طرفداری جدا از آن که یک رسانه ورزشی فعال است و علاوه بر انتشار اخبار داخلی و خارجی، در قالب طرفداری تی وی مصاحبه های تصویری را تقدیم شما مخاطبان نازنین می کند، یک شبکه اجتماعی ورزشی هم هست که شما می توانید با عضویت در آن، از امکانات این شبکه های اجتماعی بهره ببرید.
در بخش شبکه اجتماعی، طرفداری کاربرانی دارد که بدون تعارف و تعریف اضافه، می توانند تحلیلگرهای متخصصی در زمینه فوتبال و سایر ورزش ها باشند. با این کاربران فنی و علاقه مند، هر ازگاهی به بهانه رویدادهای مهم ورزشی، یک کارگاه مجازی برپا می کنیم و با هم اما از راه دور به تماشای مسابقه های جذاب می نشینیم.
این بار در کارگاه مجازی طرفداری، کاربران اهل فن بازی منچستر یونایتد و چلسی را تحلیل کردند. با ما همراه باشید با نوشته های برگزیده دوستانی که در این کارگاه همراهی مان کردند.
به شما توصیه می کنیم حتما این تحلیل ها را بخوانید؛
شبیه یک بازی پوکر
دوست و همراه خوب مان حمید شهریاری که اهالی شبکه اجتماعی طرفداری با قلم ایشان آشنا هستند، در تحلیل بازی یونایتد و چلسی نوشت:
شبیه یک بازی پوکر. لمپارد دست اوله را خواند و تا رو شدن آخرین برگ، تعداد چیپهایش را بیشتر و بیشتر کرد. فرو بردن یونایتد در باتلاق....
1- سولشایر برای پنجمین بار در سال 2020 با 3 مدافع مرکزی و دو فولبک به میدان آمد. سرمست از نتایج قبلی. دو بار شکست سیتی، یک بار شکست چلسی و تنها یک شکست از لیورپول.
2- فصل مشترک هر سه تیمی که از یونایتد شکست خورده بودند اصرار بر بازی مالکانه با پاسهای پرشمار بود. سیتی با مالکیت 72 درصدی و چلسی با مالکیت 61 درصدی بدون گل زده از سولشایر شکست خورده بودند. اما کلوپ با مالکیت 53 به 47 یوناتد را شکست داد. کلیدی برای فرانک لمپارد.
3- آغاز بازی همانی بود که انتظار داشتیم. پرسیگ چلسی و انتظار یونایتد برای ضد حمله. 3 بار قطع توپ و 7 بار برتری بازیکنان چلسی در دوئلها در 30 دقیقهی ابتدایی.
4- کلید طلایی بازی. وقتی چلسی صاحب توپ میشود. تفاوت بزرگ با چلسی که در لیگ از یونایتد شکست خورد. تفاوت با سیتی. عدم اصرار بر مالکیت و پاسهای بیشمار در عرض. کشاندن بازی به زمین خودی برای جلو کشیدن حریف. کورت زوما و رودیگر با 38 پاس تا دقیقهی 30 بیشترین پاس را میدهند. استفاده از جناحین برای باز شدن فاصلهی میان متیچ و فرد در مرکز میدان. آزپیلکتا و مارکوس آلونسو با 35 و 26 پاس در جایگاههای بعدی. تصاویر تلویزیونی برخاستن پوگبا را نشان میدهند. بلوف لمپارد جواب داده. سولشایر در فکر حمله.
5- مارسیال به جای اریک بایی. تعویض اجباری و تغییر تاکتیک اختیاری. بعد از دقیقهی 40، یونایتد جلو میکشد. 41 پاس در برابر 30 پاس چلسی. 51 لمس توپ برابر 47 لمس توپ. سولشایر دست لمپارد را در حمله خالی دیده. زمان زدن ضربه. گل اول ژیرو. آزادی ریس جیمز برای نفوذ به خاطر تمایل آزپیلیکتا به بازی در پست دفاع راست. پرس ویلیامز و گل دوم از مانت. حضور پوگبا و گرینوود بعد از گل دوم. 131 پاس برابر 58 پاس بازیکنان چلسی با حضور بازیکنان تعویضی. درهای بهشت به روی لمپارد باز شده. گل سوم و پایان کار.
علیرضا سعیدی فر اما نگاه دیگری به این دیدار دارد؛
یونایتد به تاکتیک های لمپارد نباخت، هرچند تاکتیک هایی که لمپارد در این بازی استفاده کرد برخلاف ۳ بازی قبلی بود و نشان داد درس بزرگی از بازی های قبلی گرفته و بازی بسته ای را انجام داد. دفاع کردن از منطقه عقب زمین و پرس های بی نقص؛ هدف اصلی هم سانتر و بازی هوایی برای ژیرو بود، هرچند که به نظرم تا زمانی که بایی تو زمین چلسی هم مثل منچستر حرفی واسه گفتن نداشت اما بعد مصدوم شدن سیستم یونایتد عوض شد و شرایط دقیقا همانی شد که باعث شده بود یونایتد تو ۳ بازی قبلی پیروز شود ولی این بار توسط چلسی! دقیقا با همان سبکی که یونایتد بازی ها را برده بود توانستند یونایتد را زمین بزنند، البته اشتباهات فردی هم دخیل بود در کار یونایتد، هرچند که بدون آن ها هم با توجه به خستگی که در پای بازیکن های یونایتد مشهود بود باز هم به نظرم یونایتد حریف چلسی نمی شد و درباره صحنه پنالتی هم به عنوان یک منچستری بگویم که روی مارسیال (قبل گل اول چلسی) به نظرم پنالتی نبود.
کاربر علاقه مند دیگری که با نام کاربری neuer bayern فعالیت می کند، نوشت:
سولسشایر بد کار کرد اول که ترکیب را عوض کرد و سه دفاعه چید که کاملا اشتباه بود، ترکیب اصلا توازن نداشت و انگار مهره ها با هم آشنا نبودند و با این سیستم هم آشنایی نداشتند. بعد رومرو گلر باتجربه و با اعتماد به نفس و پنالتی گیر را گذاشت روی نیمکت، ماتیچ و فرد را کنار هم در خط هافبک گذاشت که به هم نمی خوردند و با خط دفاعی هم هماهنگ نبودند. برونو فرناندز هم بدون استراحت هفته هاست دارد بازی می کند ولی خوان ماتا حتی یک دقیقه هم فرصت ندارد. رشفورد را خیلی دیر بیرون کشید و مهاجم نوک نگذاشته بود. ایگالو می توانست زود تر بازی کند. در کل بیشتر سولسشایر به یونایتد ضربه زد تا چلسی! یونایتد بد موقع هم گل خورد اولی قبل از پایان نیمه اول و دومی بعد از شروع نیمه دوم که روحیه تیم را حسابی پایین آورد.
کاربری که با اکانت شیطان سرخ فعالیت می کند، نکته فوق العاده جالبی نوشت:
جنگ بین دو مربی جوان در اصل فصل بعد مشخص می شود. این فصل دو تیم ۴ بار رقابت کردند که هر ۴ بار جذاب بود و علت رقم خوردن نتایج به آمادگی فردی بازیکن ها برمی گشت.
بازی دیشب به نظر تا قبل از مصدومیت بایی بازی برابری بود اما بعد از اون به طرز عجیبی سولسشایر کلا ترکیب تیمش را تغییر داد که بعد از وقفه تقریبا ۱۰ دقیقه ای بازی باعث از بین رفتن تمرکز دفاعی تیم شد. از دو گل در دو زمان عالی از چلسی یعنی آخر نیمه اول و ابتدای نیمه دوم و خستگی مفرط ساق های شیاطین می شد فهمید که کار تمام است. تیر خلاص به پیکر شیاطین هم جایی وارد شد که عملا دست خالی سولسشایر در نیمکت پیدا شد.در حالی که لمپارد با اضافه کردن اودوی و ابراهام و لوفتوس چیک کاملا روح تازه ای به کالبد تیمش دمید. اوله مجبور به استفاده از پوگبا و گرینوود خسته از جدال ۴۸ ساعت قبل و ایگالوی نا آماده شد.
آرمان هم در این کارگاه مجازی به مدل پرسینگ چلسی اشاره کرد و برای ما نوشت:
منچستر یونایتد اگر می خواهد سه دفاعه بازی کند، نیاز به وینگ بک های بهتری دارد. ون بیساکا در دفاع خوب است اما در حمله نه پس بهتر است جزو سه دفاع آخر باشد و به جایش وینگ بک های با قابلیت هجومی بیشتر استفاده شود که وقتی فرناندز را پرس و مارک می کنند تیم قفل نشود.
چلسی دو نوع پرس کرد در این بازی، یکی در یک سوم حریف و یکی در نیمه خودش و هر دو هم موفقیت آمیز بود. هر موقع هم پرسینگ می شکست با خطا بازی را متوقف می کردند.
حامد منچستری اما به نکته جالبی اشاره کرد:
منچستر اول فصل زیادی مصدوم داشت و بدون پوگبا عملا جلوی تیم های دفاعی مشکل می خورد. بعد از آمدن برونو این مشکل بهتر شد و بعد از کرونا با پوگبا کاملا حل شد تا بازی ساتهمپتون که نشان داد این خلاقیت را می شود با پرس شدید مختل کرد. الان منچستر وارد فاز جدیدی شده که بتواند از پس پرس شدید بر بیاد.
تا این کار را نکند رقبا از این روش استفاده می کنند مثل ساتهمپتون، کریستال پالاس و چلسی
دوست خوب مان اکبر امیرزاده فرد هم به کم کیفیتی که ترکیب جالبی است اشاره کرد و نوشت:
یک بازی کسل کننده و کُند، پاس های عرضی بی هدف، خطاهای پر شمار، موقعیت های کم و درصد بالای اشتباهات (کم کیفیتی) عامل این کم کیفیتی را می توان خستگی که فشردگی مسابقات بر دو تیم تحمیل کرده دانست. چلسی انرژی بیشتری برای بازی داشت و همچنین انگیزه بیشتری همین دو عامل با یک شوک تاکتیکی لمپارد (چیدن سیستم 3-4-3 به جای 4-2-3-1 که در بازی های قبلی مورد استفاده قرار می داد) به همراه فرصت طلبی و کمتر اشتباه کردن باعث پیروزی چلسی شد. کل بازی در یک جمله از یوهان کرویف خلاصه می شود: در فوتبال (بازی اشتباهات) تیمی برنده است که کمتر اشتباه کند (نسبت به حریف)
کیارش حقوقی هم تحلیل جالبی ارائه کرد:
نکته ای که به نظرم می رسد وابستگی بیش از اندازه منچستر به برونو بود که اگر روز خوبش نباشد منچستر عملا هیچ می شود و چلسی هم این را به خوبی می دانست و با خطاهای زیاد کاری کرد چشم برونو از خطا بترسد اصطلاحا و محتاط تر بازی کند که همین باعث شد عملا خط هافبک منچستر کامل از بازی خارج شود و با ضعف وینگ بک هاش در حمله عملا نتواند موقعیت خاصی را ایجاد کند.
نکته بعدی بر می گردد به دخیا که فکر کنم بدترین فصل فوتبالش را می گذراند و حتی از اوایل حضورش در منچستر هم ضعیف تر کار می کند که دلیل اصلیش نداشتن تمرکز در تمام طول فصل و فکر کردن به قرارداد بود. شاید اگر مربی همان اول فصل یک کم مقتدرانه تر دخیا را چند بازی حتی سکو نشین می کرد باعث می شد دخیا به خودش بیاید.
نقطه عطف بعدی بازی جایی بود که سولشایر بعد مصدومیت بایلی تصمیم میگیرد دفاع سه نفره تیمش را به چهار نفره تبدیل کند. شاید یکی از دلایلش ضعف خیلی زیاد خط میانی منچستر در نیمه اول بوده باشد و با این تغییر تاکتیک می خواسته بازی را به کناره ها ببرد و یک علت دیگرش هم می تواند عدم اطمینانش به مدافعان نیمکت نشینش باشد. روی نیمکت جز شاو دفاعی نبود که بشود به او برای بازی با چلسی در نیمه نهایی اطمینان کرد و شاو هم که همیشه مستعد مصدومیت است و اوله ترجیح داد در بازی پر برخورد از او استفاده نکند.
کاربر عزیز دیگری که با اکانت oiexy poliansky فعالیت می کند و معلوم است منچستر را دوست دارد، با عصبانیت نوشت:
اگر ترکیب اولیه منچستر بر اساس سلیقه سولسشایر چیده شده باشد و پوگبا و گرینوود و مارسیال خسته نبوده باشند، صد در صد منچستر این بازی را به غرور کاذب سولسشایر باخته! ترکیب سه دفاعه که صد در صد اشتباه بود لاین آپ که دیگه افتضاح، فرد و ماتیچ عملا فلج شده بود. فکر نمیکردم مربی تا این حد ناشی باشد.
عقاب انگلیس اما نکته های مهم بازی را برای ما نوشته است؛
1. ترکیب مبتدیانه سولسشر که در واقعا با نیمکت نشین کردن فوسو منساح و گرینوود عملا هم در حمله ضعیف شدیم و هم در دفاع آسیب پذیر.
2. لمپارد خیلی خوب نقطه ضعف منچستر را شناخت و از کناره ها مخصوصا از سمت ویلیامز حملات زیادی را ترتیب داد و نتیجه اش کاملا واضح بود.
3. دخیا روز خوبی نداشت و گل بد خوردن میتواند روحیه هر تیمی را پایین بیاورد و بعد از آن بازیکنان نتوانستند عملکردشان را بهبود ببخشند.
4. عملکرد عالی ریس جیمز که عملا رشفورد را خیلی خوب محدود کرد.
5. تعویض های دیر هنگام سولسشر مخصوصا پوگبا خیلی تاثیر گذار بود چون پوگبا ذاتا بازیکن تعویضی نیست و باید از ابتدا در زمین باشد.
6. عملکرد زوج دفاعی منچستر تحت تاثیر مدافعان کناری بود و آنها هم نمی توانستند عملکرد خوب خود را نشان بدهند.
منچستر بازی را از قبل باخت!
سعید چلسی نگاه جالب و متفاوتی به بازی داشت؛
به نظرم سولسشر بازی را از قبل باخته بود، در کنفرانس خبری وقتی از 48 ساعت استراحت بیشتر تیم چلسی حرف زد در واقع خودش و تیمش را در جایگاهی قرار داد که اگر باختند، یک بهانه قدرتمند داشته باشند. به نظر میرسد این حرف در بازیکنان تاثیر زیادی داشت و آنها هم خودشون را در جایگاه مظلوم میدیدند، مظلومی که محکوم به باختن است و باید بیاید و ببازد، مگر این که خلافش ثابت شود!
دلیل این حرفم انگیزه صفر بازیکنان منچستر در بازی بود. تیم منچستر هیچ انگیزهای نداشت، در هیچ کدام از دقایق بازی بازیکنان خودشان را به آب و آتش نزدند، پاسهای اشتباه، بی دقتی و بی میلی به تلاش، از اصلیترین ویژگیهای بازیکنان منچستر مقابل چلسی بود. در واقع منچستر به هیچ وجه ذهنیت برنده نداشت، سولسشر اصلا نتوانسته بود تیم را از نظر روانی برای بازی آماده کند. اشتباهات دخیا نیز کاملا بازیکنان منچستر را از بازی خارج کرد. به نظرم این بازی یکی از راحت ترین بردهای چلسی در طول فصل بود.
کاربر فوتبالدوست دیگری که با نام امیر بارسا میلانی فعالیت می کند، نوشت:
لمپارد در این بازی حسابی خوش درخشید و کاملا سولسشر را مات کرد. استفاده از دفاع سه نفره و بازی دادن به جیمز و الونسو در پست وینگ بک که انگار ساخته شده اند برای این پست و حسابی به تیم کمک کردند در خلق موقعیت دفاع و پرسینگ.
لمپارد از بازی ساوت یونایتد هم استفاده کرده بود و خیلی خوب نوبتی مهره های یونایتد را میزدند. روش جالبی نیست ولی جواب میدهد!
اما بحث اصلی پرسینگ بود که واقعا در این بازی از سوی چلسی خوب اجرا شد، چه وقتی به گل نیاز داشتند و از زمین یونایتد شروع به پرسینگ میکردند که نتیجه اش شد گل دوم یا یک مثالش از نیمه اول که ماتیچ پشت محوطه اشتباه کرد و موقعیت شوت زنی داد به مانت که استفاده نکرد مانت و شوت خوبی نزد و وقتی هم گل دوم را زدند به خوبی عقب کشیدند و در زمین خودشان پرسینگ خوبی را انجام میدادند که عملا خط هافبک یونایتد را فلج کرده بود و از دادن پاس ساده عاجز بودند چه برسد به خلق موقعیت و این کار جایی خودش را بیشتر نشان میدهد که یونایتد وینگری که بازی را باز کند ندارد و هافبکی را هم ندارد که وینگرها را گوشه زمین یا پشت مدافعان صاحب توپ کند و بیشتر با تکیه به فرناندز و پوگبا از عمق نفوذ میکند.
اما منچستر سولسشر هم ۳ دفاعه وارد زمین شد کاری که عادت کردیم از او جلوی تیمهای بزرگ ببینیم و با توجه به اینکه ون بیساکا و ویلیامز توان هجومی بالایی ندارند کاملا تیم را عقب نگه میدارند و باعث خستگی تیم هم می شوند که این کاملا در نیمه دوم حس می شد و فرناندز واقعا بریده بود اما خط دفاع سه نفره باعث شده بود مگوایر با خیال راحت بچسبد به ژیرو و مهارش کند که مصدومیت بایی تیم را برگرداند به چهار دفاعه و باعث شد چند دقیقه نظم دفاع بهم بریزد که چلسی از همین بی نظمی استفاده کرد و نگذاشت منچستر در نیمه دوم دوباره نظم بگیرد و بعد هم شاهکار دخیا ا داشتیم که کمر یونایتد را شکست!
به نظرم بدترین بازیکنان دنیل جیمز، ویلیامز، دخیا، فرد و رشفورد بودند و بهترین عملکرد را هم ریس جیمز، الونسو و کواچیچ داشتند.
کاربر دیگری به نام محمدرضا که یک گزارش بازی فنی و جذاب برای این بازی در بخش کاربران نوشت (https://www.tarafdari.com/node/1690857) در کارگاه هم به نکته جالبی اشاره کرد؛
لمپارد آنالیز دقیقی از سبک و توانایی های بازیکنان منچستر انجام داده بود و به همان ترتیب که ساوتهمپتون منچستر یونایتد را متوقف کرد، لمپارد نیز موفق به شکست دادن یونایتد شد.
با توجه به سبک بازی که یونایتد ارائه داد شاید بتوان گفت به همان اندازهای که لمپارد اصرار به بردن بازی داشت، سولسشیر اما هدفش مراقبت از بازیکنانش برای رسیدن به جمع ۴ تیم برتر لیگ و کامیابی در رقابت های لیگ اروپا هست.
ولی با این حال نمی شود که ارزش کار لمپارد را منکر شد، پس از سه باخت متوالی او آمده بود تا اندیشه های خود را ثابت کند. اشتباه اول اوله؛ چینش اولیهی بازیکنان باب میل لمپارد.
خط هافبک و مدافعان جنگندهی چلسی در این بازی کاملا سرتر از مهاجمان و هافبک های فانتزی باز منچستر بودند و اجازهی عرض اندام به یونایتدی ها ندادند. در همان ابتدای بازی و در چند صحنه نبرد میانهی میدان شاهد به زمین افتادن برونو فرناندز بودیم و حاکی از آن بود که آبی پوشان قصد دادن فضا به بازیکنان خوش تکنیک یونایتد را ندارند و این کار را با پرس سنگین و قطع ارتباط بین خطوط یونایتدی ها اثبات کردند.
دیگر نکتهی مشهود بازی از کار افتادن سرعت گرینوود و پیش از آن دنی جیمز برابر قدرت کورت زوما و رودریگر بود. با وجود بازیکن قدرتمندی چون ایگالو استفاده از دنی جیمز و گرینوود از همان ابتدای کار اشتباه بود. اوله باید پیش بینی انجام بازی فیزیکی از سوی چلسی را می کرد و بازیکنان مناسبی را برای ضد تاکتیک به میدان می فرستاد. اوله چیدمان تیم را تغییر داده بود سبک دفاع تیمی که پرس از بالا بود را به عقب کشیدن تغییر داد اما برنامهای برای حمله نداشت، حداقل در نیمهی اول چیزی خاصی مشهود نبود - اگر نخواهیم بگوییم با گل دقایق پایانی نیمه اول و شروع نیمهی دوم تمرکز تیم از دست رفت- در غیر این صورت باید بگوییم یونایتد در تمام طول بازی برنامه و تاکتیک مشخصی برای هجوم بردن به دروازهی چلسی نداشت. در مقابل اما فرانک لمپارد بازیکنانش را به بهترین شکل چینش کرد و دستورات لازم را ارائه و در نهایت نظاره گر برد تیمش بود.
محمد جواد هم که ابتدای بازی پیش بینی جالبی درباره نوع بازی دو تیم کرده بود، بعد از پایان بازی نوشت؛
۳۰ دقیقه اول بازی دوتا تیم داشتند با یکدیگر دست و پنجه نرم می کردند که شاید بازی گرم شود. در این یک سوم اول بازی تقریبا هیچ حمله ای ندیدیم. دفاع مطلق از هر دو تیم و بستن ناحیه اصلی بازی(وسط زمین)، کانال های چپ و راست اما ۱۵ دقیقه پایانی نیمه اول که جزو مهم ترین دقایق بازی است، یونایتد آچمز شد و از همان جا می شد برای منچستر باخت متصور شد. بازیکنان چلسی، منچسترو را به "قفس" انداختند (تاکتیک اصلی لمپارد) با توجه به بودن فرد و ماتیچ خلاقیت و شادابی یونایتد در بازی کم بود. تیم لمپارد یک قفس دور تا دور این دو نفر ایجاد کرد و باعث شد ضریب اشتباهات این بازیکنان(خصوصا فرد) به شدت بالا برود. عملا خط هافبک یونایتد تا قبل از آمدن پوگبا از بازی خارج شده بود (این استراتژی مشابه الکلاسیکو این فصل در برنابئو بود) نیمه اول با برتری مطلق چلسی به پایان رسید اما نیمه دوم در همان دقایق اول تقریبا اشتباه محض دخئا کار را تمام کرد و دیگر امیدی به بازگشت یونایتد نبود. سر همین قفسِ چلسی بازی به کناره ها برده شد و ما شاهد عملکرد بسیار بد ویلیامز و آرون ونبیساکا بودیم، دو بکی که در کارهای هجومی بسیار ضعیف هستند (همان چیزی که لمپارد می خواست) اما با آمدن پوگبا تازه موتور خط میانی منچستر روشن شد پاس های پوگبا فضای بازی را باز می کرد و بازیکنان چلسی که یونایتدی ها را احاطه کرده بودند دور زمین پخش شدند. حملات یونایتد بعد از اضافه شدن پوگبا تازه شروع شد منچستر توانست از کانال اصلی خودش وارد محوطه چلسی شود و آن جا بود که تازه اندکی به چلسی فشار وارد شد. حملات گسترده یونایتد باعث شد مدافعان متزلزل چلسی دوباره اشتباه کنند و یک پنالتی به منچستر هدیه بدهند(هرچند این تعویض پوگبا که باعث این اتفاقات شد خیلی دیر اتفاق افتاد)
آرمان هم برای ما تحلیل جالبی نوشته است:
تا دیروز شانس کمی برای برد چلسی قائل بودم و گفتم اگر لمپارد از سه شکست قبلی درس نگرفته باشد و راه مقابله با منچستر را پیدا نکند نا امید می شوم ولی فرانک به خوبی درس گرفته بود و آنالیز کرده بود. به نظرم منچستر و سولسشر چوب غرور بیش از حد زیادشان را خوردند، اوایل بازی سولسشر و بازیکنان کلا نیش شان باز بود و احتمالا از برد آسان خود میگفتند ولی یادشان رفته بود تیم مقابل کیست. به نظرم اصلی ترین مشکل چلسی در سه بازی قبلی جلوی یونایتد پرسینگ شدید بود، بازیکنان چندنفری سمت بازیکن حریف هجوم میبردند و جای شان خالی میشد و به راحتی منچستر بازیسازی می کرد ولی در این بازی چلسی از سبک Conservative استفاده کرد و بازیکنان موقعیت خود را حفظ میکردند و بازی حریف را میخواندند و توپ ها رو قطع میکردند و با ارسال توپ به ژیرو و مونت و ویلیان ضدحمله میزدند.
نکته دیگر عقب بودن سه مدافع وسط چلسی بود که باعث می شد حریف نتواند روی پاسهای عمقی خطر ایجاد کند چیزی که در بازیهای قبلی چلسی به شدت از آن ضربه خورد، سه مدافع وسط تیم این بار بی نقص بازی کردند و ارتباط خوبی با خط هافبک داشتند و ذهنیت درستی داشتند و هر دو وینگ بک تیم یعنی آلونسو و جیمز هم عالی بودند و درباره جیمز بارها گفته بودم به درد فولبک نمیخورد چون در دفاع منفعل است و راحت جا می ماند ولی وقتی یکی مثل آزپی پشتش باشد خیالش راحت است و نفوذ میکند هرچند که باز هم در حمله آزپی بهتر اضافه میشد کما اینکه پاس گل هم داد!
جورجینیو مدتی که نیمکت نشین بود همیشه میگفتم باید بازی کند و جایش در ترکیب خالی است ولی با نظر مخالف بقیه چلسی فن ها مواجه میشدم، بارها گفتم و باز هم میگویم که کانته در سبک لمپارد جایی نداره و اصلا کارایی سابق رو ندارد، جورجینیو در پخش توپ و نظم دادن به بازی و رهبری خط هافبک عالی است چیزی که کانته ندارد، کانته از لحاظ دفاعی بهتر است ولی در پخش توپ یا Distribution جالب نیست و پاس های اشتباه زیادی میدهد، کواچیچ بهترین هافبک این فصل چلسی بوده و واقعا مفت خریدیمش. پا به توپ و دریبلینگش بین هافبک ها بی نظیر است و اگر فاکتور شوت زنی را هم به بازی اش اضافه کند همه چیز تمام می شود، این فصل زوج جورجینیو - کواچیچ عالی بودند و اکثر امتیازها را در حضور این دو نفر کسب کردیم
در خط حمله ویلیان مثل همیشه عالی بود، به خوبی دوید و پرس کرد و با سرعت بالا و تکنیک عالی اش بارها بازیکنان منچستر را آزار داد، خود لمپارد هم شدیدا بهش اعتقاد دارد و امیدوارم تمدید کند. ژیرو مثل همیشه عالی بود و روند گلزنی اش را به خوبی ادامه داد، کیفیت بازی اش فرسنگ ها از آبراهام بهتر است، مونت هم خیلی خوب بود، این درست که تکنیکش خیلی ضعیف است و توانایی عبور از بازیکن مقابل را ندارد ولی خوب پرس می کند، به اصطلاح یک بازیکن کارگر است و سبک بازی اش بسیار شبیه لوکاس واسکز...
مهدی محمدی هم در کارگاه مجازی طرفداری حاضر شد و نوشت:
جدای از داوری و جدیت و خشونت بسیار بالای تیم لمپاردو خستگی تیم منچستر و ارنج و تعویض های نه چندان خوب سولسشر که همه ی دوستان اشاره می کنند قطعا یک نکته ای که هست و هر فصل حداقل دو، سه نقطه باید گریبان تیم را بگیرد ویکتور لیندلوف است!
ویکتور لیندلوف سوای مهارت های خوبش در تکل، بازیسازی و سرعت قابل قبول، به طور آشکارای در دوئل ها ضعیف است و شاید در بازی های آسان به چشم نیاید چون بازیکن کناری جورش را می کشد اما وقتی بازی جدی وجود دارد باید یک گل را از جانب لیندلوف کنار بگذاری. وقتی چنین بازیکنی را داری، همیشه باید منتظر اشتباه باشی و این مورد را بپذیری.
هیچ وقت موافق نگاه صفر و صدی به بازیکنان نبودم اما هرگز جلوی تیم فیزیکی مثل چلسی جای چنین بازیکنی نیست. البته من به اوله حق میدهم. مصدومیت بایی نقطه عطف بازی بود اما مشکل از جایی شروع شد که ابتدای فصل به جای روخو، توانزبه و جونز سه بازیکن دائما مصدوم، اسمالینگ از تیم رفت و برای این مشکل تمهیداتی اندیشه نشد مگر بازی دادن بیش از حد به هری مگوایر... تیمی که می خواهد در لیگ رقابتی انگلیس نتیجه خیلی خوب بگیرد باید مربی ای با نگاهی جامع داشته باشد. چیزی که متاسفانه با وجود تمام خوبی های این مربی، در وجودش نمی بینم.
کاربر دیگری به نام علیرضا هم در کارگاه نوشت:
مشکل اصلی زمانی شروع شد که بایی از زمین خارج شد تا قبل از اخراج بایی منچستر کاملا مهاجم های چلسی را تحت نظر داشت اما با خروج بایی و تغیر سیستم سه دفاعه به چهار دفاعه مشکل اصلی شروع شد، تغیر ناگهانی باعث شد بازیکنان تیم از جمله ویلیامز و فرد و ونبیساکا در جایگیری ها مشکل جدی پیدا کنند، در نتیجه نفوذ از طریق کناره ها به عمق دفاع منچستر برای وینگرهای چلسی راحت شد، مشکل بعدی هم وقتی رقم خورد که وینگرهای منچستریونایتد نتوانستند هیچ نفوذ موفقی به کناره های زمین چلسی داشته باشند در نتیجه حملات منچستر یونایتد روی مرکز زمین متمرکز شد اما به خاطر اینکه تنها مهره هجومی مرکزی منچستر برونو فرناندز بود این حملات کار به جایی نبرد.
دوست عزیزی که نام کاربری اش پیر پرنیان اندیش است، نوشته:
سولسشر میخواست با همان استراتژی سه بازی قبل چلسی را شکست بدهد. یعنی استفاده از فوتبال فشرده، مستقیم و ضدحملهای. لمپارد با استفاده از ضد تاکتیک سولشر، یعنی فوتبال فشرده و انتقالی منچستر را مات کرد. سولسشر فراموش کرده بود لمپارد همانی هست که با اختلاف یک راًی، توپ طلا را به رونالدینیو باخت.
سامی بارسایی هم عوامل نتیجه بازی را نوشته است:
توصیف این مسابقه به شکل کوتاه: فراتر از تحلیل ها، موثرترین عوامل روی نتیجه بازی، پنالتی گرفته نشده روی مارسیال قبل از گل اول چلسی، در این بازی ها وقتی تیمی قصدش زدن گل اول و بستن روزنه و بعدش استفاده از تک فرصت هاست خوردن گل اول می تواند برنامه های شان را کاملا به هم بزند. اشتباهات فردی بازیکنان منچستر به خصوص دخیا، خشونت های تنظیم شده ی چلسی در بعضی دقایق که به کل ریتم و تمرکز منچستر را به هم زد و در نهایت انسجام تحسین برانگیز چلسی هم چیزی است که نمی شود از آن گذشت...
دوست عزیزی که با نام کاربری s فعالیت می کند، نوشت:
چلسی بدون حضور کانته موفق شد 3 گل به منچستر بزند، نتیجه ای دور از انتظار اما با تاکتیک اقای لمپارد... در این بازی، لمپارد از همان روش بازی آرسنال استفاده کرد، روشی که انگار تیم های لندنی به خوبی از عهده آن برمی آیند، دفاع هوشمندانه البته کمی با شیطنت و ضد حمله های برق آسا!
منچستر سولسشر که چند بازی جذاب و پر گل از زمین خارج می شد در این بازی از لحاظ خلق موقعیت اصلا خوب عمل نکرد، منچستر که روی ضد حمله ها حساب ویژه ای باز کرده بود، با خطا های ریز بازیکنان چلسی جلوی این ضدحملات گرفته می شد و این بهترین روش برای کنترل منچستر بود و اگر نیاز به نفوذ داشت باید از دفاع چند لایه چلسی عبور می کردند که در این زمینه اصلا خوب کار نکردند.
حمله چلسی به این صورت بود که پس از بازپس گیری توپ به کواچیچ یا مونت سپرده می شد، بازیکنانی که وظیفه داشتند به سرعت توپ را به زمین منچستر منتقل کنند و از عهده این کار به خوبی برآمدند. چلسی به خوبی حمله می کرد و از اشتباهات منچستر در خط دفاعی بهترین استفاده را می برد، وضعیت دفاعی که اصلا خوب نبود، اشتباهات فردی که در همه جناح های دفاع منچستر رخ داد، بازیکنانی که از لحاظ روحی بهم ریخته بودند و از فرم خوب شان فاصله داشتند.
در کل چلسی با ارائه یک بازی حساب شده و منطقی، منچستر سولسشر را برای اولین بار در این فصل برد.
کاربر دیگری که نام t ujfalusi را برای خود انتخاب کرده، نوشته؛
چلسی لمپارد خیلی شبیه به چلسی مورینیو می شود،
بازی های ساده، تاکتیک فشار گذاشتن روی حریف، بازی های بزرگ عقب کشیدن توی زمین خودی و ضدحمله های سریع و استفاده از اشتباهات...
اول فصل برای بازی های بزرگ هم می خواست فشار بیاورد ولی با توجه به ابزارش نظرش را عوض کرد و با بردن منچستر سیتی و یونایتد و لیورپول نشان داد که ایده درستی بوده است. با ابزار دفاعی ضعیف بهترین کار بستن بازی است چون وقتی دفاعت باز باشد با یک پاس خلاقانه همه چی تمام است.از لحاظ تاکتیکی این بازی شاهکار لمپارد بود تا وقتی توپ به زمین شان نمی آمد کاری با توپ نداشتند ولی به محض رسیدن توپ پرس سنگین شروع می شد. هم خود بازیکن هم گزینه های پاسش را جوری می بستند که حتی پوگبا هم به اوج کلافگی رسیده بود. خطاهای نوبتی هم ایده خوبی بود. کاری که هم بازی حریف را خراب میکند هم بازیکنان تیم مقابل عصبی می شوند و هم باعث می شود با ترس بازی کنند. و در نهایت تبریک به همه چلسی فن ها به خاطر این مربی باهوش و دوست داشتنی و تیم خوبی که فصل بعد می تواند فراتر از خوب باشد.
... و اما دوستانی که خیلی کوتاه نظر دادند و در کارگاه کنار ما بودند؛
فری اف نوشت: یونایتد به سولشیر باخت، نباید اصلا تیم اصلی رو بازی می داد که متاسفانه این کار رو کرد و میترسم همین خستگی ناشی از بازی منجر به از دست رفتن سهمیه لیگ قهرمانان بشه!
طرفدار دورتموند با اکانت کاربری YELLOW OR DEAD: من فقط بازیای دورتموند رو میتونم درست حسابی تحلیل کنم ولی اینو میدونم سولسشر داشت به سرعت میدوید که لمپارد پا انداخت جلو پاش و بازی رو برد!
سید مهدی نوشت: فرانکی تونست حین بازی واکنش گرایانه بازی خط هافبک چلسی رو تغییر بده، در ضمن منچستر یونایتد هم خیلی بازی رو رها کرد و فشار آنچنانی روی پرس به چلسی نمی آوردند.
بروس گروبلار نوشت: هیاهو برای هیچ! انتخاب بازی چلسی - یونایتد در جام حذفی آن هم در برهه ای که هر دو باشگاه برای کسب سهمیه چمپیونز لیگ رقابت حساس و نفس گیری با لستر افول کرده دارند و حتی قهرمانی احتمالی در جام حذفی برای دو باشگاه در شرایط فعلی بسیار کم ارزش تر از کسب سهمیه چمپیونز لیگ خواهد بود، با توجه به حضور آرسنال در فینال کمی متعصبانه است.
کیوان چلسی نوشت: نکته مهم بازی تغییر تاکتیک به جای لمپارد بود، با سه دفاع کردن تیم عمق رو از منچستر گرفت، کلا چلسی حساب شده بازی کرد و مزد بازی خوبش رو هم گرفت
AM YAM: منچستر به دخیا باخت، اگه تا دیروز یک درصد موافق موندن دخیا بودم امروز هزار و یک درصد مخالف موندن دخیام.
مهرسام من یونایتدی نوشت: اشتباهات بچه گانه دخیا روحیه تیم رو نابود کرد. تو نیمه اول مگوایر بازی بی نقصی داشت ولی نیمه دوم بعد از اشتباه دخیا دیگه همه وا دادن.
مهدی هژبری نوشت: چلسی با پادزهر منچستر، بازی را برد. پرسینگ همزمان توپ و فضا و یار، اجازه هیچ کاری به منچستر نداد. چلسی در پرس، سه گانه زد و منچستر بی دلیل فرم بازی را عوض کرد.