سلام ای ناله بارون .................سلام ای چشمای گریون
سلام روزهای تلخ من ............................................؟؟؟(0.25)
رضا هستم مجری و میزبان شما قوتو های کرمان - کته کباب های شمال - باقلواهای یزد - کوفته های تبریز- الودگی نشین های پایتخت و ... علی الخصوص شله خورهای مشد
حرف خاصی ندارم چون همون قبلی ها هم افاقه نکرد لاقل تا الان
دم دوستانی ک بتازگی ب ج ن ع کوچیکمون اضافه شدن وقدیمیترها ک هنو پشتمونو خالی نکردن گررررررررررررررم
خوشبختانه دایره دوستانم داره روزبروز بیضی تر میش ومتاسفانه هرروز یکی دوتا از بچه ها قدیمی کوله بار رفتن میبنده ک ای لعنت ب کرونا ک همچیمونو گرفت
ازهمین جام بخودم واجب دونستم ک ازهرکسی ک باحرفم نظرم شوخیم و...خاسته یا ناخاسته ازم رنجیده عذرخواهی کنم
الهی بتوکل نام اعظمت
بریم ببینیم این قسمت چی پیش میاد
====================================
درباره فیلم
نام اثر :برادرم خسرو - 1396
کارگردان
احسان بیگلری
نویسنده
احسان بیگلری, پریسا هاشم پور
تهیهکننده
سعید ملکان
بازیگر : اشهاب حسینی,
ناصر هاشمی, هنگامه قاضیانی
, بیتا فرهی
======================================
خلاصه داستان :
خسرو که مبتلا به اختلال دو قطبی است باید مدتی در خانه بردار بزرگتر خود سپری کند.
خسرو ( شهاب حسینی ) مرد جوانی است که به بیماری دو قطبی مبتلاست و باید مدتی را در خانه برادرش ناصر ( ناصر هاشمی ) و همسرش ( هنگامه قاضیانی ) بگذارند. اما رفتارهای عجیب و کودکانه خسرو آرامش خانه ناصر را از بین می برد و...
======================================
نقد و بررسی
نقد اول
فیلمهایی با این موضوع در سینمای جهان یا ایران کم ساخته نشده، اما در برادرم خسرو قصه طور دیگری بیان میشود بیگلری برای اولین بار توانسته فیلمی دربارهی بیماران دوقطبی بسازد.
برادرم خسرو اولین فیلم احسان بیگلری اثرِ امیدوار کننده یی است، در این برهه ی زمانی که بیشتر فیلم های سینمای ایران از نداشتنِ قصه آسیب می بینند، برادرم خسرو در بستری مناسب به راحتی توانسته برای تماشاگرش قصه تعریف کند. وقتی بعد از پایانِ فیلم به کلیت آن نگاهی می اندازیم شاید در وهله ی اول فکر کنیم که بازی شهاب حسینی باعث موفقیت در شکل گیری این فیلم بوده اما در موازات بازی حسینی قصه و نوع روایت ست که این فیلم را جذاب کرده است، فیلم هایی با این موضوع در سینمای جهان یا ایران کم ساخته نشده، اما در برادرم خسرو قصه طور دیگری بیان می شود بیگلری برای اولین بار توانسته فیلمی درباره ی بیماران دوقطبی بسازد. بیماری دوقطبی گاهی به سمت افسردگی شدید می رود و گاهی به سمت شیدایی ،این بیماری که ممکن است از هر صدنفر یک نفر مبتلا به آن شود در بیشتر موارد ارثی ست یا توسط بیماری یا استرس شدید پیش می آید، بیگلری به درستی توانسته این بیماری را به قصه یی جذاب تبدیل کند، به طوری که کاملا مشخص است این فیلم با یک تحقیقِ گسترده شکل گرفته، اساسا ساخت این فیلم ها برای سینما یک نیاز ضروری است فیلمساز با اطلاعات درستِ پزشکی به سراغ ساخت فیلمی رفته است که مطمئنا دغدغه اش بوده، به همین دلیل تحقیق گسترده ی فیلمساز در ارتباط با این بیماری که باعث اختلال در جامعه می شود به او کمک کرده تا با یک شخصیت پردازی منسجم فیلمنامه یی بی نقص بنویسد حالا اگر یک فیلم قصه اش پایه و اساس محکمی داشته باشد مطمئنا کارگردانی مطلوبی هم به همراه دارد، نکته ی حائز اهمیت در برادرم خسرو ایجاد قصه و موقعیت است،
با شکل گیری درستِ قصه موقعیت ها هم به جذابیت فیلم کمک می کنند تداوم در جذابیت تا انتها با فیلم همراه است به طوری که قصه با هدف مشخص راهی را می رود که هرگز دچار افت ریتم نمی شود، قصه با ورود خسرو به خانه ی برادرش خیلی سریع به راه می افتد و در همان اوایل فیلم خسرو ساعت چهارصبح صدای موزیک را زیاد می کند و با ناصر و شایان شروع به رقصیدن می کند این یکی از حُسن های فیلم به حساب می آید چرا که بیگلری به عنوان یک فیلمساز قصه گو سعی ندارد مخاطب را در تعلیق بگذارد یا بخواهد با شاخه و برگ اضافی به خرده جزئیات بی ثمر بپردازد فیلمساز ما سعی بر آن دارد که با استفاده از یک محتوای پروپیمان به یک فرم منسجم برسد که البته به نتیجه ی نهایی هم رسیده است، اساسا مختصات و ابعاد بزرگ قصه در قالب یک فیلم جمع و جور جا گرفته و می خواهد برای مخاطبش با پارامترهای دراماتیک قصه پردازی کند، بیگلری با توجه به ابعاد گستردۀ خطِ درام فارغ از هر گونه اضافه گویی به شخصیت های فیلمش می پردازد، با اینکه فیلمساز اولین فیلمش را کارگردانی می کند اما درگیر خرده جزئیات نمی شود و روند قصه در مسیر اصلی حرکت می کند.
بیگلری خسرو و ناصر را در موازات هم گذاشته خسرو به این دلیل که قرص می خورد و همه می دانند که بیمار است با او مدارا می کنند اما از سوی دیگر ناصر بعنوان یک انسان موجه که دندان پزشک ست و روشنفکر و اپرا هم گوش می دهد و تحقیقات علمی هم می کند انگار از خسرو بیمارتر است، در کشویی قفل شده قرص های آرامبخش نگه داری می کند که برای خوابیدن از آن ها استفاده می کند انگار ناصر و خسرو هر دو به یک بیماری ارثی مبتلا هستند اما ناصر به دلیل توجهات بیشتر از سوی خانواده دکتر شده است، فیلمساز می خواهد با ارجاعات به مخاطب بفهماند که ناصر هم اوضاع و احوال روحی مناسبی ندارد خوردن قرص ، تخت یک نفره اش در اتاق که انگار مبتلا به انزوای روحی ست اصرار به ناراحتی اعصاب همسرش و ایجاد محدویت برای پیشرفت میترا نشانه یی از بیماری ناصر است که در شخصیت او نهفته شده، یا نام های دوبرادر که در فیلم اشاره به آن می شود، زمانی که نام ناصر و خسرو به گوش مخاطب می رسد ناگهان یاد خیابانی به همین نام می افتد که بورس فروش دارو است، انگار قبل از اینکه موضوعیت فیلم به خسرو مربوط باشد، ناصر و میترا هسته ی مرکزی درام هستند میترا به عنوان دندان پزشک به دلیل ضعف در تمرکز به بیمارش آسیب می رساند و بعد از آن ناصر تصمیم می گیرد مرتضی را جانشین او کند اما بیگلری به سادگی از این موضوع می گذرد، به طوری که این اتفاقاتی که میان ناصر و میترا رد و بدل می شود می توانست به جذابیت فیلم بی افزاید یا اینکه مخاطب با چهره ی زیر نقاب کشیده شده ی ناصر آشنا شود اما بیگلری از آن چاشنی بسیار مهم صرف نظر کرده تا به خط اصلی فیلم آسیب نرسد، اما در بعضی از سکانس ها به نظر می رسد این فیلم یک اثر آموزشی ست که چگونه باید با یک بیمار دوقطبی برخورد کنیم،
یک نکته ی مهم در فیلم وجود دارد که انگار خسرو از ناصر و میترا سالم تر است چرا که ما برخورد مناسبی را از ناصر و میترا نمی بینیم تخت های خواب شان از هم جداست ناصر به دلیل رانندگی میترا در مرکز شهر با او دعوا می کند یا به میترا دروغ می گوید و از مهم تر ناصر خسرو را می زند یا در سکانسی دست های او را به تخت می بندد یا به او تعدادی قرصِ خواب می دهد که خودش مصرف می کند وقتی هم که خسرو به کما می رود ناصر از قرص دادن به خسرو حرفی نمی زند، سکانس آخر به درستی گره گشایی می شود وقتی که خسرو فیلم ناصر را در تبلتش می بینید که چگونه دست های او را به تخت بسته نگاهِ چشم در چشم خسرو به ناصر از طریق آینه ی ماشین، بنا به دیالوگ اوایل فیلم که خسرو به میترا می گوید آدم ها در فیلم هایی که ازشان گرفته می شود خود واقعی شان اند، درک می کنیم ناصر هم از یک نوع بیماری روانی رنج می برد اما او به واسطه ی دارو آن بیماری را مهار می کند و نمی گذارد کسی از بیماری اش خبردار شود. نگاه چشم در چشم ناصر و خسرو پرده برداری از بیماری نهفته ی ناصر است، که بیگلری به درستی فیلمش را در نقطه ی مناسبی به پایان می رساند.
برادرم خسرو یک شهاب حسینی همیشه عالی دارد که نگارنده قبل از دیدن فیلم فکر می کرد بازی او به عماد فروشندهشباهت دارد اما شهاب حسینی به مخاطبان سینما ثابت کرده که می تواند در هر فیلمی متفاوت باشد و از سوی دیگر بعد از مدت ها ناصرهاشمی در قاب سینما ظاهر شد که دلیل گزیده کار بودن این بازیگر توانمند نامشخص است، شهاب حسینی و ناصر هاشمی از مهم ترین عامل جذابیت این فیلم محسوب می شوند و از طرفی دیگر احسان بیگلری علاوه بر فیلمنامه با کارگردانی برادرم خسرو ثابت کرد که دستیاری اصغرفرهادی و کیومرث پوراحمد برای او بی ثمر نبوده از آغاز تا پایان فیلم با میزان سن های رئال گونه یی مواجه هستیم که باعث شدند فیلم ریتم مطلوبش را حفظ کند قاب های ایستا یا حرکت های ظریف دوربین باعث تمرکز و همخوانی فرم با محتوا شده است، برادرم خسرو اثری منطقی، صادق و روان ست که قصد ندارد تماشاگرش را ناراضی از سینما بیرون بفرستد مطمئنا این فیلم به لحاظ پرداخت در فرم و محتوا برای احسان بیگلری که نخستین فیلمش است گامی رو به جلو محسوب می شود.
سعید ملکان در این سال های اخیر به عنوان تهیه کننده توانسته جوانان مستعدی را به سینمای ایران معرفی کند. برادرم خسرو با اینکه در شرایط نامطلوبی به نمایش درآمده است اما این فیلم به لحاظ ساختارسینمایی شاید مثل نهنگ عنبر2 پرفروش نباشد اما مطمئنا این فیلم برای مخاطبان عام و خاصِ سینما اثری محترم و شریف تلقی می شود، اثری که می تواند جایگاهِ خاصی در تاریخ سینمای ایران داشته باشد.
---------
نقد دوم
« برادرم خسرو » بر خلاف بسیاری از آثار امروز سینمای ایران ، اثری قصه محور است و قادر است تا وضعیت کلی داستان را برای مخاطب خود روشن کند و به روایت یک داستان واحد در چارچوبی که مشخص می کند بپردازد. اولین فیلم احسان بیگلری به جای پرداخت به مسائل حاشیه ای و شخصیت های زائد، داستان اصلی را بسط و گسترش می دهد و از اضافه گویی پرهیز کرده که این موضوع یک ویژگی مثبت در سینمای ایران محسوب می شود. اما این روایت بدون اشکال هم نیست.
داستان اصلی فیلم قرار است به تقابل میان ناصر و خسرو ( که ترکیب نامشان کنایه از محله ای در تهران است ) بگذرد یعنی جایی که خسرو یک بیمار دو قطبی معرفی می شود و ناصر فرد عاقلی که می بایست از او مراقبت نماید. فیلم به درستی در جریان داستان توازن عاقل و دیوانه را برهم می زند و این نکته را به مخاطب گوشزد می کند که ناصر برخلاف ظاهر آرام و کاریزماتیک خود، وضعیتی بهتر از خسرو ندارد و تنها تفاوت آنها در این است که ناصر شخصیت اجتماعی قابل قبولی بدست آورده و خسرو بیشتر به رفتارهای هیستریک خود شناخته می شود.
در سینمای جهان آثار فراوانی وجود داشته اند که در آن برادر شخصیت اصلی فیلم دچار اختلال روانی بوده و فیلم در طول داستان به یک واکاوی ژرف درباره عاقل و بیمار دست می یافت. نمونه موفق این آثار را می توان در « مرد بارانی » به کارگردانی بری لوینسن و بازی تام کروز و داستین هافمن اشاره کرد. جایی که تعامل دو برادر به شناخت عمیق مخاطب از زندگی و رفتار آن دو می انجامید و در نهایت نیز تماشاگر را برای قضاوت نهایی به نقطه اطمینان می رساند.
اما مشکل فیلم « برادرم خسرو » اینجاست که فیلمساز از ابتدا بنا به نصیحت و انتقال پیام خود به مخاطب را دارد و نتیجه گیری های شخصی درباره بیماران دو قطبی را کاملاً بصورت مستقیم برای مخاطب شرح می دهد بطوریکه فیلم در لحظاتی شبیه به آثار آموزشی درباره بیماران خاص می شود. بیگلری می توانست با قراردادن پیامهای مورد نظرش در لایه های زیرین فیلمنامه، خواسته خود را به زبان هنر روایت و تصویر به مخاطب عرضه کند اما او انتخاب کرده تا شخصیت های داستانش در مقابل دوربین بصورت آشکارا دیالوگ هایی آموزشی درباره بیماری دو قطبی مطرح نمایند.
فیلم همچنین در بدنه اصلی داستانش یعنی تقابل میان ناصر و خسرو به اندازه کافی عمق نمی یابد. در لحظاتی از فیلم بیگلری به خوبی شخصیت ناصر را فردی نامتعادل معرفی می کند که برخلاف باور عموم، شاید حتی در مقایسه با خسرو از مشکلات بیشتری رنج ببرد اما غالب تقابل این دو شخصیت به پرخاشگری های مداوم آنها بر سر خرابکاری های خسرو می گذرد. خسرو گاهی در ابتدای صبح مانع از خواب اعضای خانواده می شود و گاهی شیشه می شکند. در هر دوی این موارد فیلمساز بی آنکه بسط و گسترش شخصیت های داستان را مد نظر قرار دهد، تنها به تقابل خشن ناصر و خسرو مبادرت می ورزد و فرصت سوزی می کند.
متاسفانه درگیری های میان ناصر و خسرو در طول داستان به حدی افزایش پیدا می کند که فیلم را از نفس می اندازد. شاید جنگ و جدل آنها در ابتدا جذاب و تماشایی به نظر برسد اما تکرار چندباره آن بی آنکه کارگردان تمهیدی برای پیشبرد داستان داشته باشد، نتیجه ای جز افزایش بی دلیل دقایق فیلم نداشته است.
« برادرم خسرو » بازیهای خوبی دارد. ناصر هاشمی بازیگر خوبی است که در سالهای اخیر بسیار کم کار شده و کمتر او را در سینما شاهد هستیم اما در « برادرم خسرو »، بازی بسیار خوبی در نقش ناصر داشته است و نقطه قوت فیلم محسوب می شود. شهاب حسینی هم اگرچه بی شباهت به شخصیت عماد در « فروشنده » نیست، اما تلاش قابل تحسینی برای به تصویر کشیدن شدایی انجام داده و قابل قبول است. هنگامه قاضیانی در میان این دو، تنها بازیگری است که به دلیل عدم توجه فیلمنامه به شخصیت میترا فرصت درخشش در فیلم را از دست داده است.
« برادرم خسرو » با تمام ایراداتی که در فیلمنامه دارد قطعاً نسبت به بسیاری از فیلمهایی که این روزها به روی پرده می رود، ارزش تماشای بیشتری دارد. اولین فیلم احسان بیگلری قصه گوست و در نهایت به معضل جدیدی پرداخته که قبلاً کمتر در سینمای ایران شاهد آن بوده ایم. « برادرم خسرو » بازیهای درخشانی دارد و شاید چنانچه فیلمنامه با دقت و وسواس بیشتری، به دور از قضاوت های مستقیم نوشته می شد، فیلمی عمیق تر و ماندگار تر را شاهد می بودیم.
===========================================
تحلیل فیلم
در روزگاری که نیمی از فیلمها گرته برداریهای ناشیانهای از فیلمهای اصغر فرهادی است و نیمی دیگر به تقلید از ابد و یک روز سعی در به تصویر کشیدن درد و رنج مردم دارند، یافتن فیلمی که نگرش جدیدی را برای مخاطب به تصویر میکشد و طرح و مضمونی نو دارد، اتفاق تازهای است. احسان بیگلری سابقه دستیاری اصغر فرهادی را در معروفترین فیلمش یعنی درباره الی دارد. اما «برادرم خسرو» به دور از دنیای فیلمهای فرهادی و مولفههای همیشگی او ساخته شده است. در ادامه نگاهی میکنیم به فیلم «برادرم خسرو» با بازی درخشان شهاب حسینی. با سینماگیمفا همراه باشید.
«برادرم خسرو» از جمله بهترین فیلم اولیهای جشنواره دو سال پیش بود که برای نمایش عمومی دچار مشکلات فراوانی گردید و با تاخیر اکران شد. فیلم داستان خسرو بیمار دو قطبیست که مدتی در غیاب خواهرش برای زندگی نزد برادرش میآید. اوضاع خوب است تا وقتی که مطلع میشود خواهرش به این زودیها قرار نیست بیاید. از این زمان است که تغییر حالش شروع میشود و رفتارهای ناصر برادر بزرگتر نیز به این بدحالی او دامن میزند.
ساخت ملودرام روانکاوانه در سینمای ایران گام نسبتا جدیدی محسوب میشود. در سینمای جهان از این نمونهها کم نداریم. فیلمهایی مانند ذهن زیبا، جزیره شاتر، سکوت برهها، هوانورد، قوی سیاه و دیوانه از قفس پرید نمونههایی از بهترین فیلمهای روانشناسانه به شمار میروند. «برادرم خسرو» اولین فیلم در سینمای ایران است که به طور خاص به موضوع اختلال دوقطبی میپردازد. اما اختلال دوقطبی چیست و چگونه به وجود میآید؟ با وجود اینکه هنوز دلیل قطعی برای این بیماری شناخته نشده است اما محققان بر این باور هستند که این اختلال منشا ارثی دارد و ترکیب ژنتیکی افراد تاثیر بیشتری از تربیت آنها در این اختلالات دارد. استرس و یا بیماری نیز ممکن است گاهی به وجودآورندهی نوسانات خلقی باشند. در فیلم نیز به این موضوع اشاره میشود. جایی که ناصر از بیماری عمویشان سخن میگوید و خسرو عصبانیتر از همیشه بر عقیدهاش پافشاری میکند که بیماری او ارثی نیست و خانواده با دخالتها و سختگیریهای بیجا او را بیمار کرده است. تا جایی که او مجبور شده است از خانه بیرون بزند.
فیلم از همان ابتدا دید مخاطب را راجع به خسرو شکل میدهد. او را شخصیتی نامتعادل نشان میدهد که رفتارهای عجیب و غریب و غیرقابل پیشبینی دارد که اطرافیانش را نگران میکند و به نوعی انگار آنها همیشه مراقب او هستند. این تصویری است که فیلم از خسرو نشان مخاطب میدهد و به نوعی دست به جانبداری و قضاوت میزند. اما هرچه فیلم پیش میرود مخاطب خود متوجه میشود که ناصر رفتاری به مراتب عجیبتر از برادر بیمارش دارد و اینجاست که جای این دو با هم عوض میشود. برادری که به ظاهر فردی قابل اعتماد به نظر میآید دست به کارهای خطرناکی میزند. کارهایی که سر زدنشان تنها از یک ذهن بیمار برمیآید.
مخاطب اما با خسرو همدلی بیشتری میکند. او با همهی درد و رنجهایی که میکشد و تمام رفتارهای عجیب و غریبش برایمان باورپذیرتر است تا ناصر. شاید بتوان اینگونه بیان کرد که نسبت مخاطب با شخصیت خسرو و میزان همذات پنداری او با خسرو و علاقه و انزجارش نسبت به او، نشاندهندهی حال طبیعی یا غیرطبیعی مخاطب است. اگر مخاطب همدل و همدرد خسرو نباشد و او را دیوانه بداند، باید فکری به حال “ناصر” درونش بکند! ناصر فردی است که میخواهد همه چیز را تحت کنترل خود داشته باشد. شاید بتوان به زندانبانی تعبیرش کرد که به زندانیان خود رحم نمیکند و آنها را زیر نظر خودش دارد. نه فقط خسرو بلکه او در برابر همسر و فرزندش هم همین گونه است. با همسرش دعوا میکند که چرا در خیابان شلوغ رانندگی است، حاملگیاش را بهانه میکند و مانع سرکار آمدن او میشود، و دروغهای ریز و درشت دیگری که نشان از تسلط جویی او بر زندگیاش دارد. ناصر شخصیتی وسواسگونه دارد که در پس آن شخصیت عصا قورت داده، گهگاه به وضوح خشم خود را نشان میدهد. خسرو با رفتار بیقیدانهاش جمع خشک و نظم موجود زندگی آنها را به هم میریزد. او نمیخواهد قوانین زندگیاش به هم بخورد و به همین دلیل با برادرش درگیر میشود و این درگیریها باعث میشود وجه دیگر او نمایان شود و همسرش میترا به رفتارها و خلقیات نهفته بیمارگونه او پی ببرد.
فیلمهایی که به مباحث روانشناسی مربوط میشوند، تحقیقات کاملی را درباره مشخصات و ویژگیهای بیماری میطلبد و نیازمند بررسی کارشناسانه است. کارگردان باید تسلط زیادی در زمینه مورد بحث داشته باشد و بتواند علائم و نشانهها را به خوبی در شخصیتپردازی و رفتار در طول فیلم رعایت کند. احسان بیگلری در اولین ساخته خود تلاش کرده تا جزئیات اختلال دوقطبی را هم در نحوه شخصیتپردازی خسرو و هم در نحوه چگونگی رفتار اطرافیان با این بیماری به تصویر بکشد. جرقهی ساخت این فیلم یک اتفاق در دوران کودکی کارگردان بوده است. «عمویی در خانواده داشتم که مبتلا به بیماری دوقطبی بود و شاید تجربهی حضور ایشان زمینهساز قصههایی که داشتم شد.» همچنین او مدتها برای نوشتن فیلمنامه به مرکز نگهداری بیماران دوقطبی رفت و آمد داشته است. گرچه فیلم در لحظاتی زبان آموزشی پیدا میکند، اما نمیتوان تاثیرگذاری آن را انکار کرد. ضعفهای فیلمنامه به خوبی مشهود است. ما لحظات زیادی از فیلم را شاهد بحث و جدل میان ناصر و خسرو هستیم و عملا اتفاق تازهای نمیافتد. دلسوزیها و همدلیهای میترا و فرزند نوجوانش هم تغییری در شیوه رابطه ایجاد نمیکند. از نیمه دوم فیلم، داستان یک روند تکراری را طی میکند تا جایی که در نهایت رفتار و اعمال ناصر موجب به کما رفتن خسرو میشود. بازی خوب بازیگران، کارگردانی قوی، و مضمون جدید فیلم تا حد زیادی عدم وقوع رخدادهای متنوع را جبران کرده است.
بدون تردید بخش عظیمی از موفقیت فیلم مدیون بازیهای درخشانش است. شهاب حسینی همیشه فوقالعاده است. اما اینبار در نقش خسرو چنان خوش درخشیده است که میتوان گفت بازی او به تنهایی بار کیفی فیلم را چند درجه افزایش داده است. او در یکی از بهترین نقشآفرینیهایش به خوبی میتواند مخاطب را با احوالات دگرگونش همراه کند. به طوری که یک لحظه از شادی و سرخوشی او میخندد و لحظهای دیگر از درد و رنجی که او میبرد قلبش فشرده میشود. او خسرو را چنان باورپذیر اجرا کرده است که مخاطب با تمام وجود باورش میکند و برایش دل میسوزاند. شاید جالب باشد که بدانید احسان بیگلری به یاد خسرو شکیبایی، اسم شخصیت فیلم را خسرو گذاشته و انتخاب شهاب حسینی که بسیاری بازی او را تداعی کنندهی خاطره خسرو شکیبایی دانستهاند، در این پروسه بیتاثیر نبوده است. ناصر هاشمی نیز بعد از مدتها دوری از عرصه بازیگری بازی فوقالعادهای در نقش ناصر ارائه میدهد. ناصر همان خسرو است. خسرویی که این بار تحتتاثیر پدر مجبور به سرکوب آرزوهایش شده است و بعد از سالها دارد همان رفتار را در قبال برادرش انجام میدهد. هنگامه قاضیانی و بیتا فرهی نیز به موجب نقشی که در فیلمنامه دارند موفق ظاهر شدهاند.
فیلم پایانبندی درخشانی دارد. وقتی خسرو متوجه میشود که ناصر چه بلاهایی بر سرش آورده، دیگر عکسالعملی از خودش نشان نمیدهد. در آینه به او نگاه میکند و کلاهش را تا روی چشمانش پایین میکشد و ترجیح میدهد همه چیز را فراموش کند. او فقط میخواهد از آن جا برود. از برادری فرار کند که شبیه پدرش است و نه تنها او را درک نمیکند، بلکه با خودخواهیهایش باعث وخامت حال او شده. خسرویی که بیتوجهی و بیمهری خانواده نگذاشت به تکامل برسد بیمار نیست. بیمار فیلم از نگاه مخاطب ناصر است که ظاهری موجه و درونی مریض دارد.
--
منابع : بابک مهرورز -افشین علیار و...