اجرا یکی از مهمترین جنبههای فیلم است. گرچه هستند فیلمسازانی که تصمیم گرفتند از نابازیگرها استفاده کنند، انیمیشن بسازند، یا حتی مردم را در فیلمهای خود نشان ندهند، اغلب فیلمها به افراد حرفهای که در اجرای شخصیتها تخصص داشته باشند، نیازمند هستند. زمانی که فیلم باید داستان اشخاص را نمایش دهد، به بازیگری نیاز دارد که آن شخصیت را به تصویر بکشد. وظیفه بازیگر برای قرار گرفتن به جای یک شخصیت دیگر و نمایش او در فیلم بازیگری را دشوار میکند.
از زمان حضور اولین بازیگران در تئاترها، اصل بازیگری بر تئاتر بنا شد. اولین نظریه پردازی که روش رسمی و سیستماتیک در رابطه با هنر را آغاز کرد، “کنستانتین استانیسلاوسکی” (۱۸۶۳-۱۹۳۸) بود. این کارگردان و بازیگر روسی به خاطر نوشتن و ارائه “روش بازیگری” شهرت دارد، گرچه خودش آن را یک روش نمیداند.
در قرن بیست و یک، بسیاری از بازیگران و کارگردانها از “کنستانتین استانیسلاوسکی” الهام گرفتند. حالا چه به این دلیل که روش اش را درک کرده، یا اینکه با این روش مخالف بودند. برخی از سازمانها مانند استودیو اکتورز این روش را به عنوان روشی در هالیوود معرفی کردند که بازیگر باید شخصیت را حس میکرد.
کارگردانهای دیگر با الهام و تفسیر نظریه استانیسلاوسکی روش بازیگری خود را خلق کردند. کارگردانهایی مانند “یرژی گروتوفسکی” و “برتولت برشت” روش خود را خلق کردند تا با سبکشان جور دربیاید (بررسی روشهای شرقی و غربی را میتوانید در فیلم “شام با آندری” (My Dinner with Andre) از “لویی مال” ببینید. کارگردانها و بازیگران دیگر سینما نیز براساس نیازهای خود به همین شکل روش بازیگری خود را خلق کردند.
در اینجا لیست برترین بازیگران مرد تاریخ سینما را به شما معرفی میکنیم.
۲۰. پل نیومن _ Paul Newman
هنوز مانده بود تا سینما با دو فیلم آروارهها (اسپیلبرگ) و جنگ ستارگان (لوکاس) وارد دنیای نوین شود و به جای ستارهسالاری و کارگردانسالاری، تکنولوژیسالاری بر سینما حاکم شود. پل نیومن یکی از ستارگان دوران طلایی سینماست. در کنار غولهایی همچون مارلون براندو، آنتونی کویین، استیومک کویین، آلن دلون، برت لنکستر، جان وین و دهها ستاره دیگر که نامشان بر سردر سینماها کافی بود تا انبوه تماشاگر را به درون سالنهایی بکشاند که رویا، حسرت، عشق، خشونت و دیگر خصایل انسانی را به نمایش میگذاشتند. ستارگانی که همه داروندارشان، استعداد، توانایی و وجود انسانیشان بود و نه مثل امروز، به ضرب و زور جلوههای ویژه و امکانات تکنولوژیک مشتی عضله و ترفند و بازیهای رایانهای.
کارنامه او که نگاه کنیم، صفحات پرغروری در آن نقش بسته. بازی در نقش در فیلم گربه روی شیروانی داغ (ریچارد بروکس) در مقابل الیزابت تیلور به نقش مردی دائمالخمر که زندگی خانوادگیاش در آستانه فروپاشی است، از او بازیگری مطمئن در نقشهای درام ساخت. موفقیتی که در فیلم بیلیاردباز (رابرت راسن) با کاندیداتوری او برای بهترین بازیگر اسکار کامل شد. این نقش پیچیده و پر از تناقض بود درباره یک بیلیاردباز حرفهای که اسیر شهوتهای زودگذر میشود و موقعیت خود را تا آستانه سقوط کامل به خطر میاندازد.
۱۹. کلینت ایستوود _ Clint Eastwood
کافی است نگاهی به سینمای آمریکا بیندازید تا متوجه شوید که کلینت ایستوود نیازی به معرفی ندارد. او یکی از شخصیت های موفق سینمای آمریکاست که هم در بازیگری و هم در کارگردانی امتحان خود را پس داده است. ایستوود بازیگر، کارگردانی که 59 سال کارنامه درخشان از خود به جا گذاشته است.
بازیگر نقش اول بازیگر مرد, تهیه کننده,کارگردان, آهنگسازی هنرهایی است که کلینت ایستوود در این 59 سال فعالیت هنری به سامان رسانده است. او کارش را به عنوان ستاره فیلم های درجه بی آغاز کرد و به خاطر خوش تیپی و مهارتی که از خودش نشان داد از فیلم های سرجئو لئونه سر در آورد و به ستاره بسیاری از فیلم های بزرگ زمان خود بدل شد.
کلینت ایستوود بخاطر دو فیلم "نابخشوده" و "عزیز میلیون دلاری" افزون بر نامزدی اش برای دریافت جایزه بهترین بازیگر، تواسنت جایزه اسکار بهترین کارگردانی و تهیهکنندگی بهترین فیلم را برای خود کسب کند.
ایستوود علاوه بر کارگردانی، در عمده فیلمهای خودش به عنوان بازیگر نیز ظاهر شده است. اما از فیلمهایی که وی فقط در نقش کارگردان آن بوده و بازیگری نکرده میتوان از رودخانه مرموز (۲۰۰۳)، نامههایی از ایووجیما (۲۰۰۶) - که بخاطرش نامزد دریافت جایزه اسکار شد و بچه اشتباهی (۲۰۰۸) یاد کرد. اما نکته جالب در مورد فیلمهای وی اینکه چند فیلم وی که در آمریکا با استقبال خوب منتقدان روبهرو نشد، در فرانسه بسیار مورد توجه قرار گرفت تا جای که ایستوود به درجات افتخاری ای در فرانسه در مورد این فیلمها دریافت کرده است.
از سال ۱۹۶۷ کلینت ایستوود مالک شرکت تهیه فیلم خود به نام مالپاسو پروداکشنز است و تقریباً همه فیلمهای آمریکاییاش بجز چهار عدد، همگی از محصولات این کمپانی هستند. وی همچنین از پنج زن، صاحب هفت فرزند است درحالی که رسماً فقط دوبار ازدواج کرده است.
۱۸.داستین لی هافمن _Dustin Lee Hoffman
بازیگر و کارگردان آمریکایی است که از سال 1960 کار در سینما، تلویزیون و تئاتر را شروع کرده است. شهرت هافمن بیشتر برای نمایش روان ضد قهرمان ها و شخصیت های آسیب پذیر است. او برای فیلم های "کرامر علیه کرامر" (1980) و "مرد بارانی" (1989) جایزۀ اسکار بهترین بازیگر را دریافت کرده است.
هافمن که یکی از برترین بازیگران تاریخ به شمار می رود، اولین تحسین منتقدان رابرای بازی در نمایشنامۀ "خوب؟" دریافت کرد و برای آن برندۀ جایزۀ جهانی تئاتر و جایزۀ دراما دسک شد. این موفقیت خیلی زود با بازی موفقیت آمیز او در نقش بنجامین برادک، شخصیت اصلی فیلم "فارغ التحصیل " (1967)، ادامه پیدا کرد. از آن پس، حرفۀ او بیشتر بر سینما متمرکز شد و به طور پراکنده در تلویزیون و صحنه نیز بازی کرد. مهم ترین فیلم های او عبارتند از: "کابوی نیمه شب"، "بزرگ مرد کوچک"، "سگ های پوشالی"، "پاپیون"، "لنی"، "دوندۀ ماراتن"، "تمام مردان رئیس جمهور"، "کرامر علیه کرامر"، "توتسی"، "مرد بارانی"، "هوک" و "سگ را بجنبان". اولین تجربۀ کارگردانی او به سال 2012 و فیلم "کوارتت" بر می گردد.
هافمن در کنار دریافت دو جایزۀ اسکار، پنج بار دیگر نامزد دریافت این جایزه شده است. وی همچنین 13 بار نامزد دریافت جایزۀ گلدن گلوب بوده که 6 بار (از جمله یک جایزۀ افتخاری) آن را دریافت کرده است. او 4 جایزۀ بفتا، 3 جایزۀ دراما دسک، 2 جایزۀ امی و یک جایزۀ جینی نیز به دست آورده است. وی در سال 1999، جایزۀ یک عمر دستاورد بنیاد فیلم آمریکا و در سال 2012 نیز جایزۀ افتخاری مرکز کندی را دریافت نمود.
۱۷.آنتونی هاپکینز _ Anthony Hopkins
سِر آنتونی هاپکینز بازیگر ۷۶ سالۀ پرآوازه و توانای سینما، تئاتر و تلویزیون که اهل کشور ولز است و علاوه بر بازیگری در حوزههای آهنگسازی و نقاشی هم فعالیت میکند در روز ۳۱ دسامبر سال ۱۹۳۷ در منطقۀ مارگام از کشور ولز از پدری نانوا و مادری خانهدار به دنیا آمد. او که یکی از موفقترین و معروفترین ولزیهای شاغل در سینمای آمریکاست یک جایزۀ اسکار، دو جایزۀ اِمی و سه جایزۀ بَفتا را در بین افتخارات فراوان سینمایی خود در کارنامۀ ۵۴ سالۀ فعالیتش دریافت کرده است. وی در سال ۱۹۵۷ از کالج سلطنتی موسیقی و درام ولز فارغالتحصیل شد، در آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک لندن آموزش دید و سپس توسط لارنس اولیویۀ بزرگ و اسطوره ای که یکی از برترین بازیگران قرن بیستم محسوب میشود، به تئاتر سلطنتیِ ملی دعوت شد. نخستین نقش مهم هاپکینز پس از بازی در چند فیلم و سریال، ایفای نقش ریچاردِ اول در فیلم «شیر در زمستان» ساختۀ آنتونی هاروی در سال ۱۹۶۸ بود که در آن با بزرگانی چون پیتر اُتول و کاترین هپبرن و تیموتی دالتون که بعدها ستارۀ فیلمهای جیمز باند شد همبازی بود.
موفقیت هاپکینز در آمریکا همراه بود با بازی به یاد ماندنی او در محصول تلوزیونی پرونده آدم ربایی لیندبرگ و ایفای نقش ناخدا بلای در کشتی بونتی که تحسین مطبوعات را به دنبال داشت. استخوان بندی محکم و ظاهر همچون بوکسور او مناسب هم نقشهای تاریخی و هم معاصر است. حضور، زمان سنجی و سبک هاپکینز روی پرده متمایز است.
وی توانست لقب سر را نیز در انگلستان به دست آورد. این بازیگر بریتانیایی برنده جایزه اسکار است و از 12 آوریل سال 2000 شهروندی دوگانه بریتانیا و آمریکا را دارا است.
۱۶.جیمز استوارت _ James Stewart
جیمز استوارت را علاقه مندان به سینمای کلاسیک خوب می شناسند. طرفداران سینمای وسترن عاشقش هستند و منتقدان روزنامه ها همیشه او را ستایش کرده اند، کسی را که همیشه در زندگی اش سعی کرد یک انسان خوب و معمولی باشد. سالروز تولد او را بهانه خوبی دیدم برای پرداختن به زندگی به سبک هالیوود.
جیمز استوارت را علاقه مندان به سینمای کلاسیک خوب می شناسند. طرفداران سینمای وسترن عاشق اش هستند و منتقدان روزنامه ها همیشه او را ستایش کرده اند، کسی را که همیشه در زندگی اش سعی کرد یک انسان خوب و معمولی باشد. سالروز تولد او را بهانه خوبی دیدم برای پرداختن به زندگی به سبک هالیوود و ستاره پروری در سینمای جهان.
پدیده سوپراستارپروری یا ستاره پروری هالیوود پس از دهه های فراوان به یک نوع فرهنگ جهانی تبدیل شده است. زندگی لوکس، به سر بردن در متن حاشیه ها، خبرسازی برای روزنامه ها، بی تفاوتی نسبت به اخلاق و خانواده، نوعی زندگی دون ژوان وار و این اواخر درگیر شدن نمایشی در بعضی موضوعات سیاسی و معضلات جهانی. این ها دارند به مظاهر زندگی هالیوودی و فرهنگ جهانی سینمایی ها تبدیل می شوند. فرهنگی که طرفداران غیرحرفه ای سینما را بیش از هر چیز مجذوب اش کرده و باعث راه یافتن بیش از پیش المان اقتصاد به دنیای هنر هفتم شده است.خانواده اصالتا اسکاتلندی- ایرلندیاش از آن آمریکاییهای قدیمی و متعهد به وطن بودند و پدربزرگش هم ژنرال بود. این فرهنگ خانوادگی در جیمز استوارت تبلور خاصی پیدا کرد. پس از اینکه بدون هیچ آموزش بازیگری به سینما وارد شد، در فیلمهای کارگردانان معروفی چون کاپرا، هیچکاک، آلدریچ، آنتونی مان و ... بازی کرد و در دوران رکورد اقتصادی آمریکای پس از جنگ جهانی به قلبهای مردم راه گشود و میان همه قشرها محبوبیت زیادی پیدا کرد.
۱۵. تام هنکس _ Tom Hanks
تام هنکس برای مدتی طولانی یکی از بازیگران برجسته هالیوود بوده است. پس از مهاجرت به شهر نیویورک، او حرفهاش را با نقشآفرینی در فیلم اسلشر «او میداند تنها هستی» He Knows You’re Alone در سال ۱۹۸۰ آغاز کرد. فعالیتش با بازی در یک نقش اصلی در فیلم «شلپ شلوپ» Splash (یک فیلم کمدی رمانتیک درباره پری دریایی) سرعت گرفت. تام هنکس در سال ۱۹۸۸، حول و حوش زمانی که در فیلم «بزرگ» Big ظاهر شد؛ به عنوان یک بازیگر بزرگ در صنعت فیلمسازی شناخته میشود.
هنکس هیچگاه با سرعت کم فعالیت نکرده است. او با انتخاب نقشهای بزرگ به کار خود ادامه داده و در سن ۶۳ سالگی به عنوان بازیگر محبوب افراد زیادی باقی مانده است.
او در این مسیر جوایز زیادی کسب کرده و به طور مداوم تحسین منتقدان را برانگیخته است. در حالی که بسیاری از بازیگرانی که برای مدتی طولانی در این حرفه بودهاند نهایتاً از دیدگان محو شدهاند، تام هنکس به این زودیها قصد ندارد جایی برود.
در حقیقت تریلر «روزی زیبا در محله» A Beautiful Day in the Neighborhood به تازگی به نمایش درآمده است؛ که یک فیلم زندگینامهای در مورد شخصیت تلویزیونی محبوب، فرد راجرز است. هنکس در مرکز صحنه قرار گرفته و نقش راجرز را ایفا میکند.
۱۴.چارلی چاپلین _Charlie Chaplin
کمدی تلخ اما تاثیر گذار تاریخ سینما ،
وی از کودکی تا یک سال قبل از مرگش در سال 1977 یعنی حدوداً بیش از 75 سال در این صنعت کار کرد و در طول دوران فعالیت هنریاش، سه بار موفق به گرفتن جایزه اسکار شد.
کودکی چاپلین در لندن و در فقر و سخت گذشت. چاپلین خود ادعا میکرد که در سال ۱۸۸۹ در محلهای در جنوب لندن متولد شدهاست؛ یعنی تنها چهار روز پیش از تولد هیتلر که چاپلین وی را در دیکتاتور بزرگ مورد تمسخر قرار داد. اما سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا، فرانسه و ایالات متحده که در مورد وی تحقیق کردهاند تاکنون به مدرک دقیقی مبنی بر مکان و زمان تولد وی دست نیافتهاند
خانواده چاپلین بیش از ۴۰ سال پس از مرگ وی نامهای در کشویی قفلشده پیدا کردند که در آن اشاره شده بود که چاپلین در کمپ کولی ها در اسمسویک در نزدیکی بیرمنگام متولد شده است.در 26 سالگی، چاپلین دیگر تبدیل به یک سوپراستار شده بود. در سال ۱۹۱۶ شرکت فیلمسازی موچوال با چاپلین قرارداد بست که سالی 670 هزار دلار به او دستمزد می داد و باعث شد که او ثروتمند شود، ولی انگیزه های هنری اش کمرنگ نشد و در مدت ۱۸ ماه وی ۱۲ فیلم بلند کمدی برای آنها ساخت که در این نوع، از ویژگی ممتازی در تاریخ سینما برخوردار بودند
در واقع تمام فیلمهایی که در این شرکت ساخته شد، به یک اثر کلاسیک سینمای کمدی تبدیل شدند. از آن میان می توان به «ساعت یک بامداد» (1916)، «سرسره بازی» (1916)، «خانه به دوش» (1916) و «خیابان آرام» (1917) اشاره نمود.در طول دوران هنری خود، ۳ بار برنده جایزه اسکار شد. دو بار اسکار افتخاری گرفت و تنها اسکار واقعی اش برای ساخت موسیقی فیلم لایم لایت را در سال ۱۹۷۲ دریافت کرد. در تاریخ برگزاری اسکار، چاپلین رکوردار طولانیترین مدت تشویق ازسوی حضار است که ۵ دقیقه به طول انجامید.
مهمترین نکته درباره چارلی درخشش فیلم های خنده دار و کمدی او مربوط به ۹۰ سال قبل است که بی نهایت بی نظیر است .
۱۳. هنری فوندا _ Henry Fonda
کافی است شاهکار ۱۲ مرد عصبی رو در در ذهنتان مرور کنید ...همین کافیست.
16 مه 1905 و درگذشته به تاریخ 12 اوت 1982، بازیگر سینما و تئاتر آمریکایی بود که در طول پنج دهه فعال بود. وی بزرگ خاندان خانواده ای متشکل از بازیگران مشهور، دخترش جین فوندا، پسرش پیتر فوندا و نوه هایش بریجت فوندا و تروی گریتی بود. خانواده و دوستان نزدیکش او را "هَنک" صدا می زدند. او در سال 1999، از سوی موسسه فیلم آمریکا در ردیف ششم فهرست بزرگ ترین ستاره های مرد تمام دوران ها قرار گرفت.
در طول پنج دهه کار در هالیوود، تصویر سینمایی قدرتمند و جذابی در کلاسیک هایی مانند «حادثۀ آکس بو»، «آقای رابرتس» و «12 مرد خشمگین» پرورش داد. پس از آن همزمان به سمت فیلم های حماسی تیره تر مانند «روزی روزگاری در غرب» سرجو لئونه و نقش های سبک تر فیلم های خانوادگی مثل «مال تو، مال من و مال ما» با بازی لوسیل بال رفت و در چهل و پنجمین مراسم جوایز آکادمی، برای بازی در آخرین فیلمش «روی دریاچۀ گلدن پات» برندۀ اسکار بهترین بازیگر نقش اول شد.
۱۲.همفری بوگارت _ Humphrey Bogart
همفری بوگارت اسطوره بازیگری یکی از همین بازیگران توانا و جذاب بود که تماشاچیان به عشق دیدن بازی او روی پرده به سینماها هجوم میبردند. بسیاری از بازیگران یا نوع بازی آنان را میتوان با یکدیگر مقایسه کرد، اما همفری بوگارت تافتهای جدا بافته در جمع هنرپیشهها بود، هنرمندی مغرور، محبوب و جذاب که با چهره مردانهاش روی پرده چشم و ذهن مردم کولاک میکرد. همفری بوگارت از معدود بازیگرانی بود و هست که مخاطبان بازی او در نقش منفی و مثبت را دوست داشته و دارند. برای تماشاگران بازی بوگارت مهم بود، نه نقشی که ایفا میکند. او یکی از قهرمانان بنام سینمای کلاسیک بود که مردم بر قدرت قهرمانیاش مهر تایید زدهاند. حدود ۶۰ سال از مرگ این اسطوره سینما میگذرد، اما همچنان مردم نام او را به خاطر دارند و با دیدن فیلمهایش هیجان زده میشوند. هر بازیگری برای موفق شدن باید چهره و بازیاش را برای مخاطبان جا بیندازد، اگر توان این کار را نداشته باشد، یا باید از این حرفه کنارهگیری کند و یا به بازی در نقشهایی کم اهمیت دل خوش کند.
فیلم خاطرهانگیز و ماندگار "کازابلانکا" ساخته ارزشمند مایکل کورتیز که همواره به عنوان یکی از فیلمهای شاخص سینما مطرح بوده و هست، مطمئنا بدون بازی همفری بوگارت، هرگز به این موفقیت دست پیدا نمیکرد. مایکل کورتیز کارگردانی کار کشته بود، برای همین میدانست که این قصه جذاب را فقط میتوان با هنرنمایی بوگارت روی پرده برد تا ماندگار شود که همینگونه نیز شد. هر چند نباید از بازی زیبای اینگرید برگمن، بازیگر افسانهای و جذاب سینما چشمپوشی کرد. بازی زیبای این دو بازیگر توانا در کنار هم "کازابلانکا" را به فیلمی خاطرهانگیز تبدیل کرد که با گذشت سالها، هنوز جذابیت خود را حفظ کرده است. همفری بوگارت در نقش گانگسترهای افسانهای نیز به خوبی ایفای نقش کرده.
۱۱.آناتولی سولونیتسین – Anatoliy Solonitsyn
این بازیگر اهل شوروی بازیگر محبوب “آندری تارکوفسکی” است. به سختی میتوان حرفه او را از تارکوفسکی جدا کرد، زیرا بهترین نقشهایش را در فیلمهای این کارگردان روسی اجرا نمود؛ اما در فیلمهای کارگردانهای روسی دیگر هم حضور یافت، و حتی به خاطر بازی در فیلم “بیست و شش روز از زندگی داستایوفسکی” (Twenty Six Days from the Life of Dostoyevsky) جایزه خرس نقرهای را برنده شد، فیلمی که توسط تارکوفسکی کارگردانی نشده بود.
او در فیلمهای تارکوفسکی در فیلم “آندری روبلف” (Andrei Rublev – ۱۹۶۶) نقش اصلی، در فیلم “سولاریس” (Solaris – ۱۹۷۲) نقش دکتر سارتوریوس، در “آینه” (The Mirror) نقش یک پزشک و در “استاکر” (Stalker – ۱۹۷۹) نقش نویسنده را ایفا کرد. او در فیلمهای دیگر شوروی هم حضور یافت، اما در آثار تارکوفسکی بود که توانست مهارت اجرایش را نشان دهد. او در سال ۱۹۸۲ در سن ۴۷ سالگی از دنیا رفت، و نتوانست در آخرین فیلمهای تارکوفسکی نقش اصلی را ایفا کند.
۱۰. توشیرو میفونه – Toshiro Mifune
“توشیرو میفونه” بازیگر ژاپنی که در سطح بین المللی شناخته شده، بزرگترین همکار “آکیرا کوروساوا” بود. او در سال ۱۹۴۹ این کارگردان ژاپنی را ملاقات کرد، و از آن زمان در ۱۶ فیلم او حضور یافت که اغلب آنها به آثار کلاسیک سینمای ژاپن و سینمای جهان تبدیل شدند. موفقیت میفونه با موفقیت کوروساوا همراه بود، زیرا در برترین آثار او ظاهر شد، از جمله: راشامون (Rashomon – ۱۹۵۹)، هفت سامورایی (Seven Samurai – ۱۹۵۴)، سریر خون (The Throne of Blood – ۱۹۵۷)، یوجیمبو (Yojimbo – ۱۹۶۱) و ریش قرمز (Red Beard – ۱۹۶۵). گرچه کوروساوا و میفونه از هم جدا شدند، اما آثار مشترکشان جز برترین آثار تاریخ سینماست.
میفونه در طی دوران فعالیتش در بیش از ۱۶۰ فیلم حضور یافت، و تسلط و مهارتش را به نمایش گذاشت. او نقشهای مختلفی را اجرا کرد، از یک مکزیکی در فیلم “مرد مهم” (Animas Trujano – ۱۹۶۱) تا نسخه ژاپنی مکبث در “سریر خون”. بازیگران معدودی استعداد او را دارند.
۹. درک بوگارد – Dirk Bogarde
“درک بوگارد” زاده لندن، پیش از ورود به عرصه بازیگری تجربه نظامی داشت. زمانی که در سالهای ۱۹۵۰ حرفهاش را آغاز کرد، در بیش از ۲۰ فیلم حضور داشت، و نقشهای کلیدی مانند آقای مارک لندن در فیلم “افترا” (Libel) را اجرا کرد. او مونولوگ های احساسی اجرا کرد، و به خاطر اجرای مداوم دکترها شهرت یافت. در سالهای ۱۹۶۰، با حفظ بازدهی خود در بیش از ۲۵ فیلم حضور یافت، اما در دهه ۶۰ بود که در نقشهای پیچیده و متفاوتتر حضور یافت.
او در دهه ۶۰ به خاطر حضور در “پیشخدمت” (The Servant – ۱۹۶۳) و “عزیز” (Darling – ۱۹۶۵) برنده دو جایزه بفتا شد، اما چهار بار دیگر هم نامزد این جایزه شد. حضور در فیلم “پیشخدمت” باعث شهرت او شد، اما خودش معتقد است دوران اوج شهرتش همکاری با “لوکینو ویسکونتی” در فیلم “مرگ در ونیز” (Death in Venice – ۱۹۷۱) بود. او در این فیلم یکی از مهمترین نقشها یعنی نقش دکتر گوستاو فون آشنباخ در حال مرگ را ایفا کرد.
۸. ارلاند یوسفسن – Erland Josephson
این بازیگر، کارگردان و نویسنده سوئدی در سینما و تئاتر کار کرد. او که به خاطر دوستی و همکاری با “اینگار برگمان” شهرت دارد، با نوآورترین کارگردانهای تاریخ سینما مانند “آندری تارکوفسکی”، “گرینوی”، “ایشتوان سابو” و “تئو آنگلوپولوس” همکاری کرده است. در فستیوال فیلم برلین، فستیوال بین المللی فیلم شیکاگو، فستیوال فیلم مونترال و فستیوالهای دیگر در سطح جهانی تقدیر شد. در فستیوال فیلم استکهلم به او جایزه یک عمر فعالیت هنری داده شد.
او در برترین فیلمهای برگمان مانند “فنی و الکساندر” (Fanny and Alexander – ۱۹۸۲) و “صحنههایی از یک ازدواج” (Scenes from a Marriage – ۱۹۷۴) حضور یافت. او در فیلم “خیر و شر” (Good and Evil – ۱۹۷۷) نقش “فردریش نیچه” را ایفا کرد. همچنین در دو فیلم آخر “آندری تارکوفسکی” مانند “نوستالژی” (Nostalghia – ۱۹۸۳) و “ایثار” (The Sacrifice – ۱۹۸۶) حضور یافت. او در یکی از بزرگترین پروژههای “تئو آنگلوپولوس” به نام “هزارتوی اولیس” (Ulysses’ Gaze – ۱۹۹۵) حضور یافت. بنابراین ثابت کرد توانایی کار با بزرگترین کارگردانهایی که سینمای امروز را تعریف کردند، دارا است.
۷. گونار بیورنستراند – Gunnar Bjornstrand
” گونار بیورنستراند” مانند بزرگترین کارگردن ها سالها با یک کارگردان کار کرد، کارگردان همکار او “اینگمار برگمان” سوئدی بود. فیلمهای برگمان شخصیتهای پیچیده و متغیر را نشان میدهد، که بیورنستراند وظیفه اجرای آنها را برعهده داشت. او به عنوان بازیگر تئاتر حرفهاش را آغاز کرد، و اولین همکاری او با برگمان در صحنه تئاتر بود.
بیورنستراند در بیش از صد فیلم و سریال حضور یافت. در فیلمهایی مانند “توت فرنگیهای وحشی” (Wild Strawberries – ۱۹۵۷)، “مهر هفتم” (The Seventh Seal – ۱۹۵۷) و “پرسونا” (Persona – ۱۹۶۶) نقش فرعی را ایفا کرد. همچنین برای اشاره به تنوع شخصیتهای اجرا شده توسط او میتوان به نقش فردریک اگرمن در فیلم “لبخندهای یک شب تابستانی” (Smiles of a Summer Night) تا شخصیتهای مشکل دار در فیلم “نور زمستانی” (Winter Light – ۱۹۶۳) و “همچون در یک آینه” (Through a Glass Darkly – ۱۹۶۱) نام برد.
۶. رابرت دنیرو – Robert De Niro
“رابرت دنیرو” برنده دو جایزه اسکار، یک بار برای نقش “ویتو کورلئونه” در فیلم “پدرخوانده ۲” (The Godfather: Part II – ۱۹۷۴) و بار دیگر برای نقش جیک لاموتا در فیلم “گاو خشمگین” (Raging Bull – ۱۹۸۰)، یکی از برترین بازیگران هالیوودی است. او در فیلمهای برترین کارگردانهای نسل خودش نقشهای گانگستری را ایفا کرده، از جمله “رفقای خوب” (Goodfellas) به کارگردانی “مارتین اسکورسیزی”؛ “روزی روزگاری در آمریکا” (Once Upon a Time in America) به کارگردانی “سرجیو لئونه” و “پدرخوانده ۲” به کارگردانی “فرانسیس فورد کاپولا”.دوستی و همکاری او با “برایان دی پالما” و اسکورسیزی او را را به بازیگری تبدیل نمود که میتوانست نقش شخصیتهای خشن، بی ثبات و مشکل دار را ایفا کند، درست مانند نقش تراویس بیکل فیلم “راننده تاکسی” (Taxi Driver – ۱۹۷۶). او همچنین در فیلم ” قرن بیستم ” (Novecento) با کارگردان بزرگ ایتالیایی یعنی “برناردو برتولوچی” همکاری کرد.
.۵.جک نیکلسون _Jack Nicholson
برخی صاحبنظران معتقدند که لازم نیست بازیگر در هر فیلماش کاراکتر جدیدی خلق کند که از زمین تا آسمان با نقشآفرینیهای قبلی او فرق داشته باشد؛ کمااینکه طی عمر صدوچند ساله سینما، بازیگرهای درخشانی داشته و داریم که اصلاً بهواسطه مؤلفههای همیشگی و منحصربهفردشان، دوست داریم بارها و بارها در فیلمهای مختلف ببینیمشان چرا که خوب بلدند چه جزئیاتی به همان کلیتِ دوستداشتنی بیفزایند تا تماشاگر دلزده نشود. از این قبیله، جک نیکلسون و خسرو شکیباییِ فقید، دو نمونه بیتکرار هستند؛ باقی بزرگان را هم لابد دارید در ذهنتان مرور میکنید.جان جوزف نیکلسون مشهور به جک نیکلسون است. بازیگر بزرگی که برا همگان خاطر انگیز است ، از شینینگ تا دیوانه از قفس پرید و از این بهتر نمیشه تا حتی جوکر در بتمن !نزدیکان جک نیکلسون میگویند او به دلیل از دست دادن حافظه خود از سینما کنارهگیری کرده است. نیکلسون 4 سال است در فیلمی بازی نکرده است. او دیگر نمیتواند دیالوگهای فیلم را به یاد آورد.بهنظر میرسد که جک نیکلسون به بیماری آلزایمر مبتلا شده است. با اینحال گاردین گزارش داد جک نیکلسون علیرغم اینکه از دنیای سینما و بازیگری خداحافظی کرده، دوست دارد همچنان به عنوان یک چهره مشهور در مجامع عمومی حاضر شود. نیکلسون در دوسال اخیر تمام پیشنهادهای کاری را رد کرده است. از او جمله پیشنهاد بازی در نقش یک پدر الکلی را که به همراه پسرش راهی سفری برای دریافت جایزه یک میلیون دلاری لاتاری میشود رد کرد. بروس درن ۷۷ ساله به جای نیکلسون در این نقش بازی کرد و امسال در جشنواره فیلم کن جایزه بهترین بازیگر مرد را ربود.
جک نیکلسون تابهحال برنده ۳ جایزه اسکار شده است. او در کنار دنیل دی لوئیس و والتر برنن تنها بازیگران مرد هالیوود هستند که تا بهحال سه اسکار کسب کرده و از این نظر رکوردار هستند.
جک نیکلسون تابهحال 6جایزه گلدن گلوب نیز دریافت کرده است. او سال ۲۰۰۱ برنده جایزه افتخار «کندی سنتر» شد. نیکلسون همچنین جایزه یک عمر افتخار هنری از انستیتو فیلم آمریکا را کسب کرده است.
۴. آل پاچینو – Al Pacino
رئیس استودیو اکتورز یکی از پرافتخارترین کارنامههای بازیگری را دارد. او طی ۵۰ سال حرفه بازیگری نقشهای مختلفی را اجرا کرد، و جوایز بسیاری دریافت نمود. او جوایز گلدن گلوب، اسکار بهترین بازیگر و چند جایزه دیگر را دریافت نمود. انجمن فیلم آمریکا از فعالیت درازمدت او تقدیر کرده است. او به جز فعالیت در سینما در تئاتر هم دو جایزه تونی دریافت کرد.
“آل پاچینو” با برخی از برترین کارگردانهای هالیوودی همکاری کرد، از جمله “برایان دی پالما” در فیلم “صورت زخمی” (Scarface – ۱۹۸۳)، “فرانسیس فورد کاپولا” در سه گانه پدرخوانده و “مارتین برست” در فیلم “بوی خوش یک زن” (Scent of a Woman – ۱۹۹۲) که برای این فیلم جایزه اسکار گرفت. او در برخی از بهترین فیلمهای سینما نقشهای متنوع را اجرا کرده، و به یک چهره مهم تبدیل شده است.
۳. دنیل دی-لوئیس – Daniel Day-Lewis
“دنیل دی-لوئیس” بازیگر بریتانیایی یکی از بهترین بازیگران نسل خویش است که به عنوان یک متداکتور، سه بار اسکار بهترین بازیگر مرد را دریافت کرده، و دو بار هم نامزد این جایزه شده است. دی-لوئیس یکی از سخت پسندترین بازیگران این صنعت است زیرا از سال ۱۹۹۷ و فیلم “بوکسور” (The Boxer) تنها در هفت فیلم حضور یافت. او که خود را در شخصیتش غرق میکند، بارها به این دلیل سلامتش را به خطر انداخت.
او اولین جایزه اسکار را در سال ۱۹۹۰ به خاطر نقش کریستی براون در فیلم “پای چپ من” (My Left Foot) به کارگردانی “جیم شریدان” دریافت کرد. در سال ۱۹۹۴ برای حضور در فیلم “به نام پدر” (In the Name of the Father) از “جیم شریدان” و در سال ۲۰۰۲ برای حضور در نقش بیل قصاب در فیلم “دارودسته های نیویورکی” (Gangs of New York) از “مارتین اسکورسیزی” نامزد اسکار شد. او در سال ۲۰۰۸ به خاطر همکاری با “توماس اندرسن” در فیلم “خون به پا خواهد شد” (There Will Be Blood) و در سال ۲۰۱۳ به خاطر نقش لینکلن در فیلم “لینکلن” (Lincoln) “استیون اسپیلبرگ” جایزه اسکار دریافت کرد.
۲. مارچلو ماسترویانی – Marcello Mastroianni
بازیگری ایتالیایی، برنده دو جایزه کن بهترین بازیگر مرد، که حرفهاش را در زادگاهش ایتالیا آغاز کرد. او به مدت ده سال در تئاتر سخت کار کرد، و در آنجا توسط برترین کارگردانها انتخاب شد. او برای اولین بار در سال ۱۹۵۷ در نقش ماریو لنوتی بیانکه (براساس رمان داستایوفسکی) با “لوکینو ویسکونتی” همکاری کرد. سپس با حضور در نقش مارچلو روبینی در فیلم “زندگی شیرین” (La Dolce Vita) در سال ۱۹۶۰ و نقش جیوانی پونتانو در فیلم “شب” (La Notte) در سال ۱۹۶۳ با آنتونیونی و فلینی همبازی شد. در سال ۱۹۶۳ فلینی او را انتخاب کرد تا در فیلم افسانهای “هشت و نیم” (۸ ½.) نقش گایدو آنسلمی را ایفا کند.
این چهار نقش برای اثبات مارچلو در تاریخ سینما کافی بود، اما او به حرفهاش ادامه داد. او به ستاره سینمای ایتالیا تبدیل شد، و به همکاری با آنتونیونی و ویسکونتی ادامه داد. افزایش سن برای او مانع نبود، بنابراین در فیلم “زنبوردار” (The Beekeeper) و “گام معلق لکلک” (The Suspended Step of the Stork) با “تئو آنگلوپولوس” همکاری کرد. آنگلوپولوس یک بار گفت میتواند اثر زمان را در چهره ماسترویانی ببیند.
۱. مارلون براندو – Marlon Brando
زمانی که درباره استودیو اکتورز افسانهای فکر میکنیم، اولین نامی که به ذهنمان میرسد “مارلون براندو” است. او با بازی در نقش استنلی کوالسکی در تئاتر “اتوبوسی به نام هوس” حرفهاش را آغاز کرد، اما توسط هالیوود کشف شد. در سال ۱۹۵۰ در فیلم “مردان” (The Men) حضور یافت، اما به همراه “الیا کازان” (یکی از مؤسسین استودیو اکتورز) یکی از بهترین همکارانش را کشف کرد.
او در جوانی نقش ژولیوس سزار و امیلیانو زاپاتا را بازی کرد، و به یک ستاره هالیوودی تبدیل شد. او برای بازی در فیلم “در بارانداز” (On the Waterfront – ۱۹۵۴) کازان جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد. گرچه زندگی سختی داشت، اما در سالهای ۱۹۷۰ با همکاری “فرانسیس فورد کاپولا” در فیلم “پدرخوانده” و “اینک آخرالزمان” (Apocalypse Now – ۱۹۷۹) و همچنین “برناردو برتولوچی” در “آخرین تانگو در پاریس” (Last Tango in Paris – ۱۹۷۲) به اوج حرفه خود رسید. او مجدداً برای فیلم “پدرخوانده” جایزه اسکار دریافت کرد، گرچه شرایط سختی داشت، اما در فیلم “اینک آخرالزمان” نیز اجرای خیره کنندهای داشت.