مطلب ارسالی کاربران
کاف📚میم🎼 (۷)
-مادر: خیلی وقته که بغلت نکردهم، چون اصلاً یادم رفته بود که بغلم رو برات باز کنم. ولی همیشه دوستت داشتم. حالا اینو میفهمم، چون تازه حالاست که دلم به حرف اومده. زندگی درست وقتی داره از نو برام شروع میشه که من دیگه طاقت زندگی کردن رو ندارم.
-مارتا: ولی آخه چی میتونه قویتر از بدبختی وناامیدی دخترت باشه؟
-مادر: شاید خستگی، و عطش آرامش .
"سوتفاهم ، آلبرکامو "
موسیقی : Olafur Arnalds - Autumn Day