سپهر حیدری، مهمان بخش ملاقات با چهره های طرفداری بود و در یک گفتگوی مفصل ناگفته های جالبی را به زبان آورد. این گفتگو امروز و فردا در چند قسمت تقدیم شما می شود. او در اولین قسمت این گفتگو به دفاع از افشین قطبی پرداخت. ماجرای طرفداری و قطبی از جایی شروع شد که احسان خرسندی در گفتگوی اختصاصی با طرفداری به دوران سرمربی گری قطبی در پرسپولیس پرداخت و نام هایی چون علیرضا مرزبان، نیکبخت، شیث رضایی، مسعود زارعی و محمدرضا مامانی را به زبان آورد. برای آن که این افراد هم فرصت حرف زدن درباره اتفاقات گذشته را داشته باشند، یکی یکی سراغ شان رفتیم و در این میان نام های تازه ای مثل سپهر حیدری هم به میان آمد. به همین بهانه این بار با سپهر حیدری گفتگو کردیم و در آینده ای نزدیک میزبان نیکبخت و شیث رضایی خواهیم بود. البته قراری هم با افشین قطبی داریم که درباره گفتگوی آنلاین با قطبی حتما اطلاع رسانی خواهد شد.
میزبان یک بازیکن دیگر از آن دوره پرسپولیس هستیم، آقای سپهر حیدری اینجا هستند. خوش آمدید به طرفداری.
مرسی ممنون. به نام خدا. سلام به شما و تمام مخاطبین طرفداری. در خدمت شما هستم.
می خواهیم برگردیم به گذشته. سوال اول را کاملا بی تعارف می پرسم. آن تیم با آن همه اختلاف چگونه قهرمان شد؟
خب آن تیم باید هم قهرمان می شد. یک تیم رویایی بود. هر 11 بازیکن ترکیب اصلی، کاپیتان تیم های خود بودند که به پرسپولیس آمده بودند. از خط دروازه، مهدی واعظی، کاپیتان پیکان، حسین بادامکی، کاپیتان ابومسلم، نصرتی و رودباریان، کاپیتان پاس و من کاپیتان ذوب آهن. یک طوری بود که همه کوه تجربه بودند و بازیکنان بی تجربه ای نبودند که استرس بخواهد چند هفته را از پرسپولیس بگیرد. بچه ها همه تاکتیک پذیر بودند. حالا خودم را نمی گویم و بقیه را می گویم. ما یک کادر فنی بسیار قوی داشتیم. حمید استیلی عزیز فوق العاده زحمت کشید و یک تیم خوب را جمع کرد و این یک هنر بود. تیم را از لحاظ بدنی نیز خیلی خوب آماده کرد. در اردوی کیش همه تعجب کردیم که چرا در گرما باید به کیش برویم، ولی بعدها اثرات آن اردو را دیدیم. در ادامه افشین قطبی اضافه شد و کار استیلی را تکمیل کرد. حبیب کاشانی به عنوان مدیرعامل واقعا عین یک برادر بزرگ تر بود، چون اختلاف سنی زیادی نیز با بچه ها نداشت. حاج حبیب یک جو معنوی را در تیم راه انداخت که واقعا همه دلی برای تیم تلاش می کردند. شاید چند هفته آخر یک سری اتفاقات برای تیم رخ داد، اما من یادم نمی رود که بازی با ابومسلم که ما 3 بر 0 عقب افتادیم و همه بخاطر فرشید کریمی رفتیم و بازی را 3-3 کردیم. چون فرشید در آن بازی خیلی تحت فشار بود. هرگلی می زدیم همه 100 متر استارت می زدند و بغل فرشید می رفتند. من خیلی کم دیدم که چنین اتفاقی رخ دهد. و آن تیم اگر بخاطر کسر 6 امتیاز نبود، قطعا زودتر قهرمان می شد.
درخصوص اردوی کیش صحبت کردی. پیش فصل را علیرضا مرزبان و حمید استیلی تمرین دادند و اصلا یکی از صحبت هایی که آن سال ها می شد و تا سال های بعد نیز بود، این بود که تیم را استیلی و مرزبان بستند و تاثیر آن ها بیشتر بود.
ببینید همه آن ها به اندازه خود تاثیر داشتند. یک زمانی هم آقای حسین عبدی پرسپولیس را جمع و جور کرد و در ادامه آقای کرانچار اضافه شد. چیزی که در واقع هست، من فکر می کنم مهم این است که آن تیم موفق بوده و نمی شود درصد دقیقی گفت. اما خب حمید استیلی و علیرضا مرزبان اول فصل خیلی زحمت کشیدند. البته در ادامه نیز زحمت کشیدند. حرف هایی که استیلی بعد از هر بازی می گفت و عیب های ما را گوشزد می کرد همیشه گوشه ذهنم است. آن نوع صحبت کردن حمید استیلی فرق می کرد با نوع صحبت افشین قطبی. هرکدام به نوع خود در موفقیت تیم سهیم بودند و بی انصافی است که بخواهیم بگوییم یک نفر بیشتر کار کرد ولی خب قطعا حمید استیلی نقش بسیار پررنگی داشت. چون جمع کردن آن تیم و آن ستاره ها و آمادگی بدنی فوق العاده عالی تیم که یک جور شسته و رفته تحویل قطبی داد و در کنار قطبی هر دو در قهرمانی سهیم بودند.
و خب یک مسئله دیگری که بود، اختلافی بود که بین افشین و قطبی و کادرفنی به وجود آمد. مدت زیادی از آن اتفاقات گذشته است، اگر خود شما بخواهید حق را به قطبی یا کادرفنی بدهید، چه می گویید؟
اگر اجازه بدهید من درخصوص این موضوع صحبت نمی کنم. بخاطر اینکه هم احترام ویژه ای برای حمید خان استیلی دارم که به گردن من خیلی حق دارد. اصلا ایشان و حاج حبیب کاشانی مرا به پرسپولیس آوردند، هم چیزهای زیادی از افشین قطبی یاد گرفتم. هر دو برای من بسیار محترم هستند و اگر حرفی بزنم ممکن است ارزش شان روی ذهن هواداران تاثیر بگذارد. قضاوت این موضوع با خود مردم است. به نظر من هر دو عزیز زحمت خود را کشیدند و این اختلافات همه جا ممکن است باشد اما اینجا شیطنت یک سری افراد که در کنار این دو نفر بودند باعث شد که این اختلافات بیشتر شود. ولی در نهایت پرسپولیس با تمام این مسائل قهرمان شد و مهم هم همان بود.
مسئله ای که هست، مردم که از اتفاقات داخل اردو خبر نداشتند، سپهر حیدری و سایر بازیکنان خبر دارند.
دیگر اینقدر در خصوص این قضیه صحبت شده است و اگر خودتان را جای من بگذارید به نظرم من از آن زمان تاحالا حدود 30 بار درمورد این قضیه صحبت کردم و چیزی که در نهایت می توانم بگویم این است که ادامه دادن به این قضیه خوب نیست. چون دلیلش را کسی نمی داند. قطعا صحبت هایی بین این دو عزیز بوده است. اما چیزی که ما دیدیم این بود که این دو عزیز با تمام مشکلاتی که بود، کنار هم و با هم پرسپولیس را قهرمان کردند. یعنی این نبود که بگوییم فقط آقای قطبی بوده است یا فقط آقای استیلی بوده است. در کنار هم بودند. و اینکه حمید استیلی واقعا نقش پررنگی داشت به خصوص در اول فصل و در ادامه هم با تمام سوتفاهم ها کنار تیم ایستاد و در کنار حاج حبیب کاشانی یک مثلث خیلی خوب سه نفره تشکیل دادند. به اضافه هواداران و بازیکنان باکیفیت و به خاطر این پرسپولیس قهرمان شد. اگر بخواهیم دقیق بگوییم باید از خودش بپرسیم.
پس درخصوص لپ تاپ افشین قطبی نیز چیزی نپرسیم؟
خب ببینید هرکس که این کار را انجام داد واقعا کار زشتی کرد. چون ما در زمین شرکت واحد بودیم و آمدیم آن صحنه را دیدیم و افشین قطبی نیز اشک در چشمانش جمع شد. این حرکت را من فکر می کنم همه تقبیح می کنند و همه ناراحت بودند. حرکت قشنگی نبود و بچگانه بود. اگر کسی مشکل داشت باید رو در رو می آمد و صحبت می کرد. فکر می کنم این کار بچگانه بود. اما اینکه دقیقا چه کسی بوده است را همه حدس می زدند که به نظرم کار اشتباهی است. چون زندگی به من نشان داده که لحظه آخر ممکن است همه فکر کنند یکی دیگر باشد اما پشت قضیه یک شخص دیگر حضور داشته باشد. نمی شود صد در صد گفت چه کسی بوده است.
افشین قطبی هم به خاطر این ناراحت بود که این حرکت، حرکت زشتی بود. ایشان آدم پُری بودند و می توانستند آن اطلاعات را دوباره جمع آوری کند. بیشتر بخاطر این ناراحت بود که چرا کسی به خودش اجازه داده است این حرکت را انجام دهد.
درباره آن دوران افشین قطبی، یک سوال دیگر نیز می پرسم و اینکه بعضی از اتهاماتی که به او می زنند و خب بعضی ها نیز این حرف ها را رد کردند، این بود که افشین قطبی یک تیم 11 نفره داشت و با آن ها تمرین می کرد و با آن ها کار می کرد و با سایر بازیکنان کاری نداشت که باعث بی انگیزگی آن ها شد. این درست بود؟
همچین چیزی نداشتیم. حالا ما در میان مربیان کروات نیز این اتفاق را داشتیم. مثل آقای بوناچیچ و بلازوویچ که این کار را می کردند. فکر می کنم آقای قطبی با همه یک جور بود. اگر بخواهند کسی را بکوبند، می کوبند دیگر. ولی به نظر من چنین چیزی در مورد قطبی صدق نمی کند.
بعد از رفتن برانکو از پرسپولیس، صحبت هایی می شد مبنی بر بازگشت افشین قطبی و اینکه شما هم دستیارش بشوید، این درست بود؟
ببینید باشگاه پرسپولیس با افشین قطبی صحبتی نکرد. به خاطر ارتباطی که من با افشین قطبی عزیز داشتم، چون قبلا قرار بود در فولاد کنار ایشان کار کنم. چون اهواز هم رفتم و صحبت کردم. یعنی هنوز تهران بودند و داشتند به اهواز می رفتند و با من صحبت کردند و گفتند که من آمدم و مرا دعوت کردند که خانودگی به اهواز بروم و ما رفتیم و صحبت کردیم و قرار شد بعد از بازی با تراکتور من به کادرفنی فولاد اضافه شوم و خب حالا یک سری لیدرها که آن جا بودند، حواشی زیادی ایجاد کردند و مثلا گفتند دستیار قطبی باید عرب باشد. من هم گفتم که این اتفاق را به زمان دیگری بگذاریم و من دوست نداشتم که تمرکز آقای قطبی به هم بخورد. چون اصلیت خود من نیز خوزستانی است. اصفهانی هستم و به این افتخار می کنم اما اصلیت من خوزستانی است. می گفتند که مربی باید خوزستانی و عرب باشد که حتی خود ایمان مبعلی نیز خیلی اذیت شد و منافع دستیارانی که قبلا بودند به خطر افتاده بود. برای پرسپولیس درخصوص قطبی فقط گمانه زنی می شد و خدا شاهده هیچ صحبتی از باشگاه پرسپولیس با ایشان نشد. ایشان دو جا رفت، اول رفت هلند و بعد هم آمریکا. به دو نفر از دوستانش سر زد که یکی از آن ها پیم وربیک بود که سرطان داشت و یکی از بستگان نزدیکش نیز در آمریکا سرطان داشت. رفتند به این ها سر زد و با دخترانش که در آمریکا بودند دیدار کرد. و هیچ صحبتی با پرسپولیس نشد. بعد دیگر شایعه شد که آقای خلیلی با او صحبت کرده است که به نظرم چنین چیزی نبود. چون اصلا جایگاه محسن این نبود که بخواهد صحبت کند.
یک صحبتی شد که در رستورانی در اسفندیار، دو تن از پیشکسوتان پرسپولیس با مسئولان این تیم صحبت کردند که افشین قطبی برگردد و بعد کدهایی که در آن خبرها داده شده بود، به شما و محسن خلیلی می خورد.
اصلا من تاحالا پای خود را در رستوران اسفندیار نذاشته ام. فقط می دانم که در خیابان جردن است و برای بستگان آقای قطبی است. از بغلش با ماشین رد شدم ولی تاحالا داخلش نرفتم (باخنده). می دانم که برای دایی آقای قطبی است. این هم خود آقای قطبی قبلا که در پرسپولیس بود می گفت که یک بار همه را به این رستوران دعوت می کنم که هیچ وقت چنین اتفاقی رخ نداد. این چیزی است که در ذهنم است و یادم می آید. درخصوص محسن خیلی هم چیزی که من می دانم این بود که اصلا محسن در پستی نبود که بخواهد این کار را انجام دهد و بیشتر جنبه این بود که محسن و آقای قطبی خراب شود. آخر هم کار خودشان را کردند و آقای کالدرون با آن حالت آمد و پرسپولیس نزدیک 700 و خورده ای هزار یورو باید پول بدهد. الان پرسپولیس با یحیی گل محمدی با چه اختلافی دارد قهرمان می شود و ما پتانسیل این را داشتیم که مربیانی از پیشکسوتان داشته باشیم. چون پرسپولیس ابزار لازم را دارد. ولی در آن لحظه آقای قطبی و آقای خلیلی باید خراب می شدند. بعد هم همه فهمیدند که من به این قضیه ربطی نداشتم و من نیز سکوت کردم و چیزی نگفتم. همه هم دیدند که چنین چیزی نبوده است و ایشان اصلا دنبال این بود که به لیگ چین برگردد. دوست داشت که به پرسپولیس بیاید اما اصلا صحبتی با او نشد. به لیگ چین رفتند و من هم وسط دوره کلاس A خانوادگی به چین رفتیم و نزدیک 10 روز چین بودم و در سر تمرین تیمش رفتم ولی من بخاطر کلاس های مربیگری باید برمی گشتم و بعدا هم که ویروس کرونا در چین آمد و خدا را شکر که تیمش در سوپر لیگ دارد کارش را انجام می دهد و من نیز برگشتم به باشگاه پرسپولیس و برای تیم امید باشگاه کار می کنم.
پایان بخش اول
بخش دوم تا ساعاتی دیگر منتشر می شود...