منچستریونایتد طی 12 ماه گذشته در مقاطع مختلفی از کمبود خلاقیت رنج می برد اما یک پایان خوش در فصل 20-2019 باعث شد تا ابهاماتی پیرامون برنامه تیم برای آینده مطرح شود: این که جیدون سانچو دقیقا در کجای این تیم جا می گیرد؟
به ثمر رساندن 22 گل در جریان شش برد و سه تساوی طی نه مسابقه پایانی فصل، این پرسش را منطقی جلوه می دهد. تا همین چند هفته قبل هواداران منچستریونایتد به ضعف خود در سمت راست زمین اذعان می کردند ولی ظهور میسون گرینوود و عملکرد درخشان او باعث شد تا کمتر در این باره بشنویم.
البته باید گفت در این مقطع سانچو هنوز با پیوستن به منچستریونایتد فاصله دارد. مذاکرات با دورتموند از طریق واسطه ها ادامه دارد، یک تفاوت قیمت بین طرفین وجود دارد و هنوز توافقی روی مسائل شخصی حاصل نشده است. اما سولسشر این بازیکن 20 ساله را به عنوان گزینه اصلی خود در این پنجره انتخاب کرده است، پس بررسی احتمالات به دور از فایده نخواهد بود.
پاسخ ساده به سوال ابتدای متن این است: تیمی که می خواهد برای قهرمانی در لیگ تلاش کند، نمی تواند کل فصل در جلوی زمین فقط به سه بازیکن متکی باشد، آن هم در حالی که یکی از آن ها 18 ساله است و همچون هر جوان دیگری در مقاطعی از فصل دچار افت فرم خواهد شد.
دنیل جیمز گزینه جانشین برای آن پست است ولی پس از شروعی درخشان در اولدترافورد، حقیقتا باید گفت سطح عملکرد او به حدی رسیده است که از بازیکنی که فقط یک سال و آن هم همراه سوانزی در چمپیونشیپ در سطح بزرگسالان بازی کرده بود، انتظار داشتیم. او پتانسیل خوبی دارد و می تواند در ضد حملات خیلی مفید باشد، به ویژه اگر روی تصمیم گیری خود در یک سوم هجومی کار کند.
همچنین گهگاهی از جیمز خواسته شده در آنطرف زمین بازی کند، پستی که در سوانزی در آن موفق بود. گل های او مقابل کریستال پالاس و ساوتهمپتون در آگوست قبل نشان داد جیمز وینگری است که دوست دارد از سمت چپ زمین در عرض حرکت کند اما اکنون آن پست در اختیار مارکوس رشفورد است و طبق چیزی که در تصویر زیر می بینیم، 41.45 درصد حملات منچستریونایتد از سمت چپ زمین صورت می گیرد که این میزان در سمت راست 34.77 درصد است.
حملات منچستریونایتد در فصل 20-2019
نقطه ها نشانگر محل ارسال پاس گل هستند و اگرچه در اینجا 16 پاس گل در سمت راست و 9 پاس گل در سمت چپ می بینیم (به جز کرنرها)، 10 پاس گل دیگر در جناح چپ مرکز زمین در مقایسه با 5 پاس گل از جناح راست مرکز زمین نشان از قدرت جناحی دارد که در آن رشفورد و آنتونی مارسیال ابتکار عمل را در دست داشتند. هدف این است که منچستریونایتد از سمت راست هم به همین میزان موقعیت بسازد تا توازن در خط حمله تیم برقرار شود.
همان طور که یک منبع از باشگاه گفته است، جذب سانچو عامل «غیر قابل پیش بینی بودن» را به تیم سولسشر اضافه می کند. بازی کردن او در سمت راست زمین چشم یونایتد را گرفته است اما همان طور که از هیت مپش در مسابقات بوندسلیگا پیداست، سانچو با بازی کردن در سمت چپ زمین هم به همان اندازه سازگار است.
هیت مپ سانچو در بوندسلیگا
این چند پسته بودن یعنی سانچو که در 78 بازی بوندسلیگایی 30 گل و 33 پاس گل ثبت کرده است می تواند گزینه های متفاوتی را به خط حمله یونایتد عرضه کند.
یک ایده ترسناک برای مدافعان حریف هم در اولدترافورد وجود دارد؛ این که رشفورد، مارسیال، گرینوود و سانچو همگی می توانند در یک ترکیب بازی کنند. در این صورت گرینوود به مرکز زمین منتقل می شود تا سانچو در سمت راست قرار بگیرد و خط حمله ای شبیه به فصلی که منچستریونایتد سه گانه گرفت یا در مورد نزدیک تر، فصل 9-2008 شکل بگیرد که کریستیانو رونالدو، وین رونی، کارلوس توز و دیمیتار برباتوف را در اختیار داشت.
شاید این چهار نفر در بازی های کمی به صورت همزمان کنار هم بازی کردند (هواداران یونایتد کامبک نیمه دوم و برد 5-2 منچستریونایتد مقابل تاتنهام را به یاد دارند) اما شرایط طوری بود که می شد بدون افت کیفی تیم، دست به استفاده از ترکیب چرخشی زد.
وقتی پل پوگبا و برونو فرناندز پشت این افراد بازی کنند، کار خط دفاعی تیم سخت تر می شود اما وقتی می بینیم طی سه فصل اخیر قهرمان لیگ برتر 100، 98 و 99 امتیاز کسب کرده است، نتیجه می گیریم که منچستریونایتد برای رقابت در راستای قهرمانی در لیگ برتر باید گل های زیادی بزند.
یکی از منابع گفته است: «سانچو مهره مهمی برای منچستریونایتد جهت نزدیک شدن به سطح خط حمله لیورپول و منچسترسیتی خواهد بود.»
یکی از مربیان سابق میسون گرینوود یعنی کلایتون بلکمور می گوید بازی کردن در مرکز زمین به سود این بازیکن خواهد بود: «هنوز معتقدم از میسون در پست اشتباهی استفاده می کنیم. باید از او در مرکز زمین استفاده کنیم؛ لزوما نه به عنوان مهاجم هدف، بلکه به عنوان مهاجمی که با خط میانی در تماس است. به نظر من باید سراغ سیستم دو مهاجمه رفت ولی مردم این ایده را دوست ندارند. می توان یکی را در نوک خط حمله و دیگری را پشت او به کار گرفت. میسون واقعا نیاز دارد تا در وسط زمین باشد. او توانایی پا به توپ شدن دارد و همین چند وقت پیش نشان داد که در کسری از ثانیه می تواند از مدافع حریف عبور کند و فرصت خوبی برای خودش بسازد.»
شاید استفاده از مارسیال و گرینوود در خط حمله سیستمی تاریخ گذشته به نظر برسد ولی پپ گواردیولا و یورگن کلوپ هم هر کدام بر اساس مهره های خود، چینش تیم شان را شکل داده اند. در چنین چینشی، رشفورد و سانچو به عنوان وینگر باید عقب بیایند و در امور دفاعی شرکت کنند که البته آمارشان در این زمینه امید بخش است. هیت مپ قبلی تلاش سانچو در نیمه زمین خودی را هم به ما نشان داد. او به طور میانگین به ازای هر 90 دقیقه بازی در بوندسلیگا، 2 قطع توپ و 3.4 پس گیری توپ داشته است.
هیت مپ رشفورد (تصویر پایین) هم نشان می دهد که او فقط به فکر جنبه نمایشی کار نیست و به ازای هر 90 دقیقه بازی در لیگ برتر 1.8 قطع توپ و 2.1 پس گیری توپ داشته است.
هیت مپ رشفورد در لیگ برتر
بسیار خب، این خیلی کمتر از 5.39 قطع توپ و 10.1 پس گیری توپ توسط نمانیا ماتیچ در هر مسابقه لیگ برتری است اما نقش رشفورد تا این اندازه دفاعی نخواهد بود.
بی شک عامل اصلی علاقه منچستریونایتد به سانچو حمله کردن است. او در زمینه حرکت پا به توپ عالی می کند و همچنین می تواند با پاس های خود دفاع حریف را باز کند. سانچو در بوندسلیگا به ازای هر 90 دقیقه 7.7 دریبل با نرخ موفقیت 48.6 درصد داشته است و میانگین 3.6 حرکت رو به جلو داشته است (این فاکتور به دو صورت محاسبه می شود: یا 10 متر حمل توپ در نیمه زمین حریف و یا 30 متر حمل توپ در نیمه زمین خودی).
رشفورد که در این سبک از بازی متخصص است، به ازای هر 90 دقیقه بازی در لیگ برتر 6.3 دریبل با نرخ موفقیت 44.2 درصد و دو حرکت رو به جلو داشته است. گرینوود به طور میانگین 3.3 دریبل با نرخ موفقیت 56.1 درصد و 1.4 حرکت رو به جلو داشته است. در مورد جیمز، این آمار 5.3 دریبل با نرخ موفقیت 56.9 درصد و 3.5 حرکت رو به جلو است.
قطعا کیفیت رقابت های لیگ برتر نسبت به بوندسلیگا بیشتر است بنابراین برای از بین بردن این تناقض، به آمار سانچو در لیگ قهرمانان اروپا نگاه می کنیم. او به ازای هر 90 دقیقه 6.7 دریبل با نرخ موفقیت 50 درصد و 3.5 حرکت رو به جلو داشته است. نقشه ای که در تصویر زیر می بینید نشان می دهد که سانچو در لیگ قهرمانان کجا اقدام به از پیش رو برداشتن بازیکن حریف کرده یا مورد خطا واقع شده است. این باز هم حرکات او در هر دو سمت زمین و نیمه خودی را نشان می دهد.
هیت مپ حرکات انفجاری سانچو در لیگ قهرمانان اروپا
سانچو در 15 بازی در والاترین رقابت باشگاهی اروپا، 3 گل و 3 پاس گل داشته است. یکی از این پاس گل ها در بازی مقابل اینتر و هنگام بازی کردن در سمت راست زمین از راه رسید تا تیمش بازی 2-0 باخته شده را با برد عوض کند.
او پشت محوطه جریمه یک فضا پیدا کرد و از اشرف حکیمی درخواست پاس کرد؛ این بازیکن هم پس از ارسال پاسی تند و تیز برای او، به سرعت به سمت محوطه جریمه حرکت کرد.
دورتموند - اینتر
دورتموند - اینتر
سانچو ابتدا توپ را کنترل کرد و با ضربه دوم خود آن را به طور سنجیده برای حکیمی فرستاد تا این بازیکن با شوتی سر ضرب دروازه نراتزوری را باز کند.
دورتموند - اینتر
دورتموند - اینتر
دورتموند - اینتر
این یکی از سه پاس در عمق موفق (پاسی که به فضای خالی پشت مدافعان ارسال می شود و بازیکن دریافت کننده را با دروازه بان حریف تک به تک می کند) سانچو در لیگ قهرمانان بود؛ شبیه به پاس های تندی که مارسیال و رشفورد به ترتیب روی گل گرینوود مقابل وست هم و مارسیال مقابل شفیلد یونایتد ارسال کردند. پی بردن به این که تفکرات سانچو چگونه در ترکیب یونایتد جا می افتد، راحت است.
سانچو در بازی مقابل بارسلونا در نیوکمپ هم پاس مشابهی از جناح چپ زمین فرستاد اما ضربه نهایی یولیان برانت توسط مارک آندره تراشتگن مهار شد. سانچو در بوندسلیگا به ازای هر 90 دقیقه 1.4 پاس در عمق می فرستد که 38.4 درصد دقت دارد. این از آمار رشفورد، گرینوود و جیمز در این زمینه بالاتر است. در باب مقایسه باید گفت که برونو فرناندز (سلطان پاس های گره گشا) طی 90 دقیقه بازی کردن در لیگ برتر 3.4 پاس در عمق می فرستد که نرخ موفقیت آن 10.4 درصد است.
نقشه پاس های سانچو در لیگ قهرمانان تمایل او به امتحان کردن گزینه ها و مشارکت در جریان بازی را نشان می دهد.
پاس های سانچو
سانچو در بوندسلیگا به طور میانگین در 90 دقیقه 81.1 کنش انجام می دهد که 65.8 درصد آن ها موفقیت آمیز هستند؛ یک آمار قابل مقایسه با فرناندز که به طور میانگین به ازای هر 90 دقیقه بازی در لیگ برتر 83.3 کنش انجام می دهد و نرخ موفقیت آن 59.7 درصد است.
سانچو طی هر 90 دقیقه در بوندسلیگا 1.6 شوت می زند، 4.2 لمس توپ در محوطه جریمه دارد و سبک دریبل زنی، پاسکاری و تمام کنندگی او نشان می دهد که چرا سانچو (17) در فصل 20-2019 بوندسلیگا فقط از روبرت لواندوفسکی (34) و تیمو ورنر (28) کمتر گل زده است و در زمینه پاس گل (16) فقط توماس مولر بهتر از او کار کرده است (21).
قطعا فوتبال آلمان با انگلیس متفاوت است اما سابقه حضور سانچو در آکادمی منچسترسیتی این احساس را در بین سران منچستریونایتد ایجاد کرده که او آماده بازی کردن در لیگ برتر است. او گزینه جذابی برای تیم سولسشر خواهد بود. گفتگوهای بیشتری بین دو باشگاه در جریان خواهد بود.