اختصاصی طرفداری - صالح مصطفوی، مربی باشگاه استقلال در برنامه ملاقات با چهره ها میهمان دوربین طرفداری بود. مصطفوی مدتی عضو کادرفنی تیم ملی ایران در دوره کارلوس کی روش بود. او همچنین سابقه دستیاری والتر زنگا در تیمهای النصر و الجزیره امارات را دارد. صالح مصطفوی در سالهای ۹۵ و ۹۶ هم به عنوان دستیار در تیم استقلال حضور داشت. به درخواست آندرهآ استراماچونی و موافقت مدیرعامل باشگاه استقلال، صالح مصطفوی به عنوان آنالیزور به کادرفنی این تیم پیوست. گفتگوی صالح مصطفوی و فرزام محمدعلیها را مقابل دوربین طرفداری می خوانید:
سلام خدمت مخاطبین رسانه طرفداری. امروز در برنامه ملاقات با چهره ها میزبان آقای صالح مصطفوی، مربی باشگاه استقلال هستیم. آقای مصطفوی اگر سلامی دارید بفرمایید.
من نیز خدمت مخاطبین رسانه طرفداری و همه طرفداران فوتبال سلام عرض می کنم. امیدوارم گفتگوی جذابی را شاهد باشند.
آقای مصطفوی دلیلی که امروز به سراغ شما برای مصاحبه آمدیم، شاید این است که عجیب ترین مربی لیگ باشید. شما کار خود را به عنوان آنالیزور شروع کردید ولی خیلی زود به عنوان مسئول فنی تجربه حضور روی نیمکت تیم بزرگی مانند استقلال را پیدا کردید. در لیگ هفدهم نیز علیرضا منصوریان رفته بود و میک مک درموت نیز محروم بود و شما روی نیمکت تیم نشستید.
راستش را بخواهید، من در دوران حرفه ای مربیگری، بسیار خوش شانس بوده ام هرچند که در دوران فوتبال بازی کردن بسیار بدشانس بودم. در باشگاه های بزرگ و با مربیان بزرگی کار کرده ام و حس می کنم همه این ها خواست و اراده خداوند بوده است. البته خودم نیز آدم پرتلاشی هستم.
شما در فوتبال بازیکن حرفه ای بوده اید؟
من با باشگاه نیروی زمینی تهران قرارداد بسته بودم و در اردوهای تیم ملی فوتبال ساحلی نیز شرکت می کردم. پس از 20 روز از قرارداد با نیروی زمینی، زانویم آسیب دید و دیگر نتوانستم فوتبال بازی کنم.
دوست داریم ابتدا در مورد مربیگری تان بدانیم. فکر می کردیم شما کارتان را از کشور امارات شروع کرده اید ولی یک خاطره جالب تعریف کردید.
اول اینکه افتخار می کنم اولین باشگاهی که در آن فعالیت کردم، مسئول فنی اش مرحوم ناصر حجازی بود. بابت همین گفتم آدم خیلی خوش شانسی هستم زیرا با همه اسطوره ها کار کردم. این واقعا باعث خوشبختی و افتخارم است. زمانی که سایپا در جام باشگاه های آسیا حضور داشت، آقای مهرداد خانبان جزو گروه آنالیز این باشگاه بود. من نیز در کشور امارات فعالیت اقتصادی داشتم. در آن جا ایشان بابت اینکه بازی داشتند به امارات سفر کرده بودند و با یکدیگر بازی الوصل و الشرطه را کنار هم دیدیم. در آن جا در مورد فوتبال صحبت کردیم که ایشان گفتند که بیا و در زمینه مسئله ای به نام آنالیز در فوتبال همکاری کنیم. در ابتدا به ایشان کمک می کردم تا اینکه ناصر حجازی سرمربی ابومسلم شد و امیرحسین پیروانی نیز به عنوان دستیار او انتخاب گردید. مهرداد خانبان در آن جا مرا به آن تیم معرفی کرد. ناصر خان از رزومه من خوشش آمد و یادم می آید وقتی برگه هایی از آنالیز را برایش بردم از من تشکر کرد و گفت تو می توانی نقشی بزرگ برای تیم ما ایفا کنی. من نیز 24/25 ساله بودم و بسیار خوشحال شدم. در نهایت کار من از آن جا شروع شد.
مگر در آن سال ها اصلا چیزی به نام آنالیز وجود داشت؟
آنالیز چیز غریبی بود. ناصر حجازی از ابومسلم کنار رفت و سپس امیرحسین پیروانی سرمربی شد. او نیز از آن جا رفت و سپس کمک آقای محمد مایلی کهن در سایپا شد و از من نیز خواست به آن جا بروم و می گفت چنین چیزی نداریم و بیا. در آن زمان آقای مایلی کهن اعلام کرده بودند که به آنالیز و این مسائل اعتقادی ندارند.
فکر می کنم حداقل نصف مربیان در آن زمان نمی دانستند آنالیز چیست.
خیلی ها نمی دانستند. فکر می کنم هومن افاضلی و مهرداد خانبان جزو پیشروهای این قضیه بودند و من نیز کنار آن ها یاد گرفته و شروع به کار کردم.
شما با والتر زنگا یک مدت همکاری داشتید که شاید افراد زیادی با او همکاری نکردند. خودتان داستان این همکاری را شرح می دهید؟
زمانی که کارلوس کی روش در تیم ملی حضور داشت، مهرداد خانبان آنالیزورش بود که مرا برای آنالیزوری تیم ملی امید معرفی کردند که علیرضا منصوریان هدایت آن را بر عهده داشت. من زبان انگلیسی ام از 12-13 سالگی خیلی خوب بود و میک مک درموت به عنوان رابط تیم بزرگسالان و امید در آن زمان کار می کرد و من نیز با او دوست شدم و صحبت هایش را ترجمه می کردم. میک زمانی که ایران را ترک کرد، به امارات و در کنار والتر زنگا رفت. در آن جا از من خواست که پیش زنگا بیایم و من نیز به آن جا رفته و کارهایم را به او نشان دادم. در نهایت با یکدیگر شروع به کار کردیم. آن قدر از کار من خوشش آمده بود که زمانی که به الجزیره رفت، میک را نبرد ولی مرا با خود به آن جا برد. در باشگاه النصر نیز اسون گوران اریکسون مدیر فنی تیم بود و خیلی خوش شانس بودم که با این افراد کار کردم. اگر بخواهم بین هزاران آدمی که دیده ام، یک جنتلمن انتخاب کنم، آن شخص اسون گوران اریکسون است. این مرد رفتارش بی نظیر است. در مربیگری، مربی ها روش های متفاوتی دارند. یک سری معتقدند که باید به هیکل بازیکن گند بزنید. یک سری می گویند باید به او فحاشی کنی و عصبانی برخورد کنی. اریکسون بسیار کم حرف بود ولی یک سری جملات می گفت که آدم را زیر و رو می کرد. ما یک نیم فصل خوب را در النصر سپری کردیم و سپس تیم رو به افول رفت. هم من و هم زنگا تحت فشار بودیم و کار کردن ایرانی ها در یک کشور عربی نیز کمی سخت بود. یادم می آید یک بار نیز با دستیار والتر زنگا دعوا و بحث کردیم و من نیز باشگاه را ترک کردم. در آن زمان یک آقای ایرانی-اماراتی در باشگاه النصر حضور داشت که با من صحبت کرد و گفت همان گونه که تو کارمند باشگاه هستی، او نیز کارمند همین باشگاه است و حق ندارد با تو این چنینی صحبت کند و از من خواست برگردم. در راه برگشت به باشگاه بودم که اریکسون مرا دید و گفت من نمی دانم کسی این را می داند یا خیر، ولی تو مهم ترین شغل این باشگاه را داری. من در آن حال و هوایی که داشتیم، این جمله برایم بسیار انگیزشی بود و فصل بعد آقای زنگا دستیارش یعنی ماسیمو را به الجزیره نبرد ولی مرا با خود برد.
شما در دوره ای که علیرضا منصوریان سرمربی استقلال بود در کادر فنی بودید. در آن زمان قبل از حضور شفر، صحبت از حضور زنگا در استقلال بود. حتی قبل از استراماچونی نیز این صحبت ها مطرح بود. این در حالی بود که هجمه علیه والتر زنگا زیاد بود. سوالم این است که آیا شما این مربی را به باشگاه پیشنهاد کرده بودید؟
من در دوره های مختلف به صورت عملی ثابت کرده ام استقلال را دوست دارم و اگر بخواهم زنگا را به باشگاهی معرفی کنم، یعنی آن باشگاه را دوست دارم. اگر من این کار را بکنم و زنگا نتیجه بگیرد، خوب همه به به و چه چه می کنند ولی اگر نتیجه نگیرد، فشار زیادی روی شخص من وارد خواهد شد و من چنین چیزی را نمی پسندم. بنابراین چنین کاری را نکرده ام. در آن زمان یادم می آید که می گفتند مهدی رحمتی از زنگا خواسته به ایران بیاید. حتی این مسائل موجب شدند کدورتی 2-3 ساله میان من و مهدی صورت گیرد. در آن زمان می گفتند من به مهدی گفته ام که به زنگا زنگ بزند و در واقع مشوق او من بوده ام. همه این ها داستان بودند. ایجنت ها با 10 مربی قرارداد دارند و 20 اسم مطرح می کنند. حال اگر اسمی به یک نفر در باشگاه ربط داشته باشد، بیش از بقیه اسامی بولد می شود.
در زمان حضور علیرضا منصوریان در استقلال، کادر فنی اختلافاتی با سید مهدی رحمتی داشت. حتی می گفتند به دلیل جریانات پیش آمده سر والتر زنگا، شما عامل این مشکلات هستید و حتی به کادر فنی توصیه می کنید سید حسین حسینی را که جوان تر است، در تیم اصلی قرار دهند.
واقعیت این است که رابطه منصوریان و رحمتی در سال اول خیلی خوب بود و اختلافات از سال دوم شروع شد. سال اول نیز به ویژه در نیم فصل اول رابطه این دو خیلی خوب بود. به هر حال هر انسانی یک سری توانایی ها و خصوصیات اخلاقی دارد. من خودم همیشه سعی کرده ام نقاط قوت آدم ها را بشناسم و با خصوصیات اخلاقی شان تا جایی که می توانم، کنار بیایم. مهدی رحمتی نیز خصوصیات اخلاقی خاصی دارد و علیرضا منصوریان نیز به همین شکل است. علیرضا منصوریان را خیلی دوست دارم. وجود من در فوتبال ایران به خاطر ایشان و مهرداد خانبان است. به هر حال هر دو شخصیت اخلاقیات خاص خود را داشتند و این اخلاق ها در یک زمان هایی به یکدیگر نمی خورد و یک سری لجبازی ها، فکرها و بحث ها پیش آمد. یک چیزی به شما بگویم، بزرگترین مشکل این دو ای نبود که رو در رو صحبت نمی کردند. خیلی مسائل حل می شوند اگر رو در رو حرف بزنید. من خودم دو سال بود مهدی را ندیده بودم و او پشت سر من و من نیز متقابلا پشت سر او حرف می زدم اما یک بار در بازی استقلال و الریان که پدیده نیز در پرواز استقلال به دلیل بازی خود حضور داشت، من با مهدی صحبت کردم. به او گفتم چرا پشت سر من حرف زده ای و او نیز گفت زیرا تو فلان حرف ها را زده ای. من نیز گفتم چنین چیزی نگفته ام و او نیز گفت خوب منم فکر حرف زدم چون فکر می کردم تو آن صحبت ها را کرده ای. به همین شکل اختلاف مان تمام شد.
یعنی اکنون همه چیز در صلح و صفا است؟
هیچ مشکلی بین ما نیست. شاید نخواهیم از نظر کاری با یکدیگر کار کنیم. شاید مهدی سرمربی تیمی شود که من قبل از آمدن او در آن جا مربی باشم و او بگوید صالح را نمی خواهم. شاید این اتفاقات بیفتند ولی دشمن یکدیگر نیستیم.
فکر می کنید امکان آشتی میان علیرضا منصوریان و سید مهدی رحمتی وجود دارد؟
البته فکر می کنم سر فوت پدر علیرضا منصوریان آشتی کردند. می دانید، بازیکن فوتبال دوست دارد در هر شرایطی حتی با یک پا و یک دست بازی کند. مربی می تواند 11 بازیکن در زمین قرار دهد و این در حالی است که او باید 15-16 بازیکن که برای بازی کردن حریص باشند نیز داشته باشد. همیشه برخورد و کنار آمدن با آن 5-6 تای ذخیره کار سختی است.
پس به نظرتان در آن مقطع، حق مهدی رحمتی بود که روی نیمکت بنشیند؟
یک سری اتفاقات قبل از بازی با سپاهان رخ داده بودند که رو در رو نیز راجع به آن صحبت نشده بود. به نظرم بله باید روی نیمکت می نشست.
دلیل حرف تان فنی است؟
خیر آن مسائل فنی نبودند.
اما از نظر فنی چطور؟
مهدی در حال حاضر نیز جزو بهترین گلرهای ایران است. شاید اگر پیام نیازمند تا این حد خوب نبود، حق مهدی بود به تیم ملی نیز دعوت شود.