طرح 27 ساله ها گذاشتند تا امثال ناصر حجازی را از تیم ملی کنار بگذارند

سعید مراغه چیان: عاشق شدم و شبانه از اردوی تیم ملی فرار کردم؛ شاهرخ بیانی عددی نبود

احسان ولی دوست 06/06/2020 - 19:28 مشاهده پروفایل

4,233 مشاهده / 31 دیدگاه 26 12 9

توضیح طرفداری: سعید مراغه چیان به طرفداری گفت بعد از انقلاب، من به اتفاق پورحیدری و کردنوری، حجازی را به استقلال برگرداندم اما این گفته برای منصور رشیدی سوتفاهم ایجاد کرد و رشیدی در واکنش به مراغه چیان گفت: آن موقع که حجازی استقلالی شد، سعید هنوز به بلوغ نرسیده بود. مراغه چیان حرفی درباره حضور حجازی‌ در تیم تاج نزد، منظور او استقلال بعد از انقلاب بود...

اختصاصی طرفداری - موضوعات بخش چهارم این گفت و گو بیش از سایر قسمت ها جالب و جنجالی است. سعید مراغه چیان در گفت و گویش با سامان خدایی توضیحاتی در مورد فرار شبانه اش از اردوی تیم ملی داد. همچنین در مورد اختلافش با شاهرخ بیانی شفاف سازی کرد. در چهارمین بخش برنامه حریم خصوصی چهره ها، این اسطوره استقلال صحبت های مهمی را عنوان کرده که می بینید و می خوانید:

صحبت هایی در خصوص انحلال پرسپولیس و استقلال وجود داشت به ویژه تاج که نماد طاغوت به شمار می رفت.

در آن زمان حتی طرح 27 ساله هم گذاشتند به طوری که اگر من یا ناصر حجازی 27 سالمان شد باید فوتبال را کنار می گذاشتیم در صورتی که این سن و سال، دوران اوج یک فوتبالیست بود. حقیقت این بود که آنها کار بلد نبودند، اگر کار بلد بودند که ورزش ما به اینجا نمی رسید و به جای آن باید قهرمان جهان می شدیم. افرادی در فوتبال روی کار آمده اند که معتقدند همه چیز مال ماست و کسی دیگر نباید باشد. هرکس به تلویزیون می رود و خوب صحبت می کند به عنوان سرمربی باشگاه انتخاب می شود، کجای دنیا چنین چیزی وجود دارد. به طور مثال زیدان که یکی از بهترین بازیکنان جهان بود، چند سال کمک مربی بود؟ بعد از سال ها تلاش موفق به مربیگری در سطح اول فوتبال جهان شد. اما در فوتبال ما طرف فوتبالش تمام نشده مربی می شود. مگر در گذشته کسی به این سادگی می توانست در استقلال و پرسپولیس مربی شود یا حتی یک بازیکن خیلی راحت به این تیم ها بیاید؟ چنین چیزی نبود. استقلال و پرسپولیس کم تیم هایی نبودند که هرکس خیلی راحت به آنها برسد. الان به یک بازیکن 3 میلیارد تومان پول می دهند در صورتی که اگر می خواهد برای استقلال بازی کند باید نصف آن را بگیرد. حتی این موضوع را به مسئولان هم گفتم. چرا؟ چون در استقلال بازیکن را می شناسند اما همان بازیکن در جای دیگر چه؟ کسی آنها را نمی شناسد. هرکس به استقلال و پرسپولیس برود شناخته می شود پس حضور در این باشگاه ها و پوشیدن لباس آنها ارزش خاصی دارد اما الان بازیکنان دنبال ارزش نیستند، دنبال پول هستند و فقط می گویند پول ما را بدهید. ما چه بگوییم که بعد از انقلاب 1 قرون پول نگرفتیم.

در خصوص طرح 27 ساله گفتید. جریان این طرح چه بود؟

آن موقع آقای داوودی نامی بود که می گفت بازیکنان 27 ساله نمی توانند در تیم ملی بازی کنند. یعنی ناصر حجازی که بهترین دروازه بان ایران بود نباید برای تیم ملی بازی می کرد. مگر می شود چنین کاری کرد؟ چون بهترین بازیکن تیمی 27 سالش شده باید کنار گذاشته شود؟ الان مورد داریم در خارج از کشور 40 سالش شده دروازه بان اما هنوز بازی می کند. این تصمیمات برای این بود که فوتبال را بلد نبودند. طرح 27 ساله معنا نداشت که البته بهم خورد ولی همین که از این طرح رونمایی شد خودش اشتباه بود. علاوه بر این از روی نا آگاهی طرح های دیگری را هم عنوان کردند که نشان از کارنابلدی آنها داشت.

اختلافات سعید مراغه چیان با شاهین و شاهرخ بیانی

موضوع درگیری شما با شاهین بیانی چه چیزی بود؟

اصلا چنین چیزی نبود. آقای شاهرخ بیانی می خواهد خودش را بزرگ جلو دهد. شاهرخ اصلا در حدی نبود که بخواهد به ما سر موضوعی چیزی بگوید. اگر بنا به دادن زمین به من بود که ندادند، اول باید به ناصر حجازی می دادند، بعد به پرویز مظلومی و اصغر حاجیلو. اصلا ایشان پرسپولیسی بود، او می خواست بگوید علت رفتن من به پرسپولیس فقط حضور مراغه چیان در استقلال بوده است، او دارد خودش را بزرگ می کند. به خاطر گرفتن زمین به پرسپولیس رفت. او اصلا عددی نبود که با من درگیر شود. این را در تلویزیون و رادیو هم گفتم که ایشان اصلا عددی نبود. یک بار ما همین دو نفر را از تیم بیرون کردیم، بعد از آن اتفاق هردوشان از من عذرخواهی کردند. شاهین بچه خیلی خوبی است منظورم با شاهرخ است. او را از باشگاه بیرون کردیم، قبل از بازی با هما هواداران از من درخواست کردند که بگذارید به تیم برگردد، آقای کردنوری شاهد این اتفاق است و خود ایشان گفتند هواداران شیرینی آورده اند و از شما درخواست دارند تا شاهرخ را ببخشید وگرنه من نمی گذاشتم به تیم برگردد. همان بازی که به تیم برگشتند به هما باختیم در حالی که پیش از آن همه بازی ها را برده بودیم. شاهرخ اصلا در حدی نبود که با من مسئله داشته باشد. زمین و این مسائل اصلا چه ربطی به من داشت؟ مگر به من زمین دادند که به تو ندادم. این را از زبان خودش می گویم، گفت که آقای پروین به او گفته به پرسپولیس بیا به تو زمین می دهم که من شنیدم هیچ چیزی به او ندادند، حالا نمی دانم آقای پروین چنین چیزی گفته یا نه، این موضوع را توضیح دادم که به آقای پروین بر نخورد. علی پروین را قلبا دوست داشته و ارادت خاصی نسبت به ایشان دارم، بعد از هر بازی هم به من لطف داشتند و می گفتند سعید اگر تو در این تیم نبودی، این تیم هیچ چیزی نبود. از خودشان بپرسید. این در حالی است که همه بچه ها خوب بودند من فقط دارم اظهارات علی پروین را می گویم.

در خصوص تیم ملی، در دوران محمود یاوری یک بار از تیم ملی فرار کردید؟

در تیم ملی من خیلی اشتباهات کردم. در جام ملت های آسیا که در هند برگزار می شد، 3 نفر از ما انتخاب شد. من، اصغر حاجیلو و چنگیز. در آن زمان شیشه های امجدیه را شکسته بودند و 25 هزار تومان جریمه شده بودیم. ناصر حجازی به ما 3 نفر گفت به خاطر این جریمه به تیم ملی نروید. ما هم که ساده، پیش آقای آبشناسان رفتیم و گفتیم به این خاطر نمی توانیم به تیم ملی بیایم. ایشان به من گفت به تیم ملی بیا، بعد از محمود حقیقیان تو کاپیتان هستی، به تو احتیاج داریم و باید بیایی. من پاسخ دادم که ما با هم قول داده ایم و نمی توانم بیایم. این ها را می گویم که ببینید چقدر به خودم ضربه زدم. این موضوع گذشت، یک ماه بعد می خواستند اسامی را رد کنند. آقای آبشناسان به من زنگ زد و این موضوع را گفت و باز هم گفت که به تو احتیاج داریم. برای چه کسی این کار را می کنند؟ 1 ماه تمرین نداشتم و 15 روز بعد هم اعزام به مسابقات بود که باز هم من اعلام کردم نمی آیم. اگر می رفتم کاپیتان تیم ملی هم می شدم. این یک مسئله بود و حالا موضوع بعد. با تیم ملی غنا بازی داشتیم، در اردو بودیم و من هم جزو 11 بازیکن فیکس بودم و محمود یاوری همان جا از من ناراحت شده بود. ساعت 2 نصف شب من از اردو فرار کردم، هیچکس باورش نمی شود (با خنده) اما باید 1 روز می ماندم و بازی می کردم بعد می رفتم حالا نمی گویم سر چه موضوعی بود.

شنیده هایی از فرار شما وجود دارد. داستان جذابی است، نمی خواهید توضیح دهید؟

آن موقع فقط 21 سال سن داشتم و خانمم 14 سالش بود. خانم من ایرانی-قطری است اما متولد قطر هستند. آنها دو سه ماه به ایران می آمدند و عذر می خواهم این را می گویم، عاشق شده بودم و دوست داشتم با ایشان ازدواج کنم. به همین خاطر نتوانستم در اردو بمانم و بهتر است بگویم در حال خودم نبودم. نصف شب ساعت 2 از اردو فرار کردم، یاوری آمده بود و دید من نیستم تازه من فیکس تیم ملی بودم. محمود یاوری همان جا از من ناراحت شد. همین جریان بود، در 21 سالگی ازدواج کردیم و با توجه به اینکه خانمم فقط 14 سال سن داشتند، محضر هم قبول نمی کرد و به همین خاطر سن ایشان را یک سال بزرگتر کردیم بعد عقد کردیم.