روانشناسان می گویند در هر دوره از زندگی آدم یک تکلیف مهم روانشناختی دارد و اگر آن را درست انجام دهد، به سلامت از آن دوره می گذرد وگرنه دچار بحران می شود. مهمترین تکلیف در سومین دهه عمر آدم، این است که بتواند با دیگران وارد رابطه صمیمانه جدی شود وگرنه منزوی می ماند.
مهمترین رابطه صمیمانه این دوره، رابطه با همسر احتمالی است. اینکه این رابطه اصولا برقرار شود یا نشود و اینکه آیا ما گزینه درستی برای صمیمیت انتخاب کرده ایم، مهمترین سوالی است که در 30 سالگی دچارش می شویم. البته ناگفته پیداست که بسیارند آدم هایی که ازدواج کرده اند اما رابطه صمیمی با همسرشان برقرار نکرده اند.
غیر از تردید در مورد انتخاب همسر، ما انتخاب های دیگری هم در زندگیمان کرده ایم که یکجوری سرنوشت ساز بوده اند. همینطورکه دارید این انتخاب ها را مرور می کنید، یادتان باشد که بعد از این سوال ها می تواند احساس پشیمانی شدید از انتخاب ها، حسرت در مورد چیزهایی که انتخاب نشده اند و حتی احساس کوچک بودن در مقابل همسن و سال های به اصطلاح موفق تر ذهن ما را تسخیر کند.
1- انتخاب رشته دانشگاهی
اگر بخواهیم خیلی گیر بدهیم، باید برگردیم عقب تر و در مورد انتخاب رشته دبیرستان هم حرف بزنیم. آیا رشته دبیرستانی خودمان را خودمان انتخاب کرده ایم یا برایمان انتخاب کرده اند؟ آیا به خاطر خوشایند دیگران رفته ایم یک رشته دهان پر کن یا قبل از هر چیز به علاقه و استعداد خودمان نگاه کرده ایم؟ اگر مشکلی در رشته دبیرستان نبود، حالا موقع گیر دادن به رشته دانشگاهی است. آیا رشته دانشگاهمان را دوست داشته ایم؟ آیا آگاهانه انتخابش کرده ایم؟ آیا به سال های دانشگاه که نگاه می کنیم، یاد عمر تلف کردن می افتیم یا حس می کنیم آن سال ها سال های پرباری بوده اند؟ آیا فرصت های تغییر رشته را از دست داده ایم؟
2- انتخاب شغل
چیزی که حتی بیشتر از انتخاب رشته تحصیلی، ذهن 30 ساله ها را اذیت می کند، کاری است که مشغول انجام دادنش هستند. آیا از کاری که داریم انجام می دهیم لذت می بریم یا فقط برای اینکه نانی به کف آریم، داریم کار می کنیم؟ آیا این کار براساس علاقه ها و استعدادهایمان بوده است؟ فقط به خاطر پرستیژ اجتماعی وارد این کار شده ایم؟ یا برعکس حس می کنیم کارمان آنقدرها در نظر دیگران خوشایند نیست؟ آیا آنقدرها که خودمان توقع داشته ایم پیشرفت شغلی کرده ایم؟ آیا به همکارهایمان حسادت می کنیم؟
3- بچه دار شدن یا نشدن
احتمالا تعداد آدم هایی که در 30 سالگی بچه هم دارند روز به روز دارد کمتر و کمتر می شود اما در همان درصد هم کسانی که بچه دار شدن را انتخاب کرده اند، ممکن است در 30 سالگی در مورد این انتخاب تردید کنند. موضوع بچه یکجور دیگر هم می تواند در 30 سالگی مطرح باشد که حالا می بینید.
4- ماندن یا رفتن
انتخاب محل زندگی هم از آن چیزهایی است که مخصوصا در وضعیت فعلی نسل سومی های ما، حسابی در ذهن کسانی که بحران 30 سالگی را تجربه می کنند رژه می رود. حالا این انتخاب می تواند به اندازه زندگی در این شهر یا آن شهر ایران قابل حل باشد یا به اندازه مهاجرت کردن یا نکردن پیچیده. حتما شما هم 30 ساله هایی دور و بر خودتان می شناسید که از رفتن یا ماندن پشیمانند