خورشید یونایتدپولیسواگذاری به بخش خصوصی یعنی نابودی کامل.
سرنوشت تلخ خصوصیسازی در فوتبال ایران
استیلآذین: پولِ زیاد و هزینههای بدون مدیریت، جلوی بلندپروازیهای حسین هدایتی را گرفت و به جای تشکیل قطب سوم فوتبال، به لیگ سه سقوط کردند. در استیلآذینِ هدایتی به قدری مشکلات مدیریتی برجسته بود که بریز و بهپاشهای میلیاردی هم مشکلی را حل نکرد و سرنوشت متمولترین تیم خصوصی تاریخ لیگ برتر هم چیزی جز نابودی نبود.
ملوان بندرانزلی: حسین هدایتی که گشتی بین بیشتر تیمهای لیگ زده، در سفرش به انزلی مالکیت این تیم را هم به نام خودش کرد. هدایتی ۷۰ درصد سهام ملوان را خرید. ولی در پایان همان فصل، قید ادامه همکاری با ملوان را زد. ملوان هم بعد از او رنگ آرامش را ندید و حالا در لیگ یک حضور دارد.
داماش گیلان: امیر عابدینی صفر تا صد کار را به عهده داشت و به کمک مالکان تیم که از دوستان نزدیکاش بودند داماش را اداره میکرد. ولی در نهایت آب خوش از گلوی رشتیها پایین نرفت و تیم محبوبشان حالا در لیگ دو دست و پا میزند. سرنوشت مالک تیم هم بهتر از وضعیت باشگاه نبود.
شهید قندی یزد: تنها نماینده استان یزد در لیگ برتر تیم خصوصی شهیدقندی بود که با هدایت نادر دست نشان در سال ٨٤-٨٥ به لیگ برتر صعود کرد و یک فصل در بالاترین سطح باشگاهی فوتبال ایران حضور داشت. منتهی مشکلات مالی و عدم امکانات مناسب باعث شد این تیم همان سال دوباره به دسته یک سقوط کند. امتیاز شهیدقندی بعدها به تربیت یزد و سنگآهن بافق واگذار شد تا به این شکل سرانجام شهیدقندی هم انحلال در فوتبال کشور باشد.
خونهبهخونه بابل: بهجز هزینههای دهن پر کن و جنجالهای عجیب، حضور تیم خصوصی خونهبهخونه در لیگ یک هنوز اتفاق مثبتی را رقم نزده است. این تیم زمانی که از صعود لیگ دو به لیگ یک بازماند، سهمیه بهمن شیراز لیگ یکی را خرید و به آسانترین شکل ممکن خودش را به لیگ یک رساند. در این فصل هم در رقابت با نساجی برای صعود به لیگ برتر، عرصه را به تیم هماستانیاش باخت و شنیده شده که برای رسیدن به لیگ برتر، باز هم دنبال خرید سهمیه است. شاید این بار به واسطه خرید سهمیه گسترشفولاد، راه صعود به لیگ برتر را بپیمایند.
شاهین بوشهر: مالکیت این باشگاه ریشهدار البته در طول زمان بارها و بارها بین اشخاص حقیقی و حقوقی دولتی و خصوصی تغییر کرده است. این باشگاه در فصل ٨٩-٨٨ توانست با موفقیت در لیگ یک به لیگ برتر صعود کند. البته پس از ٣ فصل به لیگ یک و سپس لیگ دو سقوط کرد. مشکلات مالی آنچنان عرصه را بر این تیم پرهوادار تنگ کرد که مسئولانش اعلام ورشکستگی و انحلال کردند.
شموشک نوشهر: شموشک در فصول ٨٢-٨١ و ٨٥-٨٣ توانست به لیگ برتر صعود کند، اما هر بار حضور این تیم فقط یک فصل در لیگ برتر دوام داشت و عاقبتشان درنهایت سقوط به دسته یک بود. خسرو درویش فرزند مرحوم مسعود درویش یکبار به صورت رسمی انحلال این تیم را اعلام کرد که با موجی از مخالفت از سوی فوتبالدوستان مواجه شد.
استقلال اهواز: برادران شفیعزاده قید تیمداری را زدند و استقلال اهواز را رها کردند. تیمی که سابقه نایبقهرمانی در لیگ برتر را در کارنامه داشت، اول به لیگ یک و سپس به لیگ دو سقوط کرد. خرید سهمیه فولاد نوین هم باعث نشد که نقس این تیم قطع نشود. استقلالاهواز یک بار دیگر روند سقوط به لیگ یک و سپس لیگ دو را طی کرد و کلا نابود شد.
راهآهن: بابک زنجانی برای حضور در فوتبال، سراغ یکی از قدیمیترین تیمهای لیگ رفت. ولی سرنوشت راهآهنِ خصوصیسازی شده هم سقوط بود. راهآهن در این فصل به عنوان آخرین تیم جدول، از لیگ یک هم سقوط کرد.
گهر درود: گهر دورود ابتدا با عنوان داماش دورود در سال ١٣٨٥ تاسیس شد. این باشگاه با صعود به لیگ برتر و الزامات ایافسی با توجه به حضور داماش گیلان در لیگ، تغییر نام داد و صاحب هیأتمدیره، مدیرعامل و ساختار اداری جداگانه شد و از همین جا مشکلات این باشگاه شروع شد و حضور آنها در لیگ برتر هم تنها یک فصل طول کشید. نداشتن ورزشگاه استاندارد و مشکلات مالی شدید ازجمله دلایل سقوط گهر پرهوادار بود. درباره گهر باید به این نکته هم اشاره کرد که البته با توجه به مشکلات مالی و واگذاری باشگاه داماش گیلان توسط قوهقضائیه اداره و مدیریت این تیم طبق توافقنامهای رایگان و به مدت نامعلوم به باشگاه داماش گیلان و مسئولان استان لرستان واگذار شد. اما امتیاز این باشگاه در مهر ۱۳۹۱ با حضور نمایندگان قوهقضائیه ایران به حسین هدایتی منتقل شد و نام آن نیز مدتی به استیلآذین گهر دورود تغییر یافت، منتهی هدایتی هم نتوانست کمکی به باشگاه کند و گهر به تدریج به لیگ دسته سوم سقوط کرد.
ابومسلم: در اولین فصل خصوصیسازی این تیم، مدیرعامل باشگاه در گفتگو با برنامه نود وعده حضور تیگانا روی نیمکت این باشگاه را داده بود. ولی وعدههای پوچ مدیران این باشگاه هم ابومسلم را نابود کرد. حالا ابومسلم کجاست؟
نساجی مازندران: مهدی پرهام هشت سال مالکیت نساجی را به عهده داشت و این تیم به جز امیدواری تا روزهای آخرِ هر فصل، هیچی به دست نیاورد. با رفتن پرهام، مالکیت باشگاه به فرهاد صنیعیفر رسید و با مالک جدید در همان فصل نخست صعود به لیگ برتر را چشیدند. البته تیمهای خصوصی زیادی بودند که لیگ برتری شدند، ولی سرنوشتشان چیزی جز نابودی نبود. قرمزهای شمالی اگر در باد این صعود بخوابند، شاید سرنوشتی شبیه به شیرینفراز، شموشک و یا داماش را در پیش داشته باشند.
صبای قم: صبا در سالهای ابتدایی حیات خود در فوتبال ایران با نام صباباتری فعالیت میکرد و تیمی خوب و نیمهنظامی بود که بسیاری از ستارههای لیگ برتر سربازی خود را در این سپری کردند. صبا با قهرمانی در فصل ٨٣-٨٤ در لیگ یک توانست جواز حضور در لیگ برتر را به دست بیاورد و پس از آن تا سال ٩٥-٩٦ در این مسابقات حضور داشت. البته از زمانی که حمایت ارگانهای نظامی از صبا قطع شد، مشکلات تیم هم رفتهرفته شروع شد و درنهایت با انتقال به قم و خصوصیشدن و بلاتکلیفیهای مالی و مدیریتی سال گذشته با بدترین نتایج ممکن به لیگ یک سقوط کردند. این تیم که مالک نداشت، توسط هیأت فوتبال اداره شد و در لیگ یک هم نتایج بدی گرفت و به لیگ دو سقوط کرد و احتمالا با این وضع به تاریخ خواهد پیوست!
شیرین فراز: مالک این باشگاه برای سالها فرمان کریمی بود. شیرینفراز در فصل ۸۶-۸۷ مارکو اوکتاویو را روی نیمکت داشت که لیگ برتری شد. اوکتاویو هم چند سال بعد، هدایت تیم ملی فوتبال ساحلی ایران را به عهده گرفت. ولی سرنوشت شیرینفراز به اندازه مربی سابقاش خوب نبود. شیرین فراز به خاطر مشکلات مالی گسترده با سقوط به دسته یک ابتدا نامش را به راهیان کرمانشاه تغییر داد و پس از چندسال فعالیت بدون هیچگونه موفقیتی پس از سقوط به دسته دو رسما منحل شد.