طرفداری - میثم بائو، بازیکن تکنیکی و خلاق سابق استقلال و پرسپولیس و تیم ملی کشورمان در برنامه ملاقات با چهره ها میهمان دوربین طرفداری بود. او در بخش پایانی گفتگوی خود، در خصوص پشت پرده پول گرفتن یواشکی بازیکنان ملی پوش استقلال از مدیرعامل این تیم و رفتار علی دایی با او صحبت کرد.
گفتگوی علیرضا هاشمی و میثم بائو را می خوانید:
علی دایی در اولین روز حضورش شما را کنار گذاشت؟
دقیقا همان روزی که معارفه شد، اولا که کرانچار اصلا نمی دانست چنین برنامه ای هست و سوت زد و لباسش را پوشید. درحال بالا رفتن از پله ها بودیم که دیدم آقای کاشانی به همراه چهار یا پنج نفر از لیدرها با آقای دایی درحال آمدن هستند. حتی ما که بازیکنان با تجربه تیم بودیم هم خبر نداشتیم. دقیقا همین اتفاق دو سال بعد برای آقای دایی هم رخ داد که فکر می کنم آقای درخشان سرمربی شد. کرانچار آن روز مات شده بود چرا که در دنیا اصلا چنین چیزی نیست. وقتی می خواهند مربی ای را برکنار کنند با او صحبت می کنند و پیش زمینه ای ایجاد می کنند. ما همه شوکه شدیم چون هیچکس خبر نداشت. دو روز بعد معارفه به اردوی دوبی رفتیم. همان روز اول با وجود نبود شیری و کریم باقری، از همان روز اول کاور را از تنم درآورد و از آن یازده بازیکنی که در زمان کرانچار بودیم خارج کرد و فکر کنم محمد پروین را از پست دفاع راست به پشت مهاجم برده بود.
در زمان آقای دایی به تیم ملی هم دعوت شدید و هفت یا هشت بازی ملی هم انجام دادید. علت اینکار اختلاف یا چیز دیگری بود؟
دعوت شدم و حقم در تیم ملی خیلی خیلی بیشتر از این ها بود. تیم ملی مثل باشگاه نیست که شما بگویید اگر این هفته حقم را نگرفتم، دو هفته دیگر آن را می گیرم. به اردو می رفتم و جالب بود کسی هم نبود. آن زمان آقای مهدوی کیا در آلمان بازی می کرد و خیلی از اردوها را نمی آمدند. روز اول به من کاور می دادند و می گفتند در دفاع راست بازی کن. وقتی روز اول اردو با آن انگیزه و شور می آیید و به شما کاور می دهند و می گویند به دفاع راست بروید و دفاع راست را به پشت مهاجم می برند، دیگر برای شما انگیزه ای نمی ماند. چه اتفاقی باید رخ می داد که در هر سه بازی، یک بازی فرصت بازی کردن پیدا کنید.
در آن دوره مصاحبه، نقل قول یا صحبتی داشتید که به گوش آقای دایی برسد؟
بنابر اینکه از او سوال کنم که آقای دایی چرا با من چنین رفتاری می کنید، دقیقا یادم می آید درحال سوار شدن ماشین بود که به من گفت :"کمتر پشت سر من حرف بزن!" شما بالاخره اسطوره ای در این مملکت بودید.
شما چیزی نگفتید؟
هیچ حرفی نزدم. وقتی دیدم آدم به این بزرگی چنین حرفی می زند، چه چیزی به او بگویم؟ الان یک نفر از بیرون می آید و می گوید حسن پشت سر تو فلان حرف را زد. من باید باور کنم؟ یکی شاید با من دشمنی داشته باشد. نه حرکت و نه بی احترامی از من دید. آن روز که کاور را از من گرفت هم ده برابر بهتر تمرین کردم ولی جواب نمی داد. هرکاری می کردم جواب نمی داد. مسئله فنی نبود. اگر فنی ضعیف بودم، کرانچار پسرخاله من نبود که به من بازی دهد. در 20 هفته فقط 1 هفته که سرما خورده بودم و خودم به ایشان گفتم از لیست 18 نفر بیرون بروم، بازی نکردم. کرانچار گفت جنازه ات در زمین باشد برای من بس است. گفتم نمی توانم. گفت پس حضور داشته باش تا شاید 20 دقیقه یا 30 دقیقه به دردم بخوری و مرا در 18 نفر نگه داشت.
در شهرداری درخشیدید و بازهم به استقلال آمدید. این بار خود استقلال خواست و دنبالتان آمد و برگشتید. یک فصل پر حرف و حدیث در استقلال داشتید.
شما فکر کنید در یک تیم مجتبی جباری، جانواریو، ساموئل، فریدون زندی، جواد نکونام، سیاوش اکبرپور و خسرو حیدری حضور داشته باشند. بهترین های دهه فوتبالمان بودند که هرکدام بالای 20 یا 30 بازی ملی داشتند. من آن سال تا زمانی که پایم جواب داد، از هفته ششم تا هفته هجدهم همه را فیکس بازی کردم. آقای قلعه نویی هم آن سال خیلی از من راضی بود و تا آخر فصل 24 بازی کردم که 18 بار فیکس بودم و بقیه آن ها را به عنوان یار تعویضی آمدم. در تیمی که به این اندازه مهره داشت، شما اگر در آن فصل 15 بازی هم فیکس بازی می کردید، به نظرم کار خیلی سختی بود. 8 ماه واقعا پول نگرفته بودیم و آقای فتح الله زاده دو چک به ما داده بود.
قراردادتان چقدر بود؟
450 میلیون تومان بود و رقم بالایی نبود.
یادمان می آید آنموقع قرارداد 6 میلیارد تومانی هم داشتیم.
قرارداد شهرداری تبریز من 600 میلیون تومان بود و وقتی به اینجا آمدم، 150 میلیون تومان هم کمتر گرفتم. خیلی ها فکر می کردند به خاطر پول بود ولی همه چیز پول نیست. بعد از 8 ماه یعنی ما نیم فصل را رد کردیم، 6 بازی هم از نیم فصل گذشته بود که دیدم برخی بازیکنان یک روز سر و صدا می کردند و می گفتند ما پول نگرفتیم و بعد به یکباره یک هفته خاموش می شدند. با خودم گفتم چه اتفاقی رخ داده است. متوجه شدم آن ها یواشکی پول می گیرند. آن ها بازیکنان مطرحی بودند که چند بازی ملی داشتند و به قول خودشان بزرگان تیم بودند. من که از آن ها بزرگی ندیده بودم. اسم نمی برم و شاهد این قضیه بودم که یک بازیکن در اتوبوس جلویم نشسته بود و پس از پیروزی ای که داشتیم، درحال تهدید پسر آقای فتح الله زاده بود و می گفت به پدرت بگو اگر فردا 200 میلیون پول مرا نریزد...یعنی هرکس یواشکی درحال گرفتن پول خود بود. از لحاظ فوتبالی کاری ندارم چون اگر کسی بزرگ است، زحمت کشیده ولی کسی را از لحاظ اخلاقی بزرگ ندیدم. چون هرکس یواشکی درحال گرفتن پول خود بود. یک نفر 80 درصد و یکی دیگر هم 70 درصد می گرفت. تا آنموقع ما پول نگرفته بودیم. در فوتبال غیر خدا کسی هوای مرا نداشت. روزی فهمیدم هیچکس هوای مرا ندارد که زمانی که با مالک باشگاه نساجی دعوایم شد، هیچکس حتی به من زنگ هم نزد. آن روز شاکی بودم و حقشان بود. در آن زمان مدیرعامل تیم، آقای فتح الله زاده بود و آقای امیری هم معاون ایشان بودند. پول را می گرفتند و به هرکس که زورش بیشتر بود یا رابطه بیشتری داشت می دادند. افرادی مثل، کیانوش رحمتی یا خیلی های دیگر هیچ اهرمی در آنجا نداشتیم، 20 درصد یا 10 درصد می گرفتیم و این درحالی بود که در هفته 24 یا 25 لیگ برتر بودیم.
شما چند درصد گرفته بودید؟
پیش از آن دعوا، هیچی نگرفته بودم و پس از آن دعوا یک 20 درصد به من دادند و تا آخر فصل هم 37 درصد گرفتم. آن روز دیدم دو یا سه نفر درحد 450 میلیون پول گرفته بودند و ما هیچی نگرفته بودیم. آن روز همه مثل بزرگان فوتبالی تیم موقع ناهار نشسته بودند که من بلند شدم و گفتم اینجا فقط اسم ها بزرگ هستند و در این تیم ما اصلا کاپیتان نداریم. منظورم به آقای مجیدی نبود چون ایشان تازه به تیم آمده بودند. یک سری یواشکی پول می گیرند و یک سری چیزها هم سر ناهار به مدیرعامل و معاون او گفتم که پول ها را یواشکی می دادند. به دو سه بازیکنی که پول گرفته بودند و صدایشان در نمیامد، برخورد.
چیزی گفتید که به آن ها بر بخورد؟
آره، حقیقت را گفتم و حالا می خواست به آن ها بر بخورد یا نخورد.
درگیری ایجاد شد؟
آره، ایشان عکس العمل نشان داد. هشت ماه نه به خاطر پول بلکه از لحاظ شخصیتی رویم فشار بود. گفتم مگر من 18 ساله هستم؟ الان 30 ساله هستم و بعد او 600 میلیون بگیرد و من 10 میلیون هم نگیرم؟ این به من توهین بود. به خاطر پول نبود و به آن پول اصلا احتیاج هم نداشتم. بعد قاطی کردم و با آن بازیکن درگیری ای به وجود آمد که دو سه روز بعد یک چک آوردند که 20 درصد به من دادند. فوتبال ایران همین است. هرچیزی که گرفتم با دعوا گرفتم. یکبار فقط در استقلال خوزستان بدون دعوا حقم را گرفتم. بقیه جاها، هرجا فوتبال بازی کردم چه قهرمان شدیم، چه مدعی بودیم، چه سهمیه آسیایی را گرفتیم و چه افتادیم، بعدش کمیته انضباطی بود. هیچوقت غیرت، شرف و مردانگی خود را برای آنکه یک سال بیشتر در استقلال و پرسپولیس بازی کنم ندادم. اگر می بینید خیلی ها به من می گویند مارکوپولوی فوتبال ایران به خاطر این است که زیر دین هیچکس نبودم. اگر با یک مربی می بستم، شاید ده سال پیش او پول می گرفتم. تا کی باید ریاضت بکشم؟ از سال 82 که به استقلال آمدم تا سال 86، امیرخان می گفت بچه ها باید ریاضت بکشید. سال 91 بعد ده هم که آمدم باز گفتند باید ریاضت بکشید. در آن سن من باید به فکر آینده خود و بچه هایم باشم و بعد احترام. اگر سال قبلا 37 درصد نه بلکه 60 درصد هم می گرفتم، نه به خاطر پول بلکه به خاطر آنکه به ما بی احترامی شده چرا که من داشتم مثل آن بازیکن زحمت می کشیدم و یکی یواشکی پول می گرفت و ما هم باید به خاطر 20 میلیون تومان پول، 6 ماه خون دل می خوردیم. نه آنکه بگویم از پرسپولیس بدم می آید بلکه هوادارانش کاملا برایم قابل احترام هستند. شاید بگویم وقتی بیرون می روم و با 6 هوادار که 3 تای آن ها استقلالی هستند و 3 تای دیگر پرسپولیسی برخورد می کنم، پرسپولیسی مرا بیشتر تحویل می گیرند. زود متاهل شدم و کمی از مهرداد اولادی دور شدم ولی با هادی نوروزی خیلی رفت و آمد خانوادگی داشتم و چند مسافرت خانوادگی هم باهم رفتیم. در زمان کی روش 3 یا 4 ماه هم اتاقی بودیم و خیلی بینمان صمیمیت بود و فوت هادی به من هم خیلی ضربه شدیدی زد. من خیلی واسه کسی گریه نمی کنم و وقتی کسی فوت می کند می گویم قسمتش بوده و تقدیر است و همه باید یک روزی بریم. تا دو سال مسئله هادی را باورم نمی شد. چون وقتی شما با کسی 4 ماه هم اتاق بشوید، تمام شخصیت او دستتان می آید. هادی خیلی مظلوم بود و سختی ها را کشیده بود و تازه داشت رنگ خونه، ماشین و زندگی راحت را می چشید که به 6 ماه هم نکشید.
خیلی ممنون با توجه به شرایطی که داشتید به تهران آمدید و در مقابل دوربین طرفداری قرار گرفتید. صحبت آخری اگر هست بفرمایید.
در این اوضاع باید از کادر درمانی، تمام پرستاران، تمام دکترهایی که با تمام جان و دلشان در خدمت مردم هستند. یک نصیحت به مردم بکنم که واقعا رعایت کنید و انقدر ساده نگیرید. حداقل دلتان برای پدر و مادرهای پیر یا پدربزرگ ها و مادربزرگ هایتان بسوزد که اگر حتی کرونای خفیف بگیرند، درگیر می شوند و احتمال مرگشان هست. اگر دلتان برای خودتان نمی سوزد، برای آن ها بسوزد. کمی رعایت کنید چون دارم می بینم که جاها شلوغ تر شده و انگار دو یا سه ماه همه در خانه بودند و به یکباره همه بیرون ریختند. مطمئن باشید با توجه به اینکه در این فصل 167 کشته در روز داریم، اگر همین جو و شرایط ادامه داشته باشد، این بیماری ده سال در کشورمان هست تا واکسن آن تولید شود و فاجعه مرگ در پائیز و زمستان امسال، وحشتناک می شود.
همچنین بخوانید:
میثم بائو: کاش با پای سالم به استقلال می آمدم / گفتم در دربی بازی می کنم، اطرافیانم خندیدند
میثم بائو: تا روز آخر منتظر استقلال ماندم، تماس نگرفتند رفتم پرسپولیس