طرفداری- منچستریونایتد هنوز با برنلی روبرو نشده اما دو بازی رفت و برگشت با نیوکاسل را به اتمام رسانده است. به هر حال 19 بازی نیمی از فصل محسوب میشود. یونایتد در جایگاه هفتم جدول قرار دارد و با کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا چهار امتیاز فاصله دارد. اگر به نام بزرگ این باشگاه نگاه کنیم رتبه هفتم خجالتآور است اما وقتی دوران پسافرگوسن را در نظر بگیریم قضاوت کردن تیم و سرمربی کاری پیچیده و دشوار است. اتفاقات زیادی در این چند ماه رخ داد که برخی قابل پیشبینی و برخی غیرقابل پیشبینی بود.
درخشش اسمالینگ و کمبود مدافع وسط در منچستریونایتد
کریس اسمالینگ نمیتوانست مرد اول خط دفاعی یونایتد باشد. علیرغم قدرت بدنی و سرزنی بالا، او اشتباهات فردی زیادی داشت و محبوب هواداران نبود. درخشش در آ.س.رم دور از انتظار بود و این انتقال نه تنها اعتماد به نفسش را افزایش داد بلکه قیمت فروش او را نیز بالاتر برد. به دلیل سن بالا و بازی با پای ضعیف، احتمالاً سولسشر و باشگاه فروش اسمالینگ و جذب مدافع دلخواه را ترجیح میدهند اما اگر به هر دلیلی این اتفاق صورت نگیرد از بازگشت او استقبال خواهد شد.
تصویر2. مقایسه عملکرد دفاعی کریس اسمالینگ در چهار فصل اخیر
در سوی دیگر اوضاع مدافعان میانی یونایتد خوب نیست. اریک بایی، فیل جونز و مارکوس روخو همواره در حال دست و پنجه نرم کردن با مصدومیت هستند. اکسل توانزبه نیز نیمفصل خوبی را پشت سر نگذاشته و او نیز به جمع بازیکنان مستعد مصدومیت اضافه شده است. آسیبدیدگیهای پرشمار همچنان در این تیم ادامه دارد و بازیکنانی از جمله پوگبا، شاو، دالوت، مکتومینای، ماتیچ و مارسیال زمان زیادی از توپ و میدان دور بودهاند.
در انتظار خط هافبک دلخواه
اگر چند سالی به عقب برگردیم متوجه تغییرات زیاد در خط میانی منچستریونایتد خواهیم شد. کریک، فلینی، بلیند، اشنایدرلین، شوایناشتایگر، هررا، فرد، پوگبا، مکتومینای، پریرا، ماتیچ هافبکهایی بودهاند که هر کدام به نحوی به تیم اضافه شده یا راه خروج در پیش گرفتهاند. این در حالی است که احتمال جدایی ماتیچ بالا رفته و علاوه بر جایگزینی او، وجود یک هافبک بازیساز نیز حس میشود. نتیجه چنین تغییراتی عدم ثبات و ناهماهنگی بازیکنان خواهد بود.
مکتومینای به خوبی جای آندر هررا را پر کرده است اما او و پل پوگبا مهرههایی غیرقابل جایگزین هستند. پوگبا تا همین مقطع با مصدومیت از ناحیه مچ پا 22 بازی ممکن را از دست داد. حالا با برگشت او، وضعیت مکتومینای در هالهای از ابهام است. در ابتدای فصل هم پیشبینی میشد که خط میانی به پاشنه آشیل این تیم تبدیل شود.
معرفی استعداد جوان و پیشرفت بازیکنان پیشین
منچستریونایتد در اکثر بازیهای این فصل جوانترین ترکیب لیگ برتر را به میدان فرستاده است. سولشر باکی از فرصت دادن به جوانها ندارد و حتی در بازی با آستانه، تیم رزرو باشگاه را به قزاقستان برد. چشمها به آنخل گومز و تاهیت چونگ از آکادمی بود که سولشر برندون ویلیامز، میسون گرینوود، جیمز گارنر و اکسل توانزبه را به تیم اصلی اضافه کرد. گرینوود 18 ساله در همین چند ماه 8 گل برای یونایتد به ثمر رسانده است و در بین بازیکنان زیر 21 سال پنج لیگ معتبر اروپایی، رتبه دوم را در اختیار دارد.
تصویر2. تعداد گلهای میسون گرینوود در مقایسه با سایر نامهای بزرگ در منچستریونایتد
جدا از استعدادهای آکادمی، بازیکنان دیگری در منچستریونایتد حضور دارند که سولسشر در پیشرفت آنها نقش داشته است. دنیل جیمز در زمان خرید 21 سال سن داشت و کمتر کسی تصور میکرد که بازیکنی از لیگ دسته پایینتر چنین تأثیرات مثبتی داشته باشد. مارکوس رشفورد به مرد اول خط حمله تبدیل شد و به منتقدینی که به حقوق بالای او ایراد میگرفتند پاسخ داد. او تا نیمفصل لیگ برتر از تمام فصل قبل بیشتر گل زده است (11 گل). اسکات مکتومینای که فرصت بازی کردن نداشت این فصل به یک ستون در خط میانی تبدیل شده است. ویکتور لیندلوف نیز پس 18 بار حضور در ترکیب تیم، هنوز یک بار هم دریبل نخورده است.
عملکرد خوب بازیکنان جدید و افسوس از نخریدن بازیکنان دیگر
شکی نیست که هزینه متقبل شده برای هری مگوایر فقط به خاطر بار فنی این بازیکن نبوده است. قدرت رهبری او در تیم مثالزدنی است و چیزی است که یونایتد سالها فقدان آن را حس میکرد. او حالا صاحب بازوبندی شده که مدتهاست به بازوی فرد مناسب بسته نشده است. مگوایر به ندرت اشتباه میکند، به همراه لیندلوف به راحتی از زیر پرس حریف خارج میشوند، دوئلهای هوایی را به راحتی واگذار نمیکند، در ضربات آزاد ایستگاهی موثر و در پایهگذاری حملات نیز فعال است.
آرون ونبیساکا در بازپسگیری توپ و خنثی کردن ضد حملات حریف نقش پررنگی دارد. او رکورددار تعداد تکل در لیگ جزیره است و در مقابل بازیکنان بزرگ تسلیم نمیشود. دنیل جیمز نیز با تحسین کارشناسان مواجه شده و بیشترین پاس گل را به نام خود ثبت کرده است. با توجه به چنین خریدهایی احتمالاً حالا مدیران باشگاه حسرت از دست دادن سایر گزینهها در تابستان را داشته باشند که در صورت اعتماد بیشتر به سرمربی، تیمی کاملتر و نتایجی بهتر در انتظار تیم بود.
آمارهای منفی و مشکلاتی که همچنان ادامه دارد
نتایج سینوسی و عملکرد نوسانی برخی بازیکنان در چند سال گذشته به یک معضل تبدیل شده است. در این نیمفصل نیز مشکل پابرجا بوده است. البته با داشتن بازیکنان جوان چنین موردی غیرعادی نیست. پنالتیهای از دست رفته در ابتدای فصل و فرصتهایی که مهاجمان باتجربه میتوانستند به راحتی به گل تبدیل کنند، امتیازهای زیادی را از یونایتد گرفته است. این مشکلی است که فرانک لمپارد و سایر مربیان تیمهای جوان نیز با آن روبرو هستند و سولسشر هنوز نتوانسته آن را برطرف کند.
منچستریونایتد سال گذشته در همین مقطع در رتبه ششم قرار داشت و حالا هفتم است. 14 بازی بدون کلین شیت به معنی ثبت یک رکورد منفی از چند دهه پیش است. استفاده نکردن از کرنرها و ضربات ایستگاهی یک ضعف به شمار میرود. عدم خلق موقعیت به اندازه کافی و ناتوانی در بهم ریختن آرایش تیمهای دفاعی بر کسی پوشیده نیست؛ یونایتد در 13 بازی که مالکیت توپ بیشتری نسبت به حریف داشته است تنها در 2 مورد پیروز میدان بوده است.
تصویر3. نتایج منچستریونایتد در بازیهایی که بیش از 50 درصد مالکیت توپ داشته است (برد شب گذشته برابر نیوکاسل تعداد بردها را به عدد 2 افزایش داد)
تقویت در پنجره نقل و انتقالات ژانویه
اکثر خروجیهای منچستریونایتد در زمان سولسشر در راستای آرام کردن جو تیم بوده است؛ تیمی که بازیکنسالاری، پرداختیهای بیمنطق و حواشی آن از مسائل فنی پررنگتر شده بود. سولسشر خود اعلام کرد که این خروجیها در راستای اهداف بلندمدت است و احتمالاً کوتاهمدت به ضرر تیم باشد. شرایط کاملاً واضح است و منچستریونایتد باید در چند پست تقویت شود تا ترس از مصدومیت رشفورد، مگوایر، پوگبا، شاو و غیرقابل جایگزین بودن سایر مهرهها از بین برود. تا چندی پیش سایه حضور مائوریسیو پوچتینو، سرمربی مورد علاقه مدیران یونایتد حس میشد اما دو برد پیاپی مقابل تاتنهام و منچسترسیتی شرایط را عوض کرد. پس بنظر نمیرسد که سولسشر در ژانویه در خطر از دست دادن شغل خود باشد و همه چیز آماده است تا باشگاه دست به خرید بزند.
اما در نقل و انتقالات ژانویه مشکلاتی وجود دارد. قیمت بازیکنان فراتر از ارزش واقعی آنهاست و فروش بازیکن معمولاً با مخالفت شدید مربیان حریف همراه میشود؛ چرا که فرصتی برای جایگزین کردن آنها وجود ندارد. از طرفی مشکلاتی که قرارداد الکسیس سانچز ایجاد کرد، فراموش نخواهد شد و باشگاه باید مراقبت باشد تا چنین سناریویی دوباره تکرار نشود. بنابراین نباید از اد وودوارد انتظار داشت که به هر قیمتی بازیکنان جدید جذب کند؛ وودواردی که از فرصتهای بهتر خود در تابستان استفاده کافی نداشته است. همچنین زمانی که بازیکن جدید به ترکیب تیم اضافه میشود تقریباً دو سوم لیگ سپری شده است و فرصت زیادی برای هماهنگی و عرض اندام بازیکن وجود ندارد. نباید انتظار داشت که خریدهای ژانویه تغییر اساسی در تیم ایجاد کند و سولسشر باید تمرکز خود را بر ترکیب فعلی و مصدومان در حال بازگشت بگذارد.
سخن پایانی
منچستریونایتد از شرایط آرمانی خود دور است اما پیشرفت بازیکنان جوان نشانه خوبی است و بنظر میرسد که تغییر نسل به درستی در حال انجام است. در واقع تفاوت اوله گونار سولسشر با مربیان پیشین که خشت اول را کج نهاده بودند، در این است که او توجه زیادی به پایهی تیم خود داشت. میتوان تصور کرد که این تیم با چند خرید مناسب دیگر، رفع مشکلات جزئی و کسب تجربه به تیم بسیار بهتری تبدیل شود. این روند البته به همکاری تمامی اعضای باشگاه، خصوصاً مدیران بستگی دارد که معمولاً بین تصمیمات آنها ارتباطی دیده نمیشود. سولسشر (از جوانگرایی گرفته تا حذف حاشیه) تغییرات مثبتی در تیم ایجاد کرده است. او باید بتواند با نتایجی بهتر در نیمفصل دوم، هواداران و مدیران را با خود همراه کند و برای خود زمان بخرد. بنظر میرسد که سولسشر به قهرمانی در جام اتحادیه و کسب سهمیه از طریق لیگ اروپا یا لیگ برتر چشم داشته باشد؛ تقریباً همان چیزی که ژوزه مورینیو در سال اول کسب کرد و واکنشهای مثبتی به دنبال داشت.