طرفداری- نمیشود درباره فوتبال ایران حرف زد و از اسم علی دایی به سادگی عبور کرد. او به غیر از چهره مطرح ورزشی فوتبال ایران، چهرهای سیاسی هم هست. هرچقدر که تلاش کند از سیاست دور بماند بیفایده است. میگویند اگر برای بالاترین ردههای اجرائی در عرصه سیاسی کشور گام بردارد، رأی میآورد، ولی خودش میگوید به پدر فقیدش قول داده هرگز وارد سیاست نشود. دایی میگوید سیاسی نیست، ولی عجیب اینکه در دوره دو رئیسجمهور چهرهای متفاوت از خود بهجا گذاشته است. دو چهره کاملا متفاوت که نشان میدهد هرچقدر هم بگوید سیاسی نیست، نمیتواند از سیاسیون و رفتارهایشان فاصله بگیرد.
به گزارش روزنامه شرق، اولین رئیسجمهوری که رابطه دایی با او سروصدای زیادی به راه انداخت، سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات بود. این رابطه حسنه و بسیار قابلتأمل بود. رابطه دایی با رئیسجمهور بعدی یعنی محمود احمدینژاد هم که دیگر بر همگان ثابت شده است. این دو دل خوشی از هم ندارند و این ناخوشی را هم مدتهاست عیان کردهاند. گو اینکه ابتدای این رابطه جداشده، محمود احمدینژاد علاقه زیادی به علی دایی داشت. البته که جنس ارتباط دایی با دو رئیسجمهور ذکرشده هم متفاوت بود؛ در زمان سیدمحمد خاتمی، دایی بازیکن تیم ملی و یکی از چهرههای محبوب آن تیم دوستداشتنی بود. در دوره بعدی اما دایی درگیر سرمربیگری شد و ماجراهای هدایت تیم ملی و اخراجش توسط احمدینژاد (به گواه اظهارات خودش) داستان آشنایی است که بارها دربارهاش صحبت شده. البته که گرایش سیاسی علی دایی هم نزدیک به اصلاحطلبان و سیدمحمد خاتمی بود؛ امری که باعث شد دعوت احمدینژاد برای پیوستن به ستاد تبلیغاتیاش را رد کند و درعوض به کمپین انتخاباتی میرحسین موسوی کمک کند.
در زمان ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی، علی دایی روزهای خوبش در فوتبال را سپری میکرد. او نهتنها در قاره اروپا توانسته بود نماینده قابلی برای فوتبال ایران باشد، بلکه با گلهای ملی زیادش، کمک زیادی به موفقیت تیم ملی در آسیا کرد. او در همان برهه توانست رکورد گلهای زده دنیا در بین تیمهای ملی را بشکند و نامش را بیشتر از چیزی که بود سر زبانها بیندازد. همان افتخارات و البته شکستن رکورد برترین گلزن ملی دنیا دست به دست هم داد تا سال 1383، سیدمحمد خاتمی نشان درجه سوم لیاقت و شجاعت را بر سینه علی دایی بچسباند. نشانی که دایی میگوید مهمترین افتخار زندگی ورزشیاش است:
من از رئيسجمهور و هيئت وزيران تشكر ميكنم كه از اين نقطهنظر به من توجه داشتهاند. اگرچه در دوران بازيگريام در سطح تيمهاي باشگاهي و ملي به موفقيتهاي بزرگي دست يافتهام، اما اينكه بخواهم از دست رئيسجمهور نشان لياقت كسب كنم، بزرگترين افتخار زندگيام است.
اگرچه از عمر ریاستجمهوری محمد خاتمی زمان زیادی نمانده بود، ولی رابطه دایی و خاتمی ادامه پیدا کرد. این رابطه حتی یک دهه بعد عمق بیشتری گرفت تا جایی که دایی میگوید اگر بخواهد مشورت سیاسی بگیرد، به سراغ محمد خاتمی میرود. اگرچه از زمانی که دایی نشان لیاقت را از دست خاتمی گرفت تا شش سال بعد، خبری ملموس از ارتباط این دو منتشر نشده بود، ولی حادثهای که اسفند 1390 برای علی دایی رخ داد، نشان داد که رابطه دایی و خاتمی، عمیقتر از چیزی بوده که در گذشته تصور میشد. در آن سال دایی با اتومبیل از اصفهان در حال بازگشت به تهران بود که دچار سانحه شد و در کاشان مورد عمل جراحی قرار گرفت. همان زمان اما سیدمحمد خاتمی، تلفنی حال آقایگل جهان را جویا شد و بعد هم متنی منتشر و برای دایی آرزوی سلامتی کرد. او حتی گفت دوست داشته شخصا برای ملاقات دایی میرفته است:
بسیار علاقهمند بودم که شخصا به عیادت شما بیایم، اما متأسفانه سفری در پیش دارم و این امکان فراهم نیست. شما برای ما عزیز هستید، انشاءالله هرچه سریعتر بهبودی کامل حاصل شود و سال خوبی را برای شما و خانواده محترمتان آرزو میکنم.
دایی در آن زمان با پاسخی کوتاه به محمد خاتمی گفت:
شما در قلب ما جا دارید.
دو سال بعد اما علی دایی در گفتوگو با خبرآنلاین نشان داد که چه خاطرات خوبی از خاتمی دارد. او از علاقه زیاد خاتمی به فوتبال و البته از موفقیتش در مدیریت کشور تمجید کرد:
از آقای خاتمی آدم هرچه بگوید کم گفته است. ایشان کسی بود که خیلی به ورزش و تیم ملی علاقه داشت. فکر کنم دوران خوبی هم در مدیریت مملکت ما داشت. من الان هم یکی از کسانی هستم که اگر وقت کنم میروم دیدنشان. از صحبتهایشان استفاده میکنم. با اینکه اصلا آدم سیاسیای نیستم، اما ایشان را یک طور دیگر دوست دارم. همیشه دوست دارم از صحبتهای ایشان استفاده کنم. خیلیوقتها صحبتهایش خیلی به من کمک کرده. از کسانی هستم که جدای از مسائل سیاسی ایشان را خیلی دوست دارم.