طرفداری- رابین فن پرسی به تشریح چگونگی جدایی خود از آرسنال و پیوستن به منچستریونایتد در سال 2012 پرداخت و بر نقش ایوان گازیدیس در این زمینه تاکید کرد.
به گزارش میرر، مهاجم تیم ملی هلند با انتقال به تیم رقیب، دل هواداران توپچیها را شکست. او در فصل اول حضور خود در اولدترافورد به مقام قهرمانی در لیگ برتر رسید و کفش طلای لیگ را هم از آن خود کرد. اما اوضاع میتوانست طور دیگری پیش برود. فن پرسی در این باره گفته است:
فقط به مسائل بین من و آرسن ونگر بر نمیگشت و چیزهای بیشتری بین من و ایوان جریان داشت و منظورم رفتار او و نحوه مدیریت این ماجرا است. اگر بخواهم به گذشته نگاه کنم، باید به خودم هم نگاهی بیاندازم: این که کجا میتوانستم بهتر کار کنم و کجا اوضاع میتوانست متفاوت پیش برود. اگر به گذشته برگردم، آن نامه سرگشاده (به هواداران آرسنال) را نمینوشتم. پس از تصمیم سختی که برای جدایی از آرسنال پس از سالها حضور در آنجا گرفته بودم، غیر ممکن بود بتوانم در نامهای دو صفحهای واقعیتها را شرح بدهم. فکر میکنم آن متن راهی روزنامهها شد چون شبکههای اجتماعی مثل الان رونق نیافته بودند. آن کار را به دلیل ناراحتیام از رویکرد و رفتار ایوان انجام دادم. اما در آن زمان نمیتوانستم وارد جزییات شوم چون بیان تمامی اتفاقات پشت صحنه غیر ممکن بود. بخشی هم به این بر میگشت که آرسنال قرارداد جدیدی به من پیشنهاد نکرد. پس در این زمینه باید بهتر عمل میکردم.
فن پرسی در مورد این که چرا پیشنهاد جدیدی به او ارائه نشد، اضافه کرد:
خلاصه این انتقادات نصیب من شد. ولی به جان فرزندانم قسم میخوردم اگر کسی بیاید و با مدرک بگوید آرسنال به من قرارداد جدیدی پیشنهاد داده بود، همین امروز میلیونها پوند به او میدهم. پیشنهاد نکردن قراردادی جدید به من، تصمیم آرسنال بود و به آنها بستگی داشت. پس از مکالمات متعددی مشخص شد ما ایدههای متفاوتی درباره باشگاه داریم. به اعتقاد من آرسنال باید از هفت جنبه پیشرفت میکرد و اگر آنها میخواهند با بهترین تیمها رقابت کنند، باید سریعا این هفت مورد را برطرف کنند. اهمیتی ندارد آن هفت نکته چه چیزی بود ولی ایوان با یکی از آن هفت مورد موافق نبود که همین کافی است. پس بر اساس آن اطلاعات، آرسنال با دیدگاه من که صرفا برای کمک کردن به تیم بود مخالف کرد و پیشنهاد جدیدی به من ارائه نشد. پیام من بسیار واضح و روشن بود؛ این که باشگاه چگونه باید رو به جلو حرکت کند.
او در ادامه افزود:
این دیگر دغدغهای برای من نیست؛ زندگی همین است. من کاملا از اتفاقی که افتاد راضی هستم. به منچستریونایتد رفتم و قهرمان لیگ شدم، بنابراین برای من عالی پیش رفت. از دست ایوان عصبانی نیستم. قدردان هشت سال همکاری خودم با آرسن هستم و او نقش بسیار پررنگی در دوران حرفهای من داشت. میتوانم بگویم بدون تاثیرات او، هرگز به آن بازیکن تبدیل نمیشدم. پس راضی و سپاسگزار هستم ولی حقایقی هستند که نمیتوان آنها را از یاد برد. من و ایوان رابطه خوبی نداشتیم و چنین چیزی پیش میآید. اما این دنیای بزرگان است و در یک مقطع باید از آن عبور کرد.
اما در منچستریونایتد با خداحافظی سر الکس فرگوسن و روی کار آمدن دیوید مویس و لوئیس فن خال، به تدریج اوضاع برای فن پرسی سخت شد. او در نهایت در حالی که هنوز یکسال دیگر با یونایتد قرارداد داشت، به فنرباحچه فروخته شد.
با فن خال صحبت کردم و او به من گفت: «بسیار خب رابین، راه ما جدا میشود. من سرمربی هستم و تو بازیکن. باید بروی، وقتت تمام شده است.» پاسخ دادم: «بله، ولی هنوز قرارداد دارم» که گفت: «اهمیتی ندارد.» بی رحمانه بود. در مقاطع پایانی میتوانستم تصور کنم چنین چیزی در راه است ولی نه به این بی رحمی. ضمنا نحوه بیان عقایدش هم مطرح بود. وقتی چنین پیامی دریافت میکنید، چیزهای زیادی در ذهنتان میگذرد. هنوز قرارداد داشتم، خانوادهام راضی بود و من یازدهمین سال حضورم در انگلیس را سپری میکردم. ما عاشق زندگی کردن در انگلیس هستیم، پس گام بعدی چیست؟ بچههایم در اینجا به مدرسه میروند و دوستان آنها اینجا هستند. خلاصه در کسری از ثانیه همه این چیزها به ذهنتان میرسد. باید چه واکنشی نشان داد؟ گفتم خواهیم دید چه میشود. این نظر شماست ولی من قرارداد دارم و از حضور در منچستریونایتد و انگلیس خوشحالم. پس خواهیم دید چه میشود. سپس بلند شدم، با او دست دادم و رفتم.
زمانی که فن پرسی از بازی 11 مقابل 11 در تمرینات کنار گذاشته شد، فهمید که دوران او به سر رسیده است.
در راه بازگشت به خانه فکر کردم که بسیار خب، این تصمیم سختی است. بی رحمانه، سخت و رُک بود. خیلی فکرها به ذهنم رسید و بعد پیش فصل آغاز شد. اجازه نداشتم در بازی 11 مقابل 11 شرکت کنم. به من یک توپ دادند و گفتند تنهایی کار کن. در این حالت تلاش میکنید آرام و خونسرد بمانید ولی خیلی اتفاقات در حال رخ دادن است. به خودت میگویی این چیزها تاثیری روی من نمیگذارد ولی در اصل میگذارد. لحظه بزرگی بود که روی دوران حرفهای من و خانوادهام تاثیر گذاشت. تلاش کردم آرام بمانم. شاید در آن لحظه بهتر بود با کسی خارج از دایره نزدیکانم صحبت کنم ولی خیلی خیرهسر بودم. حالا که نگاه میکنم، در چند مقطع از دوران حرفهای خودم باید چنین کاری میکردم.