به نام آنکه جان را فکرت آموخت
سلام گلهای تو خونه ،محصلای نمونه،قول بدین ک فیلمای کافه فیلم یادتون بمونه
همیشه قبل خواب اول طرفداری چک کن بعد بخاب
رضا هستم میزبان شما در اولین برنامه تخصصی نقد وبررسی آثار سینمایی ایران و جهان
---
بازم بازدید ها نظرات و لایک ها داره بهتر میشه اما هنوز مونده تا اون چیزی ک باید باش.....
---
من متوجه نمیشم 500 -600 نفر پست میبینن اما فقط 20 نفر نظر میزارن یا 10 نفر لایک میکنن
این چی رو میرسونه؟
ضمنا لطفا انقد نگین اومدم بنویسم اما حرفمو قبلیا نوشته بودن یا دیرشد ب برنامه نرسیدم و ....
لطفا هرموقع دیدید نظرتون بزارین حتی شده ی جمله(باز الان همه ی خطی مینویسن)
بزارین خستگیمون در بره با دیدن نظراتون
مهم نیس چقد حرفه ای هستی مهم اینه ک بها بدی ب زحمت دوستانم
سپاس
------------------------------------
نام اثر : هاراکیری (1962) HARAKIRI
کارگردان : ماساکی کوبایاشی
بازیگران :اکیرا ایشیهاما - تاتسویا ناکادای و....
-----------------------------------
خلاصه داستان:
یک سامورایی سالخورده به خانه لردی می رود و از او تقاضای مکانی شرافتمند برای خودکشی می کند.اما وقتی او درباره یک سامورایی جوان که قبل از او در آنجا بوده سوال می کند همه چیز تغییر می کند...
---------------------------------
فیلمهای سامورایی همانند فیلمهای وسترن نیازی به معرفی ندارند. این ژانرها پتانسیل بالایی برای در بر گرفتن هرچه بیشتر چالشهای اخلاقی و تراژدیهای a انسانی دارند. “هاراگیری”، یکی از بهترین فیلمهای سامورایی، در مورد سامورایی مسن سرگردانی است که وقتش را صرف در تنگنا قرار دادن رییس یک خاندان میکند. عزم جدی او با تکیه بر سنت Bushido[1] و اعتقاد راسخ ساموراییها به وجود آمده است. سامورایی پیر، با منطق قاطع و درست خود، رییس قدرتمند خاندان را مقابل ملازمان قصر خوار و خفیف میکند. زمان فیلم در 1630 سیر میکند. ساموراییهای بدون ارباب، که “رونین” نامیده میشوند، به دلیل صلحی که در ژاپن برقرار است از کار بیکار شدهاند. قلب، ذهن و شمشیر آنان در خدمت اربابانشان است، ولی اکنون بدون هدف سرگرداناند و ناتوان از تهیه غذا و پناهگاهی برای خانوادهشان. این وضعیت خیلی شبیه به وضعیت کنونی شرکتها در عصر حاضر است. کارمندان وفاداری که سابقه طولانی کار شرکتی دارند به راحتی عزل میشوند! جلوی دروازه عمارت رسمی خاندان “آیی”، یک رونین ژندهپوش به نام ” Tsugumo Hanshiro” درخواست ملاقات با رییس خاندان ” Saito Kayegu” (با بازی Rentaro Mikuni) را دارد. او زمانی در خدمت ارباب “گیشو” بوده است که با سقوط حکومتش، این سامورایی هم بیکار شده است. او درخواست اجرای مراسم هاراگیری (خودکشی به شیوه ساموراییها) را در داخل قصر دارد.
این مراسم با خودکشی فرد بهوسیله یک شمشیر کوچک که با آن شکم خود را پاره میکند انجام میپذیرد و سپس یک شمشیرزن سر فرد را با یک ضربه از تن جدا میکند. تسوگومو میخواهد خودش را بکشد چون تصور میکند یک سامورایی بدون ارباب بودن ننگ است. سایتو (رییس خاندان) داستانی را برایش تعریف میکند تا او دلسرد شود. در آن منطقه “رونین” های زیادی قصد انجام خودکشی داشتند، اما بعضی از خاندانها با دادن کار و سرپناه به آنها مانع از انجام این کار شده بودند. اگرچه این رونین ها در واقع اصلاً نیت خودکشی نداشتند. (تنها به امید کسب کار مراجعه کرده بودند). سایتو داستانی را دربارهٔ چیجیوا موتومه (Akira Ishihama) دیگر سامورایی خدمت کرده به ارباب “گیشو” نقل میکند که با آمدن به عمارت “آیی” و مطرح کردن درخواست انجام مراسم خودکشی با موافقت ارباب سایتو مواجه شده است بهشرط این که مراسم را فوراً برگزار کند. اما چیجیوا تقاضای فرصتی چند روزه برای انجام کاری شخصی از او کرده که با مخالفت سایتو مواجه شده چون گمان میکرده که او مشغول فوت وقت است. خلاصه خاندان آیی با متوسل شدن به زور چیجیوا را وادار به انجام خودکشی کرده آن هم با یک شمشیر چوبی! چون چیجیوا شمشیر خود را گرو گذاشته بود و در اصل فکر نمیکرد که وادار به انجام این کار شود. خب این رسم ساموراییهاست که باید با شمشیر خود به زندگیشان خاتمه دهند. و مسلم است که چیجیوا متحمل درد و رنج زیادی شد.
همانطور که میبینید، سایتو از تسوگومو میخواهد که پشیمان شود اما با این جواب تسوگومو مواجه میشود: “نگران نباش، من حتماً مراسم را انجام میدهم… اما قبل از آن اجازه میخواهم که داستانی را برای شما و ملازمانتان تعریف کنم…” هاراگیری اثری از ماساکی کوبایاشی، (کارگردان فیلم مشهور “کوایدان”)، در سال 1962 اکران شد. “کوایدان” که مجموعه ای از داستانهای مربوط به ارواح است، جزو زیباترین فیلمهایی است که دیدهام. کوبایاشی همچنین خالق سهگانه ” شرایط انسان (1959-1961) ” است که از نفوذ سنت Bushido بر زندگی ژاپنیها و چگونگی تأثیر آن بر جنگ جهانی دوم بحث میکند. و ساخته دیگر او “Samurai Rebellion (1967)” در مورد مردی است که ننگ و ظلم بالادستیاش را در مورد همسرش نمیپذیرد. تم همیشگی کوبایاشی که به وضوح در “هاراگیری” هم قابل مشاهده است، درباره فرد متعصب و پابند به رسومی که معتقد است رعایت بعضی از ارزشها خیلی واجبتر از اهمیت زندگی است. این رسوم سامورایی در سیاست نظامی ژاپنی هم ریشه کرده به طوری که ما خودکشی خلبانان Kamikaze[2] و خودکشی سربازانشان را در موقعیتهای حساسی که راه فرار نیست مشاهده میکنیم که این از همان روح سامورایی و باور مرگ با افتخار در آنان نشأت میگیرد. برای مثال، “Yukio Mishima” از رمان نویسان مدرن ژاپنی، هنگامی که در سال 1970 در جنگ گردان تحت فرمان خود را بر اثر یک تصمیم ناعاقلانه در معرض شکست دید، مرتکب seppuku (همان خودکشی) شد تا آبروی ازدسترفته امپراطوری را باز یابد. نویسنده و کارگردان آمریکایی “Paul Schrader” فیلمی با نام “Mishima: A Life in Four Chapters (1985)” بر اساس زندگی او ساخته است. ابتدای فیلم شباهت نسبی با فیلم “Rashomon” دارد که در آن شخصی شروع به نقل یکی از نسخههای داستانی میکند که برای آن 4 نقلقول متفاوت وجود دارد. اما کوبایاشی فیلمی ساخته که در آن تنها یک روایت درست وجود دارد و آن بستگی به شما دارد که با دیدگاه کدام طرف در فیلم موافق باشید. حق با کیست؟ سایتو که نمیخواهد عمارت “آیی” تبدیل به یک خیریه برای افراد سودجو شود یا تسوگومو که سایتو و ملازمان عمارت را وادار میکند تا به داستان چیجیوا و شمشیر چوبی او گوش فرا دهند.
مسلماً من نباید داستانی را که تسوگومو درباره چیجیوا تعریف میکند برای شما بازگو کنم. تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که داستان تلخ و ناراحتکنندهای است. او شرح میدهد که چیجیوا مردی نبود که به دلیل ترس، تقاضای تأخیر در انجام مراسم را داشته باشد بلکه او مردی بود که شرافت حقیقیاش، سایتو و تمام قدرت طلبان بوروکرات را حقیر و پست میکند. گاهی اوقات انجام کار درست نسبت به آیینی سنتی شجاعت بیشتری میطلبد. “هاراگیری” فیلمی درباره اخلاقیات است که حرفش این است، لازم است گاهی اوقات فردی را بهتر بشناسیم تا این که بخواهیم بر اساس رفتار او در موردش نتیجهگیری کنیم. شیوه روایت داستان، احساسات را درگیر میکند. سه بار تسوگومو اجازه میخواهد شمشیرزنی که قرار است او را خلاص کند را انتخاب کند. سه بار نگهبان برای یافتن آنها به دم در خانهشان میرود اما هر بار با این گفته که فرد موردنظر بیمار است تنها باز میگردد. اما تسوگومو که آنان را میشناسد تعجب نمیکند و دلیل این که آنها خود را به مریضی زدهاند برای جمع بازگو میکند و از ترس درونی آنها پرده برمیدارد. این صحنه از دراماتیکترین لحظههای کل فیلمهای سامورایی است. از تأثیر زندگی خود کوبایاشی کارگردان بر اخلاقیات شخصیت اصلی فیلم، تسوگومو، نمیتوان چشم پوشی کرد. او در طول عمرش یک صلحطلب بود، اما نه به این معنا که از انجام خدمات نظامی امتناع کند بلکه او دوست داشت که به عنوان یک سرباز وظیفه خدمت کند تا بهعنوان یک افسر رسمی. این فیلم سیاهوسفید باظرافت ساخته و فیلمبرداری شده است تا به زیبایی ارزشهای درونیاش را آشکار کند.
دوربین غالباً نمای POV سایتو را نشان میدهد که روی پلههای محوطه اجرای مراسم ایستاده درحالیکه به ملازمان خود و تسوگومو نگاه میکند. سپس به یک نمای POV از تسوگومو تغییر جهت میدهد که به سایتو مینگرد. شات های زاویهدار از نگاه بینندگان است که در حاشیه قرار دارند و به سخنان رییس خاندان و تسوگومو گوش میدهند. سپس درصحنه مبارزه با شمشیر از دوربین روی دست استفاده شده است تا قواعد سنتی فیلمبرداری شکسته شود. در این صحنه مردان عمارت “آیی” با قلبهایی سنگی بدون ترحم و دلسوزی برای داستان چیجیوا به سوی تسوگومو حمله میبرند، این مردان، زاده و تربیت شدهاند تا قلبهایی این چنینی داشته باشند. اولین تصویری که در فیلم نمایش داده میشود سؤالاتی را در ذهن بینندگان ایجاد میکند. ما در این سکانس نمایی از یک لباس زرهی خالی، مشاهده میکنیم که سمبل و نماد عمارت “آیی” و گنجینه سنتهای اجداد این خاندان است. سرانجام این نماد توسط تسوگومو هتک حرمت میشود. هنگامیکه ما به دلیلتراشی عاری از احساسات سایتو گوش فرا میدهیم، میتوانیم سخنان او را با بیشتر مناقشات سیاسی اخیر تطبیق دهیم. مناقشاتی که با وجود نظریههای سفت و سخت اقتصادی، بهانه خوبی برای نادیده گرفتن رنج و درد انسانهای عصر ما شده است.
Bunshido-1: سنت اخلاقیات و مرام ساموراییها که هاراگیری بخش جداناشدنی از آن است.
Kamikaze-2: خلبانان از جان گذشته ژاپنی.