در روزهایی که دولت و وزارت ورزش میکوشند با حسابسازی درآمدهای استقلال و پرسپولیس و با ارائه اعداد غیر واقعی در میزان بدهیهایشان چرخه ورود سرخابیها به بورس را سرعت ببخشند، اخباری از گم شدن پولهای، قراردادهای بی حاصل با اسپانسرهای مشترک و فسادهای بزرگ دو باشگاه توسط مجلس و رسانهها مطرح میشود. در آشفته بازار فوتبال ایران که فساد سازمان یافته در آن بیداد میکند، رد فسادهای شکل گرفته اما همچون نام اسپانسرها مشترک است. از هر طرف که نگاه کنید، از سر یا ته خبر بخوانید به یک جا، یک نام و یک ارگان مهم در جمهوری اسلامی میرسید که گویی خواسته یا ناخواسته کمر به قتل عام سرخابی ها بستهاند. مدیری از قلب سپاه که دو دهه است در ورزش حضور دارد و تبدیل به پدرخواندهای شده است که مهم نیست پشت میز ریاست فدراسیون متبوعش باشد یا در قلب وزارت ورزش؛ محمدرضا داورزنی. سرداری که نبض ورزش ایران را در دست گرفته و حالا نسخهای که برای حل معضلات مالی استقلال و پرسپولیس تجویز کرده بود بیشتر جیب دو باشگاه را خالی کرده و سودش به جیب او، مدیران منصوب و آقازادهاش رفته است.
از شهرداری تهران تا اپراتورهای همراه !!!!
اواسط دهه ۸۰ بود که نقش اسپانسرهای مشترک روی پیراهن دو تیم استقلال و پرسپولیس مد شد. ابتدا شهرداری تهران بود که از زمان روی کار آمدن محمدباقر قالیباف، نقش اسپانسری مشترک برای دو تیم را ایفا کرد. دهه ۸۰، همان زمانی است که محمدرضا داورزنی هم به عنوان قدرتمندترین چهره ورزشی سپاه پاسداران فعالیت خود را آغاز کرده بود اما نامش همچون امروز بر سر زبان نبود. داورزنی از سپاه میآمد، همان خاستگاه قالیباف که حالا شهردار تهران بود و فقط یکی از زیرمجموعههایش یعنی سازمان ورزش شهرداری، بودجهای بیشتر از مجموع بودجه وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک را در اختیار داشت. روند اسپانسری شهرداری برای دو تیم اما خیلی زود به پایان رسید چرا که شورای سوم تهران طرح ممنوعیت ورود شهرداری را به حوزه حمایتی در ورزش قهرمانی به خصوص فوتبال حرفهای تصویب کرد. به این ترتیب دو تیم سرخابی خیلی زود یکی از منابع مالی را از دست دادند تا نقشه راه جدیدی برای دو تیم ترسیم شود. بعد از اینکه همراه اول در ظاهر به بخش خصوصی اما در واقعیت به سپاه واگذار شد، حضور دو اپراتور تلفن همراه که هر دو با واسطه متعلق به سپاه هستند به عنوان حامی مالی سرخابی پررنگ شد. همراه اول و ایرانسل مدتها به هر عنوان و هر شکلی اعم از روی پیراهن، پشت پیراهن، یک لوگوی کوچک یا بزرگ در هر جایی از زمین فوتبال و به خصوص پیراهنهای دو تیم دیده میشد تا اینکه سرانجام در ابتدای دهه ۹۰ همکاری این دو اپراتور شکل جدیدی به خود گرفت.
از جیب هواداران به جیب مدیران !!!!
پروفسور ولاسکو که به تیم ملی والیبال آمد، این رشته به یکباره در ایران جان گرفت و در بخش هواداری با فوتبال و کشتی رقابت کرد. در همان زمان ایده سامانه پیامکی ۳۰۶۰ ابداع شد که روی بیلبوردهای شهرداری تهران قرار داشت و در صدا و سیما تبلیغ میشد و مبتکر این ایده در والیبال، داورزنی بود. یک پای مجری این طرح به سپاه متصل بود و سمت دیگرش به شرکتی که بعدها با معرفی داورزنی پایش به وزارت ورزش و فوتبال باز شد. پای دیگر این شرکتهای اقماری، مجتبی داورزنی (فرزند داورزنی) بود که بعدها با آقازادههای تاج، کفاشیان، محمود عباسی (وزیر سابق ورزش) و فرزند سلطانیفر گره خورد. مدل سامانههای پیامکی هیچگاه حساب و کتاب دقیق و مشخصی نداشت و یک بار سایت خبرآنلاین گزارشی مفصل درباره اعداد و ارقام سود و واریزی انواع سامانههای پیامکی منتشر کرد. محور این گزارش تیم ملی امید بود که نشان میداد سود سرشاری از این بابت به جیب شرکت مادر رفته است. ورود این سیستم به فوتبال باعث ایجاد سامانههای مختلفی مانند ۳۰۹۰ و ۹۰۹۰ شد که هر چند پشت این سامانه، اسامی مختلفی مانند سردار عزیز محمدی، مهدی تاج یا شیرازی بودند، اما اگر دادهها را به دقت دنبال کنید باز هم به مهمترین حلقه ماجرا یعنی داورزنی و پسرش میرسید که در آن زمان مقامی بالاتر در وزارت ورزش داشت و عملا همه کاره وزارت ورزش بود. ایسنا، اردیبهشت سال ۹۸ طی گزارشی با عنوان «۱۱۰ میلیارد پول هواداران والیبال کجاست؟»، تنها پرده از بخشی از فساد سامانههای پیامکی که پدرخواندهاش داورزنی بود، برداشت. ماهنامه دنیای فوتبال نیز در پروندهای به فساد بزرگ سامانههای پیامکی فدراسیون فوتبال اشاره کرد اما در نهایت به دلیل حضور مافیای قدرتمندی که توسط پدرخوانده نظامی (سپاهی) خود اداره میشدند، افشاگریها به جایی نرسید و برای منتشر کنندگان گزارشهای افشاگرانه، پرونده قضایی ساخته شد.
سرخابیها هم آلوده پیامکها شدند !!!!
حالا دیگر با قطعیت میتوان گفت پشت پرده حامیان مالی و اپراتورهای مخابراتی که در دو دهه گذشته بنیان مالی استقلال و پرسپولیس را در اختیار داشتند نیز یک مافیا و یک پدرخوانده وجود داشته و دارد. اسپانسرهایی که عملکرد دقیق و شفاف مالی نداشتند و همواره هیات مدیره دو باشگاه که البته مهرههای وزارت ورزش بودند نیز اطلاعات دقیق مالی نداشتند و در این میان هر مدیری بر سر کار آمد نیز خود بخشی از پروژه ناپدید شدن قسمتی درآمد ناشی از پیامک هواداران بود که خرج باشگاه نمیشد و به حساب دیگری میرفت. موضوعی که علیاصغر یوسفنژاد (نایبرئیس کمیسیون ورزش مجلس و عضو کمیته تحقیق و تفحص از دو باشگاه استقلال و پرسپولیس) نیز در گفتوگو با ایرنا تایید کرده و از حسابهای غیر شفاف اسپانسرهای مشترک دو باشگاه خبر داده است. در میزان، خبرگزاری رسمی قوه قضاییه جمهوری اسلامی، روز جمعه ۵ اردیبهشت ۹۵، گزارشی درباره قطع همکاری ایرانسل و باشگاه پرسپولیس منتشر شد که بیشتر به فساد دوران مدیریت انصاری فرد و ناپدید شدن بخش بزرگی از درآمد اشاره کرده است. این ماجرا در گزارش مجلس از باشگاه استقلال نیز به چشم میخورد و بخش بزرگی از پولهایی که به نوعی از هواداران گرفته شده بود، ناپدید شده و باشگاه با مشکلات عدیده مالی مواجه شده است. در گزارش میزان اما به سرشاخههای اصلی ماجرا که باید ردشان را در وزارت ورزش و حالا پشت میز ریاست فدراسیون والیبال دنبال کرد، اشارهای نشده تا مشخص شود باز هم قرار است در یک فساد مالی فقط یک نفر قربانی ماجرا شود. عزمی برای رسیدن به نفرات اصلی وجود ندارد، نفرات اصلی از جایی میآیند که هیچ قوه یا سازمانی در جمهوری اسلامی توان و اراده برخورد با آن را ندارد؛ سپاه و سردارانی که حالا مدیریت کلان ورزش را در اختیار دارند.
نسخه بعدی برای سرخابیها چیست ؟؟؟؟
این روزها دائما از خصوصیسازی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس صحبت میشود، دو باشگاه تا خرخره در بدهیهای میلیون دلاری فرو رفتهاند و در تمام این سالها نیز به هر شکل با فسادهای بزرگ مواجه شدهاند. استقلال و پرسپولیس در حال حاضر به نقطهای رسیدهاند که کف گیرشان به ته دیگ خورده و اسپانسرها خیلی آگاهانه و به دلایل مختلف با آن ها قطع همکاری میکنند. در همین شرایط هم قرار است خصوصیسازی شوند. اما آیا باشگاه خصوصی در فوتبال ایران وجود دارد؟ حکومت از دو باشگاه پرهوادار که تقریبا در تمام ایران هوادار دارند، خواهد گذشت یا تجربه خصولتی برای آنها تکرار میشود. در هر صورت احتمالا پدرخواندههای ورزش قرار است نسخهای جدید برای سرخابیها بپیچند، نسخهای که حتی ارتباطی به وزارت ورزش هم ندارد و باز هم پای پدرخواندههایی در میان است که به خصوص در دو دهه اخیر به شکلهای مختلف مانند چیدن هیات مدیره و ورود به عنوان اسپانسر، عنان دو باشگاه را در اختیار داشتهاند.