برداشتی آزاد از آهنگ “Sympathy” از “Rare Bird”
شعر : امید نعمتی، ماکان اشگواری
این ماجرا تا کجای چشم تو طول میکشد
این حادثه تا کجای دستهای من
این قصه ها تا کجای شب تکرار تکرار میشود
هی یار ای دلدار
این سرزمین تا کجای چشم تو طول میکشد
این ابرها تا کجای اشکهای من
این سرنوشت تا کجای زمان تاب تاب میخورد
هی یار ای دلدار
رودهاتو فراموش میکنم قله هاتو فراموش میکنم
پاهام گیر میکنند توی دشت های کویرت
دست هام چنگ می زنند به ابرهای بی بارانت
من پرواز میکنم تا دورتر از دست های تو
من پرواز میکنم تا دورتر از آغوشت
من پرواز میکنم تا خیابان هایی سرد
که وقتی فریاد میزنم مادر مادر هیچکس نشنود
این خاطرات تا کدام دفترچه طول میکشد
این ماجرا به کدام سریال راه می یابد
این آوازها تا کدام گوش ناشنوا تکرار تکرار تکرار تکرار میشود
دروغ گفتند که آفتاب همه جا سرخ است
دروغ گفتند که آسمان همه جا آبیست
من آفتاب را سرخ تر آسمان را آبی تر
و خاک را حاصل خیز تر میخواهم
رودهاتو فراموش میکنم قله هاتو فراموش میکنم
این ماجرا دشت هاتو فراموش میکنم تا کجای چشم تو طول میکشد
این حادثه دست هاتو فراموش میکنم تا کجای دست های من
این قصه ها شهرهاتو فراموش تا کجای شب
این سرزمین خونه هاتو فراموش میکنم تا کجای چشم تو طول میکشد
الفباتو فراموش میکنم این ابرها تا کجای اشک های م