بازارهای مالی یکی از موفق ترین دستاوردهای بشر در اقتصاد هستند. اگر از این بازارها به طرز صحیحی استفاده شود، بسیاری از مشکلات ریشه ای اقتصاد ایران حل خواهد شد. یکی از این مشکلات تورم است؛ موضوعی که دیگر در خیلی از کشورها معنای چندانی ندارد.
حدود 90 درصد جهان تورمی زیر سه درصد را تجربه می نمایند. اکثر این کشورها حتی در رده ی 10 دانشگاه اقتصادی برتر ما حضور ندارند. حتی برترین اقتصاددان های این کشورها نیز نزدیک ده اقتصاددان برتر ایران دیده نمی شوند. اما با این حال بازهم به دلیل فساد بالا و مدیریت ضعیف کشور ما همیشه تورم بالایی را تجربه کرده است. تنها دلیلی که مسئولان می آورند فشار تحریم ها است در حالی که تحریم ها کمترین نقش را بر موضوع تورم بالا دارند.
این روزها با داغ شدن تب بورس بازی و افزایش پی در پی شاخص کل بورس تهران، این سوال پیش می آید که:
تکلیف این سود کلانی که نصیب مردم شده، چه می شود؟ آیا باید منتظر یک ابر تورم دیگر باشیم؟ بگذار پاسخ این سوال را با طرح سوال دیگری بدهم:
این روزها با داغ شدن تب بورس بازی و افزایش پی در پی شاخص کل بورس تهران، این سوال پیش می آید که تکلیف این سود کلانی که نصیب مردم شده، چه می شود؟ آیا باید منتظر یک ابر تورم دیگر باشیم؟ بگذار پاسخ این سوال را با طرح سوال دیگری بدهم:
آیا می دانستی که در بازار بورس هیچ گونه خلق پولی رخ نمی دهد؟ یعنی اگر شرکتی ارزش افزوده تولید کند و تو سهام دار آن شرکت باشی، آن ارزش افزوده «خلق» یا «تولید» نمی شود، بلکه تنها «جا به جایی» رخ می دهد. در بازار سرمایه همیشه به این روال است که یک طرف سود و طرف مقابل ضرر می کند.
برای مثال تو تحلیل می کنی که سهم X قرار است در آینده 20 درصد رشد کند و تصمیم به خرید سهام شرکت X می کنی. به نظرت این سهام را چطور بدست می آوری؟ تو با خرید سهام آن شرکت از یک شخص دیگر صاحب آن سهم می شوی. اگر سود کنی، سود آن شخص را گرفته ای و اگر ضرر کنی، آن شخص را از تحمل یک ضرر نجات داده ای. البته سیستم بازار سرمایه کمی پیچیده تر از این حرف هاست ولی کلیت آن به همین شکل است.
عوامل زیادی در افزایش تورم نقش دارند که یکی از مهم ترین آن ها نقدینگی ست. نقدینگی یعنی پول اضافه و راکدی که دست مردم است. مثل سودی که بانک سالیانه و بدون تولید ارزش افزوده به افراد پرداخت می کند. یا پول هایی که به صورت راکد و بدون گردش در تولید «خلق» می شوند.
بالاتر عرض کردم که که در بورس پولی خلق نمی شود و این بدان معناست که هیچ نقدینگی تولید نمی شود. از طرفی دیگر، این نقدینگی راکد و پول اضافه، به چرخه ی تولید در بازار سرمایه هدایت می شود و علاوه بر اینکه از تورم بیشتر جلوگیری می کند، به رونق کارخانه ها نیز کمک می کند. راه اندازی و به جریان انداختن کارخانه ها و مهار نقدینگی به معنی «کاهش تورم»، «افزایش بهره وری اقتصادی» و «کاهش نقدینگی» است.
پس بازار سرمایه نه تنها باعث افزایش تورم و کوچک تر شدن سفره ی مردم نمی شود، بلکه نقش مهمی در کاهش تورم و افزایش قدرت خرید مردم ایفا می کند.
بدترین چیزی که در بازار سرمایه می تواند اتفاق بیفتد، سفته بازی پول های بزرگ و بازی دادن افراد نا آگاه در خود بازار بورس است. نیازی نیست وارد این مبحث شویم زیرا این اتفاق اصلا برای عمومیت جامعه تورمی ایجاد نمی کند و فقط به چند نفری که بدون دانش و اطلاعات وارد بورس شده اند ضرر می رساند.
اما قبل اینکه به سراغ تفاوت بازار سرمایه با دیگر بازارها مانند بازار ارز و ملک برویم، باید این نکته را نیز یادآور شوم که تقسیم سود نقدی سالیانه یا DPS، بازهم تولید پول نمی کند. چرا؟ تو می پرسی. زیرا تقسیم سود سالیانه یک شرکت، رابطه مستقیمی با عملکرد آن شرکت در بازار ثانویه (بازار واقعی) دارد. برای مثال شرکت تبرک در صورتی می تواند سود نقدی میان سهام دارانش تقسیم کند که فروش خوبی در بازار اصلی و ثانویه داشته باشد. این یعنی یک کالایی فروخته شده، و به جای آن کالا، شرکت تبرک پولی دریافت کرده و پس از برگزاری مجامع، تصمیم گرفته پول فروش محصولات خود را مستقیما به سهام داران پرداخت کند. پس در اینجا هم هیچ گونه خلق پولی صورت نگرفته است.
و اما تفاوت بازار بورس با بازارهای موازی مانند بازار ارز، ملک، خودرو و سکه چیست؟
به احتمال زیاد در جریان تاثیر مستقیم نرخ دلار بر «همه چیز» هستی. طبیعی ست که با افزایش نرخ دلار، قیمت کالاهای وارداتی مانند لپ تاپ، گوشی موبایل و یا قطعات خودرو نیز هم باید بالا رود، اما با بالا رفتن قیمت دلار، موز فروش ها هم هم قیمت محصولات خود را افزایش می دهند. چرا؟ چون افزایش قیمت دلار تورم زاست.
در اقتصاد مبحثی پایه و ساده ای وجود دارد به نام که «عرضه و تقاضا». به طور خلاصه تئوری عرضه و تقاضا می گوید که افزایش تقاضا برای یک کالا، باعث افزایش قیمت آن کالا و افزایش عرضه ی یک کالا، باعث کاهش قیمت آن کالا می شود. برای مثال، فرض کن آیفون 12 معرفی گردد و تنها 1000 دستگاه از آن به ایران وارد شود. اگر تعداد متقاضیان آیفون 12، پنجاه هزار نفر باشد، هرشخص برای دستیابی به آن کالا باید قیمت بالاتری نسبت به حالت نرمال برایش بپرداز و این قیمت ایفون 12 را افزایش می دهد. پس افزایش تقاضا برابر است با افزایش قیمت.
حال پس از گذشت سه ماه از معرفی این آیفون جدید، تعداد ایفون 12 های وارداتی به 100 هزار عدد می رسد. اما اکنون وضعیت فرق و تعداد متقاضی ها به ده هزار نفر کاهش پیدا کرده. حدس بزن که چه اتفاقی می افتد؟ فروشنده ها برای اینکه جنس خود را به فروش برسانند، مجبورند اجناس خود را زیر قیمت میانگین بازار و یا حتی بعضی مواقع قیمت خرید به فروش برسانند. این همان عرضه ی بیشتر و تقاضای کمتر است. پس افزایش عرضه برابر است با کاهش قیمت.
وضعیت ارز هم تقریبا به همین صورت است. اگر نقدینگی به سمت دلار هجوم بیاورد، به علت وجود تقاضای زیاد و عرضه ی کم، قیمت دلار افزایش پیدا می کند. این افزایش قیمت دلار، ابتدا قیمت کالاهای غیر اساسی و وارداتی را می برد و سپس این افزایش قیمت، به کالاهای اساسی نیز سرایت پیدا می کند. و به این شکل است که که سفته بازی در بازار ارز باعث رشد نرخ تورم و فقیرتر شدن مردم می شود.
همین وضعیت در ملک و خودرو نیز حاکم است. افراد سرمایه دار و سفته باز ملکی را می خرند، آن را خالی نگه می دارند و تا زمانی که بازدهی مناسبی از آن ملک دریافت نکنند، هیچ اقدامی برای فروش آن دارایی نمی کنند. وقتی تعداد زیادی سفته باز در بازار ملک وجود داشته باشد، املاک زیادی خالی و بدون عرضه باقی می مانند. به همین دلیل است که خریدار واقعی یعنی من و تو، تا 66 سال دیگر نیز نمی توانیم خانه بخریم، زیرا سفته بازها اکثر املاک ایران را قبضه کرده اند و بنگاه داری می کنند. این عامل باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه و در نتیجه افزایش تورم می شود. خودرو هر چند، به دلیل وجود مافیا کمی وضعیتش فرق می کند، اما وجود سفته بازهای در این بازار چندان بی تاثیر هم نیست.
اما سوالی که از تو می پرسم این است که: چطور سفته بازی در بازار سرمایه، بر زندگی ما و تورم عمومی جامعه تاثیر می گذارد؟ برای مثال، آیا خرید کل سهام شرکت تبرک و عدم عرضه آن، باعث افزایش قیمت محضولات تبرک در بازار اصلی می شود؟ آیا خرید و فروش سهام شرکت فولاد مبارکه، باعث افزایش یا کاهش قیمت فولاد می شود؟
جواب یک خیر بزرگ است! چرا؟ تو می پرسی. زیرا نوسانات بازار سرمایه کاملا از بازار واقعی جداست. در یک سناریو فرضی اگر یک سرمایه دار بزرگ، کل بازار بورس را خریداری کند و بخواهد با عرضه ی قطره چکانی، قیمت کل سهام های شرکت های مختلف را بالا ببرد، چه اتفاقی می افتد؟ ایا سفته بازی در سهام شرکت های مختلف، تاثیری در اقتصاد کل ایران می گذارد؟
پاسخ مشخص است: خیر.
برای همین است که بازار سرمایه با بازارهای موازی مانند ارز، ملک، خودرو و یا حتی سکه تفاوت دارد و به هیچ وجه باعث افزایش نرخ تورم و کوچک تر شدن سفره ی مردم نمی شود. هدایت نقدینگی به بازار سرمایه، یکی از بهترین راه های کنترل نقدینگی و افزایش بهره وری کارخانه هاست که نتیجه ی آن، کاهش تورم، افزایش قدرت خرید مردم و افزایش سطح رفاه جامعه است.