شاید درست ظاهر معلم اول دبستانم یا حتی اسم دوست هایی که اون موقع داشتم یادم نباشه ولی قطعا مدل موی نازاریو یادم نمیره. تازه اول دبستان رو تموم کرده بودم و اولین جام جهانی ای که یادمه شروع شده بود. اون موقع هیچ ایده ای راجع به فوتبال نداشتم و حتی از گل کوچیکی تو مدرسه و کوچه خیابون بازی میکردیم خوشم نمیومد ولی چنان رونالدو من رو تو اون جام جهانی جذب کرد که بعد از اون عاشق فوتبال شدم. تازه اون موقع فهمیدم اصلا فوتبال یعنی چی و فقط دنبال توپ دویدن بچه های کوچه و مدرسه نیست. بابام طرفدار برزیل بود و فقط و بازیای برزیل رو نگاه میکرد. نمیدونم اگه برزیل زودتر حذف میشد اصلا فینال جام جهانی رو میدید یا نه! همین باعث شد اولین عشق فوتبالیم رو پیدا کنم رونالدویی که یه ذره مو جلوی سرش داره و بقیه سرش کچله. و وقتی هم که برزیل قهرمان شد مثل کسی که همه ی زندگیش رو روی قهرمانی برزیل شرط بسته خوشحال شدم. گذشت و چند سال بعدش من یه فوتبالی شدید بودم و همه ی فوتبال هایی از تلویزیون پخش میشد رو دنبال میکردم. طرفدار رونالدینیو بودم و بارسا همینطور میلان و اون تیم قدرتمندش اون شب فینال استانبول خوابم برد و الان خدا رو شکر میکنم چون نمیخواستم اون شب رو هیچوقت به عنوان یه طرفدار میلان تجربه کنم!
نمیدونم کجا و کدوم بازی ولی تورس اتلتیکو رو دیده بودم و میشناختم میدونستم استعداد بزرگیه. قبل از این که اتلتیکو تورس رو به لیورپول بفروشه میلان لیورپول رو تو فینال لیگ قهرمانان برده بود و منم به خاطر همون خوشحال بودم اما وقتی تورس رفت لیورپول تصمیم گرفتم از این بعد طرفدار لیورپول باشم و خب قاعدتن باید دیگه از میلان بدم میومد. یه شبه به خاطر تورس از طرفدار میلان بودم رسیدم به یه دشمن میلان که بخاطر باخت لیورپول از میلان تو فینال عصبانیه و فینال استانبولی که هیچوقت ندیده رو میکوبه تو سر دوستای میلانیش. تورس شده بود عشق فوتبالی من. همون حسی که نسبت به رونالدو داشتم. احساس میکردم خودم تورس رو کشف کردم چون هیچکدوم از دوستام قبل از اون تورس رو نمیشناختن همین باعث شده بود عشق من به فرناندو تورس خیلی بیشتر بشه.
یورو ۲۰۰۸ رو فراموش نمیکنم. دقیقا همون حس رونالدو ی ۲۰۰۲ از طرف فروناندو تورس برام تکرار شد. سر توپ طلای اون سال بین تعداد زیادی طرفدار کریستیانو و تعداد نسبتن کمتری طرفدار لیونل مسی به تنهایی از فرناندو تورس دفاع میکردم.
اوج درخشش تورس اوج لذت من از فوتبال بود ۴ ۱ تو خونه ی منچستر. جلوی چشم فرگوسن. تورس که میدرخشید من عشق میکردم بالاخره خودم کشفش کرده بودم و این حسو داشتم که لیورپول باید بیاد ازم تشکر کنه که همچین جواهری رو براش کشف کردم. وقتی تو جام کنفدراسیون تا قبل از دقیقه ۲۰ جلو نیوزلند هتریک کرد به خودم افتخار میکردم.
تورس تو جام جهانی ۲۰۱۰ نمیدرخشید اما برام مهم نبود و با قهرمانی اسپانیا رو قهرمانی تورس میدونستم.
تورس دیگه اون هیولا نبود. لیوپول اوضاعش بد بود. ژابی آلونسو رفته بود استیوی افت کرده بود خرید های جدید آشغال بودن و از همه بدتر یه فاجعه به اسم هاجسون اومده بود به جای بنیتز.
هاجسون اخراج شد و دالگلیش اومد خبرایی میومد از اینکه تورس قراره بره و شاید اصلا نمیخواستم باور کنم. تورس افت کرده بود و هرجور حساب کنیم تو بهترین وقت رفت ولی اون موقع من اصلا برام مهم نبود من عاشق تورس بودم اسپانیا رو دوست داشتم جون تورس توش بازی میکنه اصلا طرفدار لیورپول شدم رو میلان قدرتمند قهرمان اروپا خط کشیدم بخاطر تورس. اونوقت تورس بذاره بره.
تو یه روز تورس رفت اونم با یه قیمت خیلی زیاد و لیوپول لوییز سوارز و اندی کارول رو خرید. تورس رفت به چلسی. امان از چلسی.
دوستایی داشتم که طرفدار منچستر و رونالدو بودن و وقتی رونالدو رفت ریال اونا بخاطر رونالدو طرفدار ریال شده بودن ولی من خشمگین بودم.
نه میتونستم از تورس بدم بیاد نه اینکه تیممو عوض کنم تنها چیزی که میتونستم روش خشمم رو خالی کنم تیم پولدار چلسی بود. چلسی واقعا عشق منو دزدید. عشقی که دیگه به درد نمیخورد. با اینکه تو لیورپول هم افت کرده بود اما من میخواستم اینجوری تصور کنم که این چلسی بود که تورس رو خراب کرد. پس لعنت به چلسی که هم عشقم دزدید هم از بین بردش.
چند سال بعد تورس رو تو لباس میلان دیدم و یاد همه خاطراتم افتادم. چه صحنه ی عجیبی بود. تورس تو لباس میلانی که من بخاطر خود تورس دیگه طرفداریشو نکردم و از اون روز به بعد لیورپولی شدم.