این روز ها که بخاطر ویروس همه تو خونه قرنطینه ایم چاره دیگه ای نداریم جز اینکه یه طوری خودمون رو سرگرم کنیم، مطلب های زیادی درباره فیلم هایی با این موضوع دیدم ولی فیلم هیچوقت جای کتاب رو نمیگیره :دی
تو این مطلب یه سری کتاب متناسب با اوضاع و احوال این روز ها معرفی میکنم که خوندنش یه دل و جرئت دیگه ای میخواد =))))
1_اولین رمان، رمان «چشمان تاریکی» (The Eyes of Darkness) هست که در سال ۱۹۸۱ توسط دین کونتز نویسنده امریکایی نوشته شده و درباره یک ویروس مرگبار به نام «ووهان-۴۰۰» است که به عنوان یک سلاح بیولوژیک مورد استفاده قرار میگیرد! این ویروس به شدت به همین ویروس که الان باهاش درگیر هستیم شبیه است و در کمال تعجب خاستگاه جفتشون هم چین است! موضوع این رمان درباره مادری است که فرزندش به طرز مرموزی ناپدید شده و پس از مدتی از شهر ووهان چین سر در میآورد. مادر پسر برای یافتن او به ووهان میرود و در آنجا در جریان یک سلاح بیولوژیک جدید و خطرناک به نام «ووهان-۴۰۰» قرار میگیرد که در آزمایشگاه ساخته شده و افراد زیادی را مبتلا کرده است. در رمان چشمان تاریکی، هر فردی که ویروس ووهان-۴۰۰ وارد بدن او شود، بیشتر از ۲۴ ساعت زنده نمیماند؛ چراکه این ویروس بخشی از مغز را که وظیفه کنترل اعمال غیرارادی بدن از جمله نفس کشیدن را برعهده دارد، نابود میکند! واقعا جالبه که 40 سال پیش این رمان تونسته همچین حال و هوایی که الان داریم رو پیش بینی کنه :))
2_ پیشنهاد دوم رمان «ایستادگی» (The Stand) از استاد نویسندگی این ژانر یعنی استیون کینگ هست که شاید با اسم و آثارش آشنا باشین. این داستان، داستانی هست که اون رو به شهرت جهانی رسوند و از کتاب های به شدت خواندنی حتی جدا از حال و هوای الان هست داستانِ ایستادگی از جایی شروع میشود که یک آنفلوانزا که در بین مبتلاشدگان به «کاپیتان تریپس» معروف شده در سراسرِ آمریکا پخش میشود،این ویروسِ مرگبار تحتِ عملیاتی محرمانه به اسم «پروژهی آبی» در آزمایشگاه های بیولوژیکی آمریکا ساخته شده و به مرگِ بیش از ۹۹/۴ درصد از جمعیتِ دنیا منجر میشود!! کاپیتان تریپس در ابتدا با علائمِ عادی سرماخوردگی آغاز میشود بنابراین این ویروس قربانیانش را درحالیکه هیچ چیز عجیبی در آنها نیست از پا در میآورد.
3_ رمان «جنگ جهانی زد: تاریخ شفاهی جنگ زامبیها» (World War Z: An Oral History of the Zombie War) همان رمانی است که فیلمی به همین اسم با بازی برد پیت که حتما دیدینش از اون اقتباس شده. این رمان میخواهد نشان بدهد که شیوعِ ویروس زامبی در دنیای واقعی اصلا آنقدر که همه فکر میکنند هیجانانگیز نخواهد بود و سعی در نشان دادن عمق فاجعه داستان برخلاف فیلم های سینمایی دارد. نویسنده این کتاب یعنی مکس بروکس خودش را روزنامه نگاری جا میزند که در سالهای شیوعِ بیماری، به نقاطِ مختلفِ ایالات متحده و دنیا سفر میکند و با مردان، زنان و بچههایی که با زامبیها روبهرو شده بودند مصاحبه کرده و تجربههایشان را ضبط و ثبت میکند!
4_ رمان بعدی باز هم از استیون کینگ و به اسم «تلفن همراه» هست بیاید فرض کنیم این ویروس مرگبار از طریق تلفن همراه میزبان خودش رو پیدا میکرد و گسترش پیدا میکرد! این موضوع به شدت ترسناک زمینه ساز نوشتن این رمان جذاب شده!
5_ تا الان منشا تمام این ویروس ها روی زمین بود حالا بیاین فرض کنیم این اتفاق در فضا بیوفته! «گستره: بیداری لویاتان» که سری اول از مجموعه داستان های تخیلی گستره هست دقیقا به همین موضوع میپردازه. خیلی ها گستره در ژانر علمی تخیلی رو با نغمه یخ و آتش در ژانر فانتزی مقایسه میکنن که نشون دهنده بزرگی این مجموعه کتاب هاست! نویسنده این مجموعه جیمز اس. اِی. کوری است و در حال حاضر هم یه سریال از این مجموعه اقتباس شده که دیدن اون هم به شدت توصیه میشه!
6_ یکی از بهترین کتاب ها تو ژانر پسا-آخر الزمانی «من افسانه ام» اثر ریچارد متیسون هست. چند سالی از طاعونِ ناشناختهای که کلِ سیاره را پوشانده و ظاهرا تمام انسانها به جز رابرت شخصیت اصلی داستان را نابود کرده میگذرد. اما آن انسانهایی که مُردهاند، مُرده باقی نماندهاند، بلکه در قالب خونآشامهایی که تشنهی خونِ انسان هستند به زندگی بازگشتهاند!
7__ کتاب بعدی اثر معروفتری هست که بیشتر اهالی کتاب یا اسمش رو شنیدن و یا خوندنش. «طاعون» رمانی است نوشتهٔ آلبر کامو که در سال ۱۹۴۷ به چاپ رسید. وقایع رمان در شهری از الجزایر به نام اُران یا وهران رخ میدهد و از زبان راوی که بعدها خود را دکتر ریو معرفی میکند نقل میشود. کتاب با توضیحی از مردم و شهر آغاز میشود و سپس به زیاد شدن تعداد موشها در شهر و مرگ آنها اشاره میکند. آقای میشل، سرایدار منزل دکتر ریو بر اثر بیماریای با بروز تاولها و خیارکها میمیرد و مرگ چند نفر دیگر با همین علائم باعث میشود دکتر ریو علت مرگ را بیماری احتمالاً مسری بداند و کمی بعد دکتر کاستل این بیماری را طاعون تشخیص میدهد. با سستی مسئولین برای واکنش، بعد از مدتی در شهر طاعون و وضع قرنطینه اعلام میشود. این رمان به طور فیزیکی و دیجیتال به راحتی در دسترس هست.
8_ پیشنهاد آخر رمان «کوری» رمانی از ژوزه ساراماگو که نخستین بار در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. ساراماگو که در سال ۱۹۹۸ جایزهٔ نوبل ادبیات را بهدستآورد در این رمان از کوریِ آدمها سخن گفتهاست. در این رمان، هالهای سفیدرنگ بعد از کور شدن افراد مقابل چشمانشان ظاهر میشود. داستان از ترافیکِ یک چهارراه آغاز میشود. رانندهٔ اتومبیلی بهناگاه دچار کوری میگردد. به فاصلهٔ اندکی، افراد دیگری که همگی از بیماران یک چشمپزشکاند، دچار کوری میشوند. پزشک با معاینهٔ چشم آنها درمییابد که چشم این افراد کاملاً سالم است، اما آنها هیچچیز نمیبینند. جالب آن است که برخلاف بیماری کوری، که همهچیز سیاه است، تمامی این افراد دچار دیدی سفید میشوند. پزشک میفهمد که این نوع کوری است که به چشم ارتباطی پیدا نمیکند.این رمان بار ها تو ایران چاپ و ترجمه شده و ترجمه مینو مشیری روان و مناسب و قابل فهم اسن که به راحتی هم قابل دسترسی است.
پ.ن : امیدوارم که پیشنهاد های خوبی برای این مدت تعطیلی و این حال و هوای کشور باشه بشینین خونه نرین تو شهر و کتاب بخونین :دی
پ.ن 2: منبع برای این پست نمیزنم چون خودم از منابع مختلف کتاب ها رو پیدا کردم و اینجا آوردم ممکنه جاهای دیگه ام پست های مشابه ببینین.