Hello? hello hello
Is there anybody in there?
Just nod if you can hear me
Is there anyone at home?
سلام ( سلام ) ( سلام )
کسی اینجا هست؟
اگر صدامو می شنوی فقط سر تکون بده
کسی خونه هست؟
( کاملا از حالت عادی خارج شده، تحت تاثیر مواد مخدر است و در خود محصور شده طوری که قادر به حرکت نیست. باید کمی دیگر اجرا کند و پزشک سعی می کند یک واکنش از او دریافت کند. )
Come on (come on), now
I hear you’re feeling down
Well I can ease your pain
And get you on your feet again
یالا ( یالا )، حالا
شنیدم حالت بده
بسیار خب من میتونم دردتو کم کنم
و دوباره سرپات کنم
( با اینکه بیهوش است و نمی تواند به کسانی که سعی دارند بیدارش کنند پاسخی بدهد، پزشک سعی می کند با او ارتباط برقرار کند. به افرادی که اوردز می کنند آسپرین داده می شود و اینجا نیز پزشک می خواهد با این دارو دوباره او را سرپا کند. )
Relax
I need some information first
Just the basic facts
Can you show me where it hurts?
آروم باش
اول یکم اطلاعات می خوام
فقط چنتا اصل اساسی
می تونی نشونم بدی کجا درد می کنه؟
( دردی که دارد خیلی از درد فیزیکی عمیق تر است احساسات و درونش است که درد می کند )
There is no pain, you are receding
دردی نیست، برید کنار
( وقتی پزشک جلو می رود می خواهد درد او را دوا کند بالاخره به زبان می آید ومیگوید دردی ندارد کاملا برعکس است تحت تاثیر مواد مخدر است و در واقع هیچ چیزی حس نمی کند. مشکلش نیز دقیقا همین است دردی حس نمی کند. نمی تواند چیزی را حس کند. به همین خاطر وقتی پزشک سعی در تشخیص دردش می کند شخصیت اصلی آهنگ می داند نمی تواند موفق به چنین کاری شود چون دردی وجود ندارد. )
A distant ship, smoke on the horizon
یک کشتی در دوردست که در افق دود می کند
( دنیا برایش کسل کننده شده است. همه چیز مانند کشتی در دوست که در افق دود می کند زودگذر هستند. )
You are only coming through in waves
Your lips move but I can’t hear what you’re saying
شما فقط از طریق امواج اومدید
لباتون تکون می خوره اما من نمی شنوم چی می گید
( هنوز درون خودش است می بیند که دیگران سعی دارند با او صحبت کنند اما صدای آنها را نمی شنود. )
When I was a child I had a fever
My hands felt just like two balloons
وقتی بچه بودم تب کردم
حس می کردم دستام درست مثل دوتا بادکنک شده بود
( دست هایش به خاطر بیماری ناشناخته ورم کرده بودند. همچنین یکی از نشانه های مصرف مواد مخدر این است که فرد حس می کند دست هایش از بدنش بزرگتر هستند. )
Now I’ve got that feeling once again
حالا دوباره اون حسو دارم
( حسی که الان دارد درست مانند بیماری است که در کودکی دچارش شده بود اما این بار مصرفمواد مخدر است که او را بی حس کرده. )
I can’t explain
You would not understand
نمی تونم توضیح بدم
تو متوجه نمیشی
( نمی تواند این احساس را بیان کند چون بسیاری از مردم قادر به تجربه و ارتباط برقرار کردن با آن نیستند. )
This is not how I am
من اینطوری نیستم
( ادعا می کند که همیشه به این شکل نیست اما در واقع او دقیقا به همین شکل است تمام طول عمر در حال ساختن دیوار دور خود بوده تا از دیگران جدا شود. همچنین می توان گفت که شخصیت اول عقیده دارد اگر افسردگی و بی حسی نبود می توانست خیلی بیشتر از اینها باشد. )
i have become comfortably numb
من به راحتی بی حس شدم
( احساس تنهایی و درد به سادگی باعث شده اند که بی حس شود طوری که بین خودش و دنیا ( پزشک و کسانی که سعی در بیدار کردنش دارند ) فاصله افتاده. )
i have become comfortably numb
من به راحتی بی حس شدم
Okay
Just a little pin prick
باشه
فقط یه سوزن کوچولو
( پزشک سعی دارد به او بگوید دارویی که می خواهد تزریق کند دردی ندارد. بعد از گفتن فقط یک سوزن کوچک می توانید صدای یک دینگ را بشنوید که نشانه آماده بودن آمپول برای تزریق است. )
There’ll be no more AHHHHHHHHHHHHH!
But you may feel a little sick
آه ( از درد ) کشیدنی نخواهد بود
اما ممکنه یکم احساس مریضی کنی
( دارویی که پزشک می خواهد تزریق کند او را بیدار می کند اما بدون عوارض جانبی نخواهد بود. اما صدای فریادی که می آید در واقع صدای شخصیت اصلی است که پس از تزریق و بازگشت به دنیای واقعی زجر می کشد. )
Can you stand up?
I do believe it’s working good
That’ll keep you going through the show
Come on it’s time to go
می تونی پاشی؟
مطمئنم به خوبی تاثیر میزاره ( دارو )
باعث میشه بتونی نمایشو اجرا کنی ( کنسرت )
بیا وقتشه که بری
( پزشک دارو را تزریق کرده و معتقد است که به خوبی هم جواب می دهد و شخصیت اصلی می تواند دوباره روی صحنه بازگردد و برای تماشگران اجرا کند. در واقع این کنسرت و نمایش زندگی بیشتر ما است که دائم برای دیگران و جامعه در حال اجرا هستیم. گاهی خسته می شویم و برای اینکه دوباره به نمایش زندگی خود بازگردیم به یک پزشک و تزریق نیاز پیدا می کنیم! )
There is no pain, you are receding
دردی نیست، برید کنار
A distant ship, smoke on the horizon
یک کشتی در دوردست که در افق دود می کند
You are only coming through in waves
Your lips move but I can’t hear what you’re saying
شما فقط از طریق امواج اومدید
لباتون تکون می خوره اما من نمی شنوم چی می گید
When I was a child I caught a fleeting glimpse
Out of the corner of my eye
I turned to look but it was gone
I cannot put my finger on it now
The child is grown
The dream is gone
وقتی بچه بودم از گوشه چشمم
یک چیز گذرا دیدم
برگشتم ببینم چیه ولی رفته بود
الان نمی تونم انگشت روش بزارم ( بهش اشاره کنم )
اون بچه بزرگ شده
اون رویا رفته
( fleeting glimpse به زمانی می گویند که شما از گوشه چشم ناگهان چیزی را می بینید اما خیلی سریع محو می شود مثلا فرض کنید در حال رانندگی هستید و حس می کنید موجودی عجیب را گوشه جاده دیده اید اما چون با سرعت رد شده اید نمی دانید واقعا بوده یا خیال کردید. زندگی که در کودکی به آن فکر می کرده خواهد داشت مانند رویایی بر باد رفته. این بی حسی و تنهایی چیزی نبوده که در کودکی انتظارش را داشته. معصومیت کودکی توسط بی حسی بزرگسالی از بین رفته. بازگشت به آن وضعیت دیگر غیر ممکن است. )
i have become comfortably numb
من به راحتی بی حس شدم
( و در آخر وای از این تک نوازی گیتار برقی -.- )