آرش برهانی در برنامه ملاقات با چهره ها مقابل دوربین طرفداری قرار گرفت. بخش پایانی گفتگوی آقای گل تاریخ استقلال با فرزام محمدعلیها را می بینید و می خوانید:
مصاحبه ای از فیروزی کریمی دیدیم که انگار سر مراسم ختم مادرشان، چیز بامزه ای به شما گفتند.
فیروز کریمی زمانی که مربی استقلال بود، مادر خود را از دست داد. او سر خاک رفت، مراسم خاکسپاری را انجام داد و سپس پیش بچه ها بازگشت. خلاصه می گفت قدر پدر و مادر خود را بدانید. سپس گفت مادر را خاک کردیم ولی در آن جا به این مسئله فکر کردم که به جای اینکه این مادر بی آزار، مهربان و نازنین خاک شود، باید آرش برهانی را خاک می کردیم زیرا مادرم از دست او دق کرد. آرش هواداران را دق می دهد، حتی تیم حریف را نیز دق می دهد. موقعیت نصیبش می شود می گوییم گل می شود و به یکباره او گل نمی زد. فکر کنید در آن شرایط، آن شوخی را کرد.
ابتدای حضورتان در استقلال، همیشه در هر مسابقه 5-6 بار در آفساید قرار می گرفتید. آن قدر سرعت تان بالا بود که می توان گفت 2-3 مرتبه از آفسایدها فرار می کردید ولی داورها به اشتباه پرچم می زدند. در آن زمان ناصر حجازی مصاحبه معروفی داشت که گفت به داورها می گویم سرعت آرش زیاد نیست، بلکه خیلی زیاد است.
ناصر خان خدا بیامرز خیلی به من لطف داشت. یادم می آید در یک مسابقه داور 2-3 مرتبه اشتباه پرچم آفساید را بالا برد که ناصر خان پس از آن مصاحبه کرد و گفت آرش سرعتش زیاد نیست که من تعجب کرده بودم و سپس او گفت خیلی زیاد است. خدا ناصر حجازی را بیامرزد. او خیلی مرا دوست داشت و من نیز ناصر خان را دوست داشتم ولی در آن سال عجیب ترین اتفاقات فوتبال افتادند. اگر خاطرتان باشد ما یک بازیکن به نام سانجا گرفتیم. او در اردوی ترکیه بسیار خوب ظاهر شد و ناصر خان نیز مهم ترین پست یعنی هافبک دفاعی را به او داد. او کلا 8 بازی انجام داد که پس از آن فهمیدیم ایشان بسکتبالیست بوده است. یعنی از روی خوش شانسی در ترکیه خوب بازی کرده بود و باشگاه نیز او را انتخاب کرد.
شوخی می کنید که بازیکن بسکتبال بوده است؟
هم فوتبال و هم بسکتبال بازی می کرده، در واقع بازیکن حرفه ای نبوده است که فکر می کنم به یکی از ناموفق ترین خریدهای خارجی در ایران نیز تبدیل شد. در آن زمان حمید شفیعی، محسن بیاتی نیا و علی علیپور مهاجمان تیم بودند که من نیز به جمع آن ها اضافه شدم. فرهاد مجیدی نیز مشکل ITC از باشگاه النصر داشت. در نهایت ناصر خان منتظر او ماند و فرهاد نیز به تیم اضافه شد. حال حساب کنید ما 5 مهاجم بودیم و تنها پاسور تیم، مجتبی جباری بود که او نیز بنده خدا 3-4 بازی می کرد و پایش نمی کشید و باید یکی دو بازی بیرون می نشست. وقتی مجتبی را نداشتیم، انگار نصف تیم را نداشتیم. هیچکس نبود که مهاجمان را تغذیه کند. حساب کنید سعید بیات با آن سن کم، نصف بازی های استقلال را در آن فصل انجام داد. حساب کنید حساس ترین پست خود را به یک جوان به نام سعید بیات دهید. آن قدر هافبک نداشتیم که مهرداد پولادی دفاع چپ و سعید لطفی مدافع وسط را به عنوان هافبک دفاعی استفاده می کردیم. علی منصوریان را نیز داشتیم که فکر می کنم سال آخر فوتبالش بود و 90 دقیقه را نمی توانست بازی کند ولی وقتی در زمین بود، از همه هافبک دفاعی ها بهتر ظاهر می شد زیرا در آن پست اصلا بازیکن نداشتیم. واقعا آن سال عجیب بود. البته پایان خوبی داشت زیرا قهرمان جام حذفی شدیم.
شما 2 گل در دربی ها زده اید. جذاب ترین دربی ای که بازی کرده اید کدام بازی بوده است؟
البته اگر جام ولایت را حساب کنید، 3 گل در دربی ها می شود. به جای اینکه دربی ای که گل زده ام را انتخاب کنم، آن دربی 3-0 در جام حذفی را انتخاب می کنم. فکر می کنم زیر 10 دقیقه به پرسپولیس 3 گل زدیم و سپس صعود کردیم. واقعا بازی جذابی بود.
در بازی رفت در لیگ، در همان سالی که در جام حذفی دربی را بردید، بازی را 2-0 بردید و در آن بازی موقعیت های زیادی داشتید.
کلا در آن زمان خیلی پرسپولیس را می بردیم. حال دقیق خاطرم نیست.
این درست است که در آن سال ها استقلالی ها خیلی نسبت به برد در دربی خوش بین بودند و خود را از پیش برنده می دانستند. حتی شب قبل از دربی آرایشگر دعوت می کردند.
بله همین طور بود و مسابقات را می بردیم ولی همین مسئله سر بازی 3-2 که شکست خوردیم، بلای جانمان شد. در این حد بود که خیلی از بازیکنان حس و حال دربی را نداشتند و فقط به زمین می رفتند که یک بازی انجام دهند زیرا می دانستند پیروز می شوند. وقتی 2-0 جلو افتادیم، حتی از دفاع مان نیز سوال می کردید، می گفت من دوست دارم جلو بیایم و گل بزنم. خود من به شخصه لحظه شماری می کردم موقعیتی نصیبم شود که گل بزنم. قبل از گل اول پرسپولیس، یک موقعیت محسن یوسفی خراب کرد که اگر بازی را 3-0 می کرد، آن قدر تیم سرحال بود که تا 6-7 گل نیز می توانستیم پیش برویم ولی پرسپولیس گل زد و تازه به خودمان آمدیم که در دربی بازی می کنیم و یکدفعه گل مساوی را نخوریم. آن ها نیز 10 نفره بودند که ای کاش 11 نفره بودند زیرا آن اتفاقات رخ نمی داد. فقط به این فکر می کردیم که یکدفعه مساوی نشود، اصلا یعنی به باخت فکر نمی کردیم.
پس این مسئله از پیش برنده بودن بازیکنان و دعوت آرایشگر را تایید می کنید؟
در آن زمان بازی ها 3 روز یک بار بود و فرصت نمی کردیم چند ساعت پیش آرایشگر برویم و او را به تیم دعوت می کردیم. در واقع بازی با پرسپولیس نیز مانند دیگر بازی ها برایمان بود. اصلا این گونه نبود که موهایمان را برای دربی خوشگل کنیم، زیرا دربی مانند بقیه بازی ها بود و فقط موها را مرتب می کردیم. از خیلی بازیکنان بپرسید می گویند که دیگر استرس دربی نداشتند و همین مسئله نیز در بازی 3-2 بلای جانمان شد. آن بازی نیز معجزه بود. فکر می کنم عجیب ترین مسابقه ای بود که دیده بودم. فکر می کنم خدا می خواست به ما بفهماند.
اولین دربی ای که بازی کردید، خاطرتان است؟
بله زمان ناصر حجازی بود. در آن زمان شرایط خیلی خوبی نداشتیم. واقعا در آن زمان خیلی حس و حال خاصی نداشتم. البته می دانستم دربی بازی بزرگی است ولی منظورم این است استرس خاصی نداشتم.
تلخ ترین لحظه تان در دربی چه زمانی بوده است؟ حال حتما نباید باخت باشد. مثلا موقعیتی خراب کرده اید یا ...
همان دربی 3-2 بود. وقتی 2-0 جلو بودیم، جلوی علی کریمی مشت هایم را گره کردم و خوشحال بودم. سپس 2-2 شد و اصلا نمی خواستیم امتیاز از دست دهیم و همان لحظه برای خودم نیز تکرار شود. سپس باختیم و علی کریمی همان خوشحالی را جلویم انجام داد. دیگر برای همه مان تجربه شد که ممکن است یک تیم ضعیف تر و با جایگاه پایین تر در جدول بیاید و بازی 2-0 را 3-2 کند.
موقعیتی در دربی است که از دست داده باشید و هنوز حسرتش را بخورید؟
یک دربی بود که خاطرم نیست فقط می دانم بردیم. علیرضا حقیقی نیز در گل بود. در آن مسابقه خیلی خوب بازی کردم. یک شوت زدم که علیرضا حقیقی با خوش شانسی آن را بین پاهای خود گرفت. همان موقعیت نصیب فرهاد مجیدی شد که حتی توپ روی پایش ننشست ولی گلزنی کرد. فکر می کنم با یک یا دو گل آن مسابقه را بردیم. من نیز 3-4 موقعیت در آن دیدار داشتم. یک موقعیت دیگر این بود که 2 نفر را دریبل کردم و سپس آقا کریم باقری را نیز از پیش رو برداشتم و دروازه خالی جلویم بود که توپ را بالای دروازه زدم و واقعا حسرتش را می خورم. اگر آن توپ گل می شد، یکی از بهترین گل هایم می شد.
آرش برهانی، خیلی ممنون که وقتتان را در اختیار دوربین طرفداری گذاشتید. سوالی است که نپرسیده باشم؟
در مورد استقلال، اولا دوست دارم یک چارت اداری درست و حسابی داشته باشد. در مورد آکادمی، هنوز که هنوز است به شکل سنتی اداره می شود و این برای استقلال خیلی بد است. امیدوارم آکادمی استقلال مدرن شود و برنامه بلند مدت داشته باشد. کمیته پیشکسوتان نیز به این شکل شده که چند نفر بیایند و خاطره تعریف کنند. علی جباری نیز دستش بسته است و فقط می تواند یکی دو نفر را دعوت کند. این کمیته می تواند خیلی مثمرثمر باشد.
از مخاطبین رسانه طرفداری متشکرم که این مصاحبه را گوش دادند. آقای برهانی اگر حرف آخری باقی مانده، در خدمتتان هستیم.
از رسانه طرفداری تشکر می کنم. امیدوارم هواداران استقلال این مصاحبه را دوست داشته باشند. از آن ها ممنونم که این مصاحبه را دیدند. از شما هم ممنونم که تشریف آورید و خوشحالم کردید. امیدوارم مصاحبه خوبی بوده باشد.
پایان
همچنین ببینید: