مصطفی ماهی به دلیل مثبت اعلام شدن تست دوپینگش در بازی سرخپوشان پاکدشت و فجر شهید سپاسی از فوتبال محروم شد. با گذشت حدودا یک سال و نیم از آن بازی، خبرهایی شنیدیم که حکم قطعی پرونده دوپینگ این بازیکن به او اعلام شده و اعتراض ها و پیگیری هایش بی فایده بوده است. به همین بهانه با مصطفی ماهی تماس گرفتیم. او در ابتدای صحبتش با طرفداری چهار سال محرومیتش را تایید کرد. پای صحبت های او نشستیم و ادعاهایی تکان دهنده شنیدیم. مصطفی ماهی به طرفداری گفت که دیگر امیدی برای بازگشت به فوتبال ندارد و به کارگری در ساختمان مشغول است. ماهی که نا امید شده گفت: به دوستانم سپرده ام اگر ساختمانی نگهبان خواست من را معرفی کنند چون درآمد کارگری کفاف مخارجم را نمی دهد. گفتگوی طرفداری با مصطفی ماهی را بدون هیچ کم و کاست بخوانید:
بعد از آن اتهام و پرونده دوپینگ، حکم صادر شده و اعتراض و فرجام خواهی تو رد شده است؟
بله چهار سال محروم شدم.
ماجرای آن اتهام دوپینگ چه بود؟
مربوط به یک سال و خرده ای پیش است، تاریخ 98/1/21، بازی سرخپوشان پاکدشت با فجر شهید سپاسی. مهدی پاشازاده سرمربی ما شد و بچه ها را به دارو و آمپول می بست. من مصدوم بودم، تیم هم پول نمی داد، در تهران بی پول نمی شد زندگی کرد، برای عید به خانه و شهر خودمان برگشتم. به خاطر دردم هم 20، 25 روز تمرین نکردم. پاشازاده به من زنگ زد گفت بیا بازی را انجام بده پولت را به کارتت می ریزم. گفتم باشد، می آیم. در هتل المپیک بودیم، ترکیب 11 نفر اصلی را خواند، من هم در ترکیب بودم. گفتم من تمرین نکردم آمادگی ندارم. پاشازاده گفت ایرادی ندارد، توانایی اش را داری. محمد نیک سیرت و دکتر به اتاقت می آیند. یه آمپول به من زدند و چند سی سی از یک محلول دادند که بخورم. رضا مرادی، محمد ملکیان و پیام امینی شاهد هستند. در رختکن هم هر 18 بازیکن شاهد هستند. گفتند بدویید، تمرین کنید، ضربان که بالا رفت در زمین یک حلقه بزنید و این دارو را بخورید. من نخوردم اما باقی بازیکنان خوردند. نیک سیرت گفت مصطفی نخورد. گفتم آقا من نمی خورم، تا حالا از این چیزها نخورده ام. اما دیگر تمام شد و من هم آن جا خوردم دارو را. گفت این داروها از اتریش می آیند برای ضربان قلب است. منم که نمی دانستم چیست. بعد بازی من و محمد امینی برای تست دوپینگ رفتیم. محمد امینی ذخیره بود و من جز 11 بازیکن اصلی که دارو خورده بودیم. مسئول دوپینگ گفت چه خوردید؟ گفتم من فقط گلوتامین می خورم. مسئول دوپینگ یواشکی به من گفت پاشازاده خیلی در کار اینجور چیزهاست. گفتم آره من سه تا دارو خوردم ولی نمی دانم چه بود. گفت زنگ بزن پاشازاده. زنگ زدم و جواب نداد. به احمد بهادری که همیشه کنارش هست زنگ زدم. پرسیدم به ما چه دادی خوردیم؟ می خواهم اسمش را بنویسم. گفت این ها دوپینگ نیست، داروی تقویتی است از اتریش می آید. مسئول دوپینگ به من گفت باور نکن. تا رسید به مهر ماه که فریبرز محمودزاده زنگ زد گفت که چهار سال محروم شدی. گفتم چه کار کنم من؟ گفت نمی دانم. یکی از مسئولان فدراسیون و سازمان لیگ هم به من گفت 14 پرونده پاشازاده درخصوص دوپینگ و پزشکی زیر دست ماست، به وزارت ورزش می فرستیم، به کمیته انضباطی می فرستیم، محرومش نمی کنند، نمی دانم چه کسی پشت اوست! خودمان هم می دانیم او با جوان ها چه کار می کند... اینها را هم شنیدم و بیشتر به هم ریختم، گذشت و هرچه به پاشازاده زنگ زدم، فایده ای نداشت. هرچه التماسش کردم، گفتم خودت می دانی قضیه چه بوده، چطور عذاب وجدان نمی گیری؟! چطور آبروی من و خانواده ام را بردی؟ من در جامعه روستایی زندگی می کنم. چرا صحبت نمی کنی؟ تو که پولت از پارو بالا می رود. انقدر شهرت داری. دیگر چه نیازی است که مرا می خواهی بدبخت کنی. من از دیروز کارگری ساختمان را شروع کردم.
یعنی الان مشغول به کارگری در ساختمان هستی؟
پس چه کار کنم؟ اینطور شده و پشتیبانی هم ندارم. دیگر چاره ای ندارم، روزی صد تومن هم به درد من می خورد. خرج و مخارج بالاست. چه کار کنم؟ یک سال است بیکارم، از جیب می خورم. یک ماشین داشتم آن را هم فروختم. گفتم دست جلوی کسی دراز نکنم، تمرینم را انجام بدهم شاید اتفاقی افتاد. دیگر نمی شد، تمرین و باشگاه را ول کردم و کارگری می کنم.
اگر آن روز از کل تیم تست می گرفتند دوپینگ همه مثبت می شد؟
اگر تست می گرفتند از 18 تا، 11 بازیکن اصلی دوپینگی بودند. فقط من تعجبم از هاشم بیگ زاده و دیگر بازیکنان و مربیانی است که با من بودند. فقط یک نفر برای من پیگیری کرد. هیچکس نگفت من این بچه را می شناسم کار او نیست. در آسیا دو بار تست دادم، در لیگ برتر دو بار تست دادم، در لیگ یک شش سال بازی کردم و کلی تست دادم، چرا باید برای یک بازی بی ارزش که هیچ تاثیری در جدول ندارد دوپینگ کنم؟ رفتم آن جا دست گذاشتم روی قران گفتم به جان بچم در یک بازی محلات هم دوپینگ نکردم. تنها چیزی که استفاده کردم گلوتامین بوده است.
چه کسانی شاهد این اتفاقات بودند و می توانند صحبت های تو را تایید کنند؟
رضا مرادی، پیام ملکیان، هاشم بیگ زاده، امیرحسین فشنگچی، هادی شکوری و محمد رحمتی، می توانید به همه این ها زنگ بزنید. اصلا رضا مرادی و محمد امینی آن بازی هم اتاقی من بودند.
صحبت دیگری در خصوص این اتفاقات نداری؟
من تا حالا سکوت کرده بودم. احترام کسوت نگه داشتم ولی حالا پاشازاده بدتر این هم می خواهد بکند، بکند، لااقل حرف دلم را بزنم.