در مجمع بیست و سومین سالگرد تاسیس فدراسیون جهانی فوتبال، فیفا در 13 آگوست 1936، مقرر شد تا آلمان میزبان چهارمین دوره جام جهانی در سال 1942 باشد. با روشن شدن آتش جنگ جهانی دوم در سال 1939، فوتبال به مانند زندگی عادی بسیاری از مردم دنیا، برای سال ها به دست فراموشی سپرده شد و جام جهانی نوپا هم از این قاعده مستثنی نبود. با این وجود در ژوئن سال 1939، برزیل پیش قدم شد تا میزبان بزرگترین رویداد فوتبالی دنیا در سال 1942 باشد، تا در گوشه ای از کره خاکی که گزندی از جنگ به آن وارد نمی شد، فوتبال و جام ژول ریمه به حیات خود ادامه دهد.
این امر محقق نشد و آتش جنگ که روز به روز شعله ورتر می شد، عملا مانع انجام جام جهانی بدون تعیین میزبان رسمی شد. اهالی آمریکای جنوبی از اینکه دو جام جهانی گذشته در سال های 1934 و 1938، در قاره اروپا برگزار شده بود رضایت نداشتند. اروگوئه در سال 1930، میزبان اولین جام جهانی تاریخ بود و موفق شد تا در خاک خود عنوان قهرمانی را به دست بیاورد و نام خود را به عنوان اولین قهرمان دنیا حک کند. جام جهانی 1934، در ایتالیای آن زمان فاشیستی و با نفوذ بنیتو موسولینی، پیشوای ایتالیا برگزار شد و میزبان موفق به فتح جام ژول ریمه شد. 4 سال بعد فرانسه میزبان جام جهانی 1938 بود و ایتالیای قدرتمند، برای دومین بار بر قله جام جهانی فوتبال ایستاد. پس از لغو جام جهانی 1942، در حالی که بازیکنان آلمان نه تنها در این سال به عنوان میزبان جام جهانی بازی نکردند بلکه با دستور هیتلر، بسیاری از آن ها موظف به حضور در جبهه های جنگ شدند و تمامی فعالیت های ورزشی به حالت تعلیق در آمد.
با فروکش کردن آتش جنگ جهانی در سال 1945، زمزمه هایی مبنی بر به راه افتادن دوباره چرخ های جام جهانی، در سال 1946 بر سر زبان ها افتاد، اما خاکستر و خرابی های به جای مانده از جنگ شوم، جام جهانی 1946 را هم به دست فراموشی سپرد. با پیش قدم شدن دوباره برزیل برای میزبانی جام جهانی، مقرر شد تا نخستین جام جهانی پس از جنگ، در سال 1949 و در خاک برزیل انجام شود، اما به دلیل به هم نخوردن سنت هر چهار ساله جام جهانی، نهایتا میزبانی به برزیل در سال 1950 رسید.
دهه 40 میلادی، دهه درخشش بسیاری از بازیکنان و تیم های بزرگ بود که به دلیل وقوع جنگ جهانی مجالی برای افتخار نیافتند. برگزاری دو جام جهانی و موفقیت در آن چه بسا تاریخ و سرنوشت بسیاری از تیم ها و بازیکنان را تغییر می داد و معمای بزرگ و مجهول قهرمانان این دو جام، کماکان مورد سوال باقی ماندند. به راستی اگر این دو جام جهانی برگزار می شدند، کدام تیم ها توانایی فتح آن را داشتند؟
جام جهانی 1942:
آلمان ها اگر به عنوان میزبان، جام جهانی را آغاز می کردند احتمالا شانس خوبی برای قهرمانی می داشتند. احتمالا هیتلر برای قدرتنمایی الگوی موسولینی را در فوتبال در پیش می گرفت و مطمئنا در این راه از بازیکنان کشورهای فاتح تحت سلطه خود هم مثل داستان اوریوندی های ایتالیایی بهره می گرفت. ماتیاس سیندلار، اسطوره اتریشی دهه 30 فوتبال الگوی خوبی بود، اما سیندلار از این کار امتناع ورزید و در سال 1939 خودکشی کرد. فرانتس بیندر دیگر ستاره اتریشی بود که راه سیندلار را البته به شکلی متفاوت در پیش گرفت. این گلزن افسانه ای راپیدوین که یکی از بهترین فوتبالیست های اروپا در آن زمان بود، در بحبوبه جنگ به عضویت آلمان در آمد، اما تعلیق فوتبال او را هم از کسب افتخار محروم کرد. نباید از نام ارنست ویلیمووسکی هم گذشت.
با این حال نباید از خود اتریش پرقدرت که عقبه تیم بزرگ Wunderteam دهه 30، با هدایت هوگو میسل را یدک می کشید غافل شد. اتریش در جام جهانی 1934 به مقام چهارم رسید و در المپیک 1936 برلین، در فینال مغلوب ایتالیا شد و نایب قهرمان المپیک لقب گرفت. اتریش بسیاری از ستاره های خود نظیر بیندر که در سال 1940 بهترین گلزن سال میلادی بود را از دست داد و هرگز به شکوه گذشته خود بازنگشت. چکسلواکی، نایب قهرمان جام جهانی 1934 هم گرچه با دو ستاره خود به نام های اولریخ نژدلی، آقای گل جام جهانی 1934 و آنتونین پاک، خداحافظی کرده بود اما بازیکنان بزرگ دیگری را مثل جوزف بیکان در اختیار داشت. بیکان که در دهه 30 برای اتریش هم به میدان رفته بود، در سال های اوج درخشش خود با گلزنی های پرشمار، بدشانس بود که آغاز کارش با چکسلواکی هم زمان با آغاز جنگ جهانی شد و هرگز در رده ملی نتوانست توفیقی را به دست بیاورد. اروگوئه دیگر تیم قدرتمند این دوره بود، گرچه تیم 1946، به ظاهر پرقدرت تر از 1942 به نظر می آمد. مجارستان، نایب قهرمان 1938 هم با فوتبالیست های بزرگی مثل گیورگی ساروسی و گیولا ژنگلر، دیگر مدعی پرقدرت به حساب می آمد.
در نهایت نباید از سه نام بزرگ مدعی قهرمانی دنیا در سال 1942 غافل شد: آرژانتین، برزیل و ایتالیا.
ایتالیای قدرتمند پس از کسب جام های جهانی 1934 و 1938 و همچنین قهرمانی در المپیک 1936، با ستاره هایی نظیر سیلویو پیولا، بی رقیب به نظر می رسید، هرچند بزرگانی مثل جوزپه مئاتزا را دیگر در اختیار نداشت، اما یک مدعی جدی برای هت تریک در کسب جام جهانی به حساب می آمد. برزیل هم با ستاره های بزرگی نظیر لئونیداس ، سیلویو پیریو، زیزینیو حرف های بسیاری برای گفتن داشت. برزیل در نیمه نهایی 1938 با نتیجه ای نزدیک قافیه را به ایتالیای قهرمان واگذار کرد و نهایتا با پیروزی پرگل برابر سوئد، به مقام سوم رسید. لئونیداس با 7 گل زده آقای گل جام لقب گرفت. آرژانتین قدرتمند نهایتا به نظر مدعی نهایی قهرمانی در بازی ها به شمار می رفت. نسل طلایی آرژانتین با محوریت بازیکنان ریورپلات قدرتمند نظیر خوزه مانوئل مورنو، آدولفو پدرنرا، آنخل لابرونا، فلیکس لوستائو و خوان کارلوس مونیوز، تیمی مهار نشدنی به نظر می آمد. آلبی سلسته در دهه 40 با تیم قدرتمند خود فاتح کوپا آمریکای سال های 1941، 1945، 1946 و 1947 شد و مطمئنا نسل قدرتمند آن ها حسرت برگزار نشدن جام های جهانی را در این دهه خواهد خورد.
قهرمان احتمالی: برزیل
نمی توان با قاطعیت در مورد تیم قهرمان این دوره نظر داد، اما رقابت احتمالا بین برزیل، آرژانتین و ایتالیا شکل می گرفت و تیم منظم برزیل شاید می توانست با تکیه بر توانایی فردی و انسجام تیمی و میزبانی احتمالی، 16 سال قبل از رسیدن به اولین قهرمانی جهان خود، برسد.
جام جهانی 1946:
در این دوره می توان تفاوت عمده ای را با 1946 مشاهده کرد. آرژانتین قدرتمند به طور مشخصی قدرت خود را حفظ کرده بود. رنه پونتونی و نوربرتو مندز هم به علاوه نسل طلایی چهار سال قبل، در فرم خوبی به سر می بردند. سوئد در المپیک سال 1948 به مقام قهرمانی رسید و در آن مقطع فوتبالیست های قابلی نظیر هنری کارلسون، گونار گرن و گونار نوردال در اختیار داشت و یک سال بعد نیلس لیدهولم هم به آنها اضافه می شد، پس بنابراین نباید از زردپوشان اسکاندیناوی چشم پوشی کنیم. ایتالیا گرچه ستاره های سال های گذشته خود را در اختیار نداشت اما در این دوره می توانست به نسل طلایی تورینو و سردمداری چون والنتینو ماتزولا تکیه کند و افسوس که مدتی بعد همه آن ها را در حادثه سوپرگا از دست داد. انگلیس دیگر مدعی این دوره بود. آنها به خود افتخار حضور در جام های جهانی گذشته را نداده بودند، اما مصمم بودند تا در جام جهانی نوین و جدید شرکت کنند. سر استنلی متیوز فرم بسیار خوبی داشت و نباید از بازیکنانی مثل نیل فرانکلین، تام فینی و...هم در این برهه غافل شد.
اروگوئه می آمد تا شکوه گذشته خود را تکرار کند. آنها با آتیلیو گارسیا، اوبدولیو وارلا، آنیبال کیوکا و روبرتو پورتا، تیم قابل احترامی بودند. مجارستان و پرتغال با قدرت گلزنی اعجاب انگیز فرانس دائک و فرناندو پیروتئو، احتمالا حرف های زیادی برای گفتن داشتند و برزیل با پوست اندازی خود و با امثال آدمیر می آمد تا به جام ژول ریمه چنگ بزند.
قهرمان احتمالی: آرژانتین
نمی توان به راحتی از آبی و سفیدپوشان چشم پوشی کرد. نسل پرقدرت آنها از همه لحاظ توانایی موفقیت در عرصه جهانی را در دهه 40 داشتند و اگر در 1942 توفیقی کسب نمی کردند، احتمالا در 1946 به حق خود می رسیدند. هرچند همه اینها احتمالات و معادلات هستند و شاید در واقعیت شاهد اتفاقات، شگفتی ها و مسائل دیگری در صورت انجام دو جام جهانی از دست رفته 1942 و 1946 می بودیم.