مطلب ارسالی کاربران
سولشائر، شانس نروژی
وقتی به نتایج اخیر منچستریونایتد نگاهی می اندازیم به وضوح رفع شدن یکی از کمبودها و مشکلات یونایتد از دوران مویس تا امسال را شاهد هستیم: نداشتن ثبات.
یونایتد ده بازی است نباخته و در این ده بازی دوبار منچسترسیتی را شکست داده است. همینطور چلسی آماده را در استمفورد بریج مغلوب کرده است. اگر کمی به عقب تر برگردیم، در پانزده بازیِ پیش از ده بازی که صحبتش را کردیم، منچستر یونایتد سه بار شکست خورد. اما این شکست ها برخلاف سال میلادی 2019 که معمولا در برابر تیم های مثل بورنموث و نیوکاسل بود، در برابر آرسنال، لیورپول و منچسترسیتی بودند (دومی در لیگ کاپ).
روحیه تیم به وضوح در حال افزایش است و ثبات نیز به تیم بازگشته است. آخرین بار در فصل دوم زیر نظر مورینیو، این ثبات تیم را به جایگاه دوم لیگ رساند؛ بالاتر از لیورپولی که فینالیست لیگ قهرمانان شده بود.
تفاوت بسیار بزرگ تیم فعلی سولشائر و تیم مورینیو که نایب قهرمان جزیره شد، دوری تیم فعلی از حاشیه است. پس از بازنشسته شدن فرگوسن، دیوید مویس مرد بی حاشیه و خوش فکر و «سرسخت» اسکاتلندی سکاندار یونایتد شد، اما ناکامی بسیار بزرگ او شیرازۀ تیم قهرمان فرگوسن را از هم گسیخت. بسیاری از بازیکنان از تیم جدا شدند و آنان که ماندند، مورد غضب فن خال واقع شدند. مرد خوش فکر و صاحب سبک هلندی به جز وین رونی به هیچ یک از ستارگان یونایتد اعتقادی نداشت و حتی در را برای جدایی ده خئا (که آن روز بهترین دروازه بان جهان شمرده می شد) باز گذاشت. فن خال کوله باری از حاشیه را به همراه آورد و خیلی زود با مصاحبه ها و حرکات کنار زمین، سوژه های داغی برای رسانه ها فراهم آورد. رسانه هایی که جز پربازدیدشدن، به هیچ چیز دیگر نمی اندیشند.
با رفتن فن خال، خوزه مورینیو دوست همیشگی رسانه ها از لندن به منچستر آمد تا خبرنگاران و سردبیران ورزشی آستین ها را بالا بزنند. در بهترین روزهای درخشان منچستر مورینیو نیز رسانه ها جوری وانمود می کردند که انگار تیم در حال سقوط به دسته پایین تر است. وقتی در بازی رفت منچستر یونایتد به چلسی یا یوونتوس می باخت، خبر از تمام شدن کار یونایتد و خوزه می دادند و وقتی در بازی برگشت یونایتد پیروز می شد، به یاد تماشای نقش و نگارهای دیوار و ابرهای آسمان می افتادند.
بالاخره داستان خوزه مورینیو و یونایتد به آخر رسید تا مردی از جنس تیم برنده فرگوسن سکاندار کشتی طوفان زده شود. با آمدن سولشائر و بازگشت مایک فیلان، بازیکنانی که با روح و هویت یونایتد «جور در نمیامدند» یا پیر و فرسوده شده بودند، آرام آرام فروخته شدند. بازیکنان جوان اما بی دردسر و کم حاشیه جایگزین آنها شدند. بازیکنانی که برای درخشش در زمین لحظه شماری می کنند و هر بازی برای آنان حکم فینال دارد. رسانه ها به لطف مصاحبه های گرم بازیکنان پیشین باشگاه مانند برادران نویل، پاتریس اورا، لوییز ساها، پل اسکولز، روی کین و... روی خوشی به یونایتد نشان دادند، چراکه موفقیت های یونایتد به معنای مصاحبه های بیشتر و تیترهای بیشتر بود. در سال 2020 میلادی پس از چندبار فراز و نشیب و اضافه شدن برونو فرناندز، به نظر می رسد این یونایتد به آرامی در حال پیشرفت است و می تواند به گرفتن سهمیه لیگ قهرمانان اروپا امیدوار باشد؛ به ویژه اگر از بازی های سرنوشت ساز برابر تاتنهام، شفیلد یونایتد و لستر سیتی با سه امتیاز خارج شود. شرایط فعلی حاکم بر دنیا سبب می شود بسیاری از تیم ها در بازگشت به بازی ها، چهره متفاوتی داشته باشند. بعضی از بازیکنان در قرنطینه در نگهداری آمادگی جسمانی کوتاهی می کنند و برخی دیگر برعکس، با روحیه و بدن بهتری به بازی ها بازمی گردند. این تغییر می تواند به سود تیم جوان و پرانگیزه سولشائر باشد. تیمی که به ثبات رسیده، از حاشیه فاصله گرفته (تنها حاشیه تیم ماندن یا رفتن پوگباست) و بازیکنان جوان آن برخلاف آخرین نسل بازیکنان جوان فرگوسن (فیل جونز، اسمالینگ، جانی اوانز، نیک پاول و ویلفرد زاها) واقعاً درخشان خواهند بود.