مطلب از پیج اینستاگرامی فوتبال باز به آدرس : futballbaz
اگر در اسپانیا ال کلاسیکو ( رئال مادرید و بارسلونا ) ، در آلمان در کلاسیکر ( بایرن مونیخ و دورتموند ) ، در فرانسه لوکلاسیکو ( پاریس سن ژرمن و مارسی ) و در آرژانتین سوپرکلاسیکو ( بوکاجونیورز و ریورپلاته ) گل سر سبد بازی های آن لیگ ها می باشند ، در دنیای مربی گری البته در دهه اخیر ، تقابل پپ گواردیولا و ژوزه مورینیو فارغ از تیم هایشان ، گل سرسبد بازی هاست.
اما چرا تقابل این دو مربی بزرگ ، می تواند برای فوتبال دوستان و حتی کسانی که فوتبال را به صورت جدی پیگیری نمی کنند جذاب باشد؟ تقابل این دو مربی ، تقابل دو ایدئولوژی ، دو مکتب و دو دیدگاه متفاوت نسبت به فوتبال است. این تفاوت دیدگاه ، منجر به ایجاد هیجان زائدالوصفی خواهد شد؛ همچون هیجان ناشی از برخورد شخصیت قهرمان و ضدقهرمان در فیلم ها یا تقابل دو حزب سیاسی در انتخابات.
از یک طرف پپ گواردیولا ، با تفکری زیبایی شناختی نسبت به فوتبال ، قرار گرفته است . شاید این تفکر پپ را بتوان با تعریف افلاطون از زیبایی نیز سنجید. افلاطون زیبایی را در هماهنگی اجزا با کل می داند. همانگونه که پپ سعی می کند با ارائه یک بازی زیبا و پاس های متعدد بین <<اجزای>> تیم ( همان تیکی تاکای معروف ) ، پیروزی را برای باشگاه یا همان <<کل>> به ارمغان بیاورد. پپ ، در سه باشگاه متفاوت یعنی بارسلونای اسپانیا ، بایرن مونیخ آلمان و منچسترسیتی انگلستان به عنوان سرمربی کار کرده است و به گواه نظر کارشناسان ، تاکتیک های پپ آنقدر عمیق و تاثیرگذار بوده است که حتی سبک تیم های ملی آن باشگاه ها نیز تحت تاثیر این تفکرات قرار گرفته است.
طرف دیگر میدان ، ژوزه مورینیو ، قرار گرفته است که شاید بتوان تفکرات او را در قالب عملگرایانه یا پراگماتیک توصیف کرد. به نظر پراگماتیستها ، اگر عقیدهای به نتیجه ایی خوب برای انسان بیانجامد ، باید آن را حقیقی قلمداد کرد. پس به نظر مورینیو با توجه به داشته هایش و کیفیت بازیکنان ، اگر ارائه یک بازی تدافعی قرار است به نتیجه ایی دلخواه بیانجامد ، پس باید آن را به عنوان یک حقیقت پذیرفت. مورینیو در تیم های مختلف به عنوان سرمربی حضور داشته است اما عقیده ی او به ارائه این سبک بازی با سیستم 1-3-2-4 مختص به خودش ، تغییر نکرده است. همین شخصیت او باعث شده است که یا عاشق او شویم یا از او متنفر باشیم.
در روزی خاص یعنی روز دوم فوریه ( 02/02/2020 ) که روزی پالیندروم بود ( یعنی اعداد آن از سر و ته دقیقا یکسان است ) ، شاهد تقابل دو مربی بزرگ فوتبال بودیم. تقابلی که با برد شیرین تاتنهام مورینیو با نتیجه 2 بر 0 همراه بود.
تاتنهام با 2 گل از سه شوت خود و منچسترسیتی بدون گل از 15 ضربه خود بازی را درحالی به اتمام رساندند که مطابق انتظار مالکیت سیتی حدود 70 درصد و تاتنهام تنها 30 درصد بود. ژوزه مورینیو حالا برای ششمین بار مقابل رقیب دیرینه خود به برتری رسید. البته راه درازی دارد تا به 10 برد پپ برسد.
چیزی که برد دیشب را برای هواداران تاتنهام و مورینیو شیرین تر می کرد ، گلزنی خرید تازه وارد تاتنهام یعنی سرجی برخواین بود. این هلندی تازه وارد گل اول را به زیبایی هرچه تمام تر بعد از یک استُپ سینه ، به ثمر رساند. باید دید در بازی های بعد ، باز هم خوشحالی گل خاص او را خواهیم دید یا خیر.
دیگر نقطه عطف بازی دیشب ، مهار پنالتی توسط هوگو لوریس فرانسوی بود تا نشان دهد فقط آلمان نیست که کارخانه دروازه بان سازی دارد. از یاد نبریم در شبی که رونالدو دو پنالتی را گل کرد و خیلی ها شاید این دبل پنالتی را ساده جلوه دادند ، تیم سیتی از 6 پنالتی آخر خود 4 مورد را از دست داده است.
شاید این شکست منچسترسیتی علاوه بر خوشحالی تاتنهامی ها ، لیورپولی ها و یونایتدی ها ، باعث خوشحالی بارسایی ها نیز شده باشد. پپ با نتایج ضعیف این فصل ، به درب های خروجی باشگاه روز به روز نزدیک تر می شود و چه جایی بهتر از خانه خودش در کاتالونیا و چه قصه ایی شیرین تر از قصه ی همیشه تکرار ، هجرت و هجرت و هجرت...
امیدوار باشیم این تقابل مورینیو و گواردیولا ، آخرین تقابل آن ها نبوده باشد. همانقدر که برای ماندگار شدن یک فیلم در تاریخ سینما شخصیت قهرمان باید بزرگ باشد ، به همان اندازه ، شخصیت ضد قهرمانش نیز باید بزرگ باشد.
برای مطالعه مطالب بیشتر به صفحه اینستاگرامی ما به آدرس futballbaz سر بزنید