دوستان امروز یکی از عجیب ترین و بدترین فیلم های عمرم رو دیدم!!!!!
کارگردان نویسنده تهیه کننده و مدیر تولید و نقش اصلی و همه و همه خود سرکار تامی وایزو هستن!!!!
داستان از این قراره که جانی با بازی خود تامی وایزو یه ادم پولداره که قراره با دختری به اسم لیسا ازدواج کنه اما لیسا با دوست صمیمی خوده جانی یعنی مارک ارتباط داره.....
حالا گاف های این شاهکار رو براتون بازگو میکنم:
در تمام طول فیلم جناب جانی مشغول خرید لباس و گل و جواهر برای لیسا هست در صورتی که ما اصلا در فیلم نمیبینم که این اقا کار کنه یا جایی شاغل باسه حالا این پول ها رو از کجا اورده؟؟؟؟؟
در فیلم به مراتب هزار بار تاکید میشه مارک و جانی دوست های صمیمی هستن حتی در لحظه خیانت یا مچ گیری!!!!!!
شخصیت دنی همسایه جانی معرفی میشه در صورتی که همیشه تو خونه جانی پلاسه و ما هیچوقت خونه ایی یا جایی از این ادم نمیبینیم!!!!!!
یک دلال مواد مخدر در فیلم هست که مدام دنی رو تهدید میکنه در حالیکه اصلا توضیح داده نمیشه چه ارتباطی بین این دلال با دنی هست!!!!
یک سکانس بسیار بسیار عجیب در فیلم هست که دو نفر وارد خونه لیسا و جانی میشن و تو تختشون میخوابن و سپس بیدار سده و میروند!!!!! و در ادامه هیچ توضیحی درباره اینا تو فیلم داده نمیشه!!!!!
توپ فوتبال امریکایی شئ ثابت در دستان شخصیت هاست و ما هرگز نمیفهمیم که این توپ اصلا به چکاره انها می آید!!!!!
دوربین بیش از حد روی قاشق های پلاستیکی روی میز ها فوکوس میکند و ما هرگز علت ان را نمیفهمیم!!!!!
در فیلم مادره لیسا به دخترش خبر مبتلا شدنش به بیماری سرطان پستان را میدهد و دختر در جواب با ریلکس ترین حالت ممکن میگوید: تو خوب میشی و نمیمیری نگران نباش(فرض کنید در عالم واقعیت یه همچین خبری را از مادرتان بشنوید بعد ایا واقعا اینگونه ریلکس رفتار میکنید؟؟؟؟؟؟)
همچنین در فیلم یک روانشناس وجود دارد که برای گوش دادن به حرف های جانی میاید در یک سکانس بسیار عجیب جناب روانشناش با مارک درگیر شده و مارک او را از لبه پنجره اویزان میکند بعد در کمال تعجب یهویی مارک بابت رفتارش عذرخواهی میکند و روانشناس هم میپذیرد!!!!! (ایا واقعا به همین سادگی کسی را که قصد کشتنتان را تا همین ۱ ثانیه پیش را داشته میبخشید؟؟؟؟؟)
در یک سکانس عجیب تر دنی در حالیکه با همون توپ فوتبال امریکایی با مارک مشغول بازی و حرف زدن است به یکباره عشق خود را نسبت به لیسا به مارک میگوید و مارک هم با خونسردترین حالت ممکن میگوید: پس اون دختری که باهاش بودی چی؟؟؟؟؟؟؟ ( ایا واقعا اگر فردی نسبت به همسر نامزد یا عشق شما چنین ابراز علاقه کند همین قدر خونسرد هستید)
در سکانسی که جانی پس از فهمیدن خیانت مارک و لیسا خودکشی میکند و مارک و لیسا جنازه او را میبینند لیسا میپرسد: مرده؟؟؟؟؟؟!!!!!!!(ایا به نظرتون کسی که با اسلحه به دهنش شلیک کرده و خون از دهنش میاد و بی جون یه جا افتاده داره ادای مردن درمیاره!!!!)
و در پایان ازتون میخوام که حتما این اثر فراموش نشدنی و تک رو ببینید(البته محض خنده)
اما بازم معتقدم که این در برابر شاهکار های ایرج ملکی هیچه