مطلب ارسالی کاربران
لِبیروت
دانلود و پخش تنها با قطع کردن فیلترشکن امکانپذیر است.
لبیروت
[به بیروت]
مجد من رماد ... لبیروت
[شکوهی از خاکستر، به بیروت]
من دم لولد حمل فوق یدها
[از خون پسری که بر دستانش تشییع می شد]
أطفأت مدینتی قندیلها
[شهر من، چلچراغ هایش را خاموش کرد]
أغلقت بابها
[شهر من، دروازه اش را بست]
أصبحت فی المسا وحدها
[و در غروب تنها شد]
وحدها و لیل
[تنها با شب]
لبیروت
[به بیروت]
من قلبی سلام لبیروت
[سلامی از قلب من به بیروت]