به نام آنکه جان را فکرت آموخت
سلام گلهای تو خونه ،محصلای نمونه،قول بدین ک فیلمای کافه فیلم یادتون بمونه
همیشه قبل خواب اول طرفداری چک کن بعد بخاب
رضا هستم میزبان شما در اولین برنامه تخصصی نقد وبررسی آثار سینمایی ایران و جهان
ممنون از حضور گرمتون و لحظه ب لحظه داغتر شدن این برنامه
من همین اول بگم شرمنده یکم گرفتار بودم این قسمت یکم دیر شدش
من متوجه نمیشم 500 -600 نفر پست میبینن اما فقط 20 نفر نظر میزارن یا 10 نفر لایک میکنن
این چی رو میرسونه؟
فقط ی نکته مهم :با کمک شهروز عزیز میخایم ازین ببعد پست های کافه فیلم رو پین کنیم لذا (ازونجا ک فقط ی پستم فعلا میتونه پین بشه)حتما نظر بدین ک همه ی چهار فیلم هر قسمت رو در قالب ی پست بزارم یا اینکه مثل روال قبل باش منتها معروفترین یا جنجالی ترینش رو پین کنم حتما در ادامه نقد هاتون اینو بگین
------------------------------------
فیلم اول: راننده تاکسی (1976) - taxi driver 8.3
کارگردان : مارتین اسکورسیزی
بازیگران: رابرت دنیرو - جودی فاستر و...
خلاصه فیلم:
راننده تاکسی فیلمی مهیج روانشناسانه نئو نوآر به کارگردانی مارتین اسکورسیزی و نویسندگی پل شریدر است. فیلمبرداری آن در شهر نیویورک، کمی بعد از پایان جنگ ویتنام انجام شدهاست. رابرت دنیرو، جودی فاستر، آلبرت بروکس، سیبل شفرد، هاروی کایتل، لئونارد هریس و پیتر بویل ستارگان این فیلم هستند. این فیلم بهعنوان یکی از مهمترین و جنجالبرانگیزترین فیلمهای تاریخ سینما و همچنین توسط منتقدان، کارگردانان و مخاطبان بهعنوان یکی از بهترینفیلمهای تمام ادوار شناخته میشود. اگرچه این فیلم نامزد 4 جایزهٔ اسکار شد، ولی نتوانست هیچکدام را تصاحب کند. «تراویس بیکل» (دنیرو) که سابقا در ویتنام تفنگدار دریایی بوده، در نیویورک راننده ی تاکسی می شود و چون دچار بی خوابی مزمن است فقط شب ها کار می کند. تباهی و وضعیتی که دوروبرش در شهر می بیند، مایه ی ناآرامی و آشفتگی اوست…
--------------------------------------------
نقد و بررسی
---------------------------------------------
مارتین اسکورسیزی نامی است که به تاریخ سینما پیوند خورده است. کارگردانی صاحب سبک و عنوان دار که در طول دهههای فعالیت کاری خود سراغ سوژههای جنجالیِ کم و بیش زیادی رفته است. فیلم راننده تاکسی Taxi Driver 1976 از نخستین ساختههای بلند مارتین اسکورسیزی به شمار میآید. فیلم که نمایش درخشانی در “جشنواره کن” ۱۹۷۶ داشت و توانست نخل طلا را کسب کند. همچنین فیلم راننده تاکسی Taxi Driver 1976 در “مراسم سالیانه اسکار” ۱۹۷۷ نامزد چهار جایزه شد که هیچ عنوانی را موفق به کسب نشد.
«تنهایی همیشه منو تعقیب میکنه. توی همه زندگیم، همه جا. توی ماشین،توی خیابون، رستوران حتی توی فروشگاه. همه جا. راه فراری نیست. خدا منو تنها آفریده برای همیشه.»
فیلم راننده تاکسی Taxi Driver 1976 با کلوز آپهای مداوم از “تراویس” آغاز میشود. نماهایی که با رنگ آمیزی هایی همراه است. این رنگ آمیزیها نشان از شخصیت پر تلاطم تراویس دارد. خونسرد، آرام، خشن و ضد اجتماع. تراویس چه بخواهد چه نخواهد اگزیست است. در گردابی گرفتار است که زندگی، خودش و نیویورک را به آرامی میبلعد. بی معنایی و پوچی از سر تا پایش میبارد. فلاکتی نه از جنس بدبختی و بی پولی. فلاکتی از جنس درد. دردِ لجن زارِ بَزَک شدهای که به قامت “امپایر استیت” رشد کرده است و از درون وی را میخورد.
راننده تاکسی Taxi Driver 1976 فیلمی است که مرحله به مرحله و قدم به قدم جلو میرود و قدم هایش را با احتیاط بر میدارد. صبری که پایان بندی افسار گسیختهای میطلبد. ولی آیا پایان فیلم آن قدر کوبنده و متناسب با لجن زار به نمایش گذاشته شده است؟ تراویسی که فقط میخواهد سرپا بماند، سعی کند عادی باشد و مانند مردم عادی عاشق یک رابطه شود. اما تراویس از آن دسته آدم هایی است که درست نمیشوند. اصلا این گونه آدمها به دنیا آمده اند که مثل دیگران نباشند. درگیر ماتریالیسم نباشند و حداقل ذرهای دنبال وجود باشند. برای همین تراویس در اولین اقدامِ پس از بازگشت از جنگ، رو به یک فرد میآورد. ولی حتی بلد نیست مانند دیگر انسانها با او تا کجاها برود و چگونه حتی دل ببازد.
روزمرگیاش دیگر تاریخی ندارد. چه هشت جولای باشد چه پانزدهم نوامبر. همهاش یک شکل است. بی معنا و فاسد. نویسنده فیلم یعنی پل شریدر شخصیت پردازی فیلم را متأثر از جهان بینی دهه شصت و هفتاد میلادی نوشته است. زمانی که اوج دگر دیسیها در جامعه آمریکایی بود. جامعهای مصرف زده که دوران مناسبی را پشت سر نمیگذاشت. و پل شریدر که خود نیز هنگام نوشتن فیلم در وضع روحی مناسبی قرار نداشت شخصیتی خلق میکند با روحیات “اگزیستانسیالیسمی”. البته اگزیستی که در روح تراویس دمیده میشود از جنس بی خداییست. تراویسی که حالا تمام شب را دیده، در تاریکیاش قدم زده و باور هایش هم با جنگ هم به وسیله اجتماع خدشه دار شده است دست به عمل میزند. همانطور که “سارتر” گفت ما محکومیم به آزادی یعنی انتخابی نداریم جز اینکه انتخاب کنیم. اینجاست که تراویس دست به اقدام میزند. تلاش بزرگی برای کشیدن سیفونی میکند که کثافت هایش تا خانه ها، تا دل مردم نفوذ پیدا کرده و تا حدی محال به نظر میرسد.
مارتین اسکورسیزی همیشه کارگردان جذابی بوده است. نوع نگاهش به سینما گاها تحسین بر انگیز است و گه گاهی نه. فیلم هایی از قبیل راننده تاکسی و دار و دسته نیویورکی ها و فیلم هایی از این قبیل که در کارنامه اسکورسیزی کم و بیش هویداست، فیلم هایی در نقد جامعه مدرن آمریکاست که بعضا با بی رحمی به آن حمله ور میشود. فیلم هایی که مارتین اسکورسیزی در این قالب، یعنی در چالش کشیدن سنتها ساخته شده اند اغلب نتیجه درخوری برای او داشته اند.
راننده تاکسی Taxi Driver 1976 فیلم عجیبی است. همیشه در اذهان باقی خواهد ماند و در بین بهترینها یاد خواهد شد. ولی همیشه اینگونه نیست. راننده تاکسی Taxi Driver 1976 فیلمی از جنس هنر سینماست. هنری که جلا میخورد و در انتهای روز خواهد درخشید. فیلمی است که در دورانهای مختلف شخصیتی، تاثیرات متفاوتی بر انسان میگذارد. گاهی پوچ به نظر میآید و گاهی شاهکار. گاهی بی معنا و گاهی عمیق. ولی مگر هنر غیر از این است که همیشه تو را به فکر فرو ببرد؟
در نهایت راننده تاکسی Taxi Driver 1976 فیلمی است که باید دید. آن هم بارها. دید و فهمید. فهمید و آنالیز کرد. آنالیزی که پس از چهل سال کماکان با جامعه امروزی قابل تطبیق است. لجن زارها هستند ولی مخفی تر. فسادها ادامه دارد ولی زیرکانه تر و در این بین هستند تراویس هایی که متفکر اند ولی خواجه شده اند.
++++++++
حتما ب این لینک برین و این مطلب رو هم بخونین تا بدونین سابقه من ب کی برمیگرده
https://www.tarafdari.com/%DA%A9%D8%...