و حكومت جديد آن كشور خود را از جنگ كنار كشيده و نيروهاي خود را از ايران فراخوانده . در زمستان همين سال افراد ارمني و آسوري رانده شده از عثماني همراه با مسيحيان بومي كه مردم محل آنان را ، جيلو مي ناميدند ، مسلح شده و در آذربايجان نيزبه نفع متفقين با دولت عثماني وارد جنگ شدند.بعد از اندك مدتي آرامش در ولايت سلماس ، طبيعت نيز به نوبه خويش قهر و غضب خود را در حق اين مردم عملي كرده ودر شب 16ارديبهشت 1309شمسي زلزله اي به بزرگي 2/7 در مقياس امواج دروني دشت سلماس و آباديهاي آن را در هم كوبيد . و در حدود 2500 تن در زير آوار ها جان سپردند در اين حادثه ديلمقان و كهنه شهر و روستاهاي اطراف به كـلـي تـخريب شـدنـد بعـد زلزلـه در شمـال غربي ويرانـه هاي ديـلمـقان ، شـهري جديـد به مـهندسي اسد ا…خاور با مشورت مهندسين آلماني احداث گرديدكه از آن روز به بعد بنام شاهپور ناميده شد . در شهريور 1320شمسي كشور ايران مورد تهاجم دو دولت شوروي و انگليس قرار گرفت و اين منطقه به اشغال روسها در آمد،تااينكه در بهار 1325 اين شهرستان و به طور كلي خاك ايران را تخليه نمودند. از 21 آذر 1324 تامدت يك سال آذربايجان و سلماس تحت كنترل فرقه دمكراتيك كه از سوي روسها سازمان يافته بود قرار گرفت . در طي يك سال نام شهر دوباره به سلماس برگردانده شد .شهرستان سلماس در اولين تقسيمات كشوري كه در سال 1316 شمسي به عمل آمد و ايران به ده استان وچهل و نه شهرستان تقسيم گرديد ، بنام بخش شاهپور از خوي محسوب شد ، تا اينكه اين بخش در سال 1337به شهرستان تبديل گرديد و بعد از انقلاب نام اين شهر و همچنين شهرستان به سلماس تغيير نام يافت.
بیشتر مردم شهرستان سلماس به زبان ترکی آذربایجانی و عده ای متوسط کردی کرمانجی و عده کمی ارمنی سخن میگویند عشایر و کوچ نشینان این منطقه عمدتاً از تبار طوایف کره سنی هستند. عدهای از یهودیان هم تا سدهٔ بیستم در این منطقه زندگی میکردند. براساس سرشماری جمعیت سال ۱۳۹۵ جمعیت شهرستان سلماس بالغ بر ۱۹۶۵۴۶ میباشد، که از این تعداد ۱۰۰۸۱۷ مرد و ۹۵۷۲۹ نفر زن میباشند.
جاذبه های سلماس
کلیسای آخته خانه: کلیسای آخته خانه در جنوب غربی سلماس در روستایی با همین نام واقع شده است. قدمت این کلیسای تاریخی به سال ۱۲۶۹ هجری شمسی میرسد. پلان این کلیسا مستطیلی شکل است. در سالن اصلی کلیسا چهار ستون مدور آجری قرار دارد. گنبد آجری مرکزی روی ستونهای فوق اجرا شده که هماکنون از بالای کلیسا خارج شده و در کنار آن بر زمین قرار گرفته است. این بنا دو گنبد فرعی دیگر نیز دارد. در معماری کلسیا تزیینات خاصی به چشم نمیخورد و نحوه چیدمان آجرها به آن زیبایی بخشیده است. آجر، ماسه آهک و گچ از مصالح به کار رفته در سازه این بنا به شمار میرود. همچنین سه نورگیر این بنا در ضلع جنوبی و سه نورگیر دیگر در ضلع شرقی آن واقع شدهاند.
کلیسای مارسرکیس: کلیسای مارسرکیس در روستای خسروآباد قرار دارد. این کلیسا در دوران قاجار بنا شده است. نام مارسرکیس یا مارگيورگيس از اسقف این کلیسا در قرن شانزدهم گرفته شده است. اهالی این منطقه معتقدند که در دوران ساسانیان، زمانی که خسرو پرویز صلیب حضرت مسیح را با خود به ایران آورد، آن را در این کلیسا نگهداری کرد و سپس در زمان صلح ایران و روم به رومیان اهدا شد. این کلیسا از سنگهای آذرین تراشدار و ملات آهک ساخته شده است. دو لوح به زبان سریانی کلاسیک نیز در این کلیسا دیده میشود. این کلیسا که پلانی مستطیل شکل دارد، دارای لوحی است که روی آن تاریخ ۱۲۲۴ حک شده است. برخی به اشتباه این کلیسا را وانگ میخوانند، در حالی که وانگ واژهایی ارمنی بهمعنای کلیسا است؛ اما این کلیسا آشوری محسوب میشود. این کلیسا که به ثبت ملی رسیده، در حال حاضر فعال است و ارامنه از آن استفاده میکنند.
کلیسای محلم: کلیسای محلم دارای یک در ورودی و چند طاق نیمه فرو ریخته است که در روستایی با همین نام قرار دارد. قدمت این کلیسا به سال ۱۲۵۹ هجری شمسی میرسد و بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
کلیسای سرکیس مقدس: کلیسای سرکیس مقدس در نزدیکی سلماس واقع شده است. قدمت این کلیسا تاریخی که اکنون فقط برخی از بقایای آن باقی است، به سال ۱۱۸۵ هجری شمسی میرسد. این کلیسا توسط اهالی ارامنه روستای اطراف بنا شده و دارای سنگنبشتههایی به زبان ارمنی و با نقش چند صلیب است. در اطراف این کلیسا گورستانی به چشم میخورد که مورد غارت قرار گرفته و در حال حاضر سقف کلیسا بهصورت کامل و دیوارهای شمالی و شمال غربی آن فرو ریخته است.
کلیسای قزلجه: کلیسای قزلجه در روستایی با همین نام قرار دارد. این کلیسا که پلانی مستطیل شکل دارد، در دوران قاجار بنا شده است. کلیسا سه نورگیر در دیوار ضلع جنوبی، یک نورگیر در دیوار ضلع شرقی و بالای محراب و یک نورگیر در ضلع غربی دارد. سنگ، خشتهای آهکی، گچ و ملات آهک با دانهبندی درشت از مصالح به کار رفته در این بنای تاریخی محسوب میشوند. این کلیسا در فهرست آثار ملی ایران نیز به ثبت رسیده است.
کلیسای هفتوان: کلیسای هفتوان در روستایی با همین نام در سه کیلومتری جنوب شهر سلماس قرار دارد. این کلیسای تاریخی در دوران صفویه و به دستور شاه عباس صفوی احداث شده است و از جاهای دیدنی سلماس محسوب میشود. از ویژگیها و نکات جالب در مورد این کلیسا، ساخت آن از سنگهای سیاه رنگ آذرین است که به ظرافت و هنرمندی تمام حجاری شده و تراشهای زیبایی بر آن نقش بسته است. این کلیسا چند کتیبه به خط ارمنی و با نقوش مذهبی دارد که بر اساس آنها احتمال میرود که قدمت این بنا به قرون ۱۳ و ۱۴ میلادی برسد. بر اثر زلزلهای که در سال ۱۳۰۹ رخ داد، این کلیسا خسارات بسیاری دید و پس از آن مورد ترمیم و بازسازی قرار گرفت.
آبشار دره خورخوره: آبشار دره خورخوره در جنوب سلماس، بین دو روستای سرگل و مهکان قرار دارد. این آبشار در دل درهای به عمق ۸۰ متر واقع شده است و از تفرجگاههای اصلی و زیبای این منطقه به شمار میرود.
آبشار ممکان: آبشار ممکان که در ۴۰ کیلومتری سلماس واقع شده، یکی از بزرگترین آبشارهای استان آذربایجان غربی است. ارتفاع این آبشار به حدود ۳۵ متر میرسد و منظرهای زیبا و بکر دارد.
تالاب آق زیارت: تالاب آق زیارت در ۲۰ کیلومتری شهر سلماس واقع شده است و مساحت آن گاهی به ۱۰ هکتار میرسد. هیچ رودخانه دائمی به آن نمیریزد و آبهای سطحی و گاهی طغیان رودخانه زولاچای منبع تامین آب این تالاب محسوب میشود. این تالاب فصلی آب شیرینی دارد که ارتفاع آن از سطح دریا ۱۴۰۰ متر است.
نقش برجسته خان تختی: نقش برجسته خان تختی در ۱۷ کیلومتری جاده سلماس به ارومیه واقع شده و روی آن حجاریهای شاپور اول دومین شاه ساسانی نقش بسته است. این نقش برجسته یادمانی است از پیروزی شاپور اول ساسانی بر والریانوس (پادشاه روم) که وی را سوار بر اسب نشان میدهد، در حالی که والریانوس در مقابلش زانو زده است. این نقش برجسته روی کوه معروفی به نام پیرچاوش در روستایی با همین نام قرار دارد.
حمام شیخ سلماس: حمام شیخ سلماس در زمان پهلوی اول و با بهرهمندی از معماری سنتی ایرانی احداث شده است. حمام با پلانی بهشکل هندسی مستطیل و با مساحتی برابر با ۸۶۰ متر مربع ساخته شده و محمد طسوجی نام بانی این اثر تاریخی است که با پیگیری و تلاش او پروسه ساخت آن از سال ۱۳۰۹ بهمدت سه سال به طول انجامید. حمام شیخ سلماس دارای هفت گنبد پوششی است که بزرگترین گنبد آن در بخش سربینه یا رختکن حمام قرار دارد. این بنای کهن علاوه بر قدمت بهدلیل معماری سنتی ایرانی، دارای اهمیت و ارزش والایی است که امروزه بهعنوان مجموعه فرهنگی و هنری مورد مشغول به فعالیت است.
قلعه چهریق: قلعه چهریق در شمال رودخانه زولا در جنوب شرقی سلماس واقع شده است. باستانشناسان قدمتی برابر با هزاره نخست پیش از میلاد مسیح (ع) را برای این جاذبه گردشگری عنوان کردهاند. گفته میشود که قلعه چهریق بهمدت مدت دو سال محبس پیشوای آیین بیانی، «سید علی محمد باب» بوده است که روی صخرهای رفیع قرار دارد. تنها قسمت بالایی قلعه برجای مانده است و در وسط قلعه گودالی به چشم میخورد که به نظر میرسد انبار مهمات بوده است. احتمال میرود حدود ۱۵۰ تا ۱۸۰ نفر در این قلعه ساکن بودهاند که نشان میدهد از قلعههای کوچک به شمار میرفته است. از ویژگیهای آن دسترسی سخت و حتی غیرممکن به داخل آن از سوی دشمنان و بیگانگان است که گواه از امنیت بالای آن است.
تپه تاریخی اهرنجان: قدمت تپه تاریخی اهرنجان که با نام کول تپه نیز شناخته میشود، به دوران پیش از تاریخ ایران باستان میرسد. این تپه قدمتی بالغ بر ۹ هزار سال دارد و بهعنوان کهنترین منزلگاه جوامع بشری در استان معرفی شده است. اشیایی همچون سنگهای ابسیدین، وسایل و ابزارآلات سفالی و سنگی در این محوطه کشف شده که گواه تمدن کهن این منطقه از کشور است. نمونه آثار کشف شده در تپه تاریخی اهرنجان در هیچ یک از مناطق باستانی دیگر مشاهده نشده است.
.......................
آرشیو