اگزیستانسیالیسم کلمه ای است که توسط فلاسفه اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ معرفی شد، آن ها باور داشتند که تفکر فلسفی، اعمال، احساسات و هستی با انسان آغاز شد. براساس این دیدگاه انسان سعی دارد تا براساس تجارب، باورها و نگرش، تصمیم گیری کرده و از این سو به هستی و چگونگی خود پی ببرد. به طور کلی، اگزیستانسیالیسم به یافتن ماهیت خود و معنای زندگی از طریق قدرت اختیار، انتخاب و مسئولیت شخصی، می پردازد.
در این فهرست فیلم های اگزیستانسیالیسم را به شما معرفی می کنیم که تلاش کرده اند به زندگی معنا ببخشند.
۱۹. مرد پرنده – Birdman – ۲۰۱۴
یک فیلم موفق از الخاندرو گونسالس اینیاریتو که با هنر تولید یک فیلم خوش ساخت به خوبی آشناست و بعد جدیدی به آن می بخشد. این فیلم ما را شگفت زده می کند، به چالش می کشد و دچار تنش می کند، و گاهی اوقات همه این ها را با هم انجام می دهد. با دیدن این فیلم تجربیات و احساساتی به سراغ تان می آید که هرگز در سینماها تجربه نکرده اید. این فیلم به فرهنگ شهرت و سلبریتی بودن در این روزها و عصر توییتر و فیسبوک، نگاه کنایه آمیزی داشته و افرادی را به تمسخر می گیرد که زندانی تصویری که از خود می سازند، هستند. در نهایت این فیلم درباره بازیگری است که در یک واقعه اگزیستانسیالیسم غرق می شود. از بازیگران این فیلم میتوان به مایکل کیتون، اما استون، ادوارد نورتون و نائومی واتس اشاره نمود.
۱۸. بخشگویی، نیویورک – Synecdoche, New York – ۲۰۰۷
تماشای این فیلم کمی دشوار است. زیرا این فیلم از آن دست فیلم هایی نیست که بخواهید آن را درک کنید بلکه باید با گوشت و خون خود آن را مشاهده کرده و حس کنید. این فیلم عجیب و شوکه کننده شاید برای همه جذاب نباشد، زیرا هرانچه را که یک هنرمند می خواهد باشد، به فال نیک گرفته و در حین حال یک تراژدی است که نکات تاریک بلندپروازی یک هنرمند را نشان می دهد. زمانی که واقعیت و توهم به هم برخورده و ذهن هنرمند با زوایای تاریک غم و تردید رودررو می شود. نقش اول مرد این فیلم را فیلیپ سیمور هافمن اسفا نموده است.
۱۷. پرسونا – Persona – ۱۹۶۶
پیچیدگی ها و زوایای گسترده این فیلم مانع از این می شود که آن را در یک فهرست ژانربندی شده محدود نمود. “پرسونا” فیلمی است که منتقدین سراسر جهان می توانند آن را به شکل های مختلف بررسی، نقد و تفسیر کنند. فیلم داستان یک پرستار و بیمار لال اوست که در میان شان ارتباطی شکل می گیرد. فیلم هویت انسان را کندوکاو کرده، مرز حقیقت و رویا را از بین برده و عمیق ترین و تاریک ترین جنبه های روان انسان و تخیلات عجیب آن را به تصویر می کشد. پرسونا یک تجربه شخصی و خصوصی و یک اثر سینمایی شاعرانه است.
۱۶. راننده تاکسی – Taxi Driver – ۱۹۷۶
راننده تاکسی یک سرباز کهنه کار جنگ ویتنام است که غرق تنهایی و بیچارگی شده است. در این فیلم به کارگردانی مارتین اسکورسیزی، رابرت دنیرو به خوبی توانسته در نقش راننده تاکسی ظاهر شود، مردی که به دلیل سیاهی های زندگی به دیوانگی کشیده شده است. شاید تراویس بیکل زمانی یک جوان جذاب و دوست داشتنی بود و جنگ او را در خانه خودش هم بیگانه تبدیل کرده است. ناتوانی و انزوای او در برقراری ارتباط با دیگران و تقلای بی پایان اش برای حضور در دنیای سراسر قتل و خشونت، نشان دهنده آخرین سیاهی های روح و روان انسان است. جودی فاستر نیز در این فیلم حضور دارد.
۱۵. بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار – Spring, Summer, Fall, Winter… and Spring – ۲۰۰۳
این فیلم را که بهترین اثر سینمایی نویسنده کره جنوبی، کیم کی دوک می دانند، فیلمی است که داستان یک راهب بودایی را که مراحل مختلف زندگی را طی می کند، به نمایش می گذارد. این فیلم می تواند نماد تداوم و چرخه طبیعی حیات انسان باشد. در عین حال به موضوعاتی نظیر عشق، قربانی شدن، صمیمیت، انزوا و صداقت، می پردازد. این فیلم که دیالوگ های کمی در حال دیده می شود، کاملا اندیشمندانه بوده و بیننده را به یک سفر دلپذیر دعوت می کند.
۱۴. قاره هفتم – The Seventh Continent – ۱۹۸۹
اگرچه اغلب افراد این فیلم از میشائل هانکه را یک فیلم ترسناک می دانند، اما اینگونه نیست. از آنجاییکه تماشای این فیلم حس ناامیدی، غم و ترس را به جا می گذارد، پس شاید دلیل این برداشت این مسائل باشد. در این کلاسیک محصول سال ۱۹۸۹ با خانواده ای مواجه هستیم که از جهان و زندگی متنفرند و به همین دلیل رفته رفته از زندگی و جامعه فاصله گرفته و بیشتر و بیشتر منزوی می شوند. این فیلم هانکه یکی از دشوارترین و پیچیده ترین فیلم هایی است که تا به حال روی پرده آمده و ذهن بیننده را درگیر می کند. اگر هم تماشاگران آن را یک فیلم ترسناک بدانند مطمئن باشید این فیلم ترسناک شبیه هیچ فیلم دیگری نیست. “قاره هفتم” یک فیلم پیچیده و رئال است که یک روایت شخصی و ترسناک از یک داستان واقعی را بیان کرده و شما را به سکوت وامی دارد. زیرا حداقل تا چند دقیقه پس از تماشای این فیلم قادر به حرف زدن نخواهید بود.
۱۳. روح کندوی عسل – Spirit of the Beehive – ۱۹۷۳
ویکتور اریک اسپانیایی پیش از بازنشستگی تنها سه فیلم تولید کرد. این سه فیلم که تا به امروز موفق باقی مانده اند، عبارت اند از: جنوب (El Sur)، درخت خورشید (Tree of the Sun) و مخصوصا روح کندوی عسل که باعث می شود آرزو کنیم کاش هنوز به فیلمسازی خود ادامه می داد. داستان دو کودک که اغلب در روح معصوم خویش کندوکاو می کند و دیگری که ذهنش درگیر فیلم “فرانکنشتاین” (Frankenstein)، که در سینمای محلی شان به نمایش درآمده، است. اریک با روش های کارگردانی خنثی در نمایش سرزمین های اسپانیا بی طرفانه عمل کرده و آن ها را به تکنیک مشاهده صامت در اختیار مخاطب قرار می دهد. نتیجه کار یک اثر پیچیده و جذاب است که باعث می شود به کنه زندگی فکر کنید: سوالات بی پاسخ، رمزوراز آن و چالش برانگیز بودن فیلم، باعث می شود که آن را از یاد نبرید. این اثر چه شما را تحت تاثیر قرار دهد چه ناراحت کند، در هر صورت یک تجربه منحصربه فرد است.
۱۲. تانگوی شیطان – Sátántangó – ۱۹۹۴
این شاهکار بلا تار یک فیلم فوق العاده است که نمایش دنیای حقیقی و ریتم آرام فیلم از نقاط قوت آن محسوب می شوند. این فیلم بیش از آنکه چیزی را تحلیل کند، آن را نشان می دهد و به جای ارائه پیام های کلیشه به کندوکاو می پردازد. رئالیسم جادویی این فیلم آنقدر خوب کار شده که به سختی حقیقی جلوه می کند و آنقدر وحشیانه است که شاید غیرقابل فهم باشد. شاید با دیدن این فیلم خود را با دیوانه درون کلیسا یکی دانسته و سعی کنید در تاریکی پنهان شوید. این فیلم پیام های سیاسی و اجتماعی بسیار خوبی دارد.
۱۱. زندگی شیرین – La Dolce Vita – ۱۹۶۰
یک فیلم زیبا و شاعرانه از فلینی که برنده نخل طلا شد و شیوه ای از زندگی را نشان می دهد که پیچیده و گاهی باورناپذیر است. ریتم کند فیلم نشان دهنده ناامیدی شخصیت اصلی است و سمفونی فیلم هم به ما یادآوری می کند که زندگی تا چه اندازه زودگذر می باشد. مارچلو ماسترویانی به خوبی توانسته در این شخصیت نقش آفرینی کند و یکی از بهترین بازی هایش را ارائه دهد. اگر شما هم جز آن دسته از مخاطبینی هستید که این فیلم را فاقد نگاه فلسفی یا روایت واضح می دانید، نباید اجازه دهید که جزئیات مانع درک شما از این فیلم شوند. در این فیلم با موسیقی نینو روتا به دنیای رم رفته و با نگاه فلینی تتنها چیزهایی را می بینید که او از شما می خواهد، درنتیجه فیلم به همان اثری تبدیل می شود که فلینی آرزو کرده بود.
۱۰. هشت ونیم – ۸ ½ – ۱۹۶۳
کارگردانی فدریکو فلینی و بازی مارچلو ماسترویانی می تواند از یک فیلم یک شاهکار بسازد. با دیدن این فیلم در یک لحظه از اثر غرق شده و ناگهان متوجه می شوید صحنه بعدی حتی از آن هم عمیق تر و زیباتر است. شاید عقاید او درباره هنرمندان و پیچیدگی هایشان و یا خودشیفتگی شان قدیمی یا نامربوط به نظر برسد، اما دقت در ساخت و ارائه این مفاهیم هرگز قدیمی نمی شود. این فیلم آنقدر جذاب و پیچیده است که لحظه ای هم نمی توانید از آن چشم بردارید و با این کار کل فیلم را از دست می دهید. فلینی هم همانند شخصیت اصلی این فیلم یعنی مایا است: فردی است که می تواند تله پاتی کند. زمانی که گایدو، قهرمان داستان، می خواهد در این باره از او سوال کند، این کار را فریب کاری و حقیقت می نامد. شاید این بهترین تعریف از فیلم باشد.
۹. مهر هفتم – The Seventh Seal – ۱۹۵۷
با اولین تصویر از برگمان در این فیلم که نشان دهنده ترس، ایمان و خرسندی است، مسحور این اثر خواهید شد. بر روی دریا و کرانه آن یک شوالیه شجاع را می بینید که با تجسم مرگ رو به رو شد و این داستان اصلی فیلم است که شما میخکوب کرده و برای لحظاتی هم می ترساند. بازی خیره کننده ماکس فون سیدو در کنار بازیگران دیگر، توانست بر بازی زیبای برگمان اثر گذاشته و در نتیجه بیننده در طی نود دقیقه شاهد داستانی باشد که بیشتر شبیه یک حکایت قدیمی است که نسل به نسل منتقل شده. فیلم برداری سیاه و سفید گانر فیشر ترس را به زیر پوست مان می کشاند. شیوه روایت آن هم مواج است و به این ترتیب تاثیر فیلم را دوچندان می کند. شگفتی این فیلم در این است که داستان آن در عین سادگی به شیوه پیچیده و برجسته ای به تصویر کشیده شده و حتی پس از بارها تماشای آن هم سوالاتی در ذهن تان باقی می ماند.
۸. استاکر – Stalker – ۱۹۷۹
اگر تاثیر این فیلم بر سریال های امروزی نظیر Westworld را نادیده بگیریم، تاثیر آن بر روایت بصری غیرقابل انکار است. عقاید فلسفی، روحی و علمی و جلوه های سینمایی این فیلم بر بسیاری از فیلم های علمی تخیلی آینده تاثیر گذاشت. ریتم کند و سادگی این فیلم بود که مورد توجه سینماگران بعدی قرار گرفت، نه ریتم انتزاعی و تصویر تک رنگ آن که لوکیشن های استونی را رنگی نشان می دهد و بعدها در آثار افرادی چون ترنس مالیک و لاو دیاز مشاهده شد. تارکوفسکی درک اغلب معانی فلسفی، جلوه های متافیزیک و حتی جنبه های ادبی و بصری فیلم را به بیننده واگذرا نمود، زیرا این معانی نه تنها برای ما بلکه برای او و عوامل هم جذاب و پیچیده بود.
۷. اینک آخرالزمان – Apocalypse Now – ۱۹۷۹
شاید وجود یک فیلم جنگی در این فهرست عجیب به نظر برسد اما همانگونه که گفتیم برخی از فیلم ها به یک ژانر محدود نمی شوند. اگرچه این فیلم بهترین فیلم جنگی ساخته شده است اما اگزیستانسیالیسم را نیز به تصویر می کشد. سفر کاپیتان ویلارد به یک روستای دورافتاده در کامبوج برای ترور یک افسر ارتش نماد سفر انسان به قهقرای وجودیت است. “اینک آخرالزمان” نشان دهنده سفر ویلارد برای دریافت پاسخ هایش است. بیننده به همراه او راهی این سفر شده و اخلاقیات یک جامعه متمدن که به دورویی و خودبزرگ بینی دچار شده را زیر سوال می برد. ارتباط عجیب او با کلنل کرتز نشان دهنده فجایع جنگ است که می تواند یک انسان را به یک هیولای نامتمدن بدل کند.
۶. چهارصد ضربه – The ۴۰۰ Blows – ۱۹۵۹
این اثر فرانسوا تروفو به شکل هنرمندانه ای درد را به تصویر می کشد. یک اثر حقیقتا شخصی و تاثیرگذار که تروفو آن را به پدر معنوی و منتقد و نظریه پرداز معروف، آندره بازن، تقدیم کرد. این فیلم یک اثر زندگی نامه ای است که کودکی غم انگیز تروفو را نشان می دهد. از سوی دیگر فیلم نشان دهنده کودکی و بزرگسالی است که می تواند با بی توجهی جامعه و والدین نابود شود. با نگاهی عمیق تر می توان متوجه شد که این فیلم درباره امید است، امیدی که جانکاه و در عین حال درمان کننده می باشد. آنتوئین دوینل، قهرمان داستان، می تواند نشان دهنده جامعه باشد، جامعه ای که شکست های خود را در پس قوانین، تنبیه و قضاوت ها پنهان می کند. فیلم همانند یک رود است و بیننده را به سفری درباره امید، نامیدی، درد و خشم، دعوت می کند. اگر می خواهید شاهد یک شاهکار باشید این فیلم را تماشا کنید.
۵. داستان توکیو – Tokyo Story – ۱۹۵۳
داستان توکیو همان داستانی است که هر فیلمساز دوست دارد آن را بیان کند اما نمی تواند. این فیلم یک داستان حماسی است که به شکل ساده اما موثر و فراموش نشدنی بیان شده است. اوزو یاسوجیرو با این فیلم به چیزی دست یافت که رویای هر فیلمساز است: که تا ابد در ذهن و قلب مخاطب بماند. فیلم داستان یک زوج سنتی ژاپنی است که برای دیدن از فرزندان خود به توکیو می روند و در آنجا متوجه می شوند فرزندان شان آنقدر درگیر زندگی خود هستند که هم از لحاظ فرهنگی و هم احساسی از آن ها فاصله گرفته اند. یکی از جذابیت های فیلم این است که هرکس، در هر زمان و مکان می تواند با این فیلم ارتباط برقرار کند. همچنین با تماشای داستان اوزو متوجه می شوید که روح انسان با گذشت زمان تغییر می کند.
۴. ۲۰۰۱: ادیسه فضایی – A Space Odyssey – ۱۹۶۸
نبوغ این فیلم در این است که بیننده به یک سفر خداشناسی یا ضدخدایی محدود نمی شود، بلکه هرکس و با هر برداشتی می تواند این فیلم را به سلیقه خود تفسیر کند. بنابراین یک یکتاپرست می تواند آن را از دیدگاه خود نقد کرده و یک ضدخدا هم می تواند این فیلم را از دیدگاه پوچ گرایانه برداشت کند. درهر صورت کوبریک می خواهد نشان دهد که انسان و پیشرفت های تکنولوژی او تا چه اندازه حقیر و کوچک اند. شاید برای پاسخ به سوالات هستی شناسانه در ذهن مان باید چندین سال نوری سفر کنیم.
۳. درخت زندگی – The Tree of Life – ۲۰۱۱
ترنس مالیک در “درخت زندگی” هرگز درباره وجود خدا سوال نمی کند. او اصلا به این موضوع کاری ندارد بلکه برای او جادوی واقعی همان زندگی است. در دوره ای از تاریخ که خدا به دست آویزی برای اثبات حیات و حتی برای کشتن انسان ها تبدیل شده، با دیدن این فیلم یاد می گیریم که با دید منطقی به خدا بنگریم. در نهایت این فیلم یک اثر شاعرانه است که دیدگاه و هدف بزرگی دارد. این فیلم تنها نمی خواهد دیده شده، بلکه حس و درک شود. به طور کلی این فیلم سفری برای یافتن خود است. نوعی کندوکاو در زندگی انسان و جایگاه ما در بین موجودات دیگر. در نهایت این فیلم نگاه شما را به زندگی تغییر می دهد. وجود نام هایی همچون برد پیت، جسیکا چستین و شان پن در لیست بازیگران این فیلم برای اثبات زیبایی آن کافیست!
۲. ژان دیلمان، شماره ۲۳ کهدو کومرس، ۱۰۸۰ بروکسل – Jeanne Dielman, ۲۳, Quai Du Commerce, ۱۰۸۰ Bruxelles – ۱۹۷۵
یک فیلم آنگارد فرانسوی با بازی دلفینگ سیرین که یک شاهکار سینمایی است. این فیلم در حقیقت یک آزمون زندگی است و همانند معدود فیلم هایی که وجود دارند، شما را تحت تاثیر قرار می دهند. در این فیلم شاهد سه روز از زندگی یک زن خانه دار تنها هستیم که برنامه های روزانه اش پر از کارهای تکراری است. او یک مادر و زن بیوه است که برای گذران زندگی مجبور به تن فروشی است. مشکل از جایی آغاز می شود که از روز دوم برنامه روزانه اش عوض شده و بهم می ریزید. کارگردانی آکرمن، فضای خاص و تن آرام و کند این شاهکار شما را به یک دنیای آرام و تفکربرانگیز وارد می کند که نشان دهنده تداوم پرتکرار و دردآور هستی است.
۱. ناگهان بالتازار – Au Hasard Balthazar – ۱۹۶۶
شاهکار رابرت برسون یک اثر فوق العاده است که به شخصیت اصلی یا موضوعات محدود نمی شود بلکه یک دنیای جادویی است که می تواند شما را در خود غرق کند. اگر تنها به موضوعات سطحی توجه کنید شاید از فیلم خوشتان نیاید اما اگر به بالتازار اجازه دهید شما را با خود همراه کند، به یک دنیای عجیب وارد می شود که بازگشت از آن ممکن نیست. جلوه های بصری جالب این فیلم در کنار داستان انعطاف پذیر یک مجموعه هماهنگ به وجود می آورد. صداقت موجود در فیلم آنقدر به درستی کار شده که جنبه های کنترل شده آن را می پوشاند، سادگی فضا و شخصیت ها در باطن بسیار پیچیده و ورای تصور بیننده می باشند. زیبایی و جذابیت هر لحظه این فیلم به معنا یا تعبیر سیاسی یا اجتماعی آن وابسته نیست، بلکه در برداشت و حس مخاطب نسبت به آن صحنه بستگی دارد. بنابراین می توان از لحظه به لحظه فیلم لذت برد.