کتاب دنیای سوفی با عنوان انگلیسی Sophie’s world کتابی از یوستین گردر، نویسنده نروژی است . این کتاب داستانی درباره تاریخ فلسفه است که به شکل رمان نوشته شده است . یوستین گردر استاد فلسفه در دانشگاه بود و سالها در برگن فلسفه تدریس کرد.
گردر به دنبال متن سادهای بود تا از طریق آن فلسفه را به راحتی به شاگردانش یاد دهد اما چنین متنی نیافت و به همین خاطر خود در صدد نوشتن کتاب دنیای سوفی برآمد . کتابی که در همان چند سال اول انتشار با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد ، به بیش از سی زبان ترجمه شد و تاکنون میلیونها نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است .
در قسمتی از پشت جلد این کتاب آمده است :
گردر استاد سادهنویسی و ایجاز است . سه هزار سال اندیشه را در ۶۰۰ صفحه میگنجاند ، و زیرکانه از قول گوته میگوید: کسی که از سه هزار سال بهره نگیرد تنگدست بهسر میبرد .
و چه راحت مباحث پیچیده فلسفه غرب را ، بیآنکه مبتذل شود ، به زبان ساده و شیوا و همهفهم بیان میکند : از جمله بهرهجویی مسیحیت را از نظریههای افلاطون و ارسطو ، ریشه گرفتن فرهنگ اروپایی را از فرهنگ سامی و هند – اروپایی ، هگل را و بحث آنچه عقلی است ماندنی است ، و دوران خود ما را و انسانِ محکوم به آزادی را و غیره و غیره ...
==============================================
چکیده کتاب دنیای سوفی
این کتاب رمانی خودآموز درباره تاریخ فلسفه است . محبوبیت کتاب هم در همین است که یوستین گردر ، مفاهیم را در قالب داستان بیان میکند . بنابراین شما با یک کتاب خشک فلسفی با اصطلاحات سنگین روبهرو نیستید و میتوانید لذت خواندن یک رمان خوب را تجربه کنید .
ماجرای این کتاب درباره دختر به نام سوفی است که در آستانه ۱۵ سالگی قرار دارد و خانه آنها بیرون از شهر است . از همان خط اول مشخص است که سوفی ذهن خلاقی دارد و با دوستانش درباره موضوعات مهم بحث و گفتوگو میکند . یک روز وقتی سوفی از مدرسه به خانه برمیگردد ، مثل همیشه صندوق پستی را چک میکند . اما این بار با نامهای که برای خود او آمده است غافلگیر میشود:
امروز فقط یک نامه در صندوق بود – و آن هم بهنام سوفی . روی پاکتِ سفید نوشته شده بود: سوفی آموندسن ، شماره ۳ کوچه کلوور . و دیگر هیچ . نمیگفت از کیست . تمبر هم نداشت .
در را که بست پاکت را باز کرد . تکه کاغذی بهاندازه خود پاکت درون آن بود . روی آن نوشته شده بود : تو کیستی ؟
همین و بس ، فقط دو کلمه ، دست نوشته و علامت سوال بزرگی بهدنبالش . (کتاب دنیای سوفی – صفحه ۱۲)
این سوال به اندازه کافی ذهن سوفی را درگیر کرد اما این پایان ماجرا نبود . سوال عجیب دیگری هم برای این دختر نوجوان از طریق نامه فرستاده شد که او را دعوت به تفکر میکند . سوال بعدی باعث شد به طور کلی ذهن سوفی درگیر آن شود : جهان چگونه به وجود آمد؟
در ادامه کتاب ، این نامه از حالت دو کلمه و تک جمله خارج شده و شکل نامه واقعی به خود گرفتند . نامههایی که در آن به سوفی در یافتن پاسخ به این سوالات کمک میکرد و به تدریج فلسفه را به او یاد میداد . در ادامه شخصی که نامهها را ارسال میکرد خود را آلبرتو کناکس فیلسوف معرفی میکند که قصد آموزش فلسفه به سوفی نوجوان را دارد .
=============================================================================
آیا چیزی هست که همه به آن علاقهمند باشیم ؟ آیا چیزی هست که مربوط به همه – صرف نظر که کی هستند و کجای جهان زندگی میکنند – باشد ؟ آری
مهمترین چیز در زندگی چیست ؟ اگر این سوال را از کسی بکنیم که سخت گرسنه است ، خواهد گفت غذا . اگر از کسی بپرسیم که از سرما دارد می میرد ، خواهد گفت گرما . و اگر از آدمی تک و تنها همین سوال را بکنیم ، لابد خواهد گفت مصاحبت آدم ها .
ولی هنگامی که این نیازهای اولیه برآورده شد ، آیا چیزی می ماند که انسان بدان نیازمند باشد ؟ فیلسوفان می گویند بلی . به عقیده آن ها آدم نمی تواند فقط دربند شکم باشد . البته همه خورد و خوراک لازم دارند . البته که همه محتاج محبت و مواظبت اند . ولی از اینها که بگذریم ، یک چیز دیگر هم هست که همه لازم دارند و آن این است که بدانیم ما کیستیم و در اینجا چه می کنیم.
( کتاب دنیای سوفی – صفحه ۲۳ )
برخی از سرفصل های این کتاب عبارت است از : ( سرفصل های کتاب بیشتر از این موارد است ) :
سقراط – هرکس که بداند که نداند از همه داناتر است
افلاطون – آرزوی بازگشت به قلمرو روح
ارسطو – سازماندهندهای موشکاف که میخواست مفاهیم ما را روشن کند
قرون وسطا – فرق است میان راه را تا نیمه رفتن با راه را خطا رفتن
اسپینوزا – خدا خیمهشبباز نیست
هگل – آنچه عقلی است ماندنی است
مارکس – شبحی بر اروپا سایه افکنده
داروین – کشتی حامل ژن بر پهنه زندگی
فروید – تمایلات زشت و خودخواهانهای در او پدید آمده بود
انفجار بزرگ – ما نیز ذراتی از ستارگانیم
=====================================================================================
درباره کتاب دنیای سوفی
نکته قابل توجه ، زیرکی نویسنده است که قصد آموزش فلسفه به فردی نوجوان را دارد . هرکسی در دوره نوجوانی ممکن است به سوالاتی مانند : من کی هستم ؟ چرا در این دنیا حضور دارم ؟ هدف دنیا چیست ؟ و غیره ... فکر کند . چهبسا امکان دارد هرگز به دنبال پاسخ آنها نرود و تحقیقی در مورد آنها نکند . به همین خاطر من فکر میکنم اگر این کتاب را به نوجوانی هدیه دهید ، بسیار ارزشمند خواهد بود . کتاب خوشخوان و ساده است و تقریبا هیچ مطلب فلسفی پیچیدهای که نتوان فهمید ، در آن نیست و برای یک ذهن خلاق و کنجکاو پاسخهای بسیار خوبی دارد .
اگر شما صرفا با نیت آشنایی با فلسفه این کتاب را بخوانید ممکن است در برخی از قسمتهای آن خسته شوید . کتاب یک شروع قوی و بسیار زیبا دارد که در مورد فلسفه سقراط ، افلاطون و ارسطو صحبت میکند . اما رفته رفته با فیلسوفان دیگری آشنا میشوید که مطمئنم حتی اسم آنها را نشنیدهاید . افکار و عقاید برخی از این فیلسوفها ممکن است برای کسی که علاقه چندانی به فلسفه ندارد ، خستهکننده باشد . در عین حال روایت داستان سوفی و کارهایی که میکند کتاب را از جنبه فلسفی خارج میکند و به خواننده امکان تنفس میدهد تا دوباره آماده یادگیری فلسفه باشد . شخصیت سوفی به عنوان یک نوجوان به خوبی به تصویر کشیده شده و هر سوالی که ممکن است به ذهن خواننده برسد را مطرح میکند .
در آخر کتاب هم به نامهایی همچون داروین ، فروید ، ژان پل سارتر و آلبر کامو میرسیم که به نظر من این قسمت از کتاب جذابیت خاصی دارد و بسیار خواندنی است . شاید به این دلیل باشد که چندین اثر از این نویسندهها را مطالعه کردهام و آشنایی با عقاید آنها از زبان یوستین گردر کمک کند کتابهایشان را بهتر درک کنم .
=====================================
جملاتی از متن کتاب دنیای سوفی
عجیب نبود که نمی دانست کیست ؟ و بی انصافی نیست که انسان در قیافه خود دستی ندارد ؟ این قیافه را به او قالب کرده بودند . آدم می تواند دوستانش را خود انتخاب کند ، اما انتخاب خودش درست خودش نیست . حتی بشر بودنش هم دست خودش نیست . ( کتاب دنیای سوفی – صفحه ۱۴ )
هراکلیتوس تاکید کرد که اضداد ویژگی جهان است . اگر هیچگاه بیمار نشویم ، نمیدانیم تندرستی چیست . اگر هیچگاه گرسنه نشویم ، از سیر شدن لذت نمیبریم . اگر هیچگاه جنگی روی نمیداد ، قدر صلح را نمیشناختیم . و اگر زمستان نباشد ، بهار هم نمیآید . ( کتاب دنیای سوفی – صفحه ۴۸ )
ارسطو ، همانطور که قبلا گفتم ، در اندیشه تغییرهای طبیعت بود . " جوهر " همواره توان آن دارد که " صورت " خاصی را تحقق بخشد . میشود گفت " جوهر" پیوسته در تکاپوست چیزی را از قوه به فعل درآورد . هر تغییر در طبیعت ، به نظر ارسطو ، دگرگونی یک جوهر است از " قوه " به " فعل " . ( کتاب دنیای سوفی – صفحه ۱۳۲ )
ارسطو میپرسد : چگونه باید زیست ؟ خوب زیستن مستلزم چیست ؟ و پاسخ میدهد : انسان فقط در صورتی میتواند خوشبخت شود که همه توانایی و شایستگی خود را به کار اندازد . ( کتاب دنیای سوفی – صفحه ۱۳۸ )
رنسانس ، بیش از هر چیز دیگر ، دید تازهای از انسان به ارمغان آورد . انسانمداری رنسانس ، برخلاف تاکید تعصبآمیز قرون وسطا بر طبیعتِ گناهکار بشر ، منجر به باوری تازه به انسان و ارزش انسان شد . انسان اینک بیاندازه والا و ارجمند به شمار میرفت . یکی از چهرههای اصلی رنسانس مارسیلیو فیچینو بود که گفت: خود را بشناس ، ای موجود الهی در جلد آدمی! ( کتاب دنیای سوفی – صفحه ۲۳۲ )
اسپینوزا تاکید میکند که تنها یک وجود ، کاملا و مطلقا " علت قائم بهذات " است و میتواند با آزادی تام عمل کند . تنها خدا یا طبیعت مبین فرایندی اینچنین آزاد و اینچنین " غیرتصادفی " است . انسان میتواند برای کسب آزادی و رهایی از قیود برونی بکوشد ، ولی هیچگاه به اختیار و " اراده آزاد " دست نمییابد . ما بر آنچه بر بدنمان میگذرد – که وجهی از حالت مادی است – اختیار نداریم . همچنین اندیشیدن خود را بر نمیگزینیم. پس انسان «روح آزاد» ندارد؛ و کمابیش در پیکری مکانیکی محبوس است. ( کتاب دنیای سوفی – صفحه ۲۹۵ )
هرچه میبینی بخشی از جهان پیرامون توست ، اما نحوه دیدنت بستگی دارد به عینکی که به چشم میزنی . ( کتاب دنیای سوفی – صفحه ۳۷۷ )
به گفته هگل ، مطالعه تاریخ نشان میدهد که بشریت به سوی تعقل و آزادی بزرگتری در حرکت است . رشد تاریخی ، با همه جستوخیز و توقفهای آن ، به سمت جلو بوده است . به همین جهت گفته میشود که تاریخ هدفمند است . ( کتاب دنیای سوفی – صفحه ۴۲۴ )
فرافکنی ، نسبت دادن خصایلی است به سایرین که میکوشیم در خود سرکوب سازیم . آدمی که ، مثلا، خیلی خسیس است ، همه مردم را پولدوست میخواند . و کسی که مدام در فکر مسائل جنسی است بیش از همه از شهوترانی دیگران به خشم میآید . ( کتاب دنیای سوفی – صفحه ۵۱۱ )
واژه کلیدی در فلسفه سارتر، مانند فلسفه کرکه گور، " وجود " است . ولی وجود اینجا به معنی زنده بودن نیست . گیاهان و جانوران نیز زندهاند ، وجود دارند ، اما مجبور نیستند به زنده بودن خود بیندیشند . انسان تنها موجود زندهای است که از وجود خود آگاه است . سارتر میگفت چیزهای مادی فقط " در نفس خود " – فینفسه – وجود دارند ، حال آن که انسان " برای نفس خود " – لنفسه – وجود دارد . بدین قرار وجود انسان و وجود اشیاء همسان نیست . ( کتاب دنیای سوفی – صفحه ۵۳۴ )
===============================================================================
مشخصات کتاب
عنوان اصلی : کتاب دنیای سوفی
عنوان فرعی : داستانی درباره تاریخ فلسفه
نویسنده : یوستین گردر
ترجمه : حسن کامشاد
انتشارات : نیلوفر
تعداد صفحات : ۶۰۸
قیمت چاپ هجدهم – تابستان ۱۳۹۵ : ۲۶۰۰۰ تومان ؛ قیمت الانش رو اطلاع ندارم .