مطلب ارسالی کاربران
یک ایرانی بن همام را رئیس AFC کرد
این روزها فوتبال ایران تنهاتر از هر زمان دیگری شده است. نهادهای تصمیمگیر در حوزه فوتبال دست به دست هم دادهاند تا چالش بیشتری را برای فوتبال ایران بهوجود بیاورند. با وجود اینکه در داخل همه ارکان ورزش و فوتبال یکصدا از ظلم به باشگاههای ایرانی در خصوص سلب میزبانیشان حرف میزنند، در بیرون از مرزها هر بار با یک برنامه، تمرکز را از بازیکنان، مدیران و هواداران میگیرند. فوتبال ایران بیرون از مرزها تنهاست. نه از مردان تأثیرگذار خبری است و نه ارتباطات بینالمللی مناسبی از سوی مدیران فوتبال ایران شکل گرفته است. فوتبال از مردان و زنان تأثیرگذار در AFC و FIFA خالی شده است. یکی از افرادی که روزگاری مردِ قدرتمند AFC بود، محسن صفایی فراهانی است که سالهاست فوتبال را کنار گذاشته و فعالیتهای شخصی دارد. او زمانی یکی از مردان پرنفوذ در کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا بود اما از داخل حمایت نشد و کرسیها یکی پس از دیگری از دست رفت. حرفها و موضوعات صفایی فراهانی همیشه خواندنی است. حرفهایش را بخوانید:
درباره افراد مهم و تأثیرگذار در فدراسیون
آقای دکتر غفاری که مسئول امور بینالملل شد 17 سال همین کار را با دکترای تربیت بدنی در آمریکا انجام میداد. ایشان کارش را خوب بلد بود و وقتی او را دعوت کردیم فدراسیون بهترین دورهاش را طی کرد. کسانی که از دور قضاوت میکنند باید آنها را از نزدیک میدیدند. من بازوی مدیرانم بودم نه رئیس. در زمانهای تصمیمگیری من تصمیم میگرفتم اما در اجرا بازوی مدیرانم بودم. همه جا هم از مدیران فدراسیون حمایت کردم و آنها را برای سمتهای بینالمللی پیشنهاد میدادم.
آقای دکتر خبیری هم همینطور. من ایشان را به عنوان نماینده ایران در هیأت رئیسه کنفدراسیون فوتبال آسیا، دکتر غفاری به عنوان نایب رئیس غرب آسیا، آقای درودگر نایب رئیس کمیته فوتسال کنفدراسیون، آقای محصص به عنوان مدرس فیفا و آقای دکتر معینی مدرس کنفدراسیون را معرفی کردم. شما یک نفر را پیدا کنید بگوید در 5 سالی که رئیس فدراسیون بودم یک بار در انتخاب یک داور دخالت کرده باشم. من با آقای ایویچ هر 15 روز یک بار جلسه داشتم.
با آقای بلاژویچ و یا آقای برانکو و کوردس هم همینطور. من در آن جلسات اول از آنها در مورد برنامهشان گزارش میخواستم و بعد به عنوان یک بازو در کنارشان قرار میگرفتم. آنها بایستی در مورد برنامهشان که تصویب شده بود جواب میدادند نه بیشتر. همان زمان رئیس وقت سازمان تربیت بدنی در انتخاب یک بازیکن دخالت کرد من صراحتا گفتم معذورم. وقتی هم رئیس سازمان در جلسه با بلاژویچ حاضر شد به آقای بلاژویچ گفتم ایشان رئیس سازمان تربیت بدنی هستند اما در این جلسه فقط نظر مشورتی میدهند. حتی به آقای بلاژویچ گفتم اگر نظر رئیس سازمان را پذیرفتی، مسئولیتش با خودت است و بعداً نباید بگویی چون رئیس گفت مسئول نیستم. رئیس سازمان تربیت بدنی به من گفت تعداد تیمهای لیگ دسته اول را تغییر بدهید. از ایشان هم عذرخواهی کردم و گفتم این موضوع به تصمیم سازمان لیگ بستگی دارد و من آنجا یک رأی دارم و هر تصمیمی آنها بگیرند از نظر من محترم است.
رشد فوتبال از نگاه رئیس اسبق فدراسیون فوتبال
مهمترین مسأله فوتبال ایران رشد فوتبال باشگاهها است. باشگاهداری یکی از معضلات ایران است. علت کنارهگیری من واقعیتش مسأله باشگاهداری بود. من در زمینه باشگاهداری نمیتوانستم هیچ تحرکی به وجود بیاورم و دولت هیچ نوع حمایتی در این خصوص نمیکرد. ناچار شدم که کنارهگیری کنم. تا آنجا که در توانم بود در بخشهای پایه کار کردم ولی متأسفانه باشگاهها دولتی بودند و انگیزه لازم نداشتند و تغییرات مدیران غیر حرفهای، تعدد باشگاههای دولتی، عدم رشد جدی ورزش در بخش پایه باشگاههاست، کار در بخشهای پایه زحمت زیادی دارد بدون آنکه شهرتی یا پولی به همراه داشته باشد، وقتی اینها اتفاق میافتد که باشگاهها دولتی نباشند!
علت انتخاب بنهمام به عنوان رئیس AFC یک ایرانی بود
من هیچ کار خاصی انجام ندادم. آنجا هم به مسائل مبتلا به فوتبال آسیا پرداختم و این از دید اعضا و هیأت رئیسه کنفدراسیون دور نبود. آنها میدیدند کشوری که عضو هیأت رئیسه میشود، رئیس فدراسیون آنها اکثراً دنبال سودجویی شخصی است، اکثراً داوطلب بودند که به عنوان نماینده AFC به تورنمنتها بروند که حق مأموریت خوب بگیرند ولی وقتی به من این پیشنهاد را میدادند نمیپذیرفتم و عذرخواهی میکردم. آنها هم این روحیه من را شناخته بودند و میدانستند نگاهم به فوتبال انتفاع شخصی نیست. من اولین کسی بودم که بحث تغییر رئیس کنفدراسیون را در سال 2000 میلادی مطرح کردم. وقتی هم طرح کردیم همه با تعجب به ما نگاه میکردند. اول از همه به دکتر
چانگ رئیس فدراسیون کرهجنوبی گفتم. پرسید خودت میخواهی رئیس شوی؟ گفتم نه! فقط چون رئیس فعلی شرایط لازم را ندارد و سن و سالشان هم طوری نیست که بتوانند کنفدراسیون را اداره کنند و در فیفا هم نقش فعالی ندارند، بهتر است او را تغییر دهیم. وقتی این موضوع باز شد، از مالزی با آقای امینزاده معاون وقت وزیر خارجه تماس گرفتند و پیشنهاد کردند حالا که ایران این پیشنهاد را دارد ما ترجیح میدهیم نماینده ایران رئیس کنفدراسیون شود و من قبول نکردم. سلطان احمد، پادشاه مالزی به آقای امینزاده گفته بود چرا صفایی نشود و از کشور کوچکی مثل قطر که فوتبالی ندارد، انتخاب شود؟ هیچکس بنهمام را باور نمیکرد. دو سه دفعه من با ایشان صحبت کردم، گفت هیچکس از من حمایت نمیکند.
به او گفتم نگران نباشد و حمایت دیگران را بهدست میآوریم. آن زمان با دکتر چانگ، نماینده چین و سریلانکا در هیأت رئیسه حرف زدم. آنموقع بنهمام شخصیت سالم و خوبی بود. بهخاطر دارم دکتر چانگ گفت شما میخواهی معاون شوی؟ گفتم خیر. گفت میخواهی کاندیدای نایبرئیسی شوی؟ گفتم به هیچ عنوان. گفتم سلطان احمد حوصله حرف زدن ندارد و پیگیری نمیکند. ما نیاز به فردی داریم که حوصله داشته باشد، پیگیری کند و فوتبال برایش مهم باشد.
گفتم مگر آقای بلاتر سمت دارد که نگران باشیم جای سلطان احمد چه کسی قرار است بیاید؟ بحثها جا افتاد و در کنگره آرژانتین و موقع برگزاری جامجهانی جوانان، جلسات پشت هم گذاشتیم و حمایتهای لازم برای بنهمام را گرفتیم. دو سه سال اول، بنهمام، بیشتر کارها را با من مشورت میکرد؛ در انتخاب آدمها و کمیتهها. من در دور بعدی انتخابات اعضای هیأت رئیسه کنفدراسیون فوتبال آسیا بالاترین رأی را آوردم. بهخاطر دارم چهارشنبه آخر شبها به سمت مالزی حرکت میکردم، پنجشنبه و جمعه به کارها میرسیدم و آخرشب جمعه به کشور برمیگشتم. حتی چند ساعت اضافه هم نمیماندم. با همین نگاه، ایرانیهای بسیاری را در سمتهای مختلف مشغول کردم.
نه با پارتیبازی، بلکه اعتقاد داشتم ایران قطب فوتبال آسیاست و مثل ژاپن و کره باید نماینده داشته باشد. اینگونه توان ایران بالا میرفت، فهم از دنیا بیشتر میشد، دانش افزایش پیدا میکرد و در ایران هم تأثیر میگذاشت.
چرا صفایی فراهانی رئیس AFC نشد
برای اینکه در کشور ما هنوز منافع ملی خیلی مطرح نیست و اگر کسی این مسئولیت را داشته باشد شدیداً زیر فشار قرار میگیرد! چه آن مقطع چه الان وضعیت تغییری نکرده است. همانطور که از آقای هاشمیطبا به عنوان عضو IOC بعد از 25 سال که به دست آمد، هیچ استقبالی نشد و متأسفانه مثل آب خوردن این کرسی مهم بینالمللی از بین رفت! یا مثلاً در موقع تعلیق فوتبال ایران فیفا به من گفت اگر تو نپذیری رئیس کمیته انتقالی بشوی یک نفر از کشوری دیگر انتخاب میشود و مسئولین وقت او را به من ترجیح میدادند! ما نیاز داریم سیستم درست کنیم. وقتی بنهمام رئیس AFC شد، امیر قطر به همه سفارتخانههایش دستور داد از او در حد وزیر امور خارجه استقبال کنند و تشریفات در بالاترین سطح باشد. حتی هواپیمای اختصاصی برایش در نظر گرفتند. نشان میدادند دولت و حکومت از نمایندهاش حمایت میکند.
بهخاطر دارم کشور لبنان برای اینکه یک نفر را عضو هیات رئیسه کنفدراسیون کند، نخست وزیر آن زمانشان به رئیسجمهوری ما نامهای نوشت که از گزینه ما حمایت کنید و آقای رئیسجمهوری نامه را به من ارجاع دادند که در آن نوشته شده بود از شما میخواهیم به نماینده ما رأی دهید و حمایتش کنید. برای من هیچکس قدمی برداشت؟ اصلاً مهم بود؟ ما جایگاه هیأت رئیسه IOC که آقای هاشمیطبا بهزحمت بهدست آورد را بهراحتی از دست دادیم و یک نفر نبود که دستور دهد چنین کاری از داخل انجام نشود. بهخاطر دارم یک چینی بهنام جانجیلانگ، نایب رئیس AFC بود. ایشان بهمدت 10سال هیچ سمتی در فدراسیون چین نداشت اما هر جلسهای که ما میرفتیم، چینیها از او تعریف میکردند و قدردانش بودند. این نشان میدهد مقامات کشور چین، بخشی از کارشان را ورزش و فوتبال میدانند.
داستان رئیس کمیته انتقالی دوران تعلیق
باور کنید من در مقطعی که فوتبال ایران تعلیق شد کوچکترین تماسی با کنفدراسیون و فیفا نداشتم. من اگر میخواستم این کار انجام بشود در دوره خودم آن را انجام میدادم. من زمانی که از فدراسیون کنار رفتم فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا در بالاترین سطح با من تماس گرفتند و گفتند میخواهند فدراسیون را تعلیق کنند. گفتم خودم خواستم کنارهگیری کنم. حتی گفتند گزارشهایی دارند که به خواست دولت ایران کنارهگیری کردهام اما به آنها گفتم اطلاعاتشان غلط است. من به هیچوجه حاضر نیستم منافع ملی را به منافع شخصی ترجیح بدهم. اصلاً اعتقاد ندارم در مشکلات داخلی به مرجع خارجی مراجعه کنیم. باید مسائلمان را خودمان حل کنیم. همیشه در کنفدراسیون وقتی رئیس فدراسیون هم نبودم از ایران و حقوق فوتبال ایران دفاع میکردم.