طرفداری - زمانی که یورگن کلوپ در اکتبر 2015 به عنوان سرمربی لیورپول منصوب شد، قرمزها فرسنگ ها با رقابت برای قهرمانی در لیگ برتر فاصله داشتند. آن زمان لسترسیتی با 80 امتیاز قهرمان لیگ شده بود ولی این روزها قهرمانی در لیگ به چیزی حدود 100 امتیاز نیاز دارد.
در اینجا نگاهی به 10 تصمیم در 10 مسابقه از پنج سال اخیر خواهیم انداخت که کلوپ به کمک آن ها از لیورپول یک قهرمان ساخت.
1- پرسینگ / تاتنهام 0-0 لیورپول، اکتبر 2015
اگر نگاهی به ترکیب اصلی کلوپ در اولین مسابقه اش به عنوان مربی لیورپول نگاهی بیاندازید، فقط سه نفر از آن ها را در تیمی که امسال قهرمان شد می بینید. آن ها حتی در آن زمان هم مهره اصلی تیم نبودند: دیووک اوریگی، جیمز میلنر و آدام لالانا فقط در 16 مسابقه لیگ برتری در ترکیب اصلی قرار گرفته بودند.
ناتانیل کلاین هم هنوز اطراف آنفیلد پرسه می زند (هر چند این وضعیت چندان پایدار نخواهد بود) و باقی نفرات به تاریخ لیورپول پیوسته اند: سایمون مینیوله، مارتین اشکرتل، مامادو ساخو، آلبرتو مورنو، لوکاس لیوا، امره جان و فیلیپه کوتینیو. با این حال همان بازی اول به اثبات یک نکته در مورد لیورپول کلوپ پرداخت.
به محض انتصاب کلوپ به عنوان سرمربی لیورپول، آنالیزها در مورد سبک کاری او روی گگن پرسینگ تاکید داشتند که همان پس گرفتن سریع توپ است. این مفهوم مخصوصا در آن زمان متعلق به فوتبال آلمان بود و نمونه های عالی آن را می شد در دو قهرمانی دورتموند کلوپ در بوندسلیگا دید. کلوپ تاکید داشت که پس گرفتن سریع توپ صرفا یک تاکتیک دفاعی نیست، بلکه آغازگر یک حمله هم است.
ترندهای گوگل به ما نشان می دهد گگن پرسینگ چه زمانی محبوب شد و همه می خواستند در مورد آن چیز بیشتری بدانند: اکتبر 2015.
در واقع اولین بازی کلوپ، یک مسابقه چالشی برابر تاتنهامِ مائوریسیو پوچتینو بود؛ تیمی که در آن زمان خودش بهترین پرسینگ را در بین تیم های لیگ برتری انجام می داد. هر دو تیم آنقدر روی پس گرفتن توپ تمرکز کرده بودند که انگار برنامه ای برای بعد از آن نداشتند. اما کلوپ که به ندرت دو روز را کنار شاگردان جدیدش در زمین تمرین سپری کرده بود و دنیل استوریج و کریستین بنتکه را در اختیار نداشت (دو مهاجم اصلی وقت لیورپول) چندان به این مسئله اهمیت نداد چون بازیکنانش در زمان در اختیار نداشتن توپ بسیار عالی از دستوراتش پیروی کردند.
کلوپ در وایت هارت لین از کنار زمین روی شاگردانش داد می زد. او که برای شلوغ کردن میانه میدان از چینش 1-3-2-4 استفاده کرده بود، هر بار که بازیکنانش توپ را پس می گرفتند به وجد می آمد؛ مخصوصا میلنر و جان در این زمینه خیلی خوب کار کردند. یک امتیاز نتیجه خیلی خوبی بود ولی از آن مهم تر این که کلوپ سریعا طرح و برنامه تیم برای آینده را اجرایی کرده بود.
اینجا مثال خوبی از دومین دقیقه از نیمه اول را می بینیم. پاس اشتباه کلاین به موسی دمبله رسید.
پس از این که دمبله صاحب توپ شد، پنج بازیکن (جیمز میلنر، دیووک اوریگی، آدام لالانا، فیلیپه کوتینیو و لوکاس لیوا) به سرعت به سمت او دویدند تا عرصه را تنگ کنند.
و زمانی که دمبله فرصت کرد توپ را به دله آلی برساند، همان پنج بازیکن لیورپول دیگر بازیکن تاتنهام را هم تحت فشار گذاشتند و مانع از ارسال پاس رو به جلو از جانب او شدند. اینجا به تفاوت تصویر اول و سوم دقت کنید و آنگاه متوجه تنگ شدن فضا ظرف چهار ثانیه خواهید شد.
2- فیرمینو به عنوان یک مهاجم کاذب / منچسترسیتی 1-4 لیورپول، نوامبر 2015
این روزها چنین چیزی عادی است. روبرتو فیرمینو طی چند سال اخیر در مرکز خط حمله، با شماره 9 بازی کرده و به گلزنی مشغول بوده است (البته او در فصل جاری لیگ برتر موفق به گلزنی در آنفیلد نشده است).
اما در سال 2015 این تصمیم شجاعانه ای بود. فیرمینو به عنوان یک هافبک تهاجمی از هوفنهایم جذب شده بود. او شماره 11 را بر تن داشت. آن زمان سوال اساسی این بود که در سیستم 1-3-2-4، آیا فیرمینو باید پشت مهاجم بازی کند و کوتینیو از سمت چپ در عرض حرکت کند یا بر عکس. به هر حال کوتینیو بیشتر در تیم جا افتاده بود و ترجیحات او در اولویت بودند. در جلوی زمین کلوپ می توانست از بنتکه استفاده کند که در فصل 13-2012 برای استون ویلا در لیگ 19 باز گلزنی کرده بود یا دنیل استوریجی که فصل بعد از آن 21 گل زده بود.
کلوپ آن ها و اوریگی را امتحان کرد. اما برای بازی خارج از خانه مقابل چلسی و منچسترسیتی در ابتدای دوران حضورش در آنفیلد، او از فیرمینو هم در آن پست استفاده کرد.
این در اصل به خاطر این بود که فیرمینو در امر پرس از جلو بهترین بازیکن لیورپول بود. کلوپ کوتاهی قد فیرمینو و عدم تجربه او در پست شماره 9 را نادیده گرفت و گفت فیرمینو بهترین بازیکنی است که می تواند زمین را به دو نیمه تقسیم کند و حریف را به گوشه زمین بفرستد تا بقیه هم تیمی هایش هم به او ملحق شوند.
برد 3-1 که با درخشش کوتینیو مقابل مورینیوی چلسی به دست آمد، اولین برد بزرگ کلوپ در لیورپول بود ولی برد 4-1 در خانه سیتی به خاطر پست فیرمینو ارزش بیشتری داشت. پاس رو به بیرون او عامل گل اول بازی بود که توسط الیاکیم مانگالا به اشتباه وارد دروازه خودی شد. سپس پاس در عمق ظریف او طراح گل کوتینیو شد...
... سپس کوتینیو روی گل سوم لطف او را جبران کرد.
فیرمینو که در ابتدا یک شماره 9 کاذب محسوب می شد، به تدریج به یک شماره 9 همه چیز تمام تبدیل شد؛ او با ضربه سر گلزنی می کرد، یک-دو انجام می داد، به پشت دفاع حریف فرار می کرد. و کلوپ هنوز او را به خاطر تحرکش هنگام در اختیار نداشتن توپ دوست داشت. کلوپ سال 2017 در مورد این بازیکن برزیلی گفت: «عجب بازیکنی! چه چیزی می توانم بگویم؟ وقتی توپ را از دست بدهد برای پس گرفتن آن می جنگد. اگر دوباره آن را از دست بدهد، دوباره می جنگد. او مثل مورتور تیم است.»
آیا قبلا مهاجم مرکزی تیمی لقب «موتور تیم» را یدک کشیده بود؟ شاید نه ولی کلوپ به سبک خودش پیش می رفت.
3- استفاده از سیستم 3-3-4 / چلسی 1-2 لیورپول، سپتامبر 2016
با توجه به انتظارات کم، کلوپ در فصل اول حضورش در آنفیلد عموما از چینش 1-3-2-4 استفاده کرد و لیورپول را به فینال لیگ کاپ و لیگ اروپا رساند که آن ها در آنجا به ترتیب مقابل منچسترسیتی و سویا شکست خوردند. با وجود عدم کسب جام، این عملکرد مثبتی در دوران گذار محسوب می شد.
انتظار نمی رفت لیورپول در فصل 17-2016 برای قهرمانی در لیگ برتر تلاش کند؛ هدف کسب سهمیه لیگ قهرمانان بود که با قرار گرفتن در رده چهارم به دست آمد. تیم کلوپ در این فصل در سکوت کارش را انجام داد چرا که همه روی ورود پپ گواردیولا در منچسترسیتی ، خط دفاعی سه نفره آنتونیو کونته و افت لسترسیتی تمرکز کرده بودند و لیورپول در همین حین به پیشرفتش ادامه داد.
برد 2-1 آن ها در ابتدای فصل و قبل از تغییر سیستم کونته به طور مشخص خیلی ارزشمند بود. تصمیم کلوپ برای استفاده از سیستم 3-3-4 (که در زمان در اختیار نداشتن توپ به 1-4-1-4 تغییر می کرد) به سود خیلی از بازیکنان تیم تمام شد. سادیو مانه برای نفوذ از کنار زمین جذب شده بود و می توانست همان جا بماند و پشت دفاع فرار کند. جینی وینالدوم برای بازی کردن به عنوان یک هافبک باکس تو باکس به خدمت گرفته شده بود. احتمالا مهم ترین جنبه در این مسابقه عملکرد جوردن هندرسون بود؛ کسی که با شوت زیبای از راه دورش لیورپول را 2-0 جلو انداخت و از آزادی عملی که در پست جدیدش در اختیار او گذاشته شده بود، نهایت بهره را برد.
در آن دوران لیورپول تقریبا تیمی مثل منچستریونایتد فعلی اوله گونار سولسشر بود. آن ها به شکست دادن تیم های بزرگ عادت داشتند (آن ها چلسی، تاتنهام و منچسترسیتی را که فصل را در رتبه ای بالاتر از آن ها به پایان رساندند، شکست دادند) اما مقابل تیم های کوچکی که ضد حمله می زدند مشکل داشتند. شکست های آن ها مقابل برنلی (رده 16 جدول)، بورنموث (9)، سوانزی (15) هال سیتی (18)، لسترسیتی (12) و کریستا پالاس (14) رقم خورد.
4- استفاده از مانه و صلاح برای ضد حملات / وست هم 1-4 لیورپول، نوامبر 2017
یکی از معدود بازیکنانی که مناسب چینش 3-3-4 کلوپ نبود، فیلیپه کوتینیو بود؛ کسی که نه می شد او را تماما یک وینگر چپ دانست و نه یک هافبک میانی. در تابستان 2017 به نظر می رسید لیورپول او را به بارسلونا واگذار خواهد کرد اما در نهایت او تا ژانویه ماندنی شد. تا آن زمان آن ها با خریدن محمد صلاح جایگزین او را به خدمت گرفته بودند.
قطعا این یک جایگزینی مستقیم نبود. کوتینیو طی فصول قبلی اغلب در خط میانی بازی کرده بود. اما قرار بود صلاح در سمت راست بازی کند، که این یعنی مانه باید از سمت راست (پستی که فصل قبل در آن خوش درخشیده بود) به سمت چپ منتقل می شد. حداقل بازدهی این تغییر، خطرناک تر شدن مانه بود. با وجود این که مانه یکی از بازیکنان دو پای لیگ برتر است، پای راستش پای تخصصی او محسوب می شود و بازی کردن در سمت چپ به این معنی بود که می تواند بیشتر در عرض حرکت کند و بدین ترتیب نه صرفا گلزنی کند، بلکه فرصت های بیشتری بسازد. در این شرایط کوتینیو حتی کمتر از قبل گزینه مناسبی برای سمت چپ بود و حالا کلوپ گزینه های زیادی را در خط میانی در اختیار داشت.
به دلایل متعدد، کوتینیو دیگر ستاره جذابی برای لیورپول نبود. حالا مهره های کلیدی تیم در فاز تهاجمی مانه و صلاح بودند که در تیم های قبلی خود بدون این که فرصت طلب باشند، بازیکنان خطرناکی بودند. بهترین عملکرد صلاح در سری آ زدن 15 گل بود اما او در اولین فصل حضورش در لیورپول 32 بار گلزنی کرد. او سال بعد با زدن 22 گل در کنار سادیو مانه (که رکوردش در ساوتهمپتون را دو برابر کرده بود) و پیر امریک اوبامیانگ آرسنال مشترکا آقای گل شد.
در جریان برد 4-1 مقابل وست هم، صلاح و مانه مهارت های خود روی ضد حملات را به بهترین نحو نشان دادند. مانوئل لانزینی وست هم کرنری را به درون محوطه جریمه فرستاد و فیرمینو آن را دفع کرد. توپ در 70 متری دروازه وست هم به صلاح رسید. او با پاس دادن توپ به مانه، مدافع یکی مانده به آخری حریف را هم از جریان بازی خارج کرد.
مانه 40 متر با توپ جلو آمد و جلوی آرون کرسول بیچاره که هرگز شانسی نداشت، یک موقعیت دو برابر یک ایجاد کرد.
او در ابتدا تلاش کرد با هر دو نفر مدارا کند، بعد به مانه نزدیک شد تا این بازیکن توپ را به صلاح پاس بدهد و او هم با یک ضربه بغل پا دروازه را باز کند.
فیرمینو، صلاح، مانه، صلاح یعنی رسیدن از محوطه جریمه لیورپول به وست هم طی 11 ثانیه.
5- ویرجیل فن دایک / لیورپول 2-1 اورتون، ژانویه 2018
به نظر می رسید شایعات در مورد انتقال ویرجیل فن دایک از ساوتهمپتون به لیورپول تا ابد ادامه خواهد داشت. لیورپول تابستان قبل گفته بود دیگر به این بازیکن هلندی علاقه ندارد اما در نهایت او را در ازای 75 میلیون پوند (در آن زمان رکورد گران قیمت ترین مدافع تاریخ) به خدمت گرفت.
امروز با توجه به این که هری مگوایر و لوکاس هرناندز تقریبا در همین حدود معامله شدند، آن رقم مقدار چندان بالایی به نظر نمی رسد اما یقینا فشار زیادی روی فن دایک وجود داشت تا به سرعت کارایی خودش را نشان بدهد. مدافعان میانی اغلب مثل یک مهاجم گلزن یا هافبکی خلاق نمی توانند یک شبه تیمی را متحول کنند؛ در واقع دفاع کردن در وهله اول یک فعالیت گروهی است تا انفرادی.
اما او به سرعت تاثیر گذار ظاهر شد: یک نمایش مستحکم و یک ضربه پیروزی بخش برابر اورتون در جام حذفی به این معنی بود که قیمت فن دایک هرگز ایرادی نداشت.
پس از ورود او، زوج های او در خط دفاعی راحت تر بازی می کردند: جوئل ماتیپ به یک رهبر درست و حسابی نیاز داشت و جو گومز کسی را می خواست تا زحمت پیروزی در نبردهای هوایی را بکشد. به علاوه سرعت فن دایک این اجازه را می داد تا اندی رابرتسون جلوتر برود و لیورپول هم از خطی بالاتر پرس را آغاز کند.
پس از فقط نه ماه حضور در باشگاه، فن دایک برای اولین بار بازوبند کاپیتانی تیم را زمانی که جوردن هندرسون و جیمز میلنر برای بازی با رد استار در دسترس نبودند (پس از کسب رأی بیشتر نسبت به هم تیمی هایش) به بازو بست. 10 گل دیگر پس از آن گل در بازی ابتدایی مقابل اورتون هم به لیورپول کمک کرد. فن دایک برخلاف انتظارات خیلی ها در سال 2019 برنده توپ طلا نشد ولی همین که نامزد دریافت جایزه ای شده است که به ندرت به مدافعان می رسد، نشان دهنده جایگاه او به عنوان برترین مدافع میانی جهان است.
6- یک دروازه بان درجه یک / لیورپول 1-0 ناپولی، دسامبر 2018
لیورپول در دهه گذشته به شدت از نداشتن یک دروازه بان درجه یک رنج برد. از زمانی که فرم پپه رینا در پی قهرمانی در جام جهانی 2010 به شدت افت کرد، دروازه بان های لیورپول در حد لیگ اروپا بودند. سایمون مینیوله یک دروازه بان خیلی خوب برای تیم میانه جدولی بود، لوریس کاریوس هرگز نتوانست جواب اعتماد کلوپ را بدهد و اشتباهاش در فینال سال 2018 لیگ قهرمانان مقابل رئال مادرید به ضرر تیم تمام شد.
آلیسون اما یک دروازه بان اثبات شده در سطح جهانی بود. در واقع او تنها بازیکن حاضر و آماده ای است که قبلا هم در تیم بزرگی حضور داشت و کلوپ در دوران حضورش در آنفیلد او را جذب کرد.
در ابتدا ایرادهایی وجود داشت، مثلا گلی که آلیسون مقابل لسترسیتی دریافت کرد و مقابل منچستریونایتد هم نمایش ضعیفی داشت.
اما زمانی که او در آخرین بازی از مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپای فصل 19-2018 در لحظات پایانی مانع گلزنی آرکادیوش میلیک و به تساوی کشیدن بازی شد، شهرت او سیر صعودی گرفت. به نوعی آن مهار مثل ارزش گل دیر هنگام معروف استیون جرارد مقابل المپیاکوس در فصل 5-2004 برای کاپیتان سابق قرمزها بود؛ یک صحنه تعیین کننده که ارزش آن با قهرمانی 5 ماه بعد لیورپول بیشتر هم شد. آلیسون در مورد آن مهار گفته است: «یک مهار مهم در دقیقه ابتدایی به اندازه یک مهار توپ در لحظه پایانی مهم است. برای هواداران، این حرکت مثل گلزنی کردن در لحظه آخر مسابقه است.»
آیا آن مهار تا این حد خوب بود؟ احتمالا نه. بیشتر از این که آلیسون توپ را گرفته باشد، خود توپ به آلیسون برخورد کرد. اما این موارد فقط در مورد شانس نیست؛ چنین چیزی جایگیری خوب، غریزه خوب برای چند قدم حرکت به سمت جلو و تنگ کردن زاویه می طلبد. توپ ها این طور به مینیوله و کاریوس برخورد نمی کردند. از بین این که شانس بود یا تصمیم گیری، مردم گزینه دوم را انتخاب کردند و همین نشان می داد که حالا ارزش کار دروازه بان برزیلی دانسته می شود.
7- پاس گل فرستادن مدافعان کناری / لیورپول 5-0 واتفورد، فوریه 2019
شایان ذکر است که پپ گواردیولا در منچسترسیتی 47 میلیون پوند روی کایل واکر، 26 میلیون روی دنیلو، 52 میلیون روی بنجامین مندی و 27 میلیون (به علاوه دنیلو) برای ژائو کانسلو هزینه کرد ولی هرگز به دو مدافع کناری قابل اتکا نرسید.
در عوض یورگن کلوپ 8 میلیون پوند برای جذب مدافع چپی هزینه کرد که به تازگی با هال سیتی به دسته پایین تر سقوط کرده بود و یک هافبک هم از آکادمی تیم برداشت تا در کنار هم بهترین زوج مدافعان کناری لیگ باشند.
کیفیت اندی رابرتسون و ترنت الکساندر آرنولد در فصل 18-2017 و نیم فصل اول 19-2018 نمایان شد. رابرتسون یک مدافع کناری پر جنب و جوش بود که در دفاع محکم و در حمله مفید بود. الکساندر آرنولد یک چیز متفاوت به نظر می رسید (سبک بازی او یادآورد دیوید بکام و کوین دی بروین بود)، یک بازیساز ناب که خیلی راحت در سمت راست خط دفاعی جا افتاد.
اما گل باران کردن واتفورد قدمی رو به جلو بود. لیورپول آن ها را با پنج گل در هم کوبید، که سه پاس گل از جانب الکساندر آرنولد و دو پاس گل از جانب رابرتسون بود. اگر صلاح در تمام کنندگی بهتر عمل می کرد، دو پاس گل دیگر هم به نام الکساندر آرنولد ثبت می شد.
در ابتدا الکساندر آرنولد توپ را برای مانه ارسال کرد.
سپس دوباره این کار را انجام داد.
سپس رابرتسون در ساده ترین پاس گل از بین این پنج مورد، اوریگی را صاحب توپ کرد.
سپس الکساندر آرنولد از روی یک ضربه ایستگاهی توپ را روی سر فن دایک فرود آورد.
و بعد رابرتسون از آن سمت به فن دایک پاس داد.
این دو نفر در آن فصل یک رقابت دوستانه در زمینه ارسال پاس گل داشتند. در نهایت آرنولد فصل را با برتری 12 به 11 به پایان رساند، البته رابرتسون معتقد بود نیمی از پاس گل های الکساندر آرنولد از روی ضربات ایستگاهی بوده است وگرنه خودش نفر اول می شد.
بدین ترتیب پاس گل فرستادن این دو نفر به یک امر عادی تبدیل شد. اما فصل گذشته هیچ مدافع کناری دیگری بیش از شش پاس گل نفرستاد و امسال هم اوضاع از همین قرار است: الکساندر آرنولد 12 پاس گل، رابرتسون 8 عدد و نفر بعدی که در تعقیب آن هاست یعنی لوکاس دینیه، 6 تا.
8- توپ های بلند / بایرن مونیخ 1-3 لیورپول، مارس 2019
فقط مدافعان کناری لیورپول نیستند که با فاصله از دروازه پاس گل می دهند؛ مدافعان میانی تیم هم همین کار را می کنند یا آلیسون با شروع مجدد سریع بازی توپ را به هافبک های تیم می رساند و آن ها به ارسال توپ های بلند برای مهاجمان می پردازند.
طی حدود یک دهه اخیر عبارت «توپ بلند» یک مفهوم منفی پیدا کرد. حتی شان دایچ (سرمربی ای که بیشترین گرایش را به بازی مستقیم در فوتبال انگلیس دارد) تاکید دارد که باید چنین توپ هایی را در عوض پاس بلند صدا زد. تفاوت اینجاست که توپ بلند یعنی ارسال خوش بینانه توپ به سمت مهاجمی بلند قامت، در حالی که پاس بلند حکایت از چیز هدفمندتری دارد. در هر صورت لیورپول ابایی برای انتقال سریع از دفاع به حمله نداشته است.
بهترین مثال در این زمینه، گل مانه در خانه بایرن مونیخ است. مانه ابتدا به زیبایی توپ را کنترل کرد، از مانوئل نویر گذشت و توپ را از بالای سر مدافعان حریف وارد دروازه کرد. اما نباید ارزش پاس بلند زیبای فن دایک را نادیده بگیریم که از مدافعان حریف عبور کرد و درست جلوی مانه فرود آمد.
فن دایک بارها از این پاس ها ارسال کرده است؛ مثلا پاس بلند او برای رابرتسون در بازی مقابل شفیلد یونایتد در فصل جاری را ببینید که منجر به گل ابتدایی صلاح شد. در دیگر بازی این فصل مقابل شمشیرها هم زوج خط دفاعی او یعنی ماتیپ پاسور اصلی تیم بود و دائما برای مهاجمان تیم توپ می فرستاد. در جریان برد 5-2 مقابل اورتون، هندرسون دائما عقب می آمد و سپس برای مانه پاس های قطری می فرستاد. یا در برد 2-0 ماه ژانویه مقابل منچستریونایتد، آلیسون با ضربه دقیق خود به مقصد صلاح، یک پاس گل به نام خود ثبت کرد.
آیا لیورپول تیمی است که بر اساس توپ های بلند بازی می کند؟ نه، چون بازی آن ها بر اساس این توپ ها تعریف نمی شود. جدای از آن، لیورپول احتمالا به خوبی هر تیم دیگری در اروپا از این رویکرد استفاده می کند.
9- جا به جایی هندرسون به سمت راست / لیورپول 2-0 پورتو، آوریل 2019
کلوپ همیشه هندرسون را دوست داشت ولی شاید کاملا نمی دانست باید چه کاری با او انجام بدهد. او همیشه دوست داشت هافبک دفاعی تیمش به جای ثابت ماندن جلوی مدافعان، جلو برود و در هر جایی از زمین پرس کند و هندرسون در ابتدا به خوبی نقش هافبک ایستا در عقب زمین را ایفا کرد. وقتی لیورپول با تمام وجود پرس می کرد، هندرسون هم جلو می رفت و در این امر مشارکت می کرد.
اما وقتی لیورپول در زمان در اختیار نداشتن توپ به تیم آرام تری تبدیل شد، هندرسون در جلوی مدافعان خیلی راحت به نظر نمی رسید. جذب شدن فابینیو جایگاه او در ترکیب تیم را تهدید می کرد اما هندرسون در نهایت به همان پستی منتقل شد که قبل از ورود کلوپ در آن بازی می کرد: در سمت راست خط میانی سه نفره که اجازه بیشتری برای جلو رفتن و عقب آمدن به او می داد.
هندرسون در دیدار رفت مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپای فصل گذشته مقابل پورتو در آن پست عالی ظاهر شد، تا جایی که کلوپ با ذره ای شوخ طبعی تصمیم گرفت به خاطر استفاده کردن از او در پست شماره 6 طی فصول گذشته عذرخواهی کند. او با پاس در عمقش برای الکساندر آرنولد، نقش پررنگی روی گل فیرمینو که حساب کار را 2-0 کرد داشت.
کلوپ در کنفرانس مطبوعاتی پس از بازی خودش گفت: «هندو بازیکن شگفت انگیزی است و من واقعا خوشحالم که دوباره می تواند این را نشان بدهد. مشخص است که این پست را دوست دارد، پس تقصیر من بود که به مدت یک سال و نیم در پست شماره 6 بازی کرد. متأسفم! ولی ما در آنجا به او احتیاج داشتیم.»
و بعد در جای دیگری به او نیاز داشتند. هندرسون در این پست بیشتر احساس راحتی می کند و تجربه بازی کردن در پستی تدافعی تر به او کمک کرده است که حالا هنگام نفوذ الکساندر آرنولد، بهتر جای خالی این بازیکن را پر کند. مشارکت او در پاسکاری های ترکیبی سمت راست زمین حیاتی بوده است و با وجود این که بی ثباتی فابینیو در نیم فصل دوم رقابت ها باعث شد هندرسون هر از گاهی به پست شماره 6 برگردد، او در سمت راست خط میانی راحت تر از هر جایی کار می کند.
10- سپردن میانه میدان به فابینیو / چلسی 1-2 لیورپول، سپتامبر 2019
فابینیو مدتی زمان می خواست تا در ترکیب لیورپول جا بیافتد. او در فصل ابتدایی از ناآمادگی رنج می برد، بعد باید روش های کلوپ را یاد می گرفت و سپس به ندرت چشمه هایی از عملکردش در موناکو را به نمایش می گذاشت.
اما برد 2-1 لیورپول مقابل چلسی در فصل جاری نشان داد چرا فابینیو خریداری شده است. در نبردی میان دو هافبک متولد برزیل، فابینیو هر گاه لازم بود از هافبک های دیگر تیم جلو می زد تا جورجینیو را ساکت نگه دارد ولی زمانی که جورجینیو نمی توانست حربه خود فابینیو را روی او پیاده کند، این بازیکن اعتماد به نفس و اقتدار کافی برای تعیین ریتم بازی را داشت. اینجا مثالی از واژگونی مثلث خط میانی لیورپول به وسیله فابینیو را می بینیم، با هدف این که به جورجینیو نزدیک تر باشد.
او همچنین با قدرت بدنی خود به دل خط میانی چلسی زد و خطایی گرفت که الکساندر آرنولد آن را به گل ابتدایی بازی تبدیل کرد.
اگرچه این همیشه طرح و برنامه اول تیم نیست، استفاده از فابینیو در عقب زمین و منتقل کردن هندرسون به سمت راست تصمیم مهمی از جانب کلوپ بود؛ لیورپول در بازی چالش انگیز ماه فوریه مقابل نوریچ پس از ورود فابینیو به جای وینالدوم و انتقال هندرسون به سمت راست پیشرفت محسوسی را تجربه کرد. هنوز هم انتظار می رود کلوپ از او در مسابقات بزرگ استفاده کند؛ این را می توان از این فهمید که اولین مسابقه ای که او در فصل جاری از دست داد، بازی در خانه استون ویلا بود چرا که پس از آن بازی با منچسترسیتی در پیش بود. فابینیو یک کارت زرد با محرومیت فاصله داشت و کلوپ می خواست او را برای بزرگ ترین مسابقه تیمش در فصل جاری لیگ برتر حفظ کند.
فابینیو تکه گمشده پازل کلوپ بود. اغلب فراموش می کنیم که به جز دو دروازه بان ذخیره و دو جوانی که برای تیم بازی نکرده اند، لیورپول تابستان قبل کسی را به خدمت نگرفت. این تیمی نیست که در یک پنجره نقل و انتقالاتی متحول شده باشد، بلکه به تدریج در طول پنج سال ساخته شد و حالا به یکی از کامل ترین تیم هایی تبدیل شده است که لیگ برتر تا به حال به خود دیده است.