بخش پنجم :
" تا کنون من مارسلو سالاس را نفرین می کنم ، او باعث شد تا کریستیانو رونالدو برترین بازیکن جهان در سال 2013 را از دست دهم ، یکی از دوستان به من گفت که " برو بازی این پسر رو ببین ، اون نابغه ست " ، آن دوست یکی از بهترین دستیاران من بود که می توانستم به آن اعتماد کنم ، به همین دلیل خیلی سریع به پرتغال سفر کردم ، رونالدو در سپورتینگ توپ میزد و هجده سال سن داشت اما آمارهای فوق العاده ای داشت ، به گونه ای با توپ حرکت می کرد که حریف را فقط وادار به مشاهده می کد مانند این بود که توپ در جیب اوست ، با توجه به کوچک بودن اما از لحاظ فیزیکی در سطح بالایی بود به گونه ای که در آن سن و سال به تیم اول دعوت شد "
" یک نگاه برای من کافی بود ، در سال 2003 خیلی زود با مدیریت سپورتینگ قرار ملاقات گذاشتم ، خیلی سریع هم به توافق رسیدم ، 5 میلیون به اضافه ی مالکیت کامل مارسلو سالاس که حدود 10 میلیون ارزش داشت ، سالاس در یوونتوس موفق نبود ، 32 بازی در لیگ و کوپا و فقط 4 گل ، سالاس یک آسیب جدی در زانو هم داشت ، قیمت رونالدو زیاد بنظر می رسید آن هم برای یک بازیکن جوان اما من تردیدی نداشتم ، یک فوق ستاره خواهد شد ، می دانستم که این کار می تواند عواقب داشته باشد ، در سن هجده سالگی می توان با استعداد بود اما تبدیل شدن به فوق ستاره حتمی نخواهد بود ، برای تبدیل شدن به فوق ستاره در کنار استعداد و توانایی فنی به هوش بالا و رشد فکری نیاز است چیزی که در نوجوانی فقط می توان نشانه هایی از آن دید اما وجود آن ها تضمینی نیست "
" به رونالدو علاقه مند شدم ، می خواست به یک بازیکن بزرگ تبدیل شود و از صحبت های او به این نتیجه می توان رسید که برای رسیدن به هدفش دست به هر کاری می زند ، شک نداشتم که رونالدو شخصیت خاصی دارد ، با او به توافق رسیدم اما برای انتقال به موافقت سالاس نیاز داشتم ، فکر می کردم که این آسان کار ممکن هست و کار تمام شده ، هرگز فکر نمی کردم که این مورد باعث دور شدن رونالدو از ما شود ، متاسفانه سالاس نمی خواست به پرتغال برود ، سعی کردم وی را قانع کنم حتی به وی پیشنهاد پاداش دادم اما بی فایده بود ، سالاس می خواست به تیم سابقش ریور پلیت برگردد ، او در ریور دو فصل فوق العاده سپری کرد و سپس مانند پادشاهان به شیلی و برای چهار فصل بعنوان کاپیتان در یونیورسیداد شیلی توپ زد ، سپورتیگی ها بازیکنی جز سالاس نمی خواستند ، از رونالدو خیلی دور شدیم و چند ماه بعد فرگوسن بعد از دیدار دوستانه با سپورتینگ به رونالدو علاقه مند شد و با پیشنهاد 15 میلیون او را جذب کرد ، مبلغی که هرگز یوونتوس توانایی پرداختش را نداشت "
" انتقال دیگری که بی نتیجه ماند ، انتقال داویدز به رم و جذب دروسی و اکویلانی به اضافه ی پول بود ، در تابستان 2002 بود که بنظر می رسید کار تمام شده ، دروسی نوزده سال سن داشت و در دیدار لیگ قهرمانان برابر اندرلخت هم به میدان رفته بود ، دروسی همانطور که هم اکنون هست می دیدم ، با اعتماد به نفس ، تکنیک بالا ، موفق در نبردهای هوایی و باهوش ، بازیکنی که همچنان رم موفقیت هایش را مدیون حضور اوست ، آلبرتو بر خلاف او هجده سال داشت و در تیم اول به میدان نمی رفت ، پاهای قدرتمند و بازی خوانی از ویژگی های بارز آلبرتو بود ، خیلی خوب آن ها را می شناختم ، چندین بار بازی آن ها در تیم پریماورا را دیده بودم ، همیشه عقیده داشتم که یک مدیر خوب باید شخصا بازی بازیکنان را زیر نظر بگیرد ، حتی اگر مدیر یکی از بزرگترین تیم های جهان باشید نباید از بودن در بازی تیم نوجوانان خجالت بکشید ، این کار حرفه ای بودن شما را اثبات می کند "
" برگردیم به انتقالی که ناتمام ماند ، با رم به توافق رسیدیم ، آن ها به اضافه ی دروسی و آکویلانی 10 میلیون در ازای داویدز پیشنهاد دادند اما من 15 میلیون درخواست کردم که بدلیل وضعیت نامناسب اقتصادی ، رم آن را رد کردند ، برخی روزنامه ها شایعه کردند که من توتی را خواسته بودم اما دروغ بود ، توتی در سال 2002 برترین بازیکن رم بود و می دانستم که هرگز وی را از دست نخواهند داد ، توتی را از سال 1993 و موقعیکه برای مدتی کوتاه به رم رفتم می شناختم ، در نخستین بازی در روز 28 مارس در برابر برشا به میدان رفت و خیلی خوب بازی کرد ، بنظر من توتی تنها نماد موجود در فوتبال ایتالیاست چونکه به جیالوروسی وفادار ماند ، او پول ها و جام های زیادی را برای ماندن در رم رد کرد ، احترام زیادی برای وی قائلم "
" می خواستم کاسانو را جذب کنم ، بازیکن با سطح بالا البته نه در حد توتی و مارادونا ، او بارها گفته بود که اگر به یووه می آمد آینده ی دیگری رقم می زد ، حق با او بود ، برای جذب وی 25 میلیارد لیر در سال 2001 پیشنهاد دادیم اما رم با 50 میلیارد لیر او را جرب کرد "
" انتقال بکهام یک دروغ بود ، بازیکن خوبی بود اما بهای سنگینی باید پرداخت می کردیم علاوه بر این دستمزد سنگینی درخواست می کرد ، هیچگاه وی را یک بازیکن با استعداد نمی دانستم ، او بازیکنی نبود که بتواند در تیم تحول ایجاد کند ، شخصا هرگز به ظاهر زیبای بازیکن اهمیت نمی دادم فقط به هوش و تکنیک بازیکن اهمیت می دادم ، علاقه مندی من به رونالدینیو هم دروغ بود ، هرگز با او ملاقاتی نداشتم چونکه می ترسیدم با دندان هایش توپ را گاز بزند "