اختصاصی طرفداری- ابراهیم شکوری مدافع سابق باشگاه های سایپا و پرسپولیس میهمان طرفداری بود. شکوری که اخیراً سمت دبیرکلی فدراسیون فوتبال را در اختیار داشت، برای جلوگیری از تعلیق فوتبال ایران، از سمت خود کناره گیری کرد. ابراهیم شکوری صحبت های جذابی به زبان آورد که در ذیل به تفصیل می توانید آن را مشاهده کنید.
آقای شکوری شما را چه صدا کنیم؟ پیشکسوت، ستاره، دکتر یا مدیر ابراهیم شکوری؟
خودم به شخصه پیشکسوت را بیشتر می پسندم زیرا بیشتر عمر ورزشی ام با فوتبال سپری شده است. به هر حال زمانی ما هوادار فوتبال بوده ایم. بعد خدا کمک کرد و مسیری را برایمان تعیین کرد که وارد چرخه فوتبال شدم و یک مدت طولانی را به عنوان بهترین دوران زندگی ام فوتبال بازی کردم. خدا را شکر همزمان با آن نیز توانستم تحصیلاتم را ادامه دهم که باعث شد پس از دوران فوتبال وارد چرخه مدیریت شوم.
برای آن ها که نمی دانند می گویم که ابراهیم شکوری لیسانس حسابداری، فوق لیسانس و دکترای مدیریت ورزشی دارد. چگونه فرصت کردید همزمان با ورزش تحصیلات خود را ادامه دهید؟
در رابطه با دکترای مدیریت ورزشی باید بگویم که دو سالی است که امتحان جامعم را داده و با موفقیت پشت سر گذاشته ام ولی خب با توجه به این که وارد فدراسیون فوتبال شده ام و بحث دبیر کلی فدراسیون پیش آمد دیگر وقت نکردم که از رساله ام دفاع کنم. اکنون که سرم خلوت شده به دنبال این هستم که این کار را انجام دهم. در رابطه با تحصیلات همزمان با فوتبال باید بگویم که واقعا دوران سختی بود به خصوص آن زمان که بازیکن پرسپولیس بودم. در آن زمان دانشجوی فوق لیسانس دانشگاه تبریز بودم و شرایط بسیار سخت بود اما با توجه به این که زندگی فوتبالیست ها را رصد کرده بودم و این که در آینده چه اتفاقی برایشان خواهد افتاد، از همان ابتدا که وارد فوتبال شدم تصمیم گرفتم که درسم را ادامه دهم چون می دیدم که فوتبالیست های توانمندی داریم که پس از این که فوتبالشان تمام می شود، در زندگی خود، چه از لحاظ اجتماعی و چه از اقتصادی به مشکل می خوردند. به همین دلیل تصمیم گرفتم به هر طریقی که شده درسم را بخوانم و این بسیار مشکل بود. جا دارد از مربیان، باشگاه ها و حتی اساتید دانشگاهی ام تشکر کنم که بسیار با من همکاری می کردند. اگر این همکاری ها نباشد، نه تنها من، بلکه هیچ فوتبالیستی نمی تواند درسش را ادامه دهد. زمان هایی بود که کلاس ها با تمرینات تداخل داشت ولی همکاری ها موجب شد که این مسیر را طی کنم و از همه بابت این موضوع تشکر می کنم.
پس این که ورزش کردن مانع تحصیل می شود را رد می کنید؟
بله. فکر می کنم که در این خصوص مانعی وجود ندارد. کلا برای انسان در انجام کارها مانعی وجود ندارد و هر چیزی را بخواهد به دست می آورد ولی شاید اگر درس نمی خواندم یک مقدار در فوتبال بیشتر پیشرفت می کردم. به هر حال زمان هایی بود که از فوتبال زدم و به درس رسیدم و در عین حال برخی مواقع از درس زدم و به فوتبال رسیدم. در نهایت باید بگویم از مسیری که رفتم راضی ام و فکر می کنم مسیر خوبی انتخاب کردم.
بسیاری از فوتبالیست ها پس از دوران حرفه ای به دنبال مربیگری می رفتند ولی شما به دنبال مدیریت رفتید. چگونه شد که به این سمت رفتید؟
زمانی که در حال تحصیل در مقطع لیسانس حسابداری بودم، باید این را بگویم که این رشته بسیار سخت بود و اصلا با ورزش همخوانی نداشت. پس از آن سعی کردم که رشته تحصیلی خود را تغییر داده و انتخابی داشته کنم که با فوتبال همخوانی داشته باشد. به همین دلیل مدیریت ورزشی را انتخاب کردم و به طور همزمان فوتبال و تحصیل را پیش بردم. در مورد مربیگری نیز باید بگویم که من مدرک B و C آسیا را دارم و آن ها را پیش از ورود به فدراسیون فوتبال اخذ کرده ام. زمانی که در فدراسیون مشغول بودم می توانستم مدرک A را نیز بگیرم چون با علی کریمی، جواد نکونام، محسن خلیلی و... در کلاس های مربیگری هم دوره بودم اما ترجیح دادم این کار را نکنم. البته مربیگری را دوست داشتم و فکر می کنم این که یک مدیر نسبت به مسائل فنی آگاه باشد، تداخلی با هم نداشته باشد و شاید این مسئله به یکی از نقاط قوت نیز تبدیل شود.
به هرحال شما زحمت کشیده اید که به این پست مدیریتی در فوتبال رسیده اید ولی برخی که از تحصیلاتتان با خبر نیستند، فکر می کنند که با رابطه یا شانس وارد فدراسیون شدید؛ این در حالی بود که خیلی از فوتبالیست ها به این مرحله نرسیدند. نظرتان در این مورد چیست؟
فکر می کنم اگر بخواهیم به چرخه طبیعی فوتبال دنیا نگاه کنیم، این یک اتفاق طبیعی است که می تواند برای یک فوتبالیست رخ دهد. من فوق لیسانس و دکترای مدیریت ورزشی دارم. قهرمانی لیگ برتر و جام حذفی را در کارنامه دارم، بیش از 250 بازی در لیگ داشته ام و بازی در لیگ قهرمانان آسیا را تجربه کرده ام. به عنوان مثال اگر به فدراسیون فوتبال کرواسی نگاه کنید، ریاست آن بر عهده یک فوتبالیست (داور شوکر) بوده که در حال مدیریت تیم دوم دنیاست. همچنین در فیفا نیز فوتبالیست های سابق مانند بوبان، کاکا، خاویر زانتی و ... حضور دارند. اگر فوتبالیست ها در کشور ما وارد چرخه فوتبال و مدیریت نمی شوند، باید بگویم که این چرخه معیوب و دچار مشکل است. وقتی از من این سوال پرسیده می شد، از خودم می پرسیدم که چرا نباید در این پست باشم؟ آیا کس دیگری بهتر از من وجود دارد؟ قطعا اگر بازیکن های بزرگتر از من مدارک تحصیلی شان مانند من بود، باید آن ها وارد فدراسیون و پست های مدیریتی می شدند. اگر در مربیگری قرار باشد بین ابراهیم شکوری و مثلا علی کریمی یک نفر انتخاب شود، قطعا آن انتخاب علی کریمی خواهد بود ولی با توجه به مدارک تحصیلی ای که من داشتم به نظرم این یک اتفاق طبیعی بود که پست مدیریتی داشته باشم.
خیلی ها به این مسئله اعتراض می کردند که ابراهیم شکوری با وجود این که 10 سال سابقه مدیریت ندارد ولی در این پست حضور دارد. ما این را می دانیم که کسی که تخصصش فوتبال بوده و فوتبال بازی کرده است، نیاز به سابقه 10 سال مدیریت ندارد ولی شما هیچ گاه پاسخی به این انتقادات ندادید. دلیلش چه بود؟
من همیشه به صحبت های دوستان احترام می گذاشتم ولی خودم احساس می کردم در پستم می توانم مفید واقع شوم و معتقدم که در این زمینه نیز کمک کرده ام. برای مثال می گویم فدراسیون فوتبال اساسنامه ای دارد که در یک زمان و بر اساس شرایط خاص نوشته شده است. من در زمان حضورم در فدراسیون اعلام کردم که مخالف این اساسنامه هستم، زیرا آن اساسنامه می توانست خیلی فوتبالی تر باشد و در کل به فوتبال ما کمک کند. در واقع اساتید و بزرگان فوتبال ما باید وارد فوتبال شوند تا نقاط ضعف و قدرت این ورزش را شناسایی کنند. به هر حال من خودم جواب های قانع کننده ای برای خود داشتم و فکر می کنم که درست است این اساسنامه ایراد می گرفت و من سعی می کردم بر اساس این اساسنامه کار کنم ولی خوب دلیلی نمی دیدم که بخواهم جواب دهم. شاید حرف آن ها نیز از لحاظ قانونی و اساسنامه ای درست بود ولی نهادهایی مانند بازرسی کل کشور که می توانستند به این موضوع ایراد بگیرند، این کار را نکردند. قطعا آن ها این موضوع را رصد کرده اند و دیده اند که مشکلی وجود ندارد و اگر مشکلی وجود دارد، شاید به آن قانون و یا اساسنامه وارد است.
می توان گفت حضور شما در پست مدیریتی راه ها را برای دیگر فوتبالیست ها باز کرد. به عنوان مثال نیما نکیسا، سعید دقیقی و پای دیگر پیشکسوت ها به فوتبال باز شد. در این مورد چه نظری دارید؟
جا دارد که این جا از آقای تاج و ساکت که در آن مقطع در فدراسیون بودند تشکر کنم که چنین شهامتی به خرج دادند و من و امثال مرا وارد فدراسیون کردند. ما نیز همین سیاست را در پیش گرفتیم. زمانی که ما در فدراسیون حضور داشتیم سعی کردیم از نیروهای فوتبالی تحصیل کرده و موجه استفاده کنیم که فوتبال کشورمان فوتبالی تر شود. من هر زمان که در کنگره های بین المللی به عنوان مثال در کنگره های AFC شرکت می کردم، می دیدم که فوتبالی ها در آن جا حضور پررنگی دارند. به همین دلیل ما نیز آقای دقیقی را وارد فدراسیون فوتبال کردیم. ایشان نیز به مانند من سابقه خوبی در فوتبال دارد و بازیکن ملی نیز بوده اند و اکنون نیز در حال حاضر سه سال است که عضو شورای شهر قزوین است. یعنی یک فرد خام و بی تجربه در کارهای اجرایی نیست. او فوق لیسانس مدیریت ورزشی دارد و من می گویم چرا ایشان نباید در پست مدیریتی فدراسیون حضور داشته باشند؟ برخی می گویند که چرا چنین اشخاصی باید به فدراسیون بیایند ولی من می گویم چرا نباید حضور داشته باشند؟ یا حتی نیما نکیسا که بازیکن ملی پوش ما بوده و سابقه حضور در جام جهانی را داشته است. مگر ما چند بار به جام جهانی رفته ایم و مگر چند بازیکن در این رقابت ها حضور داشته اند؟ چرا نیما نکیسا که یکی از آن بازیکنان است و مدرک دکترا نیز دارد نباید در فوتبال ما حضور داشته باشد؟ فکر می کنم تمامی این مسائل توجیه دارند و به تبع آن ما فراز فاطمی را آوردیم و او را به عنوان سرپرست تیم جوانان انتخاب کردیم. این یک اتفاق بسیار خوب بود که از نفراتی موجه که در جامعه نیز مورد قبول مردم هستند، استفاده کردیم. امیدوارم که این روند ادامه یابد. البته این را فقط به خاطر خودم، نیما نکیسا و سعید دقیقی نمی گویم. ما لیستی از بازیکنانی داریم که مدرک تحصیلی معتبر داشته و وجهه خوبی دارند؛ می خواستیم آن ها را به مرور زمان وارد فوتبال کنیم که عمر مدیریتی ام کفاف نداد ولی امیدوارم که در آینده بتوانیم این اتفاق را رقم بزنیم.
در مورد حضور سعید دقیقی در شورای شهر گفتید. چرا فوتبالیست ها در شورای شهر، مجلس و... می توانند مدیریت کنند ولی در خود ورزش که جایگاهشان است، مدیریت نمی کنند؟
قطعا ما نیز می خواهیم مدیریت کنیم ولی تا زمانی که فوتبال خصوصی نشود، هیچ اتفاق مثبتی برای فوتبال ما رخ نخواهد داد. زمانی که شما از جیب خود برای چیزی هزینه کنید، خیلی مراقب هستید که چگونه هزینه کنید و بهترین کیفیت را انتخاب کنید ولی زمانی که پول از جای دیگری بیاید و شما فقط مسئول خرید چیزی را بر عهده داشته باشید، فقط پول را خرج می کنید و مهم نیست که چگونه این کار را انجام می دهید. به نظرم تا زمانی که فوتبال خصوصی نشود، همین اتفاق ها رخ خواهند داد. فوتبالی ها می توانند به این مسئله کمک کنند. البته این دلیل نمی شود که غیر فوتبالی ها نمی توانند به فوتبال کمک کند ولی نیاز است که کنار آن ها افراد فوتبالی و ورزشی حضور داشته باشند.
مدیریت سخت تر بود یا فوتبال؟
این دو فضای متفاوتی دارند. خودم روی مقایسه این دو بسیار فکر کردم. فوتبال بازی کردن یک سری سختی ها دارد و مدیریت یک سری سختی های دیگری دارد. در فوتبال شما 2 الی 4 ساعت تمرین کرده و بقیه روز را استراحت می کنید ولی یک روز باید نود دقیقه جلوی 100 هزار تماشاگر بازی کرده و بهترین عملکرد خود را داشته باشید. در مدیریت باید زمان بیشتری بگذارید. زمانی که آقای ساکت مرا به عنوان معاون خود انتخاب کرد، در برخی روزها ساعت 5 صبح از خانه بیرون می آمدم و ساعت 5 و ربع جلوی فدراسیون بودم تا جای پارک مناسبی بیابم. حتی گاهی اوقات در ماشین می خوابیدم چون می دانستم رئیسم سر ساعت 7 صبح سرکار است، من نیز باید در سر همان ساعت آن جا باشم. به هر حال سختی کشیدم که به این جا رسیدم. به همین دلیل هرچه انتقاد به من وارد می شد پیش خودم و وجدانم راحت بودم زیرا در حال انجام کار درست بودم. یعنی زمانی که به این سمت رسیدم نیز برایش وقت گذاشتم. در واقع 6 صبح تا 10 شب در فدراسیون فوتبال بودم و خدا را شکر عملکرد خوبی نیز داشتم.
ما در فوتبال ایران داور خارجی داشتیم، بازیکن خارجی داشتیم و مربی خارجی هم داشتیم اما در کشور هایی مثل انگلیس و ایتالیا شاهد مدیر خارجی هستیم، آیا این قضیه در فوتبال ما می تواند موثر باشد؟
قطعا ما در فوتبال ایران به مدیر خارجی نیاز داریم و به دوره هایی که توسط مدیران خارجی برای مدیرانی مثل من گذاشته می شود نیاز داریم. مدیریت یک علم است و ما باید این را قبول کنیم که باید خود را به روز کنیم زیرا مدیریت یک علم است. باید با علم روز دنیا آشنا شویم و اگر این کار را انجام ندهیم از دنیا عقب می مانیم همانطور که الان عقب افتاده ایم. من امروز 36 سال دارم و به من می گویند که جوان هستم اما در دنیا به یک فردی مثل من در مدیریت جوان نمی گویند. ما اگر بخواهیم دبیرکل فوتبال قطر را مثال بزنیم او 36 سال دارد. وقتی به او گفتم که در ایران به من می گویند مدیر جوان و به من می گویند که سابقه ندارم، به من می خندید و گفت که 4-5 سال است که در این پست حضور دارد یعنی او از 32 سالگی مشغول به کار است و الان می بینیم که قطر قهرمان آسیا شده است و متوجه می شویم که میدان دادن به جوان ها کار بدی نیست ولی خب در کنار این قضایا باید بگویم که او به من گفت: "دوره های معتبر مدیریت زیادی را در کشور های مختلف شرکت کرده است." ولی این فضا که 2 سال در اختیار شکوری بوده است و در بالاترین بخش فدراسیون کار کرده است متاسفانه دیگر رها می شود و این موضوع ممکن است دیگر اتفاق نیفتد.
شما گفتید که از کار خود در فدراسیون استعفا دادید تا ضربه ای به فوتبال ما نخورد، آیا در دوران بازی تان نیز چنین اتفاقی برای شما رخ داد که این حس را داشته باشید و برای تیم کنار بروید؟
AFC و Fifa ارزش بسیار زیادی برای بازیکنان قائل هستند و زمانی که این اتفاق افتاد و من را کنار گذاشتند، AFC با من تماس گرفت و گفتند که شما در یک جلسه ای حضور داشتید و من صادقانه گفتم که در آن جلسه حضور نداشتم و خود AFC و Fifa به من اصرار داشت که شما باید حضور داشته باشید و گفتم که این دو سازمان برای بازیکنان و مخصوصا بازیکنانی که تحصیلات آکادمیک دارند ارزش قائلند. تعلیق فوتبال ایران از خط قرمز های ما است، دوست داریم که این فوتبال جریان داشته باشد حتی اگر شکوری دبیرکل نباشد و یا نکیسا در فدراسیون نباشد و ما فوتبالی ها کار داریم، اگر این فوتبال در جریان باشد بازیکنان و مدیران ما سرکار هستند. ولی اگر این فوتبال نباشد قطعا این اتفاق نمی افتد. در زمان فوتبال من، بله این اتفاق افتاد و سال آخری که در سایپا بودم قرارداد دو ساله داشتم ولی خب یکسری مشکلات بین من و کادرفنی پیش آمد. با توجه به این که من کاپیتان تیم بودم می توانستم بمانم و یک قرارداد تقریبا یک میلیاردی داشتم. می توانستم بمانم و پول خود را بگیرم اما با توجه به اینکه سایپا خانه ما بود و تیم ما در شرایط بسیار بدی بود، حتی اگر بخواهیم شرایط فدراسیون را با سایپای آن زمان مقایسه کنیم تقریبا شرایط مشابهی داشتند و تیم ما آن موقع در معرض خطر بود، در خطر سقوط بودیم، اگر آن زمان اتفاقی می افتاد من خود را نمی بخشیدم.
به سراغ دوره بازیگری شما برویم. شما تجربه یک قهرمانی خوب در لیگ را با علی دایی داشتید و سپس علی دایی به پرسپولیس آمد. شما با او در پرسپولیس حضور داشتید. علی دایی نقش زیادی برای این انتخاب که به پرسپولیس بیاید داشت؟
من بازیکن سایپا بودم در سال 84-83 توسط محمد تقوی و بیژن ذوالفقارنسب به بزرگسالان تیم راه پیدا کردم. به همراه مجید غلام نژاد از امیدها به بزرگسالان راه پیدا کردیم. بعد از دوران جام جهانی آقای دایی در تیم سایپا حضور پیدا کردند و من بازیکن سایپا بودم، زمانی که آقای دایی تشریف آوردند، ابتدا به عنوان بازیکن به سایپا آمدند بعد مربی شدند، من بازیکن فیکس سایپا در آن زمان بودم بعد من به تیم پیام مشهد رفتم و از پیام مشهد به پرسپولیس آمدم، زمانی که من به پرسپولیس آمدم، آقای کرانچار مربی بودند و بعد از اینکه آقای کرانچار رفت، مجدد آقای دایی به پرسپولیس آمدند. اینگونه نبود که آقای دایی من را به پرسپولیس بیاورند، چون من رابطه خیلی خوبی با آقای دایی داشتند همه فکر کردند که شاید آقای دایی مرا به تیم آورده و اگر آقای دایی سرمربی تیم می شد همه فکر می کردند حتما چیزی وجود دارد که این دو همیشه باهم هستند.
شما همیشه شماره 18 را می پوشیدی آیا دلیل خاصی داشت؟
دلیل خاصی نداشت من در پرسپولیس شماره 18 را به تن کردم و همه دوست دارند شماره 8 را به تن کنند، آن زمان که من در پرسپولیس بودم شاید 8 تن تعدادی از بازیکنان بسیار بزرگ بود و خودم شماره 8 را دوست داشتم. تصمیم گرفتم شماره 18 را بردارم. بعد از اینکه به سایپا رفتم شماره 13 را پوشیدم به عشق حضرت علی این کار را کردم و این قضیه بسیار به من کمک کرد. زمانی که در سایپا بودم قهرمان شدم و آن موقع در آخر فصل مصدوم شدم و دکتر ها به من گفتند شاید دیگر نتوانم به صورت عادی راه بروم ولی خب خداروشکر با توجه به اعتقاداتی که داشتم بعد از آن قضیه 10 سال با آن پا فوتبال بازی کردم و بخاطر همین گفتم که هیچ چیزی وجود ندارد که انسان بخواهد و به آن نرسد. زمانی که به عنوان معاون دبیرکلی انتخاب شدم، آقای دقیقی قرار بود به فدراسیون بیاید و من هنوز بازی می کردم، طی صحبت هایی که با آقای ساکت شده بود و با توجه به اینکه آقای دقیقی شورای شهر قزوین بودند نمی توانستند در این سمت باشند، آقای دقیقی من را معرفی می کند و زمانی که من را انتخاب کردند، روی تابلویی که در خانه دارم و به همراه همسرم چیزهایی را روی آن می نویسیم، روی آن نوشتم که سال بعد دبیرکل فدراسیون فوتبال می شوم در صورتیکه حتی نمی دانستم وظایف دبیرکل چیست. ولی وقتی به پست معاون دبیرکلی رسیدم 15 اردیبهشت 97 بود که من به خود گفتم سال بعد دبیرکل می شوم حالا شاید در دل خود پوزخند زدم، 6 ماه بعد به پست دبیرکلی رسیدم و از همین جا اعلام می کنم در جایگاهی بهتر برمی گردم و در حال قوی تر کردن خود در حوزه های مختلف هستم.
در خصوص رابطه خوب با علی دایی آن زمان شایعاتی بود که در آن زمان دایی از شکوری در مسائل مختلف مشورت می گیرد و حتی تا جایی که گفتند شما باعث تغییر کاپیتان شدید، نظرتان چیست؟
من شاید با نسلی هم دوره شدم که اواخر دوران فوتبالشان بود، من ابتدای دوران فوتبالم بودم افرادی مثل مهدی هاشمی نسب، احمد مومن زاده و علی دایی و پس از آن کریم باقری، مهدوی کیا. من با تمام این بازیکنان بزرگ هم دوره شدم و ارتباط خوبی با آن ها داریم. علی دایی هم جزو آن ها بود. ما نباید فراموش کنیم، فقط یک علی دایی در جهان داریم، یک آقای گل جهان داریم و با توجه به شرایط ما ارتباط بسیار خوبی باهم پیدا کردیم ولی ارتباط ما ارتباطی کاملا دوستانه بود و بحث راجع به فوتبالیست ها در دوران بازی و مدیریت زیاد است، ولی برخی نمی دانستند من هرجا که رفتم آقای دایی بعد از من به آن جا آمدند. ایشان آقای گل دنیا هستند و شاید برخی ها حسادت کردند که من با ایشان ارتباط بسیار خوبی داشتم و ما ایرانی ها یاد گرفتیم که هر اتفاقی افتاد دنبال مقصر هستیم. در حالی که باید بپذیریم تعویض کاپیتان و دبیرکل تصمیم مدیریت بوده است و اگر شکوری واقعا این توانایی ها را داشت سعی می کرد خودش را کاپیتان پرسپولیس کند.
شما در فدراسیون مدیر بودید و حق رای داشتید، آیا مابین بازیکنان و فدراسیون بودن، برای شما سختی ایجاد نکرد؟
در زمانی که در فدراسیون بودم با خودم عهد کردم که از حق فوتبالی ها دفاع کنم ولی خب دبیرکل وظایف خود را دارد. دبیرکل مسئول اجرایی هست و تصمیماتی که گرفته شده را باید اجرایی کند اما تا آن جایی که امکان داشت از این حق دفاع کردم و پیش آمد بازیکن ما بخاطر مبلغ ناچیزی محروم شود اما من مانع این کار شدم با توجه به اینکه شخصی که از او طلب داشت فرد موجهی نبود........
چرا راحت نمی گویید یک دلال جلوی بازی کردن یک ملی پوش را می گرفت؟
دقیقا همین بود، دلالی می خواست جلوی ملی پوش ما که می خواست در جام ملت های آسیا بازی کند را بگیرد که واقعا من جلوی آنها ایستادگی کردم و به آنها گفتم شاید حق شما باشد که این مبلغ را بگیرید اما همه ما در تلاشیم تا تیم ملی کشورمان موفق شود اما اگر بخواهیم اکنون به خاطر مبلغی جلوی بازیکن ملی پوش خود را بگیریم، حتی اصلا اگر جلوی او را نگیریم به عنوان مثال در بازی ما با ژاپن، حکمی بیاید این بازیکن را می خواهیم محروم کنیم، چه شرایطی رخ می دهد. از نظر خود من که فوتبالی هستم به نظرم این درست نبود و سعی کردم مقابل این مسائل ایستادگی کنم. فکر می کنم کار درستی انجام دادم و بازیکنان هم می دانستند که شاید احترام متقابل به ما کمک کند. از نظر اقتصادی ما سال گذشته سال سختی را در فدراسیون داشتیم و شاید حق برخی بازیکنان ادا نشد اما با توجه به رابطه خوبمان با بازیکنان آنها تحمل کردند، چه تیم های بانوان و چه تیم های آقایان چه مربیان ما، واقعا با ما همراهی کردند. به هرحال شرایط سختی بود و اگر من به گذشته برگردم سعی می کنم شرایط بهتری را برای آنها فراهم کنم.
این ایستادگی شما به نفع ما شد چون همان بازیکن برای ما پنالتی هم گرفت.
حالا در خصوص شخص خاص این موضوع نمی خواهم صحبت کنم ولی فکر می کنم نه تنها آن بازیکن بلکه چندین مورد مشابه آن را داشتیم که سعی کردم منافع ملی و فوتبالی مان را در نظر بگیرم چون خودم سال ها درگیر این موارد بودم و شاید از باشگاهی مثال از پرسپولیس به سایپا رفته بودم و هیچ شخصی در این انتقال دخیل نبود اما یکی از همین دوستان طلبی از من درخواست داشت و می گفت چون شما با من یک سال قرارداد بستید و حالا خودت راهی سایپا شده ای، باید ده درصد قراردادت را به من بدهی. چون خودم این اتفاقات را لمس کرده بودم و می دانستم در نود درصد موارد حق با بازیکن است، البته که باید به به کسانی که مسیر درست را رفته اند و مدارک معتبر دارند و در حال حاضر سالم کار می کنند و باعث پیشرفت فوتبال ما هم شده اند، احترام بگذاریم. خیلی از بازیکنان لژیونر ما را نیز آنها به فوتبال خارج از کشور برده اند و باید به آنها احترام بگذاریم ولی خب در هر جامعه ای خوب و بد وجود دارد و به عنوان کسی که این را کاملا درک کرده بودم سعی کردم در مقابل این چنین مسائل تا جایی که می توانم ایستادگی کنم.
سه فصل ملتهب را در پرسپولیس داشتید. وضعیت پر التهابی که شاهد رفت و آمد مدیران و مربیان بودیم. در آن روزها با چه بازیکنی بیش از همه صمیمی بودید؟
وقتی که من به پرسپولیس رفتم، فکر می کنم سال قبلش هم شرایط خوبی در باشگاه حاکم نبود و آقای کرانچار به عنوان مربی معرفی شد و حتی ده روز قبل از مسابقات ایشان به ما اضافه شد و تیم توسط آقای حسین عبدی آماده شد. فکر می کنم در 3 سالی که پرسپولیس بودم 4 مربی عوض شد. شرایط خیلی سخت بود، بازیکنان بزرگ تیم رفته بودند و استیل آذین به تازگی تاسیس شده بود و برخی بازیکنان مهم ما به این تیم رفتند و شرایط سختی بود. من با اشپیتیم آرفی و مهدی شیری که همزمان با هم وارد باشگاه شده بودیم رابطه خیلی خوبی داشتم، همچنین با سپهر حیدری، حسین بادامکی. در کل انسانی هستم که سخت با کسی به مشکل می خورم اما اگر با کسی مشکل پیدا کنم قطعا تا آخر با او مشکل دارم و نمی توانم با آن شخص رابطه دوستانه و صمیمی برقرار کنم. ولی خب اکثر بچه ها و هم پستی های من کلا با هم رابطه های خیلی خوبی داریم. از جواد آشتیانی سایپا گرفته تا مهرداد پولادی، امید خالدی، امیرحسین فشنگچی و همه بازیکنان. در طول دوران بازیگری ام کلا با همه خوب بوده ام.
برخی بازی ها در آن 3 فصل را مرور کنیم. بازی های مدنظر را مطرح می کنیم و شما در مورد آن صحبت کنید.
دربی ایمون زاید:
4 بازی پشت سر هم باخته بودیم، شرایط سختی داشتیم و هوادار توقع داشت کاری کنیم. باز هم می گویم شرایط سختی بود ولی فقط لطف خدا بود، خدا رحمت کند مهرداد اولادی را. وقتی که او اخراج شد 10 نفره شدیم و 2-0 عقب بودیم. پست بازی خود من طوری بود که لب خط بازی می کردم و می دیدم آقای پرویز مظلومی با توجه به شعاری که هواداران استقلال به او اختصاص می دادند، احساساتی شده بود و به آن شعارها پاسخ می داد. از طرفی هواداران ما در حال ترک ورزشگاه بودند و فکر می کنم لطف خدا بود و شاید بعد از بازی 6-0 که پرسپولیس استقلال را برده بود، شاید حتی این پیروزی با آن بازی معروف هم برابری کند، فکر می کنم بازی خیلی خاطره انگیزی است و هیچ صحبتی در مورد آن نمی توان انجام داد و اینکه اگر شما جزو آن 10 نفر باشید، فکر می کنم افتخاری است که سالیان سال نصیب کسی نشود. مثل بازی 6-0 که باعث شده به عنوان یک بازی خاطره انگیز از آن یاد شود، این بازی نیز کم از آن مسابقه نداشت و فکر می کنم یک اتفاق تاریخی در آن بازی رخ داد.
دو بازی جنجالی با استیل آذین:
در آن مقطع استیل آذین تیمی بود که همه ستاره ها در آن جمع شده بودند. علی کریمی، محسن خلیلی، سیاوش اکبرپور، مهدی مهدوی کیا. همه بازیکنان بزرگ آنجا جمع شده بودند و بازی با این تیم خیلی بازی حساسی بود و فکر می کنم در آن صحنه گلزنی اشپیتیم آرفی، شاید برداشت ما از فیرپلی در فوتبال اشتباه است. در ایران جا افتاده بود که هرکسی افتاد زمین، بقیه توپ را باید بیرون بزنند در صورتی که این اتفاق اصلا در سرتاسر جهان اینگونه نیست. فیرپلی زمانی است که احساس کنیم برای بازیکنی در ادامه بازی خطری به وجود می آید و آسیب می بیند نه زمانی که تیم در حال حمله است، شرایط نرمال است، زمانی که حمله از دست رفت، تیم حریف توپ را بیرون بزند، حمله نکند و 3 بازیکن روی زمین بخوابند. این برداشت اشتباهی بود و فکر می کنم اگر دوباره به آن مقطع برگردیم متوجه می شویم که ما کار درستی انجام دادیم، چون واقعا چیزی نشده بود که برای دوست خوبمان آقای سوشا مکانی اتفاقی رخ دهد.
در مقطعی پرسپولیس باخت هایی زنجیره ای داشت که 4 گل از راه آهن و شاهین بوشهر و ... خورد. در یک بازی فونیکه سی از صنعت نفت آبادان برابر شما هت تریک کرد. در خصوص آن مسابقات چه نظری دارید؟
در مقطعی تیم ما دچار مشکلات عدیده ای شده بود و بعضی از دوستان آنجور که باید و شاید دلشان با تیم نبود. همانجور که می دانید فوتبالی ورزشی گروهی است و 11 نفر برای بردن تلاش می کنند و در تقابل با آنها نیز 11 نفر دیگر چنین کاری انجام می دهند. فوتبال ورزش اشتباهات است، تا اشتباهی رخ ندهد گلی رد و بدل نمی شود و حالا فکر کنید از 11 نفر، یک نفر به جای صد در صد توانش، 80 درصد آن را در بازی بگذارد و به جای 13 کیلومتر دویدن در بازی، 12 کیلومتر بدود، قطعا این موضوع به تیم ضربه می زند و فکر می کنم در آن مقطع شرایط تیم ما خوب نبود و روزهای بسیار سختی را سپری کردیم و فکر می کنم فقط خدا می توانست کمک کند تا با همان دربی 3-2 آن روزهای سخت را تمام کنیم که خداروشکر این اتفاق افتاد.
از خبر درگذشت فونیکه سی مطلع هستید؟
بله در این مقطع چند اتفاق بد داشتیم. درگذشت هادی نوروزی، مهرداد اولادی، مجید غلام نژاد و متاسفانه مطلع شدیم آقای فونیکه سی نیز درگذشته اند همچنین ساموئل و این نشان می دهد که این دنیا ارزش آن را ندارد که به هم تهمت بزنیم و برعلیه هم صحبت کنیم. الان خودم وقتی در خصوص مجید غلام نژاد فکر می کنم، چون ما از 14-15 سالگی با هم بودیم، در مقطعی حتی مجید آمد و پیراهن مهدوی کیا در تیم ملی را گرفت. شاید اگر می خواست این مسیر را ترسیم کنید اصلا نمی توانست ولی به هرحال او الان بین ما نیست و فقط باید آرزوی شادی روح آنها را داشته باشیم.
سوال آخر. در دوره مدیریت شما در فدراسیون، اتفاق بزرگی رخ داد و آن حضور بانوان در ورزشگاه بود. خیلی ها به دنبال جلوگیری از این اتفاق بودند. چه اتفاقی در فدراسیون افتاد که این مهم به وقوع پیوست و البته بعد از آن دوباره شاهدش نبودیم.
ممنونم که این سوال را پرسیدید. این اتفاق جزو افتخارات دوره مدیریت بنده بود و امیدواریم ادامه دار باشد. شاید باورتان نشود ولی آن برهه جزو سخت ترین دوران زندگی من بود، از سمتی فیفا را داشتیم که در این خصوص فشار وارد می کرد و تاکید به حضور بانوان داشت. فیفا می گفت اگر بانوان به ورزشگاه ها نیاند فوتبال ایران تعلیق می شود و من گفتم که خط قرمز ما فوتبالی ها تعطیل نشدن فوتبال است. اعلام کردم که می خواهیم فوتبال برقرار باشد و قطعا حضور بانوان در کشور نیز یک سری مخالفان داشت. البته که شاید ما مخالفان این موضوع را خیلی دقیق آگاه نکرده بودیم و اولین کارمان همین بود. به هرحال در بحث والیبال و ورزش های سالنی، در کنسرت ها و سینما بانوان حضور دارند و مشکل خاصی پیش نمی آید. در استادیوم شرایط خیلی بهتر است و جایگاهی ویژه برای بانوان تهیه کردیم، بلیت فروشی مناسبی انجام دادیم، جلسات مهمی در سطوح مختلف برگزار کردیم. حتی صبح بازی هم جلسه ای برگزار کردیم که به گونه ای از ما تعهد خواسته شد تا همه چیز خوب پیش برود. فکر می کنم یک اتفاق بزرگ و تاریخی رخ داد و امیدواریم این رویداد را رعایت اصول تداوم پیدا کند و بانوان ما هم نشان دادند از شان و شخصیت بزرگی برخوردار هستند و همچنین حضور آنها می تواند به فوتبال ما کمک کند تا استادیوم ها سالم تر باشند. حتی ما زمانی جایگاه خانواده در استادیوم را مدنظر گرفته بودیم که خودم به عنوان یک هوادار به عنوان خانواده ام شاهد بازی فوتبال باشم و قطعا زمانی که من با زن و بچه خودم حاضر باشم، اگر تماشاگرنمایی بخواهد کار زننده ای انجام دهد، نفر اولی که با آن شخص برخورد می کند خود من خواهم بود. فکر می کنم اگر ساز و کار را فراهم کنیم این موضوع می تواند به فوتبال ما کمک کند.
آقای شکوری ما سوالی دیگری نداریم. اگر صحبت پایانی دارید با مخاطبان در میان بگذارید.
از شما ممونم که این زمان را در اختیار من قرار دادید. این مطلب را بگویم که دوره فوتبال من تمام شد و زمانی که وارد کار مدیریت شد، با خودم عهد کردم عدالت را رعایت کنم و در این مدت حضورم در فدراسیون، تمام هم و غمم این بود که عدالت را رعایت کنم به خصوص برای دوستان استقلالی. شاید اگر برای یک پرونده عادی و تیم های دیگر، اگر نیم ساعت زمان می گذاشتم، برای استقلال سعی می کردم 4-5 ساعت زمان بگذارم که هیچ مشکلی پیش نیاید. چون واقعا دوره فوتبال من تمام شده، زمانی بازیکن پرسپولیس بوده و به آن افتخار می کنم. اما اکنون آن دوران تمام شده و من یک مدیر فوتبالی هستم و باید از فوتبال کشورمان دفاع کنم و قطعا در آینده هم همین کار را خواهم کرد و تمام تلاشم را می کنم تا عدالت برقرار شود. اگر در فوتبال ما عدالت رعایت شود و ضمن اینکه فوتبال به دست متخصصین فوتبالی نه تنها کسی که فوتبال بازی کرده اما اگر فردی وارد مدیریت فوتبال می شود حداقل باید مدیریت ورزشی را بداند، با معیارهای یک مدیر ورزشی آشنا باشد و با همه این ها اگر فوتبالی نیست باید در کنارش از فوتبالی ها استفاده کند چون فوتبالی ها خاک آن را خورده اند و یک سال تجربه بازی در زمین بازی، یک سال تجربه ضربان 200، یک بار حضور در استادیومی صدهزار نفری، شاید اندازه 5-10 سال مدیریت ارزش داشته باشد و خودش نوعی مدیریت بحران است. تشکر می کنم از شما و امیدوارم اتفاقات خوبی برای فوتبال ما رخ بدهد.