چین (به ماندارین: 中国, پینیین Zhōngguó, جونگوا) با نام رسمی PRC People's Republic of China جمهوری خلق چین (به ماندارین: 中华人民共和国, پینیین Zhōnghuá Rénmín Gònghéguó) کشوری است که در شرق قاره آسیا واقع شدهاست. این کشور بر اساس فهرست کشورها بر پایه جمعیت با بیش از ۱٫۴۳۳ میلیارد نفر سکنه (۲۰۲۰) پرجمعیتترین کشور دنیاست و توسط حزب کمونیست چین در قالب نظام تکحزبی اداره میشود. این حزب بر ۲۲ استان، ۵ منطقه خودمختار ، ۴ شهر زیر نظر مستقیم دولت مرکزی (پکن، تیانجین، شانگهای و چونگکینگ) و ۲ منطقه ویژه اداری هنگ کنگ و ماکائو حکومت میکند. پایتخت کشور پکن است. جمهوری مردمی چین با حدود ۹٫۶ میلیون کیلومتر مربع چهارمین کشور وسیع دنیا بعد از روسیه؛ کانادا؛ و آمریکا است؛ و همچنین دومین کشور بزرگ دنیا از نظر وسعت خاکی (بدون احتساب آبهای داخلی) است.
چین چشمانداز طبیعی متنوعی دارد، از استپهای جنگلی و بیابانهایی چون گبی و تکلهمکان در ناحیهٔ خشک شمالی نزدیک به مغولستان و سیبری ِ روسیه گرفته تا جنگلهای زیرگرمسیری در سرزمینهای مرطوب جنوبی نزدیک به ویتنام، لائوس و برمه. مناطق غربی کشور ناهموار است و رشتهکوههای هیمالیا و تیان شان مرز طبیعی آن را با هند و آسیای میانه ترسیم میکنند. در مقابل، نواحی شرقی این کشور کمارتفاع است و با ساحلی به طول ۱۴٫۵۰۰ کیلومتر در جنوب شرقی با دریای جنوبی چین و در شرق با دریای چین شرقی همسایهاست که در سوی دیگرش تایوان، کره و ژاپن قرار گرفتهاند.
تمدن چین باستان یکی از کهنترین تمدنهای تاریخ است که در سواحل حاصلخیز رود زرد که در دشت شمال چین جاریست شکوفا شد. نظام سیاسی چین بیش از هزاران سال مبتنی بر سلطنت مطلقهٔ موروثی بود. نخستین دودمان پادشاهی این کشور دودمان شیا در حدود قرن ۲۱ پیش از میلاد بود. اما نخستین حکومتی که چین را متحد کرد دودمان چهاین در ۲۲۱ پ. م بود. آخرین دودمان پادشاهی این کشور هم چینگ بود که در ۱۹۱۱ با تشکیل جمهوری چین به رهبری کومینتانگ حزب ملی چین، نابود شد. چین در نیمهٔ اول سدهٔ بیستم میلادی در دریایی از اختلافات و جنگهای داخلی غوطهور بود که کشور را به دو اردوگاه سیاسی عمده تقسیم کرده بود؛ کومینتانگ و حزب کمونیست چین. مخاصمات اصلی در ۱۹۴۹ با پیروزی کمونیستها در جنگ داخلی و تأسیس جمهوری مردمی چین در سرزمین اصلی پایان یافت. جمهوری چین به رهبری کومینتانگ پایتخت خود را به تایپه در تایوان منتقل کرد و حکومت آن امروزه به تایوان، کینمن، جزایر ماتسو و چند جزیره دوردست دیگر محدود شدهاست. از آن هنگام جمهوری مردمی چین و جمهوری چین درگیر اختلافات سیاسی شدیدی با یکدیگر در مورد حق حاکمیت و وضعیت سیاسی تایوان بودهاند.
از هنگام اجرای اصلاحات اقتصادی در چین برای پیریزی یک اقتصاد مدرن، چین یکی از سریعترین رشدهای اقتصادی دنیا را داشتهاست. این کشور هماکنون بزرگترین صادرکننده و دومین واردکنندهٔ بزرگ کالا است و دومین اقتصاد بزرگ دنیا بر پایهٔ تولید ناخالص داخلی را در اختیار دارد. چین عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و سازمانهای چندجانبهای همچون سازمان تجارت جهانی، اپک، سازمان همکاری شانگهای و گروه ۲۰ است. چین به عنوان کشوری دارای سلاح هستهای از بزرگترین ارتش دائمی دنیا و دومین بودجه دفاعی بزرگ دنیا برخوردار است. چین از سوی برخی از دانشگاهیان، تحلیلگران نظامی، اقتصادی و سیاسی یک ابرقدرت بالقوه لقب گرفتهاست. زبان چینی با ۱٬۷۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر گوینده پرشمارترین زبان دنیا بهشمار میرود.
چینیان خود کشورشان را چونگوا Zhōngguó مینامند که به معنای دولت مرکزی است. نام کاملتر جمهوری خلق چین در زبان مانداریان Zhōnghuá Rénmín Gònghéguó تلفظ میشود. ورود این واژه به زبانهای اروپایی در سده شانزدهم میلادی رخ داد، جایی که واژه چین وارد زبان پرتغالی شد و از پرتغالی وارد انگلیسی و سایر زبانهای اروپا گردید.
یافتههای باستانشناسی نشان میدهد که انسانهای نخستین از ۲٫۲۴ میلیون تا ۲۵۰ هزار سال پیش در چین سکونت داشتند. در غاری نزدیک پکن فسیلهایی از انسانها مربوط به ۶۸۰ تا ۷۸۰ هزار سال پیش کشف شدهاست. این فسیلها متعلق به مرد پکنی هستند که از گونهٔ انسان راستقامت بوده و توانایی ساخت آتش را داشت. در همین غار بقایای انسان خردمند (گونهٔ ما) نیز کشف شده که قدمت آن به ۱۱ تا ۱۸ هزار سال پیش از میلاد میرسد. برخی از محققان معتقدند شکل اولیهای از نوشتار از حدود ۳ هزار سال پیش از میلاد در چین وجود داشتهاست.
در روایتهای سنتی چینی نخستین دودمان پادشاهی کشور سیا نام دارد که در حدود ۲۰۷۰ پیش از میلاد پایهگذاری شد. مورخان در گذشته این دودمان را افسانهای میدانستند اما کشف آثاری از اوایل عصر مفرغ در هِنان موجب شد تردیدهایی در این مورد ایجاد شود. البته هنوز مشخص نیست که آیا این آثار به دودمان سیا مربوط است یا فرهنگ دیگری در همان دوران.
دودمان شانگ نخستین دودمان پادشاهی چین است که وجود آن از نظر تاریخ امروزی ثابت شدهاست. خاندان شانگ بین قرن هفدهم تا یازدهم پیش از میلاد بر دشتهای کنارهٔ رود زرد در شرق چین حکومت میکرد. متنهای نوشته شده بر روی استخوان که مربوط به ۱۲۰۰ پیش از میلاد است قدیمیترین نمونه خط چینی را نشان میدهد، که نیای مستقیم حروف چینی امروزی است. پس از شانگ، دودمان جو به قدرت رسید، که بین قرن یازدهم تا پنجم قبل از میلاد حکومت میکرد. در این دوران قدرت حکومت مرکزی رفتهرفته توسط جنگ سالاران زمیندار، کاهش یافت و با ضعف دودمان جو، دوران جنگهای داخلی ۳۰۰ ساله فرا رسید. بین قرن پنجم تا سوم پیش از میلاد حکومتهای مستقل متعددی در نقاط مختلف چین سربرآورده و با یکدیگر وارد جنگ شدند. در این دوران هفت حکومت قدرتمند در نقاط مختلف چین وجود داشت که هر یک شاه، وزیران و ارتش خود را داشتند.
دوران جنگ داخلی در سال ۲۲۱ پیش از میلاد به پایان رسید. دودمان چین در این سال، شش پادشاهی دیگر را شکست داد و نخستین دولت متحد چینی را پایه گذاشت. چین شی هوانگ امپراتور این حکومت، خود را «نخستین امپراتور» نامید و اصلاحاتی را در سراسر چین به عمل آورد. او زبان چینی، واحدهای اندازهگیری، طول چرخهای ارابهها و واحد پول را در سراسر کشور همسان کرد و ساخت دیوار بزرگ چین را آغاز نمود. اما قانونگرایی افراطی و حکومت استبدادی او موجب شد، تا شورشهای گستردهای علیه دودمان چین صورت گرفته و حکومت چین شی هوانگ تی با مرگ او از هم بپاشد. گرچه دوران حکومت این امپراتور تنها ۱۵ سال به طول انجامید، ولی تأثیراتی که وی ایجاد کرد، باعث شده که نام کنونی سرزمین چین، برگرفته از نام این دودمان باشد.
با مرگ چین شی هوانگ در سال ۲۰۶ قبل از میلاد، دودمان هان به قدرت رسیدند و تا سال ۲۲۰ میلادی بر چین حکومت کردند. این دودمان هویت فرهنگی جدیدی را ایجاد کرد که تا به امروز دوام آورده و اغلب مردم سرزمین چین امروزی، خود را از قوم هان مینامند. قلمرو این امپراتوری با لشکرکشیهای متعدد به کره، ویتنام، مغولستان و آسیای میانه گسترش زیادی پیدا کرد و راه ابریشم نیز در آسیای میانه با کمک این سلسله پادشاهی احداث گردید و مکتب فلسفی کنفوسیوس به عنوان ایدئولوژی رسمی دولت انتخاب شد. چین تحت تسلط امپراتوری هان، به بزرگترین اقتصاد دنیا تبدیل شده بود.
با فروپاشی دولت هان، دوران دیگری از جنگهای داخلی در چین، آغاز شد و این سرزمین، به سه پادشاهی تقسیم گردید. دودمان سوی در سال ۵۸۱ میلادی چین را متحد کرد، اما با شکست از امپراتوری گوگوریو در جنگهای بین سالهای ۵۹۸ تا ۶۱۴ قدرت این دودمان، رو به کاهش نهاد. در پی انقراض امپراتوری هان، به ترتیب دودمان تانگ و دودمان سونگ به قدرت رسیدند و عصر طلایی فناوری و ظهور فرهنگ در چین فرا رسید. شورش آن شی، در قرن هشتم میلادی، به تضعیف دودمان تانگ و قدرت گرفتن دودمان سونگ انجامید. دودمان سونگ نخستین دولت جهان بهشمار میآید، که اقدام به انتشار پول کاغذی نمود و نیروی دریایی دائمی تشکیل داد. در قرنهای دهم و یازدهم میلادی، جمعیت چین دو برابر شد و برای نخستین بار، از مرز ۱۰۰ میلیون نفر فراتر رفت. این افزایش جمعیت، همگام با توسعه فناوری کشاورزی و تمرکز بر گسترش دامنه جغرافیایی کشت برنج، به نقاط جنوبی و مرکزی چین و تولید محصولات غذایی فراوان، پدید آمد. هنر و فلسفه نیز در دوران سونگ شکوفا شد و شیوههای نقاشی منظره و چهرهنگاری، به اوج کمال و پیچیدگی رسید. در این دودمان مکتب کنفوسیوس دوباره مورد توجه قرار گرفت و این پاسخی به رشد مذهب بودایی در دودمان تانگ بود.
در قرن سیزدهم میلادی چین به تدریج به تصرف امپراتوری مغول درآمد. قوبلای قاآن امپراتور مغول در سال ۱۲۷۱ دودمان یوان را بنیان نهاد و هشت سال بعد سونگ را منقرض کرد. کم و بیش نیمی از جمعیت چین در یورش مغولان نابود شدند. جمعیت چین پیش از حملهٔ مغول به ۱۲۰ میلیون نفر رسیده بود، اما بیست سال بعد، به حدود ۶۰ میلیون نفر کاهش یافت. دهقانی به نام جو یونجانگ در سال ۱۳۶۸ میلادی، امپراتوری مغولان را برانداخت و سلسله مینگ را بنیان نهاد. به این ترتیب عصر طلایی دیگری برای چین فرا رسید. این کشور تحت رهبری دودمان مینگ، به یکی از قدرتمندترین نیروهای دریایی جهان تبدیل شد. در این دوره، اقتصاد چین غنی و متمول گردید و فصلی دیگر از شکوفایی فرهنگ و هنر در سرزمین چین، رقم خورد. در دوران امپراتوری مینگ، ژانگ هی سفرهای اکتشافی را به اقصی نقاط جهان آغاز کرد. در دوران حکومت مینگ، پایتخت چین از شهر نانجینگ به پکن منتقل شد، همچنین فیلسوفانی چون وانگ یانمینگ، مکتب نوکنفوسیوسی را با ادغام مفاهیم فردگرایانه و اخلاق فطری، در تعالیم کنفوسیوس گسترش دادند.
در سال ۱۶۴۴ میلادی پکن به تصرف نیروهای شورشی به رهبری لی جیچنگ درآمد و در پی آن، آخرین امپراتور دودمان مینگ خودکشی کرد و قدرت بدست جیچنگ افتاد، ولی دیری نپایید که دودمان چینگ از قوم منچو، با وو سانگوی؛ از فرماندهان سپاه امپراتوری منقرض شدهٔ مینگ، متحد شدند و حکومت نوپای لی جیچنگ را سرنگون کردند. سپس به شهر پکن یورش برده و آن را پایتخت جدید سلسله چینگ کردند. دودمان چینگ آخرین حکومت پادشاهی این کشور بود و تا سال ۱۹۱۲ بر چین حکومت کرد. در قرن نوزدهم چینیها دچار جنگی فرسایشی با دو کشور امپریالیستی آن زمان، فرانسه و بریتانیا شدند و همینطور جنگی با ژاپن بر سر کره.
از آن جهت که کشور چین سرزمینی بزرگ بود و هنوز حکومت مرکزی مستقلی داشت استعمار تمام آن سرزمین برای یک دولت اروپایی میسر نبود و تقسیم آن نیز هم به دلیل مقاومت دولت مرکزی و مردم این کشور پرجمعیت و هم به خاطر اختلافات میان قدرتهای استعماری عملاً ممکن نبود. به همین دلیل اکثر دولتهای استعماری سعی در تصاحب امتیازات هرچه بیشتر از این سرزمین و در دست گرفتن بنادر مهم تجاری این کشور نمودند؛ پرتغالی ها ماکائو را در اواسط قرن ۱۵ مستعمره خود کردند. بریتانیا بندر مهم هنگ کنگ را در اواسط قرن ۱۹ به مدت ۹۹ سال اجاره و عملاً اشغال کرد. فرانسویها در بندر گوانگ جو مستقر شدند. ژاپنیها شبه جزیره کره را از سیطره این کشور خارج و جزیره تایوان را تصاحب کردند. روسها در منچوری نفوذ کردند و البته آلمانیها امتیاز اداره سیاسی، اقتصادی و نظامی بندر تیانجین را در سال ۱۸۹۸ به مدت ۹۹ سال به دست آوردند.
دودمان چینگ با ناآرامیهای داخلی نیز روبرو شد، که در پی آن، میلیونها نفر کشته شدند. شورش ناکام تایپینگ یکی از مهمترین این شورشها بود که در دهههای ۱۸۵۰ و ۱۸۶۰ ویرانیهای بسیار در جنوب چین به بار آورد. قرن نوزدهم شاهد آوارگی و مهاجرتهای گسترده چینیها بود. قحطی بزرگ شمال چین بین سالهای ۱۸۷۶ تا ۱۸۷۹ جان ۹ تا ۱۳ میلیون نفر را گرفت. در سال ۱۸۹۸ امپراتور گوانگسو، فرمان برقراری حکومت مشروطه را صادر کرد، ولی امپراتریس دواگر سیسی، ملکهٔ بانفوذ چین، جلوی اجرای آن را گرفت. قیام مشتزنها در سالهای ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۱ نیز کشور را بیشتر به کام هرجومرج فرو برد. امپراتریس سیسی تلاش کرد با یک برنامه اصلاحی، دودمان چینگ را حفظ کند، اما انقلاب شینهای در سالهای ۱۹۱۱ و ۱۹۱۲ به عمر سلسله چینگ خاتمه داد و نخستین حکومت جمهوری را در این کشور برقرار کرد.
سیسون یات سن «پدر چین مدرن» سیاستمدار و رهبرانقلابی چین در براندازی دودمان چینگ در انقلاب سال ۱۹۱۱ بود. در اوایل سال ۱۹۱۱ نیروهای انقلابی به رهبری سون یات سن بر امپراتوری منچو پیروز شدند. وقتی جمهوری چین در سال ۱۹۱۲ تأسیس شد سون یات سن اولین رئیسجمهور چین شد. او کومینتانگ (جبهه ملی چین) را تأسیس کرد و تا سال ۱۹۲۱ رهبر این حزب بود. سون یات سن در سال ۱۹۲۵ در گذشت.
در سال ۱۹۱۵ ریاستجمهوری به یوان شیکای از فرماندهان سابق ارتش چینگ رسید. وی خود را امپراتور چین خواند اما با طغیان عمومی و مخالفت ارتش خودش روبرو شد. شیکای خیلی زود ناچار به استعفا شده و نظام جمهوری دوباره برقرار شد. با مرگ شیکای در سال ۱۹۱۶ وضعیت کشور بسیار بههمریخته بود. دولت مستقر در پکن از نظٰر بینالمللی دولت چین محسوب میشد اما تقریباً هیچکاره بود و بیشتر کشور تحت حکومت جنگ سالاران مختلف بود. در اواخر دهه ۱۹۲۰ کومینتانگ به رهبری چیانگ کای شک با تلفیقی از عملیاتهای نظامی و مانورهای سیاسی زیرکانه کشور را دوباره متحد کرده و تحت تسلط خود درآورد. کومینتانگ پایتخت کشور را به نانجینگ منتقل کرده و اعلام «قیمومیت سیاسی» کرد. این اصطلاح به یک دوره انتقالی برای توسعه سیاسی گفته میشد که در برنامهٔ سون یات سن برای تبدیل چین به یک دولت دمکراتیک مدرن مطرح شده بود.
حزب کمونیست چین در سال ۱۹۲۱ میلادی تأسیس شده و از سال ۱۹۲۷ با حکومت کومینتانگ درگیر بود. هرچند اختلافات داخلی کار چیانگ کای شک را برای نبرد با کمونیستها سخت میکرد اما جنگ در ابتدا به سود کومینتانگ پیش میرفت تا اینکه در سال ۱۹۳۶ ژاپن به چین حملهور شد. در جنگ دوم چین و ژاپن (۴۵–۱۹۳۷) که بخشی از جنگ جهانی دوم بود، یک ائتلاف اجباری بین کومینتانگ و حزب کمونیست برای مقابله ژاپن شکل گرفت. در طول این جنگ حدود ۲۰ میلیون چینی کشته شده و موارد متعددی از جنایات وحشیانه جنگی از سوی سربازان ژاپنی مشاهده شد. تنها در جریان اشغال شهر نانجینگ حدود ۲۰۰ هزار چینی قتلعام شدند. در سال ۱۹۴۵ ژاپنیها مجبور به تسلیم بدون قید و شرط در مقابل چین شدند و خاک این کشور را ترک کرده و تایوان را نیز به جمهوری چین پس دادند. چین فاتح جنگ شده اما بر اثر جنگ ویران شده بود. بیاعتمادی کمونیستها و ملیگراها به یکدیگر موجب شد تا خیلی زود جنگ داخلی از سر گرفته شود.
حزب کمونیست در سال ۱۹۴۹ با پیروزی در چندین نبرد مهم بر بیشتر سرزمین اصلی چین مسلط شده و کومینتانگ مجبور شد به تایوان و جزایر اطراف بگریزد. مائو تسه تونگ رهبر حزب کمونیست در اول اکتبر ۱۹۴۹ تأسیس جمهوری مردمی چین را اعلام کرد. یک سال بعد ارتش آزادیبخش خلق موفق شد هاینان را نیز از چنگ نیروهای جمهوری چین به درآورده و تبت را نیز به اشغال خود درآورد، البته بقایای نیروهای ملیگرا تا اواخر دهه ۱۹۵۰ در مناطق غربی چین به مقاومت خود ادامه میدادند.
مائو به افزایش جمعیت چین معتقد بود و در دوران رهبری او جمعیت چین از ۵۵۰ میلیون به ۹۰۰ میلیون نفر افزایش یافت. برنامهٔ «جهش بزرگ رو به جلو» مائو که شامل پروژههای اصلاحی عظیم اقتصادی و اجتماعی بود نتیجه فاجعهباری داشت و به مرگ حدود ۴۵ میلیون نفر بین سالهای ۶۱–۱۹۵۸ انجامید که بیشتر آنها از گرسنگی جان میباختند. در همین دوران یک تا دو میلیون زمیندار نیز به عنوان ضدانقلاب اعدام شدند. در سال ۱۹۶۶ مائو و متحدانش انقلاب فرهنگی را اعلام کردند که دورهای از اتهام زنیهای سیاسی و تحولات اجتماعی را در چین پدیدآورد. انقلاب فرهنگی با مرگ مائو در سال ۱۹۷۶ به پایان رسید. جمهوری مردمی چین از سال ۱۹۷۱ به جای جمهوری چین وارد سازمان ملل شد و کرسی دائم چین در شورای امنیت نیز به آن واگذار شد.
با مرگ مائو گروهی از رهبران حزب کمونیست دستگیرشده و گناه تندرویهای صورت گرفته در انقلاب فرهنگی به گردن آنها انداخته شد. در این دوران دنگ ژیائوپینگ به قدرت رسیده و اصلاحات مهم اقتصادی را در کشور اجرا کرد. حزب کمونیست از آن پس کنترل زندگی خصوصی شهروندان را کمتر کرده و اشتراکیسازی بخش کشاورزی به نفع خصوصیسازی مزارع ملغی شد. این چرخش سیاسی موجب شد تا اقتصاد دستوری چین به یک اقتصاد مختلط تبدیل شود که جهتگیری بازار آزاد در آن به تدریج بیشتر میشد. قانون اساسی فعلی چین در سال ۱۹۸۲ نوشته شد و سرکوب خونین جنبش دانشجویی در میدان تیان آنمن در سال ۱۹۸۹ موجب تحریمهای بینالمللی علیه چین شد.
در طول دهه ۱۹۹۰ جیانگ زمین، لی پنگ و ژو رانگجی رهبری چین را به دست گرفتند. در این دوران حدود ۱۵۰ میلیون دهقان از فقر خارج شده و کشور شاهد رشد اقتصادی سریع و مستمری بود که بهطور میانگین به ۱۱٫۲ درصد میرسید. چین در سال ۲۰۰۱ عضو رسمی سازمان جهانی تجارت شد و در دهه ۲۰۰۰ میلادی در دوران حکومت هو جینتائو و ون جیابائو رشد بالای اقتصادی کشور ادامه یافت. البته رشد اقتصادی سریع صدمات قابل توجهی را به محیط زیست و منابع چین وارد کردهاست و موجب جابجاییهای اجتماعی گستردهای شدهاست. استانداردهای زندگی علیرغم رکورد اقتصادی اواخر دهه ۲۰۰۰ همچنان در حال پیشرفت است اما حکومت متمرکز سیاسی حفظ شدهاست.
تغییر هیئت رهبری حزب در سال ۲۰۱۲ با منازعات جناحی و رسواییهای سیاسی همراه بود. در این سال شی جینپینگ به جای هو جینتائو به عنوان دبیرکل حزب کمونیست انتخاب شد. چین در دوران حکومت شی تلاشهای عظیمی را برای اصلاح اقتصاد خود آغاز کردهاست، اقتصادی که از بیثباتی ساختاری و کاهش نرخ رشد رنج میبرد. حکومت جدید همچنین اصلاحات مهمی را در سیاست تکفرزندی و سیستم زندانها به عمل آوردهاست.
جمهوری خلق چین یکی از معدود دولتهای سوسیالیستی دنیاست که آشکارا مدافع کمونیسم است. این دولت زیر نظر حزب کمونیست چین و بر مبنای قانون اساسی چین اداره میشود که در سال ۱۹۸۲ تصویب شدهاست. حکومت چین به دلیل محدودیتهایی که در بسیاری از زمینههای اجتماعی از جمله آزادی رسانه، دسترسی به اینترنت، آزادی تجمع، حقوق باروری، آزادی تأسیس سازمانهای اجتماعی و آزادی ادیان برقرار کرده مورد انتقاد قرار گرفتهاست. رهبران چین نظام سیاسی، ایدئولوژیک و اقتصادی کشور خود را به ترتیب با اصطلاحات «استبداد دمکراتیک مردمی»، «سوسیالیسم با ویژگیهای چینی» و «اقتصاد سوسیالیستی بازار» توصیف میکنند.
نظام سیاسی چین از طریق دمکراسی نمایندگی و انتخابات برگزیده میشود اما نظام انتخاباتی این کشور بسیار متفاوت از نظام موجود در کشورهای غربی است. سیستم انتخاباتی چینیها به صورت سلسلهمراتبی است. اعضای کنگرههای محلی خلق با رأی مستقیم تمام مردم انتخاب میشوند اما اعضای کنگرههای رده بالاتر فقط با رأی اعضای کنگره رده پائین خود انتخاب میشوند. نظام سیاسی چین به مقدار قابل توجهی مرکززدا است یعنی مقامات استانی و شهرستانی از خودمختاری قابل توجهی برخوردارند. به جز حزب کمونیست، حزبهای دیگری هم در این کشور وجود دارند که در کنگره ملی خلق و کنفرانس مشورتی سیاسی خلق نیز حضور دارند اما اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان از حزب کمونیست چین انتخاب میشوند و اپوزیسیون واقعی در مقابل آن وجود ندارد. با این وجود حمایت مردمی از حکومت رضایت عمومی از شیوه مدیریت کشور بالاست و بر اساس یک تحقیق در سال ۲۰۱۱ حدود ۸۰ تا ۹۵ درصد مردم از حکومت مرکزی خود رضایت دارند.
رئیسجمهور مقام ریاست کشور را در اختیار دارد. نخستوزیر نیز رئیس حکومت است و هیئت دولت را رهبری میکند که از وزیران و پنج معاون نخستوزیر تشکیل میشود. در عمل دبیرکل حزب کمونیست رهبر واقعی کشور است و مهمترین تصمیمات نیز در کمیته دائمی پُلیتبورو حزب کمونیست گرفته میشود. رئیسجمهور فعلی چین (۲۰۱۴) شی جینپینگ است که مقام دبیرکل حزب کمونیست و رئیس کمیسیون مرکزی نظامی را هم بر عهده دارد و در نتیجه رهبر اصلی چین است. نخستوزیر کنونی لی کهکیانگ نیز از اعضای ارشد کمیته دائمی پلیتبورو است.
از نظر قانونی مجلس ملی نمایندگان خلق عالیترین نهاد قانونگذاری کشور است. این مجلس با ۲۹۸۷ نماینده بزرگترین پارلمان دنیاست. اعضای آن برای یک دوره پنج ساله انتخاب شده و یک اجلاس سالانه را به مدت ۱۰ تا ۱۴ روز برگزار میکنند اما در عمل این مجلس فاقد قدرت تصمیمگیری واقعی است و ماشین امضای تصمیماتی است که قبلاً در نهادهای اجرایی دولت و حزب کمونیست گرفته شده. با این حال از دهه ۱۹۹۰ به بعد این مجلس به عنوان جایی برای میانجیگری و حل و فصل اختلافات جناحهای مختلف حزب کمونیست و دولت مطرح شدهاست.
جمهوری خلق چین با ۱۷۱ کشور دنیا روابط دیپلماتیک و در ۱۶۲ کشور سفارتخانه دارد. جمهوری چین مشروعیت این حکومت را زیر سؤال برده و گروهی از کشورها نیز جمهوری چین (حکومت تایوان) را حکومت مشروع میدانند و از برقراری روابط با جمهوری خلق چین خودداری کردهاند.
جمهوری خلق چین از سال ۱۹۷۱ به جای جمهوری چین وارد سازمان ملل شد و کرسی دائم چین در شورای امنیت نیز به آن واگذار شد. چین در گذشته یکی از اعضا و رهبران جنبش عدم تعهد بود و هنوز هم خود را مدافع کشورهای در حال توسعه میداند. این کشور همراه با برزیل، روسیه، هند و آفریقای جنوبی یکی از اعضای گروه بریکس است که از اقتصادهای مهم در حال ظهور تشکیل شدهاست.
سیاست خارجی مدرن چین تا حد زیادی برگرفته از نظریات نخستوزیر سابق چوئن لای است که به «پنج اصل همزیستی مسالمتآمیز» و «هماهنگی بدون همسانی» شهرت دارد و برقراری روابط دیپلماتیک بین کشورهایی با ایدئولوژیهای متفاوت را تشویق میکند. همین سیاست موجب شده تا چین از دولتهایی که از نظر دولتهای غربی خطرناک یا سرکوبگر محسوب میشوند همچون زیمبابوه، کره شمالی و ایران حمایت کند. چین همچنین روابط اقتصادی و نظامی نزدیکی با روسیه دارد و دو کشور معمولاً در شورای امنیت رأی مشابهی میدهند.
چین با وجود ایدئولوژی کمونیستی برگرفته از مارکس و نظریههای اصلاح شده مائو در باب کمونیسم یکی از دشمنان نیرومند ایالات متحده سردمدار کشورهای کاپیتالیست است؛ گرچه در عرصه روابط دیپلماتیک تغییراتی مثبتی در سیاست خارجی در پیش گرفته اما هنوز هم تا حد زیادی رویکرد خصمانه خود را نسبت به غرب و ایالات متحده حفظ کردهاست. چین فعالترین کشور در عرصه اتهام زنی به ایالات متحده است،
همچنین عدم هماهنگی با سیاستهای اقتصادی که به ایالات متحده در ثبات ارز آن کشور کمک میکند همچنین عدم هماهنگی با سیاستهای خارجی ایالات متحده و بعضاً بینالمللی از دیگر موارد عدم هماهنگی چین با آمریکا میباشد، چین در سالهای اخیر با حمایت از دولت اسد در سوریه و کمکهای اقتصادی به کوبا و کره شمالی و نیز حمایت از دولتهای دیگر منتقد سیاستهای آمریکا مانند روسیه و فیلیپین و ترکیه و نیز تلاش برای کاهش فشار اقتصادی بر روی ایران از جمله اقدامات چین در رقابت با سیاستهای ایالات متحده است، در زمان جنگ سرد در دهه پنجاه و شصت میلادی چین نگران عدم رشد نظامی خود بود و عمدتاً چشم به یاری نظامی و مالی شوروی داشت پس از فروپاشی شوروی، چین از وابستگی اش به کمکهای اقتصادی روسیه فعلی تا حد زیادی کاستهاست.
چین تمام تایوان را بخشی از خاک خود میداند و علاوه بر این با چندین کشور دیگر نیز مناقشات مرزی قدیمی دارد. آنها از دهه ۱۹۹۰ تلاشهایی را برای حل این منازعات قدیمی از طریق مذاکرات انجام دادهاست. نوار مرزی چین و هند که در کوههای هیمالیا قرار دارد مورد اختلاف دو کشور است و یکی از مهمترین اختلافات در مورد مرز دو کشور در ناحیه کشمیر است. دو کشور در دهه ۱۹۶۰ بر سر منطقه اقصای چین با هم وارد جنگ شدند که جنگ با موفقیت چین به پایان رسید و آنها بیشتر این منطقه وسیع کوهستانی را به تصرف درآوردند. اقصای چین در شمال کشمیر منطقهای خالی از سکنه است اما بهترین راه ارتباطی بین تبت و سین کیانگ محسوب میشود. چین با بوتان نیز اختلاف مرزی دارد و دو کشور هنوز نتوانستهاند مرز خود را مشخص کنند.
چینیها همچنین در مورد حکومت بر جزایر متعدد واقع در سواحل شرقی و جنوبی با کشورهای مختلفی از جمله ژاپن، تایوان، فیلیپین و ویتنام اختلاف دارند. چین اختلافات مرزی مهمی نیز با اتحاد جماهیر شوروی داشت که حتی به جنگ کوتاهی در سال ۱۹۶۹ منجر شد. اما پس از دهه ۱۹۹۰ بیشتر این اختلافات با امضای معاهدات مرزی با کشورهای بازمانده از فروپاشی شوروی حل و فصل شدهاست.
چین معمولاً به عنوان یک ابرقدرت جدید بالقوه توصیف میشود و بسیاری از تحلیلگران معتقدند پیشرفت اقتصادی سریع، توانایی نظامی فزاینده، جمعیت بسیار زیاد و تأثیرگذاری روبه رشد بینالمللی نشانههایی هستند که از نقش برجستهٔ جهانی این کشور در در قرن بیستویکم حکایت میکنند. اما برخی دیگر هشدار دادهاند که حباب اقتصادی و عدم توازن جمعیت شناختی ممکن است موجب کاهش یا حتی توقف رشد چین در سالهای آتی این قرن شود. گروه دیگری از نویسندگان هم تعریف مفهوم «ابرقدرت» را به چالش کشیدهاند و معتقدند اقتصاد بزرگ چین نمیتواند به تنهایی این کشور را در موقعیت ابرقدرت قرار دهد چرا که این کشور از نفوذ فرهنگی و نظامی ایالات متحده بیبهره است.
بخشهایی از فعالان سیاسی و اجتماعی چین از جمله جنبش دمکراسی خواهی این کشور و برخی اعضای حزب کمونیست، اصلاحات سیاسی و اجتماعی را نیاز مبرم این کشور دانستهاند. هرچند از دهه ۱۹۷۰ به بعد محدودیتهای اقتصادی و اجتماعی در چین به طرز چشمگیری کاهش یافتهاند اما آزادیهای سیاسی همچنان محدود است. قانون اساسی چین اعلام کرده که آزادی بیان، آزادی رسانه، حق محاکمه منصفانه، آزادی مذهب، حق رأی عمومی و حق مالکیت از جمله حقوق بنیادین شهروندان است اما این قوانین در عمل از شهروندان در مقابل تعقیب کیفری از ناحیه دولت حمایت چندانی نمیکنند. اظهارات سیاسی و اطلاعات بهطور آشکار و مستمر برای جلوگیری از انتقاد از دولت یا حزب حاکم سانسور میشوند بهطوریکه گزارشگران بدون مرز در سال ۲۰۰۵ چین را در رتبه ۱۵۹ در بین ۱۶۷ کشور از نظر آزادی رسانه قرار دادهاست.
مهاجران روستایی که به شهر میآیند معمولاً خود را به عنوان شهروند درجه دو از نظر سیستم ثبت خانوار (که بر دسترسی به مزایای دولتی نظارت دارد) مییابند. از حقوق مالکیتی حمایت ضعیفی میشود و سیستم مالیاتی به ضرر شهروندان فقیرتر است با اینحال از اوایل دهه ۲۰۰۰ برخی مالیاتهای روستایی کاهش یافته یا لغو شده و خدمات اجتماعی بیشتری برای روستانشینان برقرار شدهاست.
برخی از حکومتها، خبرگزاریها و سازمانهای مردمنهاد خارجی بهطور مکرر از عملکرد حقوق بشری چین انتقاد میکنند و معتقدند که حقوق فردی در چین بهطور گستردهای زیر پا گذاشته میشود؛ بازداشت بدون محاکمه، سقط جنین اجباری، اعترافگیری اجباری، شکنجه، محدودیت حقوق بنیادین فردی و صدور بیرویه مجازات اعدام از این موارد است. حکومت چین راهپیماییها و تجمعهایی را که تهدیدی بالقوه برای «ثبات اجتماعی» کشور تلقی کند، سرکوب میکند که معروفترین و خونبارترین آنها واقعه میدان تیان آنمن در سال ۱۹۸۹ بودهاست. دولت چین همچنین بارها به سرکوب گسترده اعتراضات و نقض حقوق بشر در تبت و سینکیانگ متهم شدهاست.
حکومت چین به این انتقادات اینگونه پاسخ میدهد که برای تعریف مفهوم حقوق بشر بایستی سطح توسعهٔ اقتصادی یک کشور و «حق مردم برای معیشت و پیشرفت» در نظر گرفته شود. حکومت چین در این زمینه بر بهبود استانداردهای زندگی چینیها، میزان باسوادی، و امید به زندگی از دهه ۱۹۷۰ به این سو و همچنین بهبود امنیت شغلی و تلاشهایی که برای مقابله با فجایع طبیعی همچون سیلهای دورهای و همیشگی رود یانگتسه صورت گرفته تأکید دارد. همچنین برخی سیاستمداران چینی از دمکراتیزاسیون کشور حمایت کردهاند در حالیکه بقیه رویکرد محافظهکارانهتری دارند.
ارتش آزادیبخش خلق با داشتن ۲٫۳ میلیون سرباز فعال یکی از بزرگترین نیروهای نظامی در دنیاست. این ارتش از چهار بخش؛ نیروی زمینی، نیروی دریایی، نیروی هوایی و یک نیروی استراتژیک اتمی تشکیل میشود. بر اساس گزارش دولت چین بودجه نظامی این کشور در سال ۲۰۱۲ حدود ۱۰۰ میلیارد دلار بوده که دومین بودجه بزرگ نظامی دنیا محسوب میشود. اما گزارش وزارت دفاع آمریکا در سال ۲۰۰۹ بیان داشته که مخارج نظامی واقعی چینیها بسیار بیشتر از ارقامی است که اعلام میشود.
چین به عنوان یک قدرت هستهای به رسمیت شناختهشده توسط جامعه بینالمللی، یک قدرت منطقهای مهم و یک ابرقدرت نظامی بالقوه محسوب میشود. البته چین در مقایسه با چهار عضو دیگر شورای امنیت توانایی محدودتری برای اعمال قدرت نظامی خود دارد. چینیها برای برطرف ساختن این نقیصه برنامههای متعددی را برای تقویت توانایی اعمال قدرت خود ترتیب دادهاند که یکی از آنها تولید نخستین ناو هواپیمابر چین است که در سال ۲۰۱۲ وارد خدمت نظامی شد. این کشور همچنین ناوگان قابل توجهی از زیردریاییها شامل چندین زیردریایی اتمی در اختیار دارند. چین از اوایل دهه ۲۰۰۰ پیشرفت قابل توجهی در نوسازی نیروی هوایی خود داشتهاست و با خریداری جنگندههای روسی سوخو-۳۰ و تولید جنگندههای مدرن داخلی همچون چنگدو جی-۱۰، شنیانگ جی-۱۱، جی-۱۵ و جی-۱۶ توانایی دفاعی و تهاجمی خود را در آسمان تقویت کردهاست. چینیها همچنین نیروی زمینی خود را نیز بهروزرسانی کرده و تانکهای سالخوردهٔ تایپ-۵۹ خود را با نمونههای مدرنی همچون تایپ-۹۹ تعویض کردهاند و با ترفیع سیستمهای «فرماندهی، نظارت، ارتباطات و اطلاعات» قابلیتهای خود را در میدان نبرد بهبود بخشیدهاند. چین همچنین سیستمهای موشکی استراتژیک متعددی شامل انواع موشکهای ضدماهواره، کروز و قارهپیما را توسعه دادهاست.
چین در سال ۲۰۱۳ دومین اقتصاد بزرگ دنیا پس از ایالات متحده بودهاست. تولید ناخالص داخلی این کشور در این سال حدود ۹٫۴۶۹ تریلیون دلار بر اساس ارزش اسمی دلار و ۱۶٫۱۴۹ تریلیون بر اساس قدرت برابری خرید بودهاست. سرانه تولید این کشور در همین سال ۱۱٬۱۸۶ دلار بر مبنای قدرت برابری خرید و ۶٬۹۵۹ دلار بر اساس ارزش اسمی بودهاست که در هر دو حالت چین پس از حدود ۹۰ کشور (از ۱۸۳ کشوری که در فهرست صندوق بینالمللی پول قرار دارند) قرار میگیرد.
جمهوری خلق چین از زمان بنیانگذاری در سال ۱۹۴۹ تا سال ۱۹۷۸ اقتصاد دستوری متمرکزی به سبک شوروی داشت. پس از مرگ مائو در ۱۹۷۶ و پایان انقلاب فرهنگی، دنگ شیائوپنگ و نسل جدید رهبران چین شروع به اصلاحات اقتصادی کرده و اقتصاد چین را به سوی نظام بازار سوق دادند. در این دوران اشتراکیسازی در بخش کشاورزی متوقف شده و مزارع خصوصی شدند. تجارت خارجی مورد توجه قرار گرفت. ساختار بنگاههای ناکارآمد دولتی تغییر اساسی پیدا کرده و بنگاههای زیانده تعطیل شدند که این به بیکاری گستردهای منجر شد.
اقتصاد چین امروزی یک اقتصاد بازار بر مبنای مالکیت خصوصی است. دولت هنوز بر بخشهای استراتژیک زیربنایی اقتصاد همچون تولید انرژی و صنایع سنگین مسلط است اما سرمایهگذاری خصوصی به سرعت در حال افزایش است. از هنگام آغاز آزادسازی اقتصادی در سال ۱۹۷۸ چین یکی از بالاترین رشدهای اقتصادی را در دنیا داشتهاست. بر اساس آمار صندوق بینالمللی پول رشد سالانه تولید چین از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰ بهطور میانگین ۱۰٫۵٪ بوده و بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ درصد رشد اقتصادی چین معادل مجموع درصدهای رشد اقتصادی کشورهای گروه ۷ (۷ کشور بزرگ صنعتی دنیا) بودهاست.
بهرهوری بالا در تولید، نیروی کار ارزان و زیرساختهای نسبتاً مناسب عواملی هستند که چین را به تولیدکننده پیشرو دنیا تبدیل کردهاند. اما اقتصاد چین از نظر مصرف انرژی بهرهوری بسیار پایینی دارد. این کشور در سال ۲۰۱۰ بزرگترین مصرفکننده انرژی دنیا شد، در حالیکه بیش از ۷۰ درصد انرژی خود را از زغالسنگ تأمین میکرد. در سال ۲۰۱۳ چین جای آمریکا را در صدر فهرست واردکنندگان نفت خام گرفت. رشد اقتصادی سریع و صنعتیسازی این کشور به محیط زیست آن نیز آسیب زدهاست. از اوایل سال ۲۰۱۰ به بعد رشد اقتصادی چین شروع به کاهش کرده و از تقاضای بینالمللی برای صادرات چین کاسته شدهاست که این موضوع تلاطماتی را در اقتصاد جهانی پدیدآورده است.
میزان ذخایر ارز خارجی چین در پایان سال ۲۰۱۰ حدود ۲٫۸۵ تریلیون دلار بودهاست که این کشور را پس از امریکا با اختلاف بسیار صاحب بزرگترین ذخایر ارزی دنیا کردهاست. چین همچنین بیش از ۱٫۱۶ تریلیون دلار اوراق قرضه دولتی آمریکا را خریداری کرده و بزرگترین دارندهٔ خارجی دیون دولتی آمریکا محسوب میشود. چین همچنین در سال ۲۰۱۲ بیش از هر کشور دنیا سرمایهگذاری مستقیم خارجی به میزان ۲۵۳ میلیارد دلار دریافت کردهاست. این موضوع که چین ارز خود را ارزان نگه داشته همواره موجب تنشهایی میان این کشور و اقتصادهای بزرگ دیگر شدهاست. چین همچنین به دلیل حجم وسیع تولید کالاهای تقلبی مورد انتقاد قرار گرفتهاست.
طبقه متوسط چین (به معنی افرادی که حقوق سالانه ۱۰ تا ۶۰ هزار دلار دارند) در سال ۲۰۱۲ به ۳۰۰ میلیون رسیدهاست. بر اساس یک گزارش تعداد میلیاردرهای چین (ثروت بیش از یک میلیارد دلار آمریکا) از ۱۳۰ نفر در سال ۲۰۰۹ به ۲۵۱ نفر در سال ۲۰۱۲ رسیده و از این نظر چین دومین کشور دنیا از نظر تعداد میلیاردرهاست. بازار خردهفروشی داخلی کشور در همین سال بیش از ۲۰ تریلیون یوان (۳٫۲ تریلیون دلار) ارزش داشته و در سال ۲۰۱۳ حدود ۱۲ درصد رشد کردهاست.
بازار کالاهای تجملی هم در چین به سرعت در حال گسترش است و ۲۷٫۵ درصد سهم جهانی این کالاها را به خود اختصاص دادهاست. رشد اقتصادی کشور همچنین به تورم مصرفکننده شدیدی منجر شده و و دولت را وادار به دخالت بیشتر کردهاست. نابرابری اقتصادی در چین در چند دهه اخیر افزایش داشته و به سطح بسیار بالایی رسیدهاست. در سال ۲۰۱۴ شاخص جینی این کشور به رقم ۵۵ رسیده که بسیار بالاتر از میانگین جهانی است.
مساحت جمهوری خلق چین حدود ۹٫۶ میلیون کیلومتر مربع است و پس از روسیه دومین کشور بزرگ دنیا از نظر وسعت خاکی (بدون احتساب آبهای داخلی) است. از نظر مساحت کل کشور هم سومین یا چهارمین کشور وسیع دنیا (پس از روسیه و کانادا و با توجه به تعریف دقیق مساحت کلی ایالات متحده آمریکا) بهشمار میآید.
چین با داشتن ۲۲٫۱۱۷ کیلومتر مربع مرز زمینی طولانیترین خط مرزی را در میان تمام کشورهای دنیا دارد. این کشور از شرق و جنوب با دریای چین شرقی، خلیج کره، دریای زرد، و دیگر آبهای آزاد احاطه شدهاست و با ۱۴ کشور هممرز است.
چین در عرض جغرافیایی ۱۸ تا ۵۴ درجه شمالی و طول ۷۳ تا ۱۳۵ درجه شرقی قرار دارد و چشماندازهای طبیعی آن بسیار متنوع است. در شرق چین در کرانههای رود زرد و دریای چین شرقی دشتهای آبرفتی پهناور و حاصلخیزی با تراکم جمعیتی بسیار بالا قرار گرفتهاند. در بخشهای شمالی در مرز فلات مغولستان داخلی علفزارهای وسیع مشاهده میشود و صحراهای خشک و سرد تکلهمکان و گبی در فلات مرتفع مغولستان جای گرفتهاند. تپهها و رشتهکوههای کمارتفاع بیشتر نواحی جنوب چین را دربرگرفتهاند و شرق میانی چین میزبان دلتای دو رودخانه اصلی این کشور یعنی رود زرد و یانگتسه است. بخش غربی این سرزمین پوشیده از کوههای بسیار مرتفع از جمله هیمالیاست. مرتفعترین نقطه دنیا یعنی قله اورست به ارتفاع ۸۸۴۸ متر مرز چین و نپال است و پستترین نقطه چین که سومین نقطه پست دنیاست در بستر دریاچهٔ خشک آدینگ در فرونشست تورپان ۱۵۴ متر پایینتر از سطح دریاهای آزاد است.
فصلهای خشک و فصلهای مرطوب همراه با باران موسمی شرایط آبوهوایی غالب در بیشتر نقاط چین است که اختلاف دمای قابل توجه بین تابستان و زمستان را در پی دارد. در زمستان بادهای شمالی سرد و خشک میوزد و بادهای جنوبی از سواحل دریا در نقاط جنوبی تر گرم و مرطوب است. طوفانهای موسمی (در حدود ۵ مورد در سال) در امتداد سواحل جنوبی و شرقی، سیلهای مخرب، سونامی، زلزله، رانش زمین و خشکسالی از بلایای طبیعی منطقه چین هستند.
گسترش بیابانها به ویژه بیابان گبی یک معضل زیستمحیطی مهم در چین است. هرچند درختکاری در مرزهای بیابان از دهه ۱۹۷۰ به بعد تعداد طوفانهای شن را کاهش داده اما خشکسالی مستمر و شیوه نامناسب کشاورزی موجب طوفانهای شنی شده که بهار هر سال شمال چین را درمینوردد و حتی به کره و ژاپن هم میرسد. دیدهبان محیط زیست چین در سال ۲۰۰۷ اعلام کرده که هر سال چهار هزار کیلومتر مربع به بیابانهای این کشور افزوده میشود. آب شدن یخچالهای هیمالیا هم نگرانی دیگری است که میتواند بحران کمبود آب را برای صدها میلیون نفر به همراه بیاورد.
جمعیت چین در سرشماری سال ۲۰۱۰ حدود یک میلیارد و ۳۷۰ میلیون نفر بودهاست. رشد اقتصادی سریع چین موجب شده تا صدها میلیون نفر از فقر نجات پیدا کنند. اکنون ده درصد چینیها با درآمدی کمتر از یک دلار در روز زندگی میکنند درحالیکه این رقم در سال ۱۹۷۸ به ۶۴ درصد میرسید. نرخ بیکاری شهری نیز در سال ۲۰۱۳ به چهار درصد رسیدهاست.
چین برای کنترل رشد سریع جمعیت کشور از سال ۱۹۷۹ برنامهٔ کنترل جمعیت سختگیرانهای را با نام سیاست تکفرزندی را آغاز کرد. این سیاست به هر خانواده تنها اجازه داشتن یک فرزند را میداد. البته استثناهای زیادی هم برای آن در نظر گرفته شدهاست. اقلیتهای قومی (همه اقوام بجز قوم هان) از آن مستثنی شده و اجازه داشتن فرزند دوم و حتی سوم را دارند. در بسیاری از روستاها هم برای افرادی که فرزند اولشان دختر یا معلول باشد اجازه داشتن فرزند دوم داده شدهاست. در سال ۲۰۱۳ این سیاست تا حد زیادی تلطیف شده و به خانوادههایی که یکی از والدین خودش تکفرزند بودهاست اجازه داشتن فرزند دوم را میدهد. با این حال مقاومتهایی در مقابل این سیاست به ویژه در روستاها صورت گرفته که برای نیروی کار کشاورزی به فرزند نیاز داشته و بهطور سنتی به داشتن فرزند پسر علاقه دارند.
سیاست تکفرزندی در کاهش رشد جمعیت چین مؤثر بود و نرخ رشد کشور را در سال ۲۰۱۳ به ۰٫۴۶٪ رساند اما تبعات ناخواستهای هم داشت. ترجیح سنتی برای داشتن فرزند پسر موجب شد تا توازن جنسیتی کشور برهم بخورد. بر اساس سرشماری سال ۲۰۱۰ نسبت جنسی در هنگام تولد ۱۱۸ پسر به ازای ۱۰۰ دختر است که بسیار بالاتر از میزان طبیعی ۱۰۵ به ۱۰۰ محسوب میشود. قانون منسوخشده تکفرزندی در چین که از سال ۱۹۷۹ میلادی وضع شده بود، باعث شدهاست جمعیت این کشور حدود ۴۰۰ میلیون نفر کمتر از تعداد کنونی (۲۰۱۵) باشد.
هانها قوم غالب کشور هستند که بر اساس سرشماری سال ۲۰۱۰ حدود ۹۱٫۵ درصد جمعیت چین را تشکیل میدهد. هانها در تمام استانهای چین به جز ایالتهای غربی تبت و سینکیانگ اکثریت دارند. ژوانگ با ۱٫۳ درصد، منچو با ۰٫۸۶٪، اویغور با ۰٫۸۶٪ که بیشتر در سینکیانگ زندگی میکنند، هوییها که هانهای مسلمان هستند با ۰٫۷۹٪، میاو با ۰٫۷۲٪، یی با ۶۵٪، توجیا با ۰٫۶۲٪، مغول با ۰٫۴۷٪ و تبتی با ۰٫۴۴٪ پرجمعیتترین اقلیتهای قومی پرجمعیتترین کشور دنیا هستند.
چین در طول تاریخ تحت تأثیر مذاهب و مکاتب فکری مختلفی بودهاست. بهطور تاریخی سه مکتب اصلی این کشور کنفوسیوسگرایی، بودایی، و تائویی بودهاند که هر یک تأثیر بهسزایی در شکلگیری فرهنگ چینی گذاشتهاند. در سنتهای مذهبی و بومی عناصری از هر سه آنها دیده میشود. تحقیقی که در سال ۲۰۰۸ در روستاهای ۶ استان مختلف انجام شد به این نتیجه رسید که:
«بیش از دوسوم کل افرادی که خود را مذهبی میدانستند یعنی ۳۱ درصد کل افراد، نمیتوانستند مشخص کنند که پیرو چه مذهبی هستند… آنها معتقد بودند که نیروهای فراطبیعی بر سرنوشت انسان تسلط داشته یا بسیار تأثیرگذارند و باور داشتند که سرنوشت آنها با پیشکش قربانی به خدایان یا ارواح نیاکان قابل تغییر است. این نوع باورها و سنتها ریشه عمیقی در فرهنگ سنتی چینی و عرف جوامع محلی داشتند»
تحقیقات مختلف در مورد اینکه چه میزان از چینیها مذهبی هستند، نتایج متفاوتی داشتهاست. یک تحقیق در سال ۲۰۰۷ به این نتیجه رسیده که تنها ۳۱ درصد چینیهای بالای ۱۶ سال به مذهب اعتقاد دارند اما تحقیق دیگری در سال ۲۰۰۶ میزان بیدینی در چینیها را ۴۶ درصد برآورد کردهاست.
نظرسنجی دیگری از گروه تحقیقاتی هوریزون در سال ۲۰۰۷ نشان داد که ۱۱ تا ۱۶ درصد چینیها خود را بودایی، ۳ تا ۴ درصد مسیحی و یک درصد مسلمان معرفی میکنند.
زبان رسمی چین گویش استاندارد زبان ماندارین است. حدود ۷۰ درصد مردم چین به گویشهای مختلف زبان ماندارین صحبت میکنند. گویش استاندارد این زبان که برگرفته از گویش پکنی است زبان ارتباطی گروههای مختلف زبانی در سراسر چین است. ۲۲۹ زبان زنده دیگر نیز در چین تکلم میشود که اغلب آنها به گروه زبانهای چینی از خانواده چینی-تبتی تعلق دارند. زبانهای وو (شامل شانگهایی)، یوئه (شامل کانتونی و تایشانی)، مین (شامل هوکین)، شیانگ و هاکا از جمله مهمترین زبانهای این گروه هستند.
زبانهای شاخه تبتی - برمهای مثل شیانگ، ناسی و یی نیز در نقاط مختلف تبت و دشتهای یوننان-گویجو صحبت میشوند. سایر اقلیتهای زبانی جنوب غرب چین هم جوانگ، تایلندی، دونگ و سویی از خانواده تایلندی-کادای، میائو و یائو از خانواده همونگ-مین، و وا از خانواده آستروآسیایی هستند. در شمال شرق و شمال غرب چین هم گروههای قومی اقلیتی زندگی میکنند که به زبانهای آلتایی همچون منچو و مغولی و چندین زبان از گروه ترکیتبار مثل اویغوری، قزاقی، قرقیزی و سالار سخن میگویند. زبان کرهای نیز زبان مادری گروهی از اهالی مرز چین و کره شمالی است. سریکلی زبان تاجیکهای غرب سینکیانگ است که به گروه زبانهای ایرانی شرقی از خانواده هندواروپایی تعلق دارد. بومیان تایوانی نیز که اقلیت کوچکی در خاک اصلی چین هستند به زبانهای خانواده آسترونزی سخن میگویند.
حروف چینی هزاران سال است که برای نوشتن زبانهای چینی استفاده میشود. این نویسهها به گویشوران زبانها و گویشهای مختلف که برای هم قابل فهم نیستند، اجازه میدهند که از طریق نوشتار منظور هم را متوجه شوند. در سال ۱۹۵۶ دولت چین حروف چینی سادهشده را معرفی کرد که امروزه چینی سنتی را منسوخ کردهاست. الفبای استانداردی هم برای لاتیننویسی زبان چینی تهیه شده که به پینیین معروف است. زبان تبتی از الفبایی بهره میگیرد که از متنهای هندی اقتباس شده و زبان اویغوری بیشتر با الفبای فارسی-عربی نگاشته میشود. خط مغولی و خط منچو نیز از الفبای باستانی اویغور اقتباس شدهاند. زبان جوانگ نیز امروزه از الفبای لاتین برای نگارش بهره میبرد.
چین میزبان بیشتر از ۳۴٬۶۸۷ گونهٔ جانوری و گیاه آوندی است که این کشور را پس از برزیل و کلمبیا در ردهٔ سوم تنوع زیستی دنیا قرار میدهد. دستکم ۵۵۱ گونه پستاندار (رتبه سوم دنیا)، ۱۲۲۱ گونه پرنده (رتبه هشتم دنیا)، ۴۲۴ گونه خزنده (هفتم) و ۳۳۳ گونه دوزیست (هفتم) در این کشور بودوباش دارند و چین در هر چهار زمینه رتبه نخست دنیا را در بین کشورهای غیر استوایی دارد اما این حیات وحش متنوع زیر فشار شدید از سوی بزرگترین جمعیت انسانهای دنیاست. دستکم ۸۴۰ گونه جانوری در معرض تهدید، آسیبپذیر یا در خطر انقراض محلی در چین طبقهبندی شدهاند که دلیل اصلی آن هم فعالیتهای انسانی از جمله تخریب زیستگاه، آلودگی و شکار به منظور خوراک، پوست یا استفاده در طب سنتی است.
گونههای در معرض خطر مورد حفاظت قانونی قرار دارند و ۲۳۴۹ منطقه حفاظت شده در کشور تعیین شده که ۱۵ درصد کل سرزمین چین را شامل میشوند. چین بیش از ۳۲ هزار گونه گیاه آوندی دارد و میزبان انواع مختلفی از جنگلهاست. شمال کشور رویشگاه جنگلهای درختان مخروطی بومی مناطق سردسیر و زیستگاه جانورانی چون گوزن شمالی و خرس سیاه آسیایی و بیش از ۱۲۰ گونه پرنده است. درختان بامبو نیز در همین جنگلها میرویند و در مناطق مرتفعتر درختان سرو کوهی و سرخدار پوشش گیاهی غالب را تشکیل میدهند. جنگلهای زیرگرمسیری در بخشهای مرکزی و جنوبی چین دیده میشوند. جنگلهای گرمسیری فقط محدود به ایالت یوننان و جزیره هاینان هستند اما یکچهارم کل گونههای گیاهی و جانوری چین را در خود جای دادهاند. بیش از ۱۰ هزار گونه قارچ نیز در این کشور شناسایی شدهاست.
در چند دهه اخیر آلودگی و تخریب محیط زیست نیز با رشد اقتصادی شتابان چین همراه شده و مشکلات زیستمحیطی بزرگی را برای این کشور ایجاد کردهاست. با اینکه قانون حفاظت محیط زیست مصوب سال ۱۹۷۹ بسیار سختگیرانه تنظیم شده اما مقامات دولتی آن را نادیده میگیرند تا برنامههای اقتصادی سریعتر اجرا شود. آلودگی هوا در شهرها یک مشکل جدی برای سلامتی چینیها محسوب میشود و بر اساس برآورد سال ۲۰۱۳ بانک جهانی از ۲۰ شهر آلوده دنیا ۱۶ شهر در چین قرار دارند. چین اکنون بزرگترین تولیدکننده دیاکسید کربن در دنیا است. آلودگی آب در کشور هم جدی است و حدود ۳۰۰ میلیون نفر در نقاط روستایی به آب سالم نوشیدنی دسترسی ندارند. در سال ۲۰۱۱ حدود ۴۰ درصد رودخانههای کشور با فاضلابهای صنعتی و کشاورزی آلوده شدهاند و کمبود شدید آب به ویژه در نواحی شمالی و شرقی بحران آب کشور را دوچندان کردهاست.
با این وجود چین بزرگترین سرمایهگذار دنیا در زمینه تجاریسازی انرژیهای تجدیدپذیر است و فقط در سال ۲۰۱۱ حدود ۵۲ میلیارد دلار در این راه خرج کردهاست. در سال ۲۰۰۹ بیش از ۱۷ درصد انرژی چین از منابع تجدیدپذیر به دست آمده که بخش عمده آن از نیروگاههای برقآبی به دست میآید. این کشور در سال ۲۰۱۱ اعلام کرد که برنامهای ۱۰ ساله با هزینه ۶۱۸ میلیارد دلار برای توسعه زیرساختهای آبی کشور و تکمیل سیستم جلوگیری از سیل و خشکسالی را اجرا خواهد کرد. چین در سال ۲۰۱۳ یک پروژه کاهش آلودگی هوا را آغاز کرده که ۲۷۷ میلیارد دلار در طول پنج سال هزینه دارد و بیشتر در شمال کشور تمرکز دارد.
چین تا دوران سلسله مینگ از کشورهای پیشرو دنیا در زمینه علم و فناوری بود. کاغذسازی، چاپ، قطبنما و باروت چهار اختراع بزرگ چینیها هستند که بعدها به دیگر نقاط آسیا و اروپا گسترش یافتند و ریاضیدانان چینی نخستین کسانی بودند که از اعداد منفی استفاده میکردند. اما در قرن هفدهم جهان غرب از نظر پیشرفت علمی و تکنولوژیکی کاملاً چین را پشت سر گذاشته بود.
شکستهای چندباره چین از قدرتهای غربی در قرن نوزدهم موجب شد تا جنبشی اصلاحگرایانه برای ترویج علوم مدرن در این کشور شکل گیرد. کمونیستها از هنگام به قدرت رسیدن در سال ۱۹۴۹ تلاش کردند تا علم و تکنولوژی را به شیوه برنامهریزی مرکزی شوروی سازماندهی کنند. حکومت چین از هنگام پایان انقلاب فرهنگی، سرمایهگذاری قابل توجهی را در زمینه پژوهشهای علمی به عمل آورده و تنها در سال ۲۰۱۱ بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار برای تحقیق و توسعه علمی هزینه کردهاست. دانشمندان متولد چین تاکنون چهار بار برنده نوبل فیزیک و یک بار برنده نوبل شیمی شدهاند اما تمام آنها مدارک دکترای خود را در غرب دریافت کرده و تحقیقات منجر به دریافت جایزه خود را در کشورهای غربی انجام دادهاند.
چین به سرعت در حال توسعه سیستم آموزشی خود با تأکید بر رشتههای علوم، مهندسی و ریاضیات است. چینیها در سال ۲۰۱۱ دومین منتشرکننده مقالات علمی در دنیا بودهاند و شرکتهایی چون هواوی و لنوو از شرکتهای پیشرو دنیا در زمینههای ارتباطات و کامپیوترهای شخصی هستند. ابرکامپیوترهای چینی اکنون از پرقدرتترینها در دنیا بهشمار میآیند و استفاده از رباتهای صنعتی رشد قابل توجهی داشتهاست.
برنامه فضایی چین نیز یکی از فعالترین برنامههای فضایی دنیا و مایهٔ غرور ملی چینیهاست. این کشور در سال ۱۹۷۰ نخستین ماهواره خود را به فضا فرستاد و پنجمین کشوری شد که بهطور مستقل این کار را انجام میدهد. آنها در سال ۲۰۰۳ سومین کشوری شدند که بهطور مستقل انسانهایی را روانه فضا میکنند و در سال ۲۰۱۱ ماکت ایستگاه فضایی خود را رونمایی کردند که قرار است در دهه ۲۰۲۰ به فضا ارسال شود.
از دهه ۱۹۹۰ به این سو شبکه راههای چین گسترش قابل توجهی یافتهاست. در سال ۲۰۱۱ بزرگراههای چین ۸۵ هزار کیلومتر طول داشتهاند که این کشور را در رتبه اول دنیا قرار میدهد. در سال ۱۹۹۱ تنها ۶ پل بر روی شاخه اصلی رود یانگتسه قرار داشت - رودی که شمال و جنوب چین را از هم جدا میکند - در حالیکه در اکتبر ۲۰۱۴ تعداد آنها به ۸۱ پل و تونل رسیدهاست.
چین بزرگترین بازار اتومبیل دنیاست و هم از نظر تولید و هم از نظر فروش آمریکا را پشتسر گذاشتهاست. یکی از عوارض رشد سریع جادههای چین افزایش قابل توجه تصادفات جادهای بودهاست. در سال ۲۰۰۱ بیش از ۶۲ هزار چینی در این سوانح جان باختند. با وجود افزایش رواج اتومبیلهای شخصی در شهرها همچنان دوچرخه شیوه رایج حملونقل است و در سال ۲۰۱۲ حدود ۴۷۰ میلیون دوچرخه در این کشور وجود داشتهاست.
شبکه ریلی چین که متعلق به دولت است یکی از شلوغترین خطوط دنیاست. این کشور در سال ۲۰۱۳ بیش از ۱۰۳ هزار کیلومتر راهآهن داشت که رتبه سوم دنیا را به این کشور اختصاص دادهاست. سیستم راهآهن سریعالسیر چین که بهطور کامل از اوایل دهه ۲۰۰۰ ساخته شده ۱۱٫۰۲۸ کیلومتر در سال ۲۰۱۳ طول داشته که طولانیترین شبکه دنیا محسوب میشود. خط پکن-گوانگجو-شنژن طولانیترین مسیر ریلی سریعالسیر دنیاست و خط پکن-شانگهای سه تا از طولانیترین پلهای راهآهن دنیا را دارد. بیست شهر چین هم تا مه ۲۰۱۴ از شبکه قطار شهری برخوردار بودهاند.
چین ۱۸۲ فرودگاه تجاری در سال ۲۰۱۲ داشته و ۸۲ فرودگاه دیگر تا سال ۲۰۱۵ افتتاح خواهد شد به این ترتیب دوسوم کل فرودگاههای در حال ساخت دنیا در چین قرار دارند و بوئینگ پیشبینی کرده که تعداد هواپیماهای تجاری چین از ۱۹۱۰ فروند در سال ۲۰۱۱ به ۵۹۸۰ فروند در سال ۲۰۳۱ خواهد رسید. فرودگاه پکن در سال ۲۰۱۳ دومین فرودگاه شلوغ دنیا از نظر ترافیک مسافری بودهاست و فرودگاه بینالمللی هنگکنگ و شانگهای پودنگ به ترتیب اولین و سومین فرودگاه دنیا از نظر تناژ بار هوایی بودهاند.
با این وجود هشتاد درصد از آسمان چین محدود به کاربرد نظامی است و از ده ایرلاین آسیایی دارای بیشترین تأخیر هشت ایرلاین چینی هستند. چین بیش از ۲ هزار بندر دریایی و رودخانهای دارد که ۱۳۰ تای آنها برای کشتیرانی بینالمللی باز است.
تمدن هزارساله چین بر روی فرهنگ غذایی این کشور تأثیر بسیاری گذاشته تا جایی که بعد از گذشت قرنها ساکنین این سرزمین کهن سبک غذایی خود را حفظ کرده و روی زمین نشستن و غذا خوردن با چاپستیک را به قاشق و چنگالهای مدرن ترجیح میدهند. بسیاری از غذاهای چینی همچنان با روش قدیمی طبخ شده و طرفداران زیادی در بین چینیها و میهمانان این کشور دارند.
Wonton Soup: سوپ وانتون با ترکیبات ویژه برای اکثر گردشگران طعمی آشنا دارد. این سوپ بسیار لذیذ از قدیمیترین غذاهای چینی است که از سال ۶۱۸ تا به حال همچنان محبوبیت خود را حفظ کرده و جایگاهی ویژه در سفره ساکنین چین دارد. وانتون با توجه به سلیقه آشپز از آبگوشت به همراه میگو یا گوشت چرخکرده و یا ترکیبی از هر دو تهیه شده، سپس با ادویههای ویژه طعم دار میشود. در واقع اگر تست طعمهای آشنا را به غذاهای عجیب چینی ترجیح میدهید، سوپ وانتون همان غذایی است که شما را راضی نگه خواهد داشت.
Roasted Duke : اردک بو داده از مشهورترین غذاهای چینی است که به عنوان پیشنهاد ویژه در تمامی رستورانهای پکن سرو میشود. این غذای بسیار خوشطعم از گوشت اردک نازک و ترد که داخل آن با مواد مخصوص پر شده تهیه میشود. رستورانهای پکن، اردک بو داده شده را همراه با سس لوبیا سرو میکنند که طعم غذا را بیش از بیش دلچسب میکند. شما بایستی تکهای از گوشت را برداشته و پس از آغشته کردن به سس لوبیا سرو کنید. این غذا بهاندازهای لذیذ است که از سفارش آن پشیمان نخواهید شد.
Chinese Barbecue : باربیکوها در همه جای دنیا طرفداران پروپاقرص خود را دارند. باربکیوی چینی نیز از قافله عقب نمانده و توانسته جایگاهی ویژه در بین غذاهای چینی به خود اختصاص دهد. ترکیب این خوراک خوش طعم را گوشتهای به سیخ کشیده شده همراه با چاشنیهای مخصوص تشکیل میدهند. باربکیوی چینی را میتوانید در تمامی رستورانها به عنوان غذای اصلی سفارش دهید. یا هنگام گشتوگذار در میان خیابانهای همیشه زنده چین، طعم این غذا را از دکههای غذای خیابانی امتحان کنید. نکته جالب در مورد این غذا این است که شما میتوانید قبل از دودی کردن گوشت ادویههای مورد علاقهتان را انتخاب کرده و به آن اضافه کنید. بدین ترتیب غذایی لذیذ مطابق با ذائقه خود میل خواهید کرد.
Dumpling : دامپینگ از غذاهای سنتی چین است که هزاران سال قدمت داشته و امروزه علاوه بر چین در سایر نقاط دنیا نیز به روشهای مختلف با نام پیراشکی پخت میشود. دامپینگهای چینی بسیار متنوع هستند. برای تهیه این غذای پرطرفدار تکههای گوشت مرغ، گاو، میگو یا سبزیجات را پخته و در خمیرهای نازک میپیچند، سپس به صورت لقمههای کوچک بر سر میز آورده و سرو میکنند. دامپینگها بهاندازهای محبوب هستند که به عنوان یکی از غذای مخصوص شب سال نو چینی به شمار میرود. در سفر به چین تست این غذای اصیل و خوشطعم را در برنامههای غذایی خود قرار دهید.
Jellyfish : با یک غذای دریایی خوشمزه موافقید؟ جلی فیش یا همان عروس دریایی از پرطرفدارترین غذاهای چینی است که با روشی ویژه پخت میشود. برای تهیه این غذا ابتدا پیاز را با روغن کنجد تفت داده سپس عروس دریایی برش داده شده را به همراه سایر مواد به آن اضافه میکنند. در انتها نودل پخته شده را با مواد ترکیب کرده و با تزئینات ویژه برای سرو بر سر میز میآورند. این غذای مخصوص را میتوان در بیشتر رستورانهای چینی به عنوان غذای اصلی سفارش داد.
Zha jiang mian : چین سرزمین نودلهای مختلف است. در بیشتر غذاهای خوشطعم چینی ردپایی از این رشتههایی محبوب را میتوان پیدا کرد. ژاجیانگ از غذاهای چینی است که با نودل درست شده و شهرت ویژهای در بین رستورانهای این کشور دارد. این غذا در شهر پکن چنان پرطرفدار است که به آن نودل پکنی هم میگویند. ژاجیانگ از ترکیب سه ماده ساده گوشت، نودل و سبزیجات تهیه میشود؛ اما ادویههای چینی طعمی بینظیر به آن میبخشند. نودل پکنی با داشتن مواد غذایی مقوی، به عنوان وعده غذایی کامل سرو شده و قیمتی مقرونبهصرفه دارد.
Chow Mein : چومین از دیگر غذاهای چینی است که محبوبیت خود را مدیون رشتههای نودل میباشد. این غذا ترکیبی از نودل سرخ شده، انواع گوشت، کرفس، پیاز و فلفل دارد. برای تهیه این غذا ابتدا رشتههای نودل را نرم کرده، سپس مواد دیگر مانند گوشت و پیاز را در ظرف جداگانه تفت داده و در انتها نودلهای نرم شده را سرخ کرده و با سایر مواد ترکیب میکنند. این غذای لذیذ در ظرفهای مخصوص چینی و با چاپستیک سرو میشود.
فکت های چین
۱. چین با جمعیت ۱/۳۸ میلیاردی پرجمعیتترین کشور جهان و دومین کشور بزرگ دنیا است.
۲. چین بزرگترین ارتش دائمی جهان را دارد و بودجهی اختصاص یافتهی نظامی آنها در جهان در رتبهی دوم را به خود اختصاص داده است.
۳. ۱۰۰ میلیون نفر در چین با درآمدی کمتر از ۱ دلار در روز زندگی میکنند!
۴. تعداد افرادی که در چین با مجازات اعدام کشته میشوند، بیشتر از کل افراد اعدامشده در جهان است!
۵. مردم چین در سال بیش از ۴۵ میلیارد چاپستیک مصرف میکنند.
۶. چین بزرگترین صادرکنندهی کالا در جهان است و در امر واردات در رتبهی دوم دنیا قرار دارد.
۷. در چین بیش از ۳۵ میلیون نفر هنوز هم در غار زندگی میکنند!
۸. در چین حدود ۷۰۰ میلیون نفر آب آلوده مصرف میکنند.
۹. حدود یک سوم آلودگی هوای سانفرانسیسکو از چین میآید!
۱۰. در برخی قسمتهای چین خورشید در ساعت ۱۰ صبح طلوع میکند چون این کشور ۵ محدودهی زمانی را به یک محدودهی زمانی تبدیل کرده است!
۱۱. در سال ۲۰۱۰، ۷۸ درصد نرم افزارهای نصب شده در چین دزدی بودند!
۱۲. در چین پلی میان سرزمین اصلی آن و ماکائو وجود دارد که اتومبیلها در مسیر رفت مسیر حرکت خود را از چپ به راست، و در مسیر برگشت بالعکس عوض میکنند!
۱۳. در چین هر ۳۰ ثانیه یک نوزاد با معلولیت مادرزادی به دنیا میآید.
۱۴. در هر ۳ جوراب، یک جفتدر منطقهی «داتانگ» شهر «ژوجی» تولید میشود که این باعث شده که این شهر به «شهر جوراب» شهرت پیدا کند.
۱۵. در چین هر سال حدود یک میلیون نوزاد دختر سقط میشود و دهها هزار نوزاد بهعلت سیاست تک فرزندی در خیابانها رها میشوند!
۱۶. تنیس روی میز ورزش ملی کشور چین است.
۱۷. اگر «Walmart» یک کشور بود، ششمین بازار بزرگ صادراتی چین میشد.
۱۸. در سال ۲۰۲۰ در چین ۳۰ الی ۴۰ میلیون مرد وجود خواهد داشت که نمیتوانند همسری برای خود پیدا کنند!
۱۹. در چین محصولات آرایشی و بهداشتی ابتدا روی حیوانات آزمایش میشود و این کار اجباری است اما در اروپا چنین کاری ممنوع است.
۲۰. در چین هر پنج روز یک آسمانخراش جدید بنا میشود.
۲۱. کلمهی «سانسور» در چین سانسور شده است!
۲۲. در چین کمپهای ترک اعتیاد برای معتادان به اینترنت وجود دارد!
۲۳. تعداد افرادی که در چین روزهای یکشنبه به کلیسا میروند بیشتر کل آمار اروپا است!
۲۴. در چین بازی «پلی استیشن» تا سال ۲۰۱۳ غیرقانونی بود!
۲۵. ۷۱ درصد مردم چین موفقیت خود را با داراییهای خود میسنجند و این امر باعث شده که این کشور مادیگراترین کشور جهان شود!
۲۶. در چین سالانه ۴ میلیون گربه بهعنوان یک غذای خوشمزه سرو میشود!
۲۷. در سال ۱۹۷۳ چین به آمریکا پیشنهاد داد که ۱۰ میلیون زن چینی را برای افزایش جمعیت آمریکا به این کشور بفرستد!
۲۸. مدیران شرکتها و ادارههای چین اگر کلاهبرداری یا تقلب کنند، به مرگ محکوم میشوند!
۲۹. مقدار سیمانی که چین در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ مصرف کرد، بیشتر از کل مصرف سیمان آمریکا در قرن بیستم بود!
۳۰. در سال ۲۰۱۳ یک باغ وحش در چین با تلاش برای جا زدن یک «سگ ماستیف تبت» بهعنوان یک شیر، موجب خشم بازدیدکنندگان شد!
۳۱. نصف خوکهای جهان در چین زندگی میکنند!
۳۲. آبهای زیرزمینی ۹۰ درصد شهرهای چین آلوده هستند!
۳۳. در چین افراد ثروتمند برای گذراندن دوران محکومیت خود در زندان، بدل استخدام میکنند!
۳۴. هنگامی که یک بچه پاندا به دنیا میآید، آن را با هواپیمای «FedEx» به چین میفرستند تا به توسعهی انبار ژن کمک کنند.
۳۵. چین ۴ کلانشهر با بیش از ۱۰ میلیون نفر جعیت دارد که این آمار بیشتر از دیگر کشورهای جهان است.
۳۶. چین در سال ۲۰۱۴ از آمریکا پیشی گرفت و بزرگترین اقتصاد جهان شد.
۳۷. در چین استفاده از ایهام (بازی با کلمات) و جناس در تبلیغات یا تلویزیون ممنوع است!
۳۸. اولین مصرف ماری جوانا ۴۷۰۰ سال پیش در چین ثبت شده است.
۳۹. در چین حداقل ۲۰ میلیون نفر در شورش «تایپینگ» کشته شدند. رهبر این شورشیان فردی بود که ادعا میکرد برادر مسیح است و در تلاش بود یک حکومت دینی تاسیس کند که قوانین آن تفسیر شخصی وی از مسیحیت بود!
۴۰. هر ساله ۲۰ میلیون درخت ۲۰ ساله در چین بهخاطر ساختن چاپستیک بریده میشوند!
۴۱. در چین زنانی که تا اواخر ۲۰ سالگی و بالاتر از آن ازدواج نکرده باشند «Sheng nu» نامیده میشوند که به معنی «زنان پس مانده» است!
۴۲. آلودگی هوا در چین بارش برف در کالیفرنیا را افزایش میدهد!
۴۳. در جهان ۱۰۳ کشور مجازات اعدام را لغو کردهاند اما کشورهایی مانند چین، ژاپن و آمریکا از این کار امتناع کردهاند.
۴۴. فقط ۷ درصد مردم چین افراد مذهبی هستند که این امر کشور چین را در رتبهی آخر کشورهای مذهبی قرار داده است! تایلند با ۹۴ درصد جمعیت مذهبی، در رتبهی اول قرار دارد.
۴۵. در چین مردم تمایل دارند حیوانات خانگی را رنگ کنند تا آنها را بهشکل حیوانات وحشی درآورند، مثلا سگ را به شکل ببر میکنند!
...............................................
آشنایی با کشورها (201) : اسپانیا
آشنایی با کشورها (200) : ژاپن
آرشیو مطالب