بعضی وقتها آدم دوست داره فقط بعضی چیزها رو به زبون بیاره.منم الان میخوام چندتا "بدم میاد بگم!"
بدم میاد از رفیقی که بعد از یکسال زنگ زده و میگه داداش خوبی چه خبر؟ تو خوشحال میشی ولی بعدش این عبارت میگه :غرض از مزاحمت اینه فلان کار برام پیش اومده.
بدم میاد از فامیلی که جلوت قربون صدقه ات میره و حس میکنی خیلی بهم نزدیک هستید.ولی 5 روز از عید میگذره و دریغ از یک پیام سال جدید مبارک! همیشه باید فرستنده تو باشی.
بدم میاد از آدمهایی که اینقدر دروغ گفتن و تا براشون قسم نخوری حرفت قبول نمیکنند.
بدم میاد از لباس فروشی که داخل مغازه پاش بیوفته هم، خونه قولنامه و معامله میکنه
متنفرم از آدمهای بی فرهنگ و بیشعور...از اون تهرانی که لهجه اش مشهدی میکنه تا قرنطینه رو دور بزنه و بره شهر مشهد.
متنفرم از آدمهای لاشخور و دزد که ،از احتکار گرفته تا دزدی از منازل خونه به بهانه ضدعفونی کردن، دریغ نکردن.
اره متنفر شدم از خودم که نمیتونم دید مثبت سابقم رو نسبت به مردمم داشته باشم.
*پسر دایی من 9 بار اقدام کرده از کشور بره.ولی هر دفعه دیپورت کردند..میگم چرا میخوای بری؟
میگه :از بی فرهنگی مردم و اطرافیانم خسته شدم .