افغانستان با نام رسمی جمهوری اسلامی افغانستان (به پشتو: د افغانستان اسلامی جمهوریت) کشور محصور در خشکی در آسیای جنوبی است. این کشور حدفاصل آسیای میانه، آسیای غربی و خاورمیانه و پایتخت آن کابُل است. همسایگان افغانستان، ایران در غرب، پاکستان در جنوب و شرق، تاجیکستان و ازبکستان و ترکمنستان در شمال و چین در شمال شرقی هستند.
افغانستان دارای ۶۵۲٬۲۳۰ کیلومتر مربع مساحت چهلو یکمین کشور وسیع دنیا است و جمعیت آن حدود ۳۸٫۸ میلیون نفر است که آن را در رتبه سی و هفتم کشورهای دنیا قرار میدهد. فارسی دری و پشتو زبانهای رسمی این کشور و اسلام دین رسمی آن است. حدود چهار دهه جنگ، افغانستان را به یکی از کشورهای خطرناک و فقیر دنیا تبدیل کردهاست. تولید ناخالص ملی سرانه این کشور در سال ۲۰۱۶ بر اساس ارزش اسمی دلار معادل ۶۰۰ دلار آمریکا است و بر اساس برابری قدرت خرید به ۱۹۹۴ دلار میرسد. این کشور در سال ۲۰۱۱ با شاخص توسعه انسانی ۰٫۳۹۸ در رتبه ۱۷۲ دنیا قرار گرفتهاست. منطقه ای که امروزه افغانستان نامیده اند به عنوان بخشی از سرزمین ایران در دوران باستان، از نقاط کانونی در جاده ابریشم و مسیرهای مهاجرت انسانها بودهاست. باستانشناسان شواهدی از سکونت انسانها تا بیش از ۵۰٬۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بهدست آوردهاند. نخستین تمدن شهری ممکن است در این قلمرو در بین ۳٬۰۰۰ تا ۲٬۰۰۰ سال پیش از میلاد آغاز شده باشد.

این کشور در محل ژیواستراتژیکی مهمی قرارگرفته که آسیای شرقی، آسیای جنوبی، آسیای غربی و آسیای میانه را به هم وصل میکند. از روزگار باستان، این سرزمین شاهد فتوحات نظامی بسیاری از جمله توسط اسکندر، شاهنشاهی موریا، مسلمان عرب، چنگیزخان و دیگران بودهاست. همچنین محل پاگیری امپراتوریهای متعددی از جمله دولت یونانی بلخ، شاهنشاهی کوشان، ارغون شاهان، هپتالیان، ژنبیل (یا زُنبیل یا کابلشاهان)، سامانیان، صفاریان، غزنویان، غوریان، تیموریان و پادشاهی درانی بودهاست. تاریخ سیاسی دولت مدرن افغانستان با سلسلهٔ درانی در قرن ۱۸ میلادی آغاز شد. (هوتکیان خود را ایرانی و پادشاه سراسر ایران می دانستند نه بخشی از آن مثلا خراسان یا افغانستان و... . این دودمان ایرانی تبار(پشتون) توانست بر ترکان صفوی پیروز شود) پایتخت آن در سال ۱۷۷۶ توسط تیمورشاه درانی از قندهار به کابل منتقل شد و بخشی از قلمرو آن به امپراتوریهای همسایه در سال ۱۸۹۳ واگذار شد. در اواخر سده نوزدهم میلادی، افغانستان به یک دولت حائل در «بازی بزرگ» بین امپراتوری بریتانیا و روسیه تبدیل شد. در سال ۱۹۱۹، پس از جنگ سوم افغان و انگلیس و امضای معاهده راولپندی، این کشور دوباره کنترل امور خارجه خود را از بریتانیا پس گرفت و استقلال خود را توسط امانالله شاه اعلام نمود.
افغانستان در دههٔ ۱۹۷۰ میلادی پس از انقلاب ثور، که تأثیر یافته از اتحاد جماهیر شوروی بود، به حکومتی سوسیالیست تبدیل شده و شاهد جنگی طولانی با مجاهدین افغان بود که در طول یک دهه، جان بیش از دو میلیون غیرنظامی را گرفت و باعث آواره شدن بیش از پنج میلیون نفر شد. پس از چند کودتای پیدرپی و پیروزی مجاهدین بر دولت محمد نجیبالله جنگ داخلی افغانستان آغاز شد و وارد دورهای از جنگ میان احزاب مختلف مجاهدین شد. طالبان در میانههای دهه ۱۳۷۰ کنترل بیشتر مناطق افغانستان را به دست گرفتند. اما با یورش ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا در سال ۱۳۸۰ حکومت را از دست دادند. در دسامبر ۲۰۰۱، شورای امنیت سازمان ملل متحد نیروهای بینالمللی کمک به امنیت (ایساف) را مأمور کمک به حفظ امنیت و دولت جدید افغانستان به ریاست حامد کرزی کرد. افغانستان در حال حاضر در عین حال که با مقاومت مسلحانه طالبان و گروههای دیگری همچون شبکه حقانی در پاکستان و داعش درگیر است به کندی و با حمایت جامعه بینالمللی در حال بازسازی است. دولت کنونی افغانستان یک جمهوری اسلامی متمرکز و ریاستی است که دین اسلام را به عنوان دین رسمی میشناسد. افغانستان به عنوان عضوی از سازمان ملل متحد، سازمان همکاری اسلامی، گروه ۷۷، سازمان همکاری اقتصادی و جنبش عدم تعهد شناخته میشود. اقتصاد افغانستان در جهان با تولید ناخالص داخلی ۶۴٬۰۸ میلیارد دلار رتبهٔ ۱۰۸ را دارد. این کشور به سرزمین تریاک مشهور است.
واژه افغانستان از دو بخش «افغان» و «ـستان» تشکیل شدهاست. افغان، نامی است که معمولاً در اشاره به پشتونها استفاده میشود. این واژه به شکل ابگان در قرن سوم میلادی توسط شاهنشاهی ساسانی ایران و اوگانا در قرن ششم میلادی توسط ستارهشناس هندی واراهمیرا استفاده شدهاست. در نوشتههای قرن دهم میلادی به بعد بهطور مکرر به واژه افغان در آثار جغرافیایی اشاره میشود. واژه افغانستان به عنوان نام این کشور قدمت زیادی ندارد و در سال ۱۳۰۲ ه.ش (۱۹۲۳) و در قانون اساسی امانالله شاه به تصویب رسید. واژه افغان در سال ۱۳۴۳ (۱۹۶۴) و در قانون اساسی تصویبی محمد ظاهرشاه با تعریفی تازه و به معنی همه افراد شهروند کشور افغانستان بهکار رفت.
افغانستان، اگرچه بهعنوان یک کشور و یک ملت دارای تاریخی جدید است؛ اما این سرزمین از لحاظ قدمت تاریخی به عنوان بخشی از جغرافیای فرهنگی ایران زمین، یکی از کهنترین کشورهای جهان بهشمار میرود. سرزمین افغانستان امروزی به دلیل قرارگرفتن در مسیر جاده ابریشم محل پیوندگاه تمدنهای بزرگ جهان بوده و در طول سدهها، قشرهای پیاپی از هویتها، فرهنگها و باورها سرزمینی را که امروزه افغانستان نامیده میشود باز شناساندهاند. این موقعیت مهم و حساس ژئواستراتژیکی و ژئوپولیتیکی افغانستان در شکلدادن هماوردی غنی از فرهنگها و تمدنهای بزرگ همچون ایرانی، یونانی، میانرودان و هندی در این کشور نقش مهمی داشتهاست و میراث فرهنگی باستانی این کشور را ترسیم میکند: از پیکرههای یونانی-بودایی گنداره گرفته تا نگارههای دیواری مغارههای بامیان و تا نقوش تذهیب و خوشنویسی که زینتبخش بناهای دوران نخستین اسلامی هستند. از عصر پارینهسنگی و طی دورههای تاریخی، مردم افغانستان، یا همان ایرانیان شرقی ، جایگاه عمدهای در معرفی و گسترش ادیان جهانی و نقش مهمی در بازرگانی و دادوستد داشته و گهگاه کانون مسلط سیاسی و فرهنگی در آسیا بودهاند. از این رو این بخش از ایران بزرگ در طول تاریخ گلوگاه یورش مهاجمین و جهانگشاییان بوده که ردپای آنها هنوز در گوشه و کنار این سرزمین دیده میشود.

از روزگار باستان، این سرزمین شاهد فتوحات نظامی بسیاری از جمله توسط اسکندر مقدونی، شاهنشاهی موریا، مسلمان عرب، چنگیزخان و دیگران بودهاست. این سرزمین همچنین محل پاگیری امپراتوریهای متعددی از جمله دولت یونانی بلخ، شاهنشاهی کوشان، ژنبیل (یا زُنبیل یا کابلشاهان)، سامانیان، صفاریان، غزنویان، غوریان، تیموریان و پادشاهی درانی بودهاست. در اواسط سده هفتم (۶۴۲–۸۷۰) پس از اینکه حمله تازی ها به ایران با شکست شاهنشاهی ساسانی کامل شد. آنها به سوی خاور ایران(که امروزه آن را افغانستان می گویند) هجوم برده و در سال ۶۴۲ میلادی شهر هرات را تسخیر کردند. عرب ها شهر های ایرانی را یکی پس از دیگری اشغال می کردند و کابل نیز مستثنی نبود و در سال ۸۷۰، کابل و تقریباً تمام مناطق شرقی ایران توسط عرب ها اشغال شدند. تاریخ باستانی و سدههای میانه این منطقه را باید در تاریخ ایران اوستایی و شاهنامهای و در تاریخ خراسان ایران زمین جستجو نمود و بدون تردید تاریخ ایران اوستایی و شاهنامهای و خراسان تاریخی از سرزمین بلخ و بامیان و سیستان (نیمروز) و زابل و کابل و هرات و مرو و غور و غرجستان و از کتاب اوستای زرتشت و شاهنامهها و از تاریخ پیشدادیان و کَیانیان و ادبیّات پارسی، جدا نیست.
آغاز تاریخ سیاسی افغانستان مدرن را با تاسیس سلسله هوتکیان در ابتدای سده هجدهم میلادی که در نتیجه خیزش قبایل پشتون (که به عنوان اوغان یا افغان نیز شناخته میشوند)اشتباه نگیرید. زمانی که در سال ۱۷۰۹ میلادی، سلسله هوتکیان با سرپرستی میرویس خان هوتک حکومت خود را در قندهار ایجاد کردند آنان خود را پادشاه ایران می دانستند و به همین منظور به اصفهان پایتخت سلسله ترک صفوی حمله کرده و به حکومت شان بر بخش بزرگی از ایران پایان دادند .هوتکیان که دودمانی از قوم ایرانی پشتون بودند توانستند ایران را یکپارچه کنند اما با حمله نادرشاه افشار حکومت هوتکیان بر بخش بزرگی از ایران پایان یافت. در واقع تاریخ افغانستان به عنوان منطقه ای با سیاست جدا از ایران زمانی آغاز شد که احمدشاه درانی پادشاهی درانی را در سال ۱۷۴۷ ایجاد کرد. پایتخت آن در سال ۱۷۷۶ از قندهار به کابل منتقل شد و بخشی از قلمرو آن به امپراتوریهای همسایه در سال ۱۸۹۳ واگذار شد. در اواخر سده نوزدهم میلادی، افغانستان به یک دولت حائل در «بازی بزرگ» بین امپراتوریهای بریتانیا و روسیه تبدیل شد. افغانستان چندی پس از استقلال، زیر سلطه بریتانیا درآمد. از زمان استقلال افغانستان در سال ۱۲۹۸، این کشور دو بار توسط امپراتوری بریتانیا اشغال شد و تا زمان اعلان استقلال آن توسط امانالله خان در ۱۲۹۸ (۱۹۱۹ م) سیاست خارجی افغانستان زیر نظر مستقیم امپراتوری بریتانیا بود. در ۱۹ اوت ۱۹۱۹، پس از جنگ سوم افغان و انگلیس (معروف به جنگ تل) و امضای معاهده راولپندی، این کشور دوباره کنترل امور خارجه خود را از بریتانیا پس گرفت. واژه افغانستان به عنوان نام یک کشور در سال ۱۳۰۲ و در قانون اساسی امانالله شاه به تصویب رسید. آغاز پادشاهی امانالله شاه در سال ۱۳۰۲ آغاز تاریخ مستقل افغانستان است. یک دوره کوتاهمدت که به نام دهه دموکراسی نامیده میشود در این کشور در ده سال پایانی دوره پادشاهی محمد ظاهرشاه به وجود آمد و با کودتای سال ۱۳۵۲ داوود خان به پایان رسید. داوود خان پسر کاکای (پسرعمو) محمد ظاهرشاه آخرین پادشاه افغانستان بود و خودش نخستین رئیسجمهور افغانستان شد.
حزب دموکراتیک خلق افغانستان که حزبی مارکسیست و طرفدار شوروی بود در هفت ثور ۱۳۵۷ (ماه اردیبهشت) حکومت داوود خان را سرنگون کرده و جمهوری دمکراتیک افغانستان را تأسیس کرد. در پی برقراری این حکومت و به ویژه پس از مداخله نظامی شوروی در افغانستان مقاومت گروههای اسلامگرا علیه آن آغاز شد. شورشیان که به نام مجاهدین افغان شناخته میشدند. پس از بیش از یک دهه جنگ چریکی علیه نیروهای شوروی در افغانستان در هشت ثور ۱۳۷۱ کابل را به تصرف خود درآوردند.
رهبران اصلی مجاهدین افغان در توافق پیشاور برای تشکیل حکومت جدیدی به نام دولت اسلامی افغانستان به توافق رسیدند اما گلبدین حکمتیار پشتون که به عنوان نخستوزیر دولت تعیین شده بود، با این شیوه تقسیم قدرت مخالفت کرده و وارد جنگ علیه نیروهای شورای نظار و جمعیت اسلامی افغانستان به رهبری برهانالدین ربانی و احمد شاه مسعود تاجیک و جنبش ملی اسلامی افغانستان به رهبری عبدالرشید دوستم ازبک شد. این در حالی بود که اختلافات گروههای مختلف مجاهدین بر سر تقسیم قدرت باعث آغاز مرحله جدیدی از جنگ داخلی افغانستان بود که با جنگهای پیدرپی گروههای رقیب و بمباران شهرها و مناطق مسکونی همراه بود. در این دوران گروههای مختلف سیاسی و نظامی هر یک بخشی از کشور را در کنترل خود داشتند و شهر کابل و حومه آن بین پنج گروه مختلف مجاهدین تقسیم شده بود.
رقابت قدرتهای منطقهای نیز باعث شده بود تا جنگ گروههای افغان به یک جنگ نیابتی تبدیل شود. پاکستان که از حکومت جدید مجاهدین ناخشنود بود از حزب اسلامی گلبدین حکمتیار پشتون مهمترین مخالف آنها حمایت نظامی، عملیاتی، و مالی میکرد. گلبدین حکمتیار بدون پشتیبانی لجستیکی و راکتهای ارتش پاکستان قادر نبود تا نیمی از کابل را به ویرانه تبدیل کند. عربستان سعودی و ایران نیز برای تأمین هژمونی منطقهای خود از گروههای متحد خود در این نبرد پشتیبانی میکردند. ایران از حزب وحدت اسلامی افغانستان به رهبری عبدالعلی مزاری که از هزارههای شیعهمذهب تشکیل میشد، کمک میکرد تا قدرت نظامی و تأثیرگذاری سیاسی آنها را افزایش دهد. عربستان نیز از جریان تنظیم دعوت اسلامی افغانستان به رهبری رسول سیاف پشتیبانی میکرد. اختلافات این دو گروه نیز به سرعت به یک جنگ تمام عیار و خونین تبدیل شد که گروههای دیگر مجاهدین را نیز درگیر خود کرد. ازبکستان نیز از نیروهای جنبش ملی اسلامی افغانستان به رهبری عبدالرشید دوستم ازبک تبار حمایت میکرد تا این گروه بتواند بخشهای شمالی افغانستان را در کنترل خود داشته باشد.
حزب وحدت هزاره شیعه برهبری عبدالعلی مزاری که در جریان جنگ با نیروهای سیاف در مقاطعی با نیروهای شورای نظار/جمعیت اسلامی تاجیک هم درگیر شده بود در ابتدای زمستان سال ۱۳۷۱ از دولت خارج شده و با حزب اسلامی حکمتیار پشتون متحد شد. در همین زمان صبغتالله مجددی که به عنوان رئیسجمهور دولت انتقالی تعیین شده بود جای خود را به برهانالدین ربانی تاجیک رهبر جمعیت اسلامی افغانستان داد. ربانی نخستین و تنها رئیس غیرپشتون در تاریخ سیاسی افغانستان محسوب میشود.
حکمتیار که علت اصلی مخالفت خود را حضور کمونیستهای سابق به ویژه ژنرال دوستم در دولت جدید عنوان میکرد در زمستان ۱۳۷۲ با جنبش ملی ژنرال دوستم نیز متحد شد و ائتلاف حزب وحدت هزاره/حزب اسلامی پشتون/جنبش ملی ازبک، علیه نیروهای مسعود تاجیک و دولت افغانستان شکل گرفت. با این ائتلاف، حزب اسلامی پشتون حکمتیار میتوانست از نیروی هوایی جنبشیهای ازبک دوستم هم برای بمباران مواضع دشمن و تدارکاترسانی به نیروهای خودی استفاده کند. با این وجود در سال ۱۳۷۳ مسعود تاجیک تبار موفق شد تا تمامی مخالفان خود را از کابل بیرون براند. اما از سوی دیگر نیروهای دوستم ازبک تبار موفق شدند تا نیروهای جمعیت اسلامی را از مزار شریف بیرون رانده و این شهر مهم شمال افغانستان را در اختیار خود بگیرند. قندهار نیز در این دوران بین سه رهبر پشتون به نامهای گلآغا شیرزی، ملا نقیبالله و آمر لالی تقسیم شده بود که هر یک برای تحکیم موقعیت خود با یکدیگر درگیر بودند.

جنگ میان گروههای مجاهدین زمانی آغاز شد که دولت جدید افغانستان هنوز نتوانسته بود ادارات دولتی، واحدهای پلیس و نظام دادگستری خود را تشکیل دهد و در چنین وضعیتی رفتار سبعانه برخی اعضای گروههای مختلف مجاهدین باعث شده بود تا کابل به شهری بیقانون و آشوبزده تبدیل شود. با توجه به همین وضعیت آشوبناک بسیاری از رهبران مجاهدین هم در عمل کنترلی بر فرماندهان زیردست خود نداشتند و قتل، زورگیری و تجاوز جنسی به پدیدهای رایج تبدیل شده بود. مجاهدین موفق به تشکیل دولت ملی نشدند و جای آنها را طالبان که از حمایت مادی و معنوی پاکستان و عربستان سعودی سود میبرد، گرفت. طالبان نیز نتوانست بقایای مجاهدین را که علیه آنها پایداری میکردند، بهطور کامل سرکوب نماید. رژیم طالبان در سال ۱۳۸۰ با حمله ائتلاف بینالمللی به رهبری ایالات متحده آمریکا از هم پاشید. از سال ۱۳۸۰ (۲۰۰۱ میلادی) پس از کنفرانس بن با توافق گروههای افغان دولت موقت به رهبری حامد کرزی روی کار آمد. دولت جدید در پاییز ۱۳۸۳ (۷ دسامبر ۲۰۰۴) به ریاست جمهوری حامد کرزی شکل گرفت و در پاییز ۱۳۸۴ (۱۹ دسامبر ۲۰۰۵ میلادی) نیز انتخابات مجلس قانونگذاری برگزار شد.
افغانستان کشوری محصور در خشکی و کوهستانی است که بین آسیای جنوبی و آسیای میانه در طول جغرافیایی ۶۰ تا ۷۵ درجه شرقی و عرض ۲۹ تا ۳۸ درجه شمالی قرار گرفتهاست. بلندترین نقطه کشور قله نوشاخ به بلندای ۷٬۴۸۵ متر ارتفاع از سطح دریا در شمال شرقی کشور در مرز تاجیکستان است. افغانستان از نظر جغرافیایی به سه منطقه متمایز از یکدیگر تقسیم میشود؛ دشتهای شمالی کشور که ناحیهای عمدتاً زراعی است. فلات جنوب غربی که بیشتر چشماندازی بیابانی و نیمهخشک دارد و ارتفاعات مرکزی از جمله رشتهکوه هندوکش که این دو را از هم جدا میکند. افغانستان اقلیم قارهای مرطوب (تابستان گرم و زمستان سرد) دارد. زمستانهای ارتفاعات مرکزی و شمال شرقی افغانستان بسیار سرد و خشن است. بهطوریکه میانگین دما در دی ماه به زیر ۱۵ درجه سلسیوس زیر صفر میرسد. از سوی دیگر مناطق کمارتفاع جنوب غربی (حوضه سیستان)، منطقه جلالآباد در شرق و دشتهای ترکستان در کنار رود آمودریا در شمال، تابستانهایی گرم دارند و میانگین دمای آنها در تیرماه به بیش از ۳۵ درجه میرسد. کوهستان هندوکش در شمال شرق افغانستان منطقهای فعال از نظر زمینشناختی است و بسیار زمینلرزهخیز است که گاهی به رانش زمین و ریزش بهمن (برف کوچ) نیز منجر میشود. در سال ۱۹۹۸ زلزلهای در این منطقه جان ۶ هزار نفر را گرفت. چهار سال بعد ۱۵۰ نفر در زلزله دیگری در هندوکش کشته شدند و در سال ۲۰۱۰ زلزله دیگری جان ۱۱ افغان را گرفته و ۲ هزار خانه را تخریب کرد. در سال ۲۰۱۴ نیز رانش زمین در بدخشان چندین هزار کشته بر جای گذاشت.
بیشتر رودخانههای مهم افغانستان از ارتفاعات مرکزی کشور سرچشمه گرفته و به دریاچههای کوچک داخلی ریخته یا در شنزارهای بیابانی فرومیروند. آمودریا، هیرمند، دریای کابل و هریرود مهمترین حوضههای آبی کشور را تشکیل میدهند. آمودریا که ۲۵۴۰ کیلومتر طول دارد و از یخچالهای پامیر سرچشمه میگیرد و حدود ۲۴۱ هزار کیلومتر مربع از خاک افغانستان را آبیاری میکند. حدود هزار کیلومتر از این رود مرز بین افغانستان و جمهوریهای تاجیکستان و ازبکستان است. آمودریا از جایی که رود کوکچه در غرب شهر فیضآباد به آن میریزد قابل کشتیرانی میشود.
حوضه آبی شمال غرب کشور وابسته به هریرود است که از دامنه غربی کوه بابا سرچشمه میگیرد. این رود در مسیری غربی به سوی هرات آمده و زمینهای بارور دره عریض هرات را آبیاری میکند و سپس به سمت شمال چرخیده و مرز ایران و افغانستان تبدیل میشود. سپس به خاک ترکمنستان وارد شده و در بیابان قرهقوم ناپدید میشود. رود هلمند یا هیرمند رودخانه اصلی جنوب غرب افغانستان است. شاخه اصلی هلمند هم از رشتهکوه بابا در غرب کابل سرچشمه گرفته و ۱۱۵۰ کیلومتر طول دارد. رودهای متعددی در طول این مسیر به هلمند میپیوندند که ارغنداب مهمترین آنهاست. هلمند ۲۵۹ هزار کیلومترمربع از خاک افغانستان را آبیاری میکند و به دریاچه هامون و دیگر دریاچههای فصلی مرز ایران و افغانستان میریزد. مهم ترین حوضه آبخیز شمال شرق این کشور به دریای کابل تعلق دارد که از رشتهکوه پغمان به سوی شرق میرود تا اینکه در پاکستان به رود ایندوس میپیوندد.
هامون صابری دریاچه آب شوری که فقط گاهی اوقات پرآب میشود در جنوب غرب افغانستان و ایستاده مقر دریاچه آب شور دیگری در ۱۰۰ کیلومتری جنوب غزنی، دو دریاچه مهم افغانستان هستند. در کوه بابا هم پنج دریاچه کوچک وجود دارد که به دریاچههای امیر شهرت دارند و به جهت رنگهای عجیبشان شهرت دارند. رنگ آنها از سفید شیری تا سبز تیره متغیر است و این به دلیل سنگهای بستر این دریاچههاست.
از منابع طبیعی کشور میتوان به گاز طبیعی، نفت خام، زغالسنگ، مس، کرومیت، طلق (نوعی کانی شفاف به رنگهای سفید و سبز و خاکستری)، سولفات باریوم، گوگرد، سرب، روی، آهن، نمک و سنگهای قیمتی، اورانیوم و دیگر کانیها اشاره کرد. ارزش مجموعی معادن زیرزمینی افغانستان سه هزار میلیارد دلار است. دولت برای جذب سرمایهگذاران در این زمینه، تلاش میکند.
قطع درختان جنگلی توسط قاچاقچیان و انتقال چوب این درختان به کشورهای همسایه و عمدتاً پاکستان باعث نابودی بیش از ۷۰ درصد جنگلهای این کشور تا سال ۲۰۰۹ شد. شاید مهمترین مشکل زیستمحیطی افغانستان خطر نابودی جانورانی مانند پلنگ برفی، بزهای کوهی، سمور، آهو، قوچ و دیگر حیوانات باشد. بیشتر این حیوانات برای استفاده از پوستشان، کُشته میشوند. از شاخصترین محدودیتهای زیستمحیطی این کشور میتوان به محدودیت در دسترسی به منابع آب (مصرف کشاورزی و آشامیدنی)، چَرای بیش از حد دام، آلودگی هوا و آب، عدم دسترسی به آبهای آزاد و… اشاره کرد. در افغانستان تقریباً سامانه دفع زباله به روش مدرن وجود ندارد.
بیشتر حیوانات مربوط به منطقه زیر گرمسیری در افغانستان زندگی میکنند. پستانداران بزرگ در گذشته بسیار فراوان بودند. اما اکنون تعداد آنها بسیار کم شده و از میان آنها ببر منقرض شدهاست. پستاندارانی چون گرگ، روباه، کفتار راهراه، شغال، آهو و چندین گربهسان وحشی از جمله پلنگ و پلنگ برفی در افغانستان حضور دارند. چندین گونه از بز کوهی مثل مارخور (که بخاطر شاخهای درهمپیچیده و بلندش معروف است) و گوسفندهای وحشی اوریال و غرم در هندوکش و پامیر دیده میشوند و خرس قهوهای هم در مناطق کوهستانی و جنگی حضور دارد. پرندگان شکاری مثل کرکس و عقاب و پرندگان دیگری چون بلدرچین، کبک، قرقاول، پلیکان، و درنا نیز در این کشور حضور دارند. در رودخانهها و دریاچهها و تالابهای افغانستان انواع مختلفی از ماهیهای آب شیرین زندگی میکنند. اما تعداد آنها معمولاً زیاد نیست. فقط در رودخانههای بخش شمالی هندوکش است که ماهیهای قزلآلا در تعداد فراوان حضور دارند.
نظام حکومتی افغانستان جمهوری اسلامی نام دارد و از سه قوه اجرائیه، قانونگذاری و قضاییه تشکیل میشود. افغانستان یک نظام ریاستی است که در آن رئیسجمهور، رئیس کشور و حکومت است. حامد کرزی رئیسجمهور افغانستان از سال ۲۰۱۱ بود که با روشن شدن نتایج پر سر و صدای انتخابات ریاستجمهوری افغانستان در سال ۱۳۹۳ جای خود را به محمداشرف غنی داد. رئیسجمهور دو معاون دارد که معمولاً از قومیتهای مختلف متفاوت انتخاب میشوند. پس از مرگ ناگهانی محمد فهیم در اسفند ۱۳۹۲ یونس قانونی به جای او به عنوان معاون اول انتخاب شد و کریم خلیلی نیز معاون دوم رئیسجمهور از سال ۱۳۸۳ خورشیدی است. شورای ملی افغانستان نهاد قانونگذاری این کشور که از دو مجلس به نامهای ولسی جرگه (مجلس سفلی) و مشرانو جرگه (مجلس علیا یا سنا) تشکیل میشود. ریاست ولسی جرگه بر عهده یونس قانونی و ریاست مشرانو جرگه بر عهده صبغتالله مجددی است. انتخابات ولسی جرگه (مجلس نمایندگان) در سطح ولسوالیهای افغانستان به صورت انتخابات سراسری انجام میشود. این مجلس ۲۴۹ نماینده دارد. در مشرانو جرگه ۱۰۲ نماینده عضویت دارند. یک سوم آنها توسط رئیسجمهور انتخاب میشوند. همچنین هر ولایت در مشرانو جرگه دو نماینده دارد که یکی توسط شوراهای ولایتی و دیگری توسط شوراهای ولسوالیها انتخاب میشوند و به دلیل تشکیل نشدن شوراهای ولسوالیها فعلاً هر دو نماینده را شوراهای ولایتی انتخاب میکنند. اختیارات مشرانو جرگه بیشتر جنبه مشورتی دارد اما در حالتهای خاصی امکان وتو قوانین ولسی جرگه نیز به آن داده شدهاست. ستره محکمه (دیوان عالی افغانستان) عالیترین نهاد قضایی این کشور است و ریاست آن را عبدالسلام عظیمی بر عهده دارد.

افغانستان دارای ۳۴ ولایت (استان) و حدود چهارصد ولسوالی (شهرستان) است. هر ولایت توسط یک والی اداره میشود که رئیسجمهور، وی را به این مقام منصوب میکند و هر ولسوالی به دست یک ولسوال که از سوی والی منصوب میشود. در هر ولایت یک شورای ولایتی وجود دارد که اعضای آن در انتخابات عمومی انتخاب میشوند. نقش شوراهای ولایتی مشارکت در برنامهریزیهای توسعه ولایت و نظارت و ارزیابی عملکرد نهادهای دولتی ولایت است. بر اساس اصل ۱۴۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان (شهردارها) نیز باید با انتخابات برای یک دوره چهارساله تعیین شوند. اما به دلیل هزینههای بسیار، برگزاری انتخابات این اتفاق تاکنون نیفتاده و شهرداران، منتخب حکومت هستند. همچنین در هر ولسوالی نیز یک شورای ولسوالی باید وجود داشته باشد که این شوراها هم به همین دلیل هنوز تشکیل نشدهاند.
در سال ۲۰۰۹، نرخ مبادله تولید ناخالص داخلی ۱۴ میلیارد دلار آمریکا بود و سرانه تولید ناخالص داخلی به ۱٬۰۰۰ دلار میرسید. نرخ بیکاری آن ۳۵٪ و تقریباً ۳۶٪ ساکنین آن زیر خط فقر زندگی میکنند. مطابق با دادههای نمایندگی ایالات متحده آمریکا برای توسعه بینالمللی (USAID) بیش ۴۲ درصد از جمعیت افغانستان با کمتر از ۱ دلار در روز زندگی میکنند. اقتصاد افغانستان از حوادثی که از سال ۱۹۷۸ تاکنون جریان دارد رنج میبرد. همراه با آن چندین خشکسالی نیز به مشکلات مردم در طول سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱ اضافه شدند. اگرچه بعد از جاری شدن میلیاردها دلار توسط تجارتهای بینالمللی و کمکهای کشورهای دیگر در طول شش سال، اقتصاد کشور کمی رشد کرد. حدود ۸۱ درصد مردم این کشور کشاورز هستند و بقیه شامل ۱۱ درصد در صنعت (اغلب بافندگی) و ۹ درصد در خدمات مشغول به کار هستند. نرخ تورم در این کشور در سال ۲۰۰۵، ۱۶٫۳ و در سال ۲۰۰۶، ۱۷ درصد بودهاست. افغانستان یکی از اعضای اتحادیه همکاریهای منطقهای جنوب آسیا، سازمان همکاری اقتصادی (اکو) و سازمان همکاری اسلامی است.
عمدهترین شریکان صادرکننده محصولات به این کشور پاکستان (۲۳٫۷٪)، آمریکا (۱۱٫۲٪)، هند (۷٬۹٪)، آلمان (۶٫۸٪)، ترکمنستان (۴٫۹٪)، روسیه (۴٫۵٪)، کنیا (۴٫۳٪) و ترکیه (۴٫۲٪) هستند که حجم آن به بیش از ۴ میلیارد دلار میرسد. بیشترین بدهی این کشور به کشور روسیه و نیز بانک جهانی است که به بیش از ۸ میلیارد دلار میرسد. پس از سقوط طالبان بیش از ۶۰ کشور جهان قول کمک به این کشور را دادند که به فاصله ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹، ۸٫۹ میلیارد دلار به این کشور کمک بلاعوض کنند.
واحد پول افغانستان، «افغانی» نام دارد که از سال ۱۳۸۰ به بعد ارزش آن نسبت به دلار رو به بهبودی میرود. سال مالی آن از یکم فروردین (۲۱ مارس) تا ۲۹ اسفند (۲۰ مارس) است. از دیگر اقلام صادراتی این کشور میتوان به جامه پشمی بومی این کشور و فرشهای دستباف و پوست گاو و گوسفند و سمور و پلنگ و مار اشاره کرد. بیشترین محصولات صادراتی این کشور به سه کشور آمریکا (۲۵٫۴٪)، پاکستان (۲۲٪) و هند (۱۹٫۵٪) است که حجم آن ۵۰۰ میلیون دلار آمریکا تخمین زده میشود.
عمدهترین محصول صادراتی این کشور مرفین یا تریاک است. حجم تولید تریاک در افغانستان به حدی است که بنابر گزارشهای سازمانهای بینالمللی، بخش عمده تریاک جهان در این کشور تولید میشود. افغانستان دارای معادن غنی بسیاری چون طلا، لاجورد، زمرد، فیروزه و زغالسنگ است که در نوع خود در جهان بینظیر است و حدود ۱۳ نوع زغالسنگ از این معدن استخراج میشدهاست و حتی در زمان جنگ نیز به فعالیت خود ادامه میدادهاست. بعضی از تجهیزات و وسایل موجود در این معدن به حدود ۴۵ سال پیش بر میگردد که از طرف دولت اتریش به افغانستان داده شده بود.
افغانستان کشوری زراعتی با ظرفیت بالای دامداری است. بر اساس برخی آمارها، حدود چهار میلیون گاو و نزدیک به بیست میلیون بز و گوسفند دارد. افغانستان نزدیک به ۶۰ درصد لبنیات مورد نیاز این کشور در داخل تولید میشود. صنایع زیادی در افغانستان وجود ندارد. اما صنایع دستی قالیبافی، فرشهای دستی، گلیم، نمد یا نماد و جاجیمبافی در این کشور بهطور خودجوش موجود است. افغانستان سالانه حدود دو و نیم میلیون مترمربع فرش صادر میکند.
بهطور کلی ۴۵ فرودگاه در این کشور وجود دارند. نام هواپیمایی بینالمللی افغانستان هواپیمایی آریانا است. دو فرودگاه بینالمللی کابل (میدان هوایی بینالمللی حامد کرزی) و میدان هوایی بینالمللی قندهار و میدان هوایی بگرام از مهمترین فرودگاههای این کشور هستند. افغانستان چهار فرودگاه بینالمللی دارد: میدان هوایی بینالمللی حامد کرزی، میدان هوایی بینالمللی قندهار، میدان هوایی بینالمللی هرات، میدان هوایی مزار شریف. پروازهای داخلی بسیاری بین کابل و شهرهای بزرگ افغانستان انجام میشود.
افغانستان به دلیل عدم دسترسی به آبهای آزاد فاقد بندر و کشتیرانی است و تنها رودخانه مرزی آمودریا از این قاعده مستثنا است که آن هم به سبب عدم توجه کافی هیچ بهرهای برای این کشور ندارد. در افغانستان ترابری ریلی وجود ندارد. راهآهن خواف (ایران)-هرات در دست ساخت است. در کشور افغانستان بنا بر آمار سال ۱۳۸۳ حدود ۳۵ هزار کیلومتر جاده وجود دارد که تنها ۹ هزار کیلومتر آن آسفالت و ریگ اندازی شدهاست. ۱۲۰۰ کیلومتر تنها مسیر رودخانهای و آبی این کشور است که در محدوده آمودریا با سه کشور تاجیکستان و ازبکستان و ترکمنستان واقع است. از بنادر نزدیک به این رودخانه میتوان به شیرخانبندر و خیرآباد اشاره کرد. نزدیکترین شهر مهم به این رودخانه مزار شریف است.
رشد و توسعه نظام ارتباطی افغانستان به دلیل کوهستانی بودن این کشور بسیار کند بود. اما هماکنون با استفاده از تکنولوژی مدرن با سرعت زیادی در حال رشد است و بیش از ۸۰ درصد کشور زیر پوشش مخابراتی جیاسام قرار دارد. در افغانستان بیش از ۳۰ هزار نفر صاحب تلفن هستند و ۸۰ برابر آن در این کشور صاحب تلفن همراه هستند. در این کشور بیش از ۳٫۶ میلیون نفر کاربر اینترنت هستند. همچنان وزارت مخابرات افغانستان از دو سال پیش روی پروژه فیبر نوری کار میکند که با تکمیل این پروژه، افغانستان به خطوط جهانی فیبر نوری وصل خواهد شد.
در سال ۲۰۲۰ جمعیت افغانستان ۳۸ میلیون و ۸۱۹ هزار نفر برآورد شده که این رقم شامل حدود ۲٫۷ میلیون مهاجر افغان مقیم ایران و پاکستان هم میشود. جمعیت افغانستان در سال ۱۹۷۹ سال آغاز جنگ داخلی ۱۵٫۵ میلیون نفر یعنی نصف این تعداد بود. تنها شهر میلیونی افغانستان پایتخت آن کابل است که بر اساس برآورد سال ۲۰۱۰ بیش از ۳ میلیون و ۷۱ هزار نفر جمعیت داشتهاست. پس از کابل هم قندهار، هرات، مزارشریف، جلالآباد، لشکرگاه، تالقان، خوست، شبرغان و غزنی به ترتیب پرجمعیتترین شهرهای افغانستان هستند. ۲۳٫۵ درصد جمعیت افغانستان در سال ۲۰۱۱ شهرنشین بودهاند و رشد شهرنشینی بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ حدود ۴٫۴ درصد در سال برآورده شدهاست.
افغانستان بهطورکلی از سه قوم بزرگ پشتون، تاجیک، هزاره و ازبک و دیگر اقلیتهای قومی تشکیل شدهاست. افغانستان کشوری کثیر المله است که قومیتهای مختلفی در آن بودوباش دارند(اکثریت افغان ها را اقوام ایرانی تشکیل می دهند) و به زبانهای متعددی تکلم میکنند. با توجه به اینکه هیچگاه سرشماری در مورد قومیت و زبان مردم افغانستان انجام نشده آمار دقیقی در این مورد وجود ندارد. در دورههای مختلف نظرسنجی ها تعداد پشتوها بین ۴۰ تا ۴۲ درصد، تاجیکها ۳۱ تا ۳۷ درصد، هزارهها ۹٫۲ تا ۱۱ درصد، ازبکها ۸ تا ۹٫۲٪، ترکمنها ۱٫۷ تا ۳٪، ایماقها، ۰٫۱ تا ۲٪، بلوچها ۰٫۵ تا ۱٪ و بقیه (پشهایها، نورستانی، عربتبار و …) ۱٫۴ تا ۵٪ بودهاست.
اسلام (دین رسمی) کشور افغانستان است. ۸۲٪ مسلمان سنی، ۱۷٪ مسلمان شیعه و کمتر از ۱٪ پیرو دیگر ادیان هستند. تا دهه ۱۸۹۰، ولایت نورستان به با نام کافرستان (سرزمین کافرها) شناخته میشد. نورستانیها که ویژگیهای نژادی منحصربهفردی دارند تا آن هنگام به باورهای روحباوری، چندخدایی و شمنباوری پایبندی داشتند. پس از اشغال این منطقه توسط دولت افغانستان، تمام اهالی آن به اسلام گرویدند و نام این سرزمین به نورستان تغییر پیدا کرد. افغانستان از معدود کشورهایی اسلامی است که بهطور تاریخی، موارد درگیریهای مذهبی در آن بسیار نادر است. مذاهب دیگری چون هندوئیسم و سیک نیز در افغانستان، پیروانی دارند. پیش از جنگهای ۳۰ سال گذشته، اقلیتی یهودی نیز در افغانستان و به ویژه شهر هرات وجود داشتند که امروزه تمامی آنان به اسرائیل رفتهاند. بهطوریکه اکنون تنها یک نفر از آنها به نام زابلون سیمینتوف در کابل باقی ماندهاست. همچنین بین ۱٬۰۰۰ تا ۲٬۰۰۰ نفر از پیروان مسیحیت در این کشور زندگی میکنند.
در برآورد جدیدی که در سال ۲۰۱۷ سازمان سیا به صورت پیمایشی انجام دادهاست و از شهروندان دو زبان اول را مورد پرسش قرار دادهاست، زبان فارسی به عنوان زبان مادری و زبان رابط مورد استفاده ۷۷ درصد مردم معرفی شدهاست. همچنین زبان پشتو ۴۸ درصد، زبان ازبکی ۱۱ درصد، زبان انگلیسی ۶ درصد، زبان ترکمنی ۳ درصد، زبان اردو ۳ درصد، زبان پشه ای ۱ درصد، زبان نورستانی ۱ درصد، زبان عربی ۱ درصد و زبان بلوچی ۱ درصد اعلام شدهاست. طبیعی است که مجموع درصدهای ذکر شده از ۱۰۰ بیش تر میباشد زیرا مناطق زیادی در افغانستان دو زبانه هستند.[۲]
بر اساس قانون اساسی افغانستان، زبانهای فارسی دری و پشتو زبانهای رسمی دولت افغانستان میباشند. در ولایتهایی که اکثریت مردم آن گویشور یکی از زبانهای ازبکی، ترکمنی، پشهای، نورستانی، بلوچی یا پامیری باشند، آن زبان به عنوان زبان رسمی سوم تلقی میشود. زبان مادری حدود نیمی از افغانها لهجههای مختلف فارسی و حدود چهل درصد زبان پشتو است و دوزبانگی هم بسیار رایج است. زبان مردم لزوماً با قومیت آنها همسان نیست. برخی از پشتوها، به ویژه در شهرها به زبان دری صحبت میکنند و برخی از غیر پشتوها هم زبان پشتو را انتخاب کردهاند و دوزبانگی نیز بسیار شایع است. فارسی دری و پشتو هر دو به خانواده زبانهای هندواروپایی تعلق دارند.

زبانهای هندواروپایی دیگری هم توسط گروههای کوچکتر صحبت میشوند. زبانهای نورستانی و زبانهای پشهای که از شاخه زبانهای داردی هستند و زبان بلوچی از شاخه زبانهای ایرانی غربی، از این جمله هستند. تعدادی از زبانهای شاخههای هندوآریایی و پامیری هم در جوامع منفرد واقع در درههای دورافتاده شمال شرق افغانستان صحبت میشوند. زبانهای ترکی شامل زبان ازبکی، و زبان ترکمنی -که شباهت زیادی هم به یکدیگر دارند- در مناطق شمالی افغانستان صحبت میشوند و زبان قرقیزی هم توسط گروه کوچکی در کنج شمال شرقی کشور تکلم میشود. گروه بسیار کوچی از گویشوران خانواده زبانهای دراویدی هم در افغانستان صحبت میکنند. براهوییها که در جنوبیترین قسمت کشور بودوباش دارند، گویشوران زبان براهویی هستند. امروزه ورود واژههای انگلیسی به زبان روزمره و حتی رسمی در افغانستان رو به افزایش پیدا کرده و بسیاری از شهرنشینان افغانستان در گفتگوهای روزانه واژههای مختلف انگلیسی به کار میبرند. بسیاری از فروشگاهها نیز نامهای انگلیسی را برخود نهاده و علاوه بر آن شماری از صاحبان فروشگاهها نیز تمایل دارند تا فاکتورهای اجناس فروخته شده را به زبان انگلیسی بنویسند.
در افغانستان، مردم تاجیک نوعی رقص گروهی بنام قرصک و مردم پشتون دارای نوعی رقص گروهی به نام اَتَن هستند. در موسیقی نیز افغانستان پیشینه خوبی دارد. در گذشتهها مردم افغانستان در نشستهایی که در موعد معینی برگزار میشدهاست، گردهم میآمدند و به بحث و بررسی دربارهٔ کتب و اشعار میپرداختند و در پایان این جلسات به آوازخوانی و موسیقی میپرداختند و از اشعار بسیار شیرین و پرمعنا استفاده مینمودند.
سینما در افغانستان به دلیل سه دهه جنگ پیشرفت چندانی نداشتهاست. در دوره طالبان سینما نیز ممنوع شد. در این دوره طالبان حتی اقدام به تخریب آثار سینمایی نیز کرد، اما در این میان برخی از این آثار به ویژه آرشیو تلویزیون ملی افغانستان به وسیله افراد هنردوست از نابودی نجات یافتند و امروز در دسترس میباشند. پس از سرنگونی طالبان، سینما به پیشرفتهایی نایل آمد و آثار خوبی هم ارائه شد. از جمله این آثار میتوان به فیلم «اسامه» ساخته «صدیق برمک» اشاره کرد. نخستین انیمیشن در تاریخ افغانستان پس از سرنگونی طالبان با نام «تهاجم» به کارگردانی «افشین دانش» برگرفته از طرح احمد فهیم کوه دامنی برای شرکت در جشنوارههای بینالمللی در سال ۱۳۸۲ ساخته شد. این انیمیشن توانست توجه و دید بیشتر داوران جشنواره را به سوی خود جلب نماید.
نخستین برنامه رادیویی افغانستان توسط رادیو کابل در سال ۱۳۰۷ در زمان امانالله شاه پخش شد. تلویزیون اما در پایان حکومت سردار داوود در سال ۱۳۵۷ به میان آمد. در دوران طالبان تلویزیون، وسائل فیلمبرداری، ماهوارهها، سینماها، موسیقی، تئاتر و دیگر وسائل ارتباط جمعی و رسانههای صوتی و تصویری، همه و همه منع اعلام و تحریم شده بود. افغانستان هماینک دارای یک سازمان رسانهای ملی به نام «رادیو تلویزیون ملی افغانستان» میباشد. این سازمان دارای یک شبکه تلویزیونی و یک شبکه رادیویی میباشد. اگرچه رادیو تلویزیون ملی رسانهای متعلق به دولت است اما طبق قوانین جدید رسانهای نه دولتی و نه خصوصی، بلکه رسانهای مردمی است که صرفاً هزینهاش را دولت تأمین میکند.
اخیراً دوباره سعی بر این است که محصولات رادیو و تلویزیون ملی افغانستان، بر اساس اصول، روش و پالیسی حکومت کارکرد داشته باشد. افغانستان در سالهای اخیر به یکی از کشورهای پیشتاز منطقه در بخش رسانه تبدیل شدهاست، این کشور دارای ۸۴ شبکه تلویزیونی و ۲۲۲ شبکه رادیویی است. رادیو و تلویزیونهای خصوصی نیز در افغانستان وجود دارند که شامل نزدیک به ۱۰۰ شبکه رادیویی و بیش از ۳۰ شبکه تلویزیونی میشود. طی چند ماه اخیر برای اولین بار در تاریخ افغانستان، یک شبکه تلویزیونی مخصوص زنان به نام «زن تی وی» ایجاد شد. این شبکه تلویزیونی با ۴۷ کارمند زن و ۱۱ کارمند مرد کار خود را آغاز کردهاست. غلام جان میرگن، مدیرمسئول شبکه زن تی وی هدف از راه اندازی این شبکه تلویزیونی را رساندن صدای خفته و خاموش زنان افغان عنوان کرد.
پیشینه رسانهها درافغانستان به نشر نخستین روزنامه، شمسالنهار در سال ۱۲۵۲ برمیگردد. همینک چندین روزنامه در کابل و سایر ولایات افغانستان فعالیت میکنند. بیشتر روزنامههای افغانستان پس از سرنگونی طالبان روی کار آمدند.
در هنگام اشغال افغانستان توسط شوروی (دهه ۱۳۶۰) و جنگهای داخلی این کشور (دهه ۱۳۷۰)، شالوده آموزش و پرورش افغانستان از هم پاشید. در دوره قدرت طالبان دختران خانهنشین شده و اجازه تحصیل از آنها گرفته شد. در این دوره، به جای درسهای علمی مانند کیمیا و فیزیک در مدارس، بیشتر بر آموزشهای مذهبی تأکید میشد. اکنون برآورد میشود کمتر از نیمی از مدارس افغانستان دسترسی به آب آشامیدنی داشته باشند. پس از یورش آمریکا به افغانستان در سال ۱۳۸۰ و فروپاشی طالبان، با روی کار آمدن دولت انتقالی وضعیت تحصیل اندکاندک رو به بهبودی میرود، ولی با این وجود هنوز بیش از ۶۰٪ مردم افغانستان از سواد خواندن و نوشتن بیبهرهاند. اکنون ۱۳ دانشگاه و ۶ مرکز تربیت معلم، در سراسر افغانستان وجود دارد. در کنکور ورود به دانشگاه سال ۱۳۸۵ خورشیدی، ۸۰ هزار نفر شرکت کردهاند. برآورد مسئولان این است که حدود سی هزار دانشجو به علت نبود امکانات از ورود به دانشگاه محروم شوند. ده درصد بودجه سالانه افغانستان به امور آموزشی اختصاص دارد، که از این میان هفت درصد آن مربوط به وزارت معارف (آموزش و پرورش) است، یک درصد مربوط به نهادهای پژوهشی و یک درصد مربوط به آموزش عالی است.
افغانستان از کشورهایی است که بالاترین آمار خشونت علیه زنان را دارد. تا دهه ۱۹۶۰ میلادی نقش زنان در علوم اجتماعی کاملاً نادیده گرفته میشد و موضوع پژوهشها مرد محور بودند. صحبت از نقش زنان در کار و سیاست هم، بیشتر محدود به نقشهای سنتی آنان به عنوان همسران و مادران در داخل خانه و خانواده بود. هماکنون افغانستان به همراه سوریه بدترین کشورهای جهان در برای زنان است. دولت افغانستان برای حل این مشکل اقدام به تأسیس رشته «جنسیت و مطالعات زنان» در دانشگاه کابل کردهاست.
به سبب ارتباطات ریشه دار فرهنگی، ایران نقش مهمی در سیاست خارجی افغانستان دارد، علاوه بر این ایران یکی از بزرگترین طرفهای تجاری افغانستان است. پس از سرنگونی طالبان و روی کار آمدن نظام سیاسی جدید در افغانستان روابط تجاری افغانستان و ایران افزایش چشمگیری داشتهاست. البته این روابط تاکنون بیشتر صادرات ایران به افغانستان بودهاست. ایران و افغانستان در زمینه مبارزه با مواد مخدر و بازسازی شبکه حمل و نقل افغانستان همکاری دارند. افغانستان و ایران در سالهای اخیر که مشکل کمبود باران وجود دارد بر سر تقسیم آب رودخانه هیرمند در منطقه سیستان اختلاف نظر دارند. اگرچه هردو بر توافقنامه امضا شده توسط امیرعباس هویدا و محمد موسی شفیق (نخستوزیرهای وقت هر دو کشور) در مورد تقسیم حق آب هیرمند تأکید دارند.

افغانستان از دیرباز با پاکستان بر سر خط دیورند مشکل مرزی دارد. حکومت کنونی افغانستان جز با اسرائیل با همه کشورهای دنیا دارای روابط سیاسی است. دولت افغانستان اعلام داشته که در صورت تشکیل کشور کاملاً مستقل فلسطین روابط کامل خود را با اسرائیل برقرار خواهد کرد. افغانستان عضویت سازمان همکاری منطقهای آسیای جنوبی (سارک) را نیز حاصل کردهاست.
سنتهای مختلف در هنر آشپزی افغانی بخش جداییناپذیر از رسم ریشهدار مهماننوازی افغانها را تشکیل میدهند.
غذا ابزاری است برای نشاندادن خصلتهای معنوی و شیوهٔ زندگی مردم و رسم آبروداری، همسایهداری و ازخودگذشتگی، همهٔ رویدادهای خوش زندگی و همچنین تغییرات فصلها، همگی در بزمهای فامیلی جشن گرفته میشوند. ویژگیهای آشپزی هر منطقه بازتابکنندهٔ تنوع جغرافیایی و قومی افغانستان است و در مجموع با آشپزی ایران و پاکستان اشتراکات فراوانی دارد.
ترکیب گروههای غذایی گوناگون غلات، حبوبات، سبزیها و پروتئینهای گیاهی و حیوانی در همه غذاها دیده میشود، نان در شکلها و اندازههای مختلف از آردگندم، جو یا ذرت (جواری) طبخ میشود و انواع مختلفی دارد که بر اساس آداب اقوام مختلف متفاوت است و هریک به تناسب و فراخور اقلیم مردم منطقه طبخ میشود. انواع نان در افغانستان عبارتند از: نان خاصه، نان چپاتی، نان رت، نان روغنی، نان لواشه، نان اُزبکی، نان تاوگی، نان پرکی و غیره. نان معمولا بر دیوارهٔ تنور گِلی طبخ میشود.
کابلیپلو: که به آن قابلی پلو هم گفته میشود یکی از انواع پلو مشهور در افغانستان است و تقریباً اکثر کشورهای همسایه با نام آن آشنا هستند. از برنج باریک، گوشت یخنی گوسفند، زردک (هویچ)، کشمش، و خلال پسته و بادام تهیه میشود.کیچِیری قوروت: یکی از غذاهای مشهور ولایت هرات در غرب افغانستان است که اکثراً در زمستان پخته میشود. روز اول زمستان مردم صندلی (کُرسی) و یا بخاری میگذارند و کچری قروت میپزند. در پُخت کچری قروت از برنج لک، قُروت (کشک) و کوفته استفاده میشود.
انواع خورِش: خورشها معمولاً ترکیبی از گوشت، سبزیجات خشک یا تازه و حبوباتی چون نخود و لوبیا هستند و قورمه (برگرفته از واژهٔ تُرکی قاوورماق) نامیده میشوند و معمولاً با نان یا پلو سِرو میشوند. در برخی از چایخانهها، نوعی خورش گوشت بنام چاینکی متداول است که در چاینک (قوری) و بر روی ذغال طبخ میشود.
فکت های افغانستان
1- مردم افغانستان، افغان و پول این کشور افغانی نامیده میشود. غالب اوقات، مردم میان استفاده از این دو واژه دچار اشتباه میشوند.
2- «بزکشی» بازی ملی افغانستان است. قرنهاست که این بازی در افغانستان انجام میشود و ورزش بسیار دشواری است.
3- افغانستان در سال ۱۹۱۹ و بعد از سه جنگ با بریتانیا استقلال خود را به دست آورد.
4- سال نو در این کشور، در تاریخ ۲۱ مارچ جشن گرفته میشود و نوروز نام دارد.
5- اسکندر کبیر سال ۳۳۰ پیش از میلاد، هرات را تسخیر کرد و ارگ تاریخی این شهر را ساخت. او همسری زیبا از شهر بلخ داشت.
6- میدان هوایی قندهار، زمانی شلوغترین میدان هوایی در جهان بود به طوری که هفتهای ۱۷۰۰ تا ۵۰۰۰ پرواز داشت.
7- دو مورد از بزرگترین بوداهای جهان در افغانستان ساخته شده بودند. این دو مجسمه در سال ۲۰۰۱ توسط طالبان تخریب شدند!
8- حدود ۶۵۰ پیش از میلاد، اولین نقاشیهای رنگ و روغن جهان در غارهای بامیان کشیده شدند.
9- میهماننوازی یکی از سنتهای مهم کشور افغانستان است.
10- در چند سال گذشته، حدود ۲.۶ میلیون نفر از افغانها وطنشان را ترک کردند و به کشورهای دیگر پناه بردند.
11- قلهی نوشاخ بلندترین نقطه در افغانستان است.
12- فرش افغانستان در جهان شهرت دارد.
...................................................
آشنایی با کشورها (132) : برزیل
آشنایی با کشورها (131) : اسلوونی
آرشیو مطالب