کانادا (به انگلیسی و فرانسوی: Canada) کشوری در شمال قاره آمریکای شمالی است که از ده استان و سه قلمرو تشکیل شدهاست. این کشور از شرق تا اقیانوس اطلس، از غرب تا اقیانوس آرام و از شمال تا اقیانوس منجمد شمالی گستردهاست و از جنوب با ایالات متحده آمریکا همسایه است. کانادا با مساحت ۹٬۹۸۴٬۰۰۰ کیلومتر مربع، دومین کشور پهناور جهان از نظر مجموع مساحت و چهارمین کشور پهناور جهان از نظر مساحت خشکی است. مرز مشترک کانادا با ایالات متحده، طولانیترین مرز زمینی در جهان است. پایتخت کانادا اتاوا و تورنتو بزرگترین شهر آن کشور است. بخش زیادی از خاک کانادا به دلیل سرمای هوا و نزدیکی به قطب شمال، خالی از سکنه است. حکومت کانادا یک دموکراسی پارلمانی فدرال و یک پادشاهی مشروطه است که در حال حاضر ملکه الیزابت دوم رئیس کشور است. ساختار حکومت کانادا از پادشاه یا ملکهٔ بریتانیای کبیر، دولت فدرال، دو مجلس سنا و عوام، دولتهای ایالتی و فرماندار کل که به عنوان نمایندهٔ ملکه الیزابت ایفای نقش میکند، تشکیل شدهاست. رأی دهندگان کانادا و شهروندان نیز در قاعدهٔ این هرم قرار میگیرند. این کشور توسط دولتهای مستقل از هم اداره میشود، که در مجموع زیر پوشش دولت فدرال قرار گرفتهاند.
الیزابت دوم ملکهٔ بریتانیا، ملکهٔ کشور کانادا نیز هست و قانون به امضاء و به نام او رسمیت و ضمانت اجرایی پیدا میکند. هرچند کانادا پس از روسیه بزرگترین کشور جهان است، اما جمعیت آن تنها، حدود یکپنجم جمعیت روسیه است. نزدیک به ۹۰ درصد از جمعیت این کشور در امتداد مرز جنوبی آن، تا فاصله ۲۰۰ کیلومتری آمریکا زندگی میکنند. پرجمعیتترین شهرهای کانادا به ترتیب تورنتو(۲٬۶۰۰٬۰۰۰ نفر)، مونترآل(۱٬۶۰۰٬۰۰۰ نفر)، کالیاری (۱٬۰۲۰٬۰۰۰ نفر)، اتاوا (۸۱۲٬۰۰۰ نفر)، ادمونتون (۷۱۲٬۰۰۰ نفر)، وینیپگ (۶۳۲٬۰۰۰ نفر)، ونکوور(۶۰۰٬۰۰۰ نفر) هستند.
نزدیکی جغرافیایی این کشور به آمریکا سبب شده تا روابط اقتصادی کانادا و آمریکا بسیار گسترده باشد، به گونهای که آمریکا و کانادا بزرگترین رابطه اقتصادی را در جهان دارند و حجم معاملات این دو کشور با هم از معاملات هر دو کشور دیگری در جهان بیشتر است. با این حال این رابطه اقتصادی قوی، زیانهایی هم برای کانادا در پی داشتهاست. آلودگی ناشی از فعالیت کارخانههای آمریکایی در نزدیکی مرز دو کشور یکی از این زیانهاست. کانادا منابع طبیعی فراوانی دارد. آب و هوای آن سرد و در بیشتر نقاط قطبی است. البته آب و هوا در بخش جنوب غربی، جایی که شهر ونکوور در آن قرار دارد، معتدل است. آبشار نیاگارا، پهناورترین آبشار جهان هم در مرز این کشور با ایالات متحده قرار دارد.
این کشور تا سال ۱۷۱۳ مستعمره فرانسه بود. در این سال انگلیس کنترل آن را در دست گرفت. در یکم ژوئیه ۱۸۶۷ کانادا استقلال یافت. این کشور عضو کشورهای همسود (مشترکالمنافع) است. کنفدراسیون کانادا، زیر تشریفات سلطنت مشروطه مرتبط با پادشاهی متحده اداره میشود. پایتخت سیاسی کانادا شهر اتاوا است، محلی که در آن مجلس فدرال کشور و خانهٔ فرماندار کل قرار دارد. او یک کانادایی است که به صورت تشریفاتی رئیس مملکت است و به عنوان نمایندهٔ ملکه الیزابت دوم در کانادا خدمت میکند. هرچند فرماندار کل تمام امور را در دست ندارد اما در امور اجرایی بهطور غیر مستقیم و در امور قضایی بهطور مستقیم نقش دارد و مؤثر است. فرماندار کل، توسط پادشاه و به توصیهٔ نخستوزیر منصوب میشود. بر پایه آمار ۲۰۱۱ تعداد ۱۶۳٬۲۹۰ نفر با تبار ایرانی در کانادا زندگی میکنند.
نام کانادا از واژهٔ سرخپوستی Kanata به معنی «دهکده» یا «سرپناه» میآید. در سال ۱۵۳۵، ساکنان این منطقه که اکنون با نام شهر کبک شناخته میشود، از این واژه استفاده کردند تا نشانی این محل را به ژاک کارتیه که مقصدش به سمت دهکدهٔ استاداکونا بود بدهند. کارتیه واژهٔ کانادا را هم برای آن دهکده و هم کل منطقهای که در آن زمان به آن دونا کونا میگفتند، استفاده میکرد. در سال ۱۵۴۷ در نقشهها نیز با همین عنوان کانادا ثبت شد.
آثار بهدستآمده از زندگی نخستین بومیان کانادایی که در بخشی از این کشور به مدت طولانی ساکن بودند و نیز بررسیهای باستانشناسی در شمالیترین بخش کشور، یوکان نشان میدهد که زندگی در آن به ۲۶۵۰۰ سال پیش و در جنوبیترین بخش به ۹۵۰۰ سال پیش برمیگردد. در سال ۱۴۹۷، جان کابوت پس از رسیدن به سواحل نیوفوندلند، یک مستعمرهٔ بریتانیایی ایجاد کرد. حدود ۴۰ سال بعد، ژاک کارتیه به دهانه رود سن لوران (در نزدیکی شهر مونترال) قدم گذاشته و مستعمرهای فرانسوی بنا نهاد. از آن پس، مهاجران بریتانیایی بیشتر در سواحل دریا و خلیج هادسن مستقر شدند، در حالی که فرانسویان بیشتر به سوی مناطق داخلی کانادا روان شدند. در سال ۱۷۸۳، بریتانیا کنترل بخش فرانسوینشین کانادا (استان کبک کنونی) را نیز در اختیار گرفت.
با افزودن لایحهٔ الحاقی قانون اساسی که در روز اول ژوئیه سال ۱۸۶۷ به تصویب رسید، استقلالش را از بریتانیای کبیر اعلام کرد. این روز به نام روز کانادا ثبت شد. نوع حکومت کانادا، پادشاهی قراردادی (مشروطه) فدرال، همراه با نظام پارلمانی است. این کشور از ده استان و سه قلمرو جداگانه تشکیل شده که مردم آن چند فرهنگی هستند. در سطح فدرال، زبانهای رسمی کانادا، انگلیسی و فرانسوی در سطح یکسان است.
کانادا پیرو نظام حقوقی کامن لا (برگرفته از حقوق انگلستان) است، بهجز استان کبک که نظام حقوقی آن بر مبنای ترکیبی از سیستم حقوق نوشته (سیویل لا) و کامن لا بنا شدهاست. مانند دیگر کشورهای پیرو این سیستم، دادگاه عالی نقش مهمی در معرفی قوانین این کشور بازی میکند و قدرت لغو قوانین مغایر با قانون اساسی را داراست. دادگاه عالی این کشور، بالاترین مرجع قضایی کشور است و توسط قاضی ارشد، ریاست میشود. نه عضو آن توسط فرماندار کل به پیشنهاد نخستوزیر انتخاب میشود.
تمامی قضات در سطح عالی و استینافی (استانی) توسط فرماندار، به پیشنهاد نخستوزیر و وزیر دادگستری، بعد از مشورت با سازمانهای قانونی غیردولتی منصوب میشوند. اعضای کابینهٔ فدرال، دادگاههای عالی در سطح استانی و کشوری، انتخاب میکنند. پستهای قضایی در سطح استانی و کشوری، توسط دیگر دولتمردان، انتخاب میشوند. قوانین مربوط به جرم و جنایت منحصراً در اختیار مسئولین فدرال است و در سرتاسر کانادا یکی است. سازمانهای اجرای قوانین، مانند دادگاههای جنایی، در هر استان به عهده یک فرد است، اما در مناطق روستایی، نظارت برعهدهٔ پلیس سواره نظام سلطنتی کانادا (RCMP) است.
کانادا به ۱۰ استان و ۳ ناحیه یا قلمرو تقسیم شدهاست. استانها در مجموع استقلال زیادی از دولت مرکزی دارند، اما، درجهٔ این آزادی عمل در نزد قلمروها کمتر است. مهمترین استان از لحاظ اقتصادی و سیاسی استان انتاریو است که شهرهای تورنتو و اتاوا در آن قرار دارند. کِبـِک، آلبرتا، بریتیش کلمبیا، منیتوبا، نیوبرانزویک، نیوفاندلند و لابرادور، نووااسکوشیا، انتاریو، جزیرهٔ پرینس ادوارد آیلند و سسکچوان استانهای این کشور هستند. ۳ قلمروی آن نوناووت، قلمروهای شمال غرب و یوکان است. نوع حکومت در استانها، فدرالیسم با درجهٔ خودمختاری بیشتر، از دولت فدرال است که این خودمختاری در نوع حکومت قلمروها کمتر به چشم میخورد. هرکدام از این دو بخش، یعنی استانها و قلمروها، دارای فهرستی از سمبلهای منحصر به خود هستند.
استانها، مسئول اکثر برنامههای اجتماعی، مانند مراقبتهای بهداشتی، آموزش و پرورش و رفاه عمومی (کمکهای مالی) هستند و با هم بیشتر درآمد را از دست فدرال دریافت میکنند، که این اصل تقریباً در میان ساختار حکومتی کشورهای متحد در جهان، وجود دارد. دولت فدرال، با اعمال قدرت خود میتواند سیاستهای ملی را در مناطق استانی نیز، به اجرا بگذارد، مانند لایحهٔ الحاقی بهداشت کانادا؛ که البته مسئولین استانی میتوانند آنها را نادیده بگیرند، اما این مسئله در عمل به ندرت اتفاق میافتد. برابرسازی پرداختیها (حقوق)، توسط دولت فدرال صورت گرفت تا به مردم اطمینان ببخشد که استانداردهای برابری در مورد ارائهٔ خدمات و اخذ مالیات، در میان استانهای فقیر و غنی، ارائه میشود. تمام استانهای این کشور اعضای قوهٔ مقننه که از سرتاسر ایالات و استانها انتخاب میشوند و ریاست آن به عهدهٔ نخستوزیر است را انتخاب میکنند، به همان روشی که خود نخستوزیر انتخاب میشود. هر استان همچنین دارای یک بخش است که نمایندهٔ ملکه الیزابت است، همانند استاندار کانادا، که به پیشنهاد نخستوزیر کانادا به این سمت منصوب میشود که در سالهای اخیر، در اینباره با دولتهای استانی نیز، مشورت میشود. استانها عهدهدار چرخاندن برنامههای اجتماعی کشور هستند و همراه دولت فدرال به جمعآوری مالیات میپردازند. همزمان، دولت فدرال میتواند برنامههای ملی خود را به سرتاسر کشور معرفی کند، ولی اختیار شرکت در این برنامهها با خود استانهاست. دولت فدرال عهدهدار میزان کردن ثروت میان استانهاست، و برای این منظور همهساله مقداری از درآمدهای استانهای دارا را میان استانهای ندار پخش میکند. تمامی استانها و قلمروها مجلس قانونگذاری مخصوص خود را دارند.
کانادا، دومین کشور بزرگ جهان با ۹٫۹۸۵ میلیون کیلومتر مربع وسعت است و از مجموعه ۱۰ استان و ۳سرزمین و در ۵ منطقه اصلی به نامهای کرانه غربی، شمال، مرکز، علفزارها، و منطقه اقیانوس اطلس تشکیل شدهاست. فرهنگ و جمعیت هر یک از این بخشها متفاوت و نمایانگر تصویری متفاوت از این کشور پهناور هستند.
منطقه اطلس (Atlantic): از مجوعه استانهای نوا اسکوشیا، نیوبرانزویک، پرنس ادوارد آیلند و نیوفاندلند و لابرادور تشکیل شدهاست. صنایع ماهیگیری، کشاورزی، جنگلداری، استخراج معادن و گردشگری از مهمترین فعالیتهای این منطقه بهشمار میروند.
کانادای مرکزی (Central Canada): از مجموعه استانهای انتاریو و کبک تشکیل شدهاست. این منطقه پرجمعیتترین ناحیه در کشور کانادا است. استانهای انتاریو و کبک مجموعاً بیشتر از ۴/۳ کل محصولات کانادا را تولید میکنند.
منطقه علفزارها (Prairies): از مجموعه استانهای منیتوبا، سسکچوان و آلبرتا تشکیل شدهاست. بیشتر زمینهای این ناحیه صاف و بارور هستند و برای کشاورزی بسیار مناسب هستند. همچنین این زمینها غنی از منابع انرژی هستند. این منطقه از کوههای راکی آغاز شده و در غرب آلبرتا به پایان میرسد. رشتهکوههای راکی شامل بلندترین قلههای آمریکای شمالی هستند.
کرانه غربی (West Coast): استان بریتیش کلمبیا به دلیل دامنهها و جنگلهای زیبایش مشهور است. منابع طبیعی این استان از قبیل صنعت چوب و ماهیگیری برای اقتصاد کشور بسیار مهم است. میوه کاری و صنعت جهانگردی از دیگر فعالیتهای مهم این استان است.
منطقه شمال (North): این منطقه از مجموعه سه سرزمین کانادا تشکیل میشود. مناطق نورت وست تریتوریز، یوکان و نوناووت ۳/۱ زمینهای کانادا را تشکیل میدهد. از منابع مهم این منطقه میتوان به نفت، گاز طبیعی، طلا، روی و سرب اشاره کرد.
کانادا دومین کشور بزرگ دنیاست، ولی جمعیت نسبتاً کمی دارد. با آنکه گستردگی کانادا از همسایهاش آمریکا بیشتر است، جمعیتی برابر ۱۱ درصد جمعیت آمریکا دارد (۳۲ میلیون نفر در سال ۲۰۰۴). کانادا کشوری نوین و دارای فناوری پیشرفته است و توان فراهم کردن انرژی سوختی خود از منابع درونمرزی را دارد. این کشور دارای منابع گستردهٔ طبیعی است، و برخی از استانهای آن وابستگی سنگینی به بهرهگیری از این منابع دارند.
آب و هوای کانادا روی هم رفته سرد و در بیشتر جاها قطبی است. البته آب و هوا در بخش جنوب غربی، جایی که شهر ونکوور و جزیره ونکوور از استان بریتیش کلمبیا در آن قرار دارند، معتدل است. تورنتو نیز که از شهرهای مهم این کشور است از نظر پویندگیهای بورسی در جهان بین ۱۰ کشور نخست از نظر بورس است. آب و هوای تورنتو سرد و جنگلهای تایگا در این کشور دیده میشود برج سی ان در تورنتو نخستین برج بلند مخابراتی جهان است. در بیرون از شهر آبشار نیاگارا جای دارد که بزرگترین آبشار از دید پهنا است و یک دهکده رؤیایی نیز به همین نام (نیاگارا) هست. نزدیک به نیمی از پهنای کانادا را فلات لارنسی میسازد، منطقهای کما بیش هموار پوشیده از سنگ سخت که خلیج هودسون را دربردارد و تا ژرفای سرزمینهای درونی رخنه میکند. پایانی دور از دریای این فلات سراشیب تندی دارد که در شرق در کنار زمینهای پست پیرامون رود لارنس و دریاچههای بزرگ پیدا است. به سوی غرب رشتهای از دریاچههای بیشتر (دارای دریاچهٔ وینیپگ) مرز با جلگههای سبزه زار میانی را جدا ساخته میکند. منطقهٔ کوهستانی گستردهای – با بیش از ۸۰۰ کیلومتر پهنا – در غرب جلگهها جای دارد. این رشته کوههای غربی متشکل است از کوههای راکی مکنزی کرانی و سنت الایاس که دارای بلندترین قله کاناداست.
آب و هوا: بیشتر بخشهای کانادا، تابستانهای معتدل و زمستانهای سرد و دراز و منتهای درجات دما را دارد. آب و هوای شمال دور قطبی است. در کران اقیانوس آرام میانگین دما در زمستان تنها کمی بالاتر از دمای یخزدگی است. در بیشتر بخشهای بریتیش کلمبیا ریزش باران سنگین است. در دیگر جاهای کشور اندازه کل بارندگی میانگین یا کم است. کمابیش در همه کانادا برف سنگینی در زمستانها میبارد.
جمعیت کانادا بر طبق آخرین برآوردها حدود ۳۷٫۷ میلیون نفر است. حدود چهار پنجم مردم کانادا در شهرهایی که کمتر از ۱۵۰ کیلومتر تا مرزهای آمریکا فاصله دارند زندگی میکنند. زبان فرانسه زبان مادری حدود ۶٫۶ میلیون کانادایی است. بیشتر فرانسویزبانان در استان کبک زندگی میکنند، اما در حدود ۱ میلیون نفر از آنها در استانهای دیگر کانادا به سر میبرند. حدود ۷۶ درصد از فرانسویزبانان بیرون استان کبک، در استانهای انتاریو و نیوبرانزویک زندگی میکنند. زبان فرانسوی به همراه زبان انگلیسی، دو زبان رسمی در کشور کانادا محسوب میشوند.
بر پایه آمار رسمی ارائه شده از سوی مرکز آمار کانادا در سال ۲۰۱۶ میلادی حدود ۲۱۰ هزار ایرانی یا ایرانیتبار ساکن کانادا بودهاند. بر پایه آمارهای قبل از آن، در سال ۲۰۱۱ در این کشور ۱۶۳٬۲۹۰ نفر ایرانی زندگی میکردهاند که ۸۳٬۴۹۵ نفر از ایشان مرد و ۷۹٬۸۰۰ نفر زن بودهاند. در سرشماری سال ۲۰۰۶ جمعیت ایرانیتبارها ۱۲۱٬۵۰۵ بوده که این دو رقم بیش از ۳۴٪ رشد جامعه ایرانیان کانادا را طی ۵ سال نشان میدهد.
بیش از یک میلیون مسلمان از قومیتهای گوناگون که عمدتاً مهاجرند، در کانادا زندگی میکنند. محل اقامت مسلمانان این کشور به ترتیب تراکم جمعیت آنان، عبارت است از شهرهای تورنتو، مونترآل، ونکوور، اتاوا، وندزور و برخی شهرهای دیگر مانند هالیفکس، کیچنر، واترلو، ادمنتون و وینیپگ.
کانادا به عنوان عضو اصلی ناتو (سازمان اتحاد کشورهای آتلانتیک شمالی) است و نیروهای متحد ارتش کانادا (CF)، شامل نیروهای زمینی ارتش، نیروهای دریایی کانادا و نیروهای هوایی است. تجهیزات اصلی CF، شامل ۱۴۰۰ وسیلهٔ نقلیهٔ جنگی زره پوش، ۳۴ کشتی جنگی و ۸۶۱ هواپیمای جنگی است. نظام آموزشی و ساختار آن در ایالات و قلمروهای کانادا به کلی با یکدیگر متفاوتاند. اما بهطورکلی میتوان گفت نظام آموزشی کشور کانادا از یک دوره پیشدبستانی با مدت زمانی ۱ تا ۲ سال؛ مقطع آموزش ابتدایی با مدت زمان ۵ تا ۸ سال و مقطع آموزش متوسطه، تا پایان پایه ۱۲ تحصیلی، متشکل شدهاست.
کانادا با تولید ناخالص داخلی آسمی در حدود ۱٫۷۹ تریلیون دلار در رده یازدهم بزرگترین اقتصادهای جهان در سال ۲۰۱۵ قرار گرفت. کانادا یکی از کشورهای عضو گروه هشت و سازمان همکاری اقتصادی و توسعه است. این کشور دارای منابع معدنی غنی، صنایع پیشرفته (همچون خودروسازی، صنایع شیمیایی و نفت، صنایع غذایی، چوب و کاغذ، صنایع معدنی و فلزی و شیلات) و محصولات فراوان کشاورزی (از جمله گندم، دانههای روغنی، میوه، سبزیجات و توتون) است. این کشور از نظر صنعت و فناوری، کشوری پیشرفتهاست که سیستم اقتصادی آن به شدت به خصوص در بخش بازرگانی و داد و ستد به ایالات متّحده وابسته است، به نحوی که باعث شده این کشور رابطهٔ اقتصادی پیچیده و بلندمدتی را با این کشور داشته باشد - وابستگی این کشور به بخش منابع طبیعی گرانبهایش نیز بسیار زیاد است.
اعتبار ویزای کانادا ۱۰ ساله است اما با توجه به اعتبار ۵ سالهٔ گذرنامههای ایرانی این ویزا با توجه به اعتبار پاسپورت صادر میگردد، بدین معنی که اگر از گذرنامهٔ شخص متقاضی تنها ۲ سال اعتبار داشته باشد ویزای کانادا نیز برای وی ۲ ساله صادر خواهد شد که این امر بستگی به نظر افسر مربوط نیز خواهد داشت که ممکن است ویزا را کمتر از اعتبار گذرنامه نیز صادر کند. پس با توجه به اینکه مدت اعتبار گذرنامه ایران ۵ ساله است، ایرانیان در صورت اخذ این ویزا میتوانند حداکثر به مدت ۵ سال و در هربار ورود به مدت حداکثر ۶ ماه در این کشور اقامت داشته باشند.
فرهنگ کانادا از طیف گستردهای از ملیتهای تشکیلدهنده تأثیر پذیرفتهاست و سیاستهایی که باعث ارتقا به یک «جامعه عادلانه» میشوند توسط قانون اساسی این کشور محافظت شدهاند. کانادا تأکید خاصی بر ایجاد برابری و فراگیرندگی برای همه مردمش دارد. از چندگانگی فرهنگی معمولاً به عنوان یکی از دستاوردهای چشمگیر کانادا و یک عنصر تمایرآفرین کلیدی از هویت کانادایی، یاد میشود. هویت فرهنگی در کبک قدرتمند است و یک فرهنگ فرانسوی کانادایی متمایز از جامعه انگلیسیزبان کانادا وجود دارد. هرچند، کانادا درکل یک موزائیک فرهنگی و به عبارت دیگر مجموعهای از خردهفرهنگهای قومی منطقهمحور است.
پس از پایان یافتن آخرین عصر یخبندان با یک فرایند طولانی مهاجرت اقوام مختلف وتا حد زیادی آسیایی به کانادا مواجه هستیم. دگردیسیهای فرهنگی این اقوام با ساکنین اولیه؛ بهطور گسترده باعث فرگشت زمینههای فرهنگی مردمان اولیه آنجا شد. در سال ۱۴۹۷ و ۱۵۷۶، جان کابوت و مارتین فروبیشر، ۱۵۳۴ ژاک کارتیر و ۱۶۰۳ ساموئل دو شامپلن فرانسوی، از جمله اروپائیانی بودند که برخی از نقاط ساحلی اقیانوس اطلس را در این کشور را کشف کردند. از اولین مناطقی که اروپاییان در آنجا ساکن بودند و شروع به ساخت و ساز کردند، منطقه پورت رویال (سال ۱۶۰۵) و شهر کبک و نیوفوندلند (در حدود سال ۱۶۱۰) بود. ورود اروپاییها به این مناطق و شهرها، باعث ورود بیماریهای آن قاره به این کشور، از راه جادههای تجاری شد که باعث شیوع سریع بیماری و مبتلا شدن افراد بومی این کشور شد.
در قرن ۱۷، کشورهای مستعمره انگلیس و فرانسه در آمریکای شمالی توانستند تا حدی استقلال خود را بدست آورند. مستعمرههای فرانسه، بیشتر در نواحی درهای در کنار رودخانه سنت لارنس ساکن شدند و مستعمرههای انگلیسی در مستعمرههای سیزدهگانه در جنوب، ساکن شدند. اگر چه برای رقابت در کسب قلمرو، و تصاحب منابع آن منطقه، مثل خز، ماهی و دیگر محصولات دریایی، چندین جنگ بین ساکنان فرانسوی و انگلیسی و قبیلههای بومی مناطق اتفاق افتاد. جنگهای ایروکوئینها و فرانسویها، بین همپیمانان ایروکوئین و الگونکوئین به همراه متحدان فرانسوی خود، بر سر کنترل تجارت خز اتفاق افتاد. ۴ جنگ بین بومیان آمریکایی و فرانسوی در سالهای بین ۱۶۸۹ و ۱۷۶۳ اتفاق افتاد. این جنگها منجر به پیروزی بریتانیا در جنگ هفت ساله (کانادا) و امضای تفاهمنامه پاریس در سال ۱۷۶۳ شد که بریتانیا کنترل تمامی سرزمین آمریکای شمالی که تحت استعمار فرانسه، در شرق رودخانه میسیسیپی بود، به جز جزایر سنت پیر و ماژلان را به دست گرفت. حاکمان جدید بریتانیایی کانادا بسیاری از اموال و همچنین امور مذهبی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ساکنان فرانسویزبان را حفظ و تضمین کردند.[۱] فرانسویزبانها لایحه کبک را در سال ۱۷۷۴ به تصویب رساندند که در آن روی کار آمدن مذهب کاتولیک، قانون مدنی فرانسه و به کار بردن زبان فرانسه، لحاظ شده بود. این لایحه اهمیت زیادی برای بریتانیا داشت، اگرچه باعث خشم بسیاری از ساکنین مستعمره سیزدهگانه شد و این مسئله به وقوع انقلاب آمریکا کمک کرد. پس از به استقلال رسیدن ایالات متحده، تقریباً ۵۰۰۰ نفر از وفاداران به امپراتور، به استقلال کبک (۱۷۶۳-۱۷۹۱)، نوا اسکوشیا، جزیره پرنس ادوارد و نیوفوندلند، مهاجرت کردند.
مانی که این مهمانان ناخوانده از طرف مردم نوا اسکوشیا با استقبال روبرو نشدند، نیوبرانزویک در سال ۱۷۸۴، اقامتگاه آنان شد. برای اسکان دادن این انگلیسیزبانها در کبک، طبق لایحهٔ مصوبهٔ سال ۱۷۹۱، این استان به دو بخش فرانکوفون (کانادای جنوبی) و آنگلوفون (کانادای شمالی)، تفکیک شد. کانادا در جنگ سال ۱۸۱۲، مرز اصلی بین ایالات متحده و امپراتوری بریتانیا بود و دفاع موفق آن، طی جنگ طولانی ۱۸۱۲، تأثیر به سزایی روی کانادا و آمریکای شمالی گذاشت و باعث ایجاد اتحاد و حس ملیگرایی در میان بریتانیاییها و مردم آمریکای شمالی شد. از سال ۱۸۱۵، کانادا با سیل عظیم مهاجرت از بریتانیا و ایرلند مواجه شد. توافقنامههای صلح بلندمدتی بین کانادا و ایالات متحده، بسته شد، که با آشوبهای سیاسی که از طرف برخی افراد مثل هانتر لوگز و برادران فنین صورت گرفت، تا حدی نقض شد. پس از شکست شورش آشوبگران در سال ۱۸۳۷ که خواستار دولت مسئول بودند؛ مقامات رسمی در جایگاه سیاسی کشور را مورد بررسی قرار دادند و گزارشی در مورد امور مختلف آمریکای شمالی و بریتانیا، در همین سال منتشر ساختند. یکی از اهداف این بررسی، که برای اصلاح طلبان فرانکفون و انگلوفون غیرقابل قبول بود و منجر به شورش در سال ۱۸۳۷ شد، برابر سازی فرهنگ کاناداییهای فرانسوی زبان، با فرهنگ بریتانیایی بود
در سال ۱۸۴۰، تمام بخشهای مختلف کانادا به یک مستعمره شبه فدرال بدل شد. ایالت واحد کانادا، طبق لایحه کشور واحده (سال ۱۸۴۰). امضای قرارداد اورگان، توسط بریتانیا و ایالات متحده در سال ۱۸۴۶، باعث خاتمه نزاعهای مرزی ارگان شد، و باعث گسترده شدن مرز این کشور از سمت غرب، و موازی با آن در شمال شد که منجر به ایجاد مستعمره جدید ونکوور در سال ۱۸۴۹، ظهور نبرد فراستر کانیون و به استعمار گرفتن بریتیش کلمبیا در سال ۱۸۵۸ شد که این دو مستعمره بعداً بهطور کامل از ایالت واحد کانادا جدا شدند. در اواخر سالهای ۱۸۵۰ رهبران کانادا، هیئت اعزامی از مناطق غربی، با هدف کنترل روپرتز لند (Rupert's Land) و نواحی قطبی، به این مناطق اعزام کردند. با رشد زاد و ولد، جمعیت کانادا، به سرعت افزایش یافت، اما این مسئله با مهاجرت اروپائیان به ایالات متحده و کاناداییهای فرانسویتبار به نیو انگلنر، جبران شد و تا حدی تعدیل گردید. بعد از ائتلاف بزرگ چارلتون و کنفرانسهای کبک ۱۸۶۴ و لندن ۱۸۶۶، سه مستعمره کانادا، نوا اسکاتیا و نیوبرانزویک متحد شدند. با الحاق لایحهای به قانون اساسی در سال ۱۸۶۷، لایحه آمریکای شمالی بریتانیا، این کشور به نام ایالات کانادا با چهار بخش اونتاریو، کبک، نوا اسکوشیا و نیوبرانزویک، تغییر نام یافت.
پس از آن کانادا، کنترل روپرتز لند و خطه شمال غرب را به دست گرفت که هر دو به نام نواحی شمال غرب در سال ۱۸۷۰، شناخته میشدند که با توجه به عدم رضایت مردم متی، منجر به شورش گروه رودخانه سرخ شد و در نهایت ایالت مانیتوبا که بعدها در ژوئیه ۱۸۷۰ به ایالت واحد کانادا پیوست، شکل گرفت. بریتیش کلمبیا و مستعمره جزیره پرنس ادوارد به ترتیب در سالهای ۱۸۷۱ و ۱۸۷۳ به اتحادیه کشورهای همپیمان پیوستند. کانادا برای پیوستن کشورهای متحد و ایالتهای غربی، ۳ راهآهن از جمله راهآهن کانادا پسیفیک را احداث کرد که مردم را تشویق به مهاجرت برای توسعه مناطق، طبق لایحه سرزمینهای متحد کرد و پلیس سواره سلطنتی کانادا را به وجود آورد. با گذشت زمان ساکنین زیادی از طریق این راهآهن به مناطق یاد شده، مهاجرت میکردند که باعث افزایش جمعیت مناطق شد که همزمان، سرزمینهای شمال غرب، نیز توسعه یافتند و به ایالتهای آلبرتا۱۹۰۷ (میلادی) و ساسکاچوان در سال ۱۹۰۵ بدل شد.
کانادا، در سال ۱۹۱۴، با بریتانیا وارد جنگ شد و سپاه ارتش و گروهی از افراد داوطلب را به مرزهای غربی فرستاد تا به عنوان سرباز ملی مبارزه کنند. به دلیل تلفات زیاد، نخستوزیر روبرت بردن مجبور شد از سربازگیری اجباری استفاده کند، این حرکت برای مردم کبک، بسیار ناخوشایند بود که باعث شد حزب محافظه کار، دیگر مورد حمایت مردم آنجا نباشد. پس از آن لیبرالها از آن حزب جدا شدند و تبدیل به حزب سیاسی ایالتی شدند.
در سال ۱۹۱۹، کانادا به قانون اتحادیه ملتها و حقوق آن درآمد و در سال ۱۹۳۱، قانون وست مینیستر را پذیرفت، که طی آن بدون رضایت کانادا، پارلمان بریتانیا حق ندارد کانادا را گسترش دهد. بعد از آن که جنگ آلمانها در اواخر سالهای ۱۹۳۰ کمی فرو نشست، نخستوزیر ویلیام لیون مکنزی کینگ، تائیدیهٔ پارلمان را برای شرکت در جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۳۹ پس از تجاوز آلمان به لهستان گرفت. به این ترتیب اولین واحد ارتش نظامی کانادا، در دسامبر ۱۹۳۹ به بریتانیا رسید.
اقتصاد این کشور در طول جنگ با توجه به تجهیزاتی که در جنگ استفاده میشد و به خصوص علیه کانادا، بریتانیا و چین بکار برده شد، رو به نابودی رفت. در سال ۱۹۴۹ کانادا جنگ را با یکی از بزرگترین ارتشهای جهان خاتمه داد. در این سال، ایالت استقلال یافتهٔ نیوفوندلند به کانادا پیوست. پس از گذشت یک قرن در سال ۱۹۶۷ مهاجرت زیادی از کشورهای مختلف اروپایی که جنگ کشورشان را را نابود کرده بود، به این کشور صورت گرفت که باعث تغییر بافت جمعیتی کشور شد.
به علاوه، در زمان جنگ ویتنام، هزاران آمریکایی به این کشور مهاجرت کردند و در بخشهای مختلف کشور ساکن شدند. افزایش مهاجرت که منجر به افزایش جمعیت این کشور شد و به موازات آن افزایش قدرت اقتصادی ایالات متحده در سالهای ۱۹۶۰، و با توجه به انقلاب آرام در کبک، نوع جدیدی از ملیگرایی کانادایی را پدیدآورد. در جلسهای با حضور نخست وزیران که در نوامبر سال ۱۹۸۱ برگزار شد، دولتهای فدرال و ایالتی با جداسازی قانون اساسی و ایجاد تغییراتی در آن موافقت کردند. علیرغم این حقیقت که دولت کبک با این تغییرات موافق نبود در ۱۷ آوریل ۱۹۸۲ کانادا از ملکه الیزابت دوم، مجوزی برای جداسازی قانون اساسیاش از بریتانیا گرفت، که بدین ترتیب کل کانادا تحت حکومت مستقل پادشاهی قرار گرفت و هر دو کشور دارای حکومت پادشاهی مشابه شدند. پس از آن که در ایالت کبک، طی انقلاب آرام در سالهای ۱۹۶۰، تغییرات اقتصادی اجتماعی زیادی به وقوع پیوست، برخی از کبکیها به دولت، برای ایجاد خودمختاری بیشتر و استقلال کامل یا نسبی از کانادا، فشار آوردند. اختلاف بین کاناداییهای انگلیسی زبان و کبکیها بر سر جداسازی جامعه، فرهنگ و زبان باعث وقوع حوادث زیادی شد.
در سال ۱۹۹۷، دادگاه عالی کانادا، قانون کنارهگیری همهجانبه این ایالت از این موضوع و غیرقانونی بودن آنرا داد، علیرغم این مسائل، کبکیها به کار خود ادامه دادند. هماهنگ سازی و افزایش مناسبتهای اقتصادی با ایالات متحده، پس از جنگ جهانی دوم، افزایش مهمی یافت. قرارداد تجارت آزاد ایالات متحده – کانادا در سال ۱۹۸۷، نقش تعیینکنندهای در دو کشور داشت. در دهههای اخیر، کانادا در مورد استقلال مسائل فرهنگی خود، به خاطر نمایش فیلمها و کلیپهای آمریکایی در تلویزیون خود نگران است. کاناداییها به نظام سلامت و مراقبتهای بهداشتی کشور در سطح جهانی و تعهد خود در رعایت احترام به چند فرهنگی بودن این سرزمین افتخار میکنند.
کانادا، ملتی با گوناگونی قومیت است. برطبق آمار سال ۲۰۰۱، این کشور دارای ۳۴ گروه قومی مختلف بوده که دستکم ۱۰۰ هزار نفر جمعیت داشتهاند. بزرگترین گروهها در این کشور «کانادایی» با ۳۹٫۴ ٪، انگلیسی – کانادایی ۲۰٫۲ ٪، فرانسوی- کانادایی ۱۵٫۸٪، اسکاتلندی- کانادایی ۱۴٫۰ ٪، ایرلندی- کانادیی ۱۲٫۹٪، آلمانی – کانادایی ۹٫۳ ٪، ایتالیایی – کانادایی با ۴٫۳ ٪، چینی – کانادایی با ۳٫۷٪، اوکراینی – کانادایی با ۳٫۶ ٪ و کشورهای جهان اولی با ۳٫۴ ٪ هستند. جمعیت بومی این کشور، تقریباً دو برابر باقی ماندهٔ جمعیت در سال رشد دارد. ۱۳٫۴ ٪ رشد جمعیت متعلق به جمعیت اقلیت در سال ۲۰۰۱ مشهود بود. برطبق گفتهٔ دولت فدرال، کانادا دارای بالاترین نرخ سرانهٔ مهاجرتپذیری در کل دنیاست. به پدیدهٔ مهاجرت از زوایای مختلفی میتوان نگاه کرد، تأثیرات اقتصادی آن در کشور کانادا، مهاجرت و دستههای مختلف مهاجران، با هم بودن خانوادهها و مهاجرت به دلایل انسانی. اغلب این مهاجران به مناطق شهرهای اصلی مثل تورنتو، ونکوور و مونترال جذب میشوند. در این کشور تنوع گوناگونی از مذاهب دیده میشود، چرا که مذهب در این کشور آزاد است و آزادی مذاهب جزء یکی از حقوق آنها به حساب میآید.
۷۷٫۱ ٪ کاناداییها مسیحی هستند که ٪۴۳٫۶ آنها کاتولیک بوده و بزرگترین گروه مذهبی کشور را تشکیل میدهند. بزرگترین کلیسای پروتستانها کلیسای «چرچ یونایتد» کانادا است که پروتستانها در آن به عبادت میپردازند، در حدود ۱۶٫۵ ٪ از کاناداییها اظهار داشتهاند که مذهب خاصی ندارند و۶٫۳ ٪ مابقی به مذاهبی غیر از مسیحیت که بزرگترین آن اسلام است، اعتقاد دارند. در کشور کانادا، مسئولین استانها و مناطق، مسئول امور آموزشی هستند و بنابراین کانادا دارای دپارتمان آموزش و پرورش در سطح کشوری نیست. هر یک از ۱۳ نظام آموزشی موجود شبیه به هم هستند، واین در حالی است که هر کدام از نظر تاریخچهٔ مذهبی، فرهنگی و جغرافیایی روی هم تأثیر میگذارند.
سن قانونی تحصیل در مدارس در سرتاسر این کشور متفاوت است، اما بهطور کلی تحصیل از سنین ۵ تا ۷ سالگی آغاز و تا ۱۶ و ۱۸ سالگی ادامه مییابد. سوادآموزی در افراد بزرگسال این کشور به عهدهٔ دولتهای استانی و مناطق است که بیشترین بودجهٔ مالی را برای دانشگاهها فراهم میکنند. علاوه بر این دولت فدرال بودجهٔ اضافهای را نیز برای امر تحقیقات در نظر میگیرد. در سال ۲۰۰۲ حدود ۴۳ ٪ کاناداییها، بین سنین ۲۵ تا ۶۴ سال از تحصیلات عالی برخوردار بودند که این میزان درسنین ۲۵ تا ۳۴ سال به ۵۱ ٪ میرسده است.
فکت های کانادا
۱. بعد از روسیه، کانادا دومین کشور بزرگ جهان است.
۲. کانادا بیشترین افراد تحصیلکرده را در جهان دارد. نصف ساکنان این کشور تحصیلات دانشگاهی دارند.
۳. کمترین دمای ثبت شده در کانادا در سال ۱۹۴۷ به ثبت رسیده است که منفی ۶۳ درجه سانتیگراد بود.
۴. تعداد دریاچههای موجود در کانادا بیشتر از دیگر کشورهای جهان است.
۵. مصرف ماکارونی و پنیر در کانادا بیشتر از دیگر جاهای جهان است.
۶. اولین تلفات کانادا در جنگ افغانستان طی بمباران خلبان آمریکایی در تمرین آموزشی بود.
۷. پلاک خودروها در سرزمینهای شمال غربی کانادا به شکل خرس قطبی است.
۸. در سال ۲۰۱۰ یک مرد کانادایی یک نوزاد تازه متولد شده را از زبالهدانی نجات داد.
۹. کانادا بزرگترین خطوط ساحلی جهان را دارد.
۱۰. در نیوفاندلند کانادا، گاهی اقیانوس اطلس یخ میزند و مردم روی یخهای آن هاکی بازی میکنند.
۱۱. هر ساله یک میلیون نامه به آدرس خود بابا نوئل ارسال میشود. آدرس آن «کانادا، قطب شمال، H0H 0H0» است.
۱۲. خیابان «یانگ» در کانادا با ۱۸۹۶ کیلومتر طول، طولانیترین خیابان جهان است.
۱۳. مرکز خرید «آمریکا» متعلق به یک فرد کانادایی است.
۱۴. مرز آمریکا و کانادا طولانیترین مرز زمینی بینالمللی جهان است و حفاظت نظامی ندارد.
۱۵. کانادا از سال ۱۹۸۴ سلاحهای کشتار جمعی ندارد و معاهدات لغو اختیارات را امضا کرده است.
۱۶. در طول جنگ جهانی دوم بعد از حمله به «پرل هاربر» کانادا قبل از آمریکا در مقابل ژاپن اعلام جنگ کرد.
۱۷. «کانادا» کلمهای است که از زبان «ایروکویین» گرفته شده و به معنی «روستا» است.
۱۸. جاذبهی زمین در بخش عظیمی از کانادا کمتر از دیگر جاهای کرهی زمین است! این پیدیه در سال ۱۹۶۰ کشف شد.
۱۹. اگر پلیس کانادا ببیند کسی کار مثبتی انجام میدهد، به او «برگهی مثبت» میدهد.
۲۰. آمریکا دو بار در سالهای ۱۷۷۵ و ۱۸۱۲ به کانادا حمله کرد و در هر دو مورد نیز شکست خورد.
۲۱. کانادا سومین ذخایر بزرگ نفت جهان را دارد. عربستان و اندونزی در رتبههای اول و دوم قرار دارند.
۲۲. ساکنان چرچیل در کانادا اتومبیل خود را قفل نمیکنند چون شاید فرد پیادهای برای فرار از دست خرس قطبی به آن نیاز داشته باشد.
۲۳. کانادا سومین رتبه را بعد از آمریکا و روسیه در صنعت فضانوردی دارد که در سال ۱۹۶۲ پیشرفتهترین برنامههای فضایی را داشت.
۲۴. در کانادا، مکزیک، هند و روسیه اسکناسها با خط بریل برای نابینایان نشانهگذاری شده است.
۲۵. جمعیت کانادا کمتر از جمعیت شهر توکیو است.
۲۶. در سال ۱۹۶۷ برج ایفل بهطور موقت به کانادا منتقل شد.
۲۷. کانادا بیشترین نانهای شیرین (دونات) را در جهان مصرف میکند و همچنین بیشترین تعداد مغازهی دونات فروشی جهان در این کشور قرار دارد.
۲۸. سگ آبی شمال آمریکا، حیوان ملی کشور کانادا است.
۲۹. انتاریو در کانادا بیش از ۲۵۰۰۰۰ دریاچه دارد که ۱/۵ آب شیرین جهان را در خود جای دادهاند.
۳۰. در کانادا و آمریکا سرویسی به نام «تمیز کردن به یک دلیل» وجود دارد که خانههای زنانی که مبتلا به سرطان هستند را به صورت رایگان تمیز میکنند تا آنها بتوانند به سلامت و درمان خود تمرکز کنند.
..........................................
آشنایی با کشورها (123) : سوریه
آشنایی با کشورها (122) : نروژ
آرشیو مطالب