طرفداری- در این گزارش موشکافانه تحلیلی–تاکتیکی، تحلیلی فنّی از بن چیلول ارائه میدهیم و با استفاده از آمار دلیل قرار گرفتن وی در میان بهترینهای اروپا را بررسی میکنیم. تحلیلی از ویژگیهای کلیدی وی و نیز نکاتی را که با بهبود آنها میتواند به یکی از بهترینهای جهان تبدیل شود، ارائه میدهیم.
معرفی کلّی
چیلول مدافع کناری تنومند و دارای تناسب اندامی ذاتی است که به او اجازه میدهد در همه چهار وجه بازی مؤثر باشد. اگرچه چیلول از سرعت برقآسای جوردی آلبا و الکس ساندرو بهرهای نبرده، اما سرعتش آنقدری خوب است که در هنگام حمله او را توانا میسازد بدون اینکه فضای پشت سرش مورد تهدید و استفاده رقیب قرار بگیرد، نقاط جلویی زمین را درنوردد.
پای چپ مستعد چیلول به او اجازه میدهد بهراحتی در موقعیتهای فشرده 3 در برابر 2 که هنگام انجام بازی مالکانه در کنارهها ایجاد میشوند، مشارکت کند. در چنین موقعیتهایی که مشاهده میشود چیلول با رد و بدل کردن یکدویی سریع، فضا ایجاد میکند، لمس توپ محشر و آگاهی تاکتیکیاش با یکدیگر تلاقی پیدا میکنند. از صحبت راجعبه تواناییاش در ارسال پاسهای مؤثر، یا حمل توپ جذابش عبور میکنیم. میتوانیم از طریق نقشه حرارتی زیر مشاهده کنیم که چیلول تقریباً نیمی از زمان بازی را در زمین خودی و نیمی دیگر را در زمین حریف صرف میکند.
در هنگام تغییر وضعیت از حمله به دفاع و نیز دفاع سازمانیافته، چیلول از آگاهی محیطی مناسب و زمانبندی مناسب در هنگام تکل زدن بهره میجوید تا در رویاروییهای مستقیم با وینگرهای زیرک پیروز شود. تصویر زیر نمونهای کامل از قابلیتهای دفاعی چیلول است.
لستر در جلوی زمین توپ را از دست داده و اکنون در حال تغییر وضعیت از حمله به دفاع است. اکنون که چیلول طبیعتاً در جلوی زمین است، خارج از پست دفاعیاش قرار دارد. شکاف بین او و چاعلار سویونجو بسیار بزرگ است و دنی اینگز در جهت خطرآفرین او قرار دارد، یعنی فضای زیادی پیشروی مهاجم قرار دارد تا به درون آن یورش ببرد.
در این مثال، سه کار وجود دارد که چیلول به صورتی درخشان آنها را انجام میدهد تا خطر را دفع کند. نخست سرعت برگشت او به اندازه کافی انفجاری است که بازیکن مورد نظرش را گیر بیندازد که این کار اینگز را وارد موقعیت 1 در برابر 1 میکند. دوم اینکه او فقط به گیر انداختن اینگز در یک نبرد تن به تن اکتفا نمیکند، همچنین آنقدری حضور ذهنی و آگاهی محیطی دارد که زاویه را بیابد و بفهمد و به صورت مؤثرتری وارد نبرد تنبهتن شود. این ملاحظه کوتاه، معانی عمده دیگری نیز در خود دارد، بدین معنا که او به منزله یک مانع در برابر تنها گزینه پاس اینگز در ضدحمله عمل میکند.
چیلول که تقریباً خطر را دفع کرده است، با این کار یکی اصول دفاع را در تیمش اجرا میکند: گرفتن سرعت حریف. همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنیم، این تأخیر به مدافعین مرکزی لستر زمان بیشتری میدهد تا به موقعیت خود بازگردند و وضعیت دفاعی بگیرند.
سومین بخش تحسینبرانگیز این قسمت از مسابقه، نوع قرار گرفتن بدن چیلول است. نهتنها بدنش را مانند یک مانع قرار میدهد، بلکه از رفتن اینگز به سمت دایره مرکز زمین جلوگیری میکند، چراکه ممکن است ارسال پاس برای او (اینگز) آسان شود. در عوض، چیلول یک شیوه تقابل پویا که را برگزیده هر راهی به سمت مناطق مرکزی (مناطق خطرناک) را میبندد. این کار اینگز را به سمت مناطق عریضتر و امنتر زمین ، دور از دسترس مهاجمین میراند. نیاز به گفتن نیست که همچنانکه ضدحمله حریف تماماً به خاطر درک دفاعی چیلول خنثی شد، لستر مالکیت توپ را بازپس گرفت.
با نگاهی به این آمار و ارقام میتوانیم ببینیم که چرا چیلول در میان همپستهایش از جایگاه بالایی برخوردار است. این اعداد صرفاً برگرفته از بازیهای داخلی فصل 2019/20 است. چیلول در %58.50 نبردهای هوایی و %63.40 نبردهای دفاعیاش پیروز شده است. چیلول در هوا نسبت به الکس ساندرو و اندرو رابرتسون که در سرتاسر چند فصل گذشته بهعنوان معیاری برای دفاع چپ مورد تحسین واقع شده است، وضعیت بهتری دارد. طبیعتاً بین میزان خوب بودن در هوا و نرخ موفقیت در نبردهای دفاعی زمینی تا حدودی همبستگی وجود دارد. معمولاً بازیکن هرچقدر قدبلندتر و تنومندتر باشد، کندتر است و برعکس. مارسلو نمونهای برجسته از این امر است که چگونه ساختار بدنی روی آمار اثر میگذارد، همچنانکه نرخ موفقیت نبردهای هواییاش %33.30 (پایین) است که ناشی از بلندای قامتش است و برعکس، نرخ موفقیت نبردهای روی زمینش %82.60 را ثبت کرده است. این موضوع، مارسلو را روی زمین، کُشنده و روی هوا ضعیف میسازد.
چیلول خوشتراشتر است. با وجود اینکه فقط 178 سانتیمتر (5/8 اینچ) قد دارد، بیشتر نبردهای هوایی را با کامیابی پشت سر میگذارد که این بدان معناست تیم رقیب نمیتواند با ارسال توپهای بلند در زمان حمله او را هدف قرار دهد. این ویژگی در پیوند با تواناییاش در بردن نبردهای روی زمین که پیش از این به آن پرداختیم، از چیلول، مهره دفاعی ارزشمندی میسازد که عاری از هرگونه نقطه ضعف آشکاری است که قابل بهرهبرداری توسط رقبا باشد.
پیشرفت
چیلول از زمانی که در فصل 2016/17 ،پس از آن قهرمانی معروف به تیم نخست لستر پیوست، جایگاهش را بهعنوان انتخاب نخست دفاع چپ استحکام بخشیده و اعداد و ارقام هم از ورودش پشتیبانی میکنند.
فصل 2019/20 تاکنون فصل پیشرفت بازیکن بینالمللی انگلستان بوده است. تعداد پاس کلیدی چیلول در هر 90 دقیقه (KP90) رو به پیشرفت است، جاییکه او به طور میانگین 1.3 پاس کلیدی در هر 90 دقیقه ثبت کرده است. این آمار توضیح میدهد که چرا این بازیکن جوان 3 پاس گل ارسال کرده و به نمره 0.15 پاس گل مورد انتظار (EA) به ازای هر نود دقیقه دست یافته است.
این آمار به خاطر ضربه شروع مجدد باشد یا یک پاس هوشمندانه، میدانیم این فقط ارسال پاس نهایی نیست که چیلول در آن در حال پیشرفت است؛ او همچنین در حال تبدیل شدن به خطری برای دروازه رقباست. از زمان روی کار آمدن راجرز که بازی هجومی، یعنی شیوه روان انجام بازی را در دستور کار قرار داده، چیلول به خاطر آزادیاش برای تهاجمی بودن در هنگام پیشروی، پیشرفت کرده است. مدافع متولد میلتونکینز میانگین 0.7 شوت به ازای هر 90 دقیقه (Sh90) را ثبت کرده که افزایشی برابر با 0.41 را نسبت به دو فصل پیش نشان میدهد. این شیوه بازی که برای او یک گل به ارمغان آورده و به احتمال زیاد بر تعداد آن افزوده خواهد شد، بر مبنای شکل زیر بنا شده است.
همانطور که مشاهده میکنیم، این بازیکن انگلیسی در یکسوم جلویی زمین رویکرد ارسال پاسهای کوتاه اما مؤثر را به کار گرفته است. میتوان از این موضوع اینطور نتیجهگیری کرد که چیلول در درک زمان درست ارسال پاسهای تند و تیز و جاهایی که این پاسهای اثرگذاری بیشتری دارند، پیشرفت کرده است.
این موضوع توسط نقشه پاس بالا که نشان میدهد چیلول در مناطق جلوتر زمین قابل اتکاست. او در زمان مالکیت نه از پاسهای بلند خطرناک که درصد دقتشان پایین است، بلکه از پاسهای کوتاه برای بالا آمدن تیم در هنگام حمله بهره میگیرد. به همین دلیل تعداد کمی پاس اشتباه (خاکستری)، بهویژه در یکسوم دفاعی خودی ثبت و چندین پاس کلیدی (صورتی) هم در یکسوم هجومی ارسال کرده است.
چیلول در هنگام مالکیت مهارت بالایی به خرج میدهد؛ چنانکه این موضوع تا این مقطع از فصل، با ثبت %82.3 موفقیت در ارسال پاس، اثبات شده است. با مشاهده نقشه پاسکاری بالا میتوانیم میزان مشارکت چیلول را در هنگام مالکیت لستر ببینیم. گزینه مدنظر چیلول برای ارسال پاس نه پیشپا افتاده و بیفایده، بلکه به صورت هدفمند و با فکر انتخاب میشود. او ذاتاً موقعیتی عریض را برمیگزیند و از رفتن بیهدف به مرکز پرهیز میکند که این کار به تیمش کمک میکند تا ساختار دفاعی حریف را باز کند.
این جاگیری عریض همیشه برای او مسیر ارسال پاسی را از مدافع مرکزیاش نگه میدارد، چنانکه میتوانیم در تصویر بالا این اتصال محکم را بین او و سویونجو (4) مشاهده کنیم. در این مسابقه، این دو بازیکن 39 بار پاس بین یکدیگر رد و بدل کردند که اهمیت چیلول را در پیشبرد بازی مالکانه لستر در زمین فوتبال نشان میدهد.
چیلول که ذهنیتی هجومی دارد، هنگام مالکیت در مناطق جلویی زمین به دنبال پیشبرد هرچه بیشتر حمله به سمت دروازه رقیب است. این کار معمولاً با همکاری با هافبکهایی که در مناطق مرکزی بازی میکنند انجام میشود، که در این مواقع چیلول با استفاده از حربه یکدو مسیر را برای هدایت توپ به سمت فضاهای خالی پشت دفاع رقیب باز میکند.
هافبکی که غالباً در این روش به کار گرفته میشود، جیمز مدیسون است که در این بازی منتخب (ساوتهمپتون) 53 بار با چیلول توپ رد و بدل کرده است. این حرکت یکی از مجموعه پارامترهایی است که در جدول بالا بازیسازی مورد انتظار به ازای هر 90 دقیقه (xGBuildup90) نام دارد که نمره چیلول در این زمینه به 0.42 افزایش یافته است. این عدد در میان آن دسته از بازیکنان لستر که بیش از 200 دقیقه در لیگ برتر بازی کردهاند، بالاترین نمره است. (xGBuildup) عبارت است از میزان مشارکت بازیکن در مالکیت بدون در نظر گرفتن ضربات و پاسهای کلیدی.
با مشاهده نمودار مقایسه میتوانیم ببینیم از لحاظ آماری جایگاه محکمی دارد، اما هنوز جای برای پیشرفت دارد. با دیدن این قسمت متوجه میشویم که وقتی نوبت به بررسی چیلول در پارامتر (xA90) میرسد، پشت سر لوکاس دینیه، اشلی یانگ و اندرو رابرتسون قرار میگیرد. اگر آمار را عمیقاً درک کنیم، میتوانیم ببینیم که بخشهایی در بازی چیلول وجود دارند که باید در آنها پیشرفت کند. نمره انتقال موفق توپ او 30.08% است که در مقایسه با یانگ و رابرتسون که به ترتیب نمرات %41.2 و %38.4 را ثبت کردهاند، نمره پایینی محسوب میشود.
این موضوع میتواند تا حدودی ناشی تاکتیک تیمها هم باشد، همچنانکه لیورپول بسیاری از حملاتش را مدافعین کناریاش ترتیب میدهند؛ چنانکه رابرتسون در هر بازی 5.66 سانتر انجام میدهد؛ درحالیکه لستر از بازی روانتری که مبتنی بر پاسهای کوتاه و جابجاییهای مداوم بین خطوط است بهره میجوید و به همین دلیل چیلول فقط 3.63 سانتر را به ازای هر بازی ثبت کرده است. این مقایسه برای این نیست که بگویم بازیکن انگلیسی جایی برای پیشرفت ندارد تا نرخ موفقیتش را افزایش دهد، بلکه او میتواند چالش خود را برای تبدیل شدن به بهترین دفاع چپ اروپا ادامه دهد.
سخن پایانی
چیلول با پیشرفت در آمار و ارقامش برای غولهای اروپا بسیار جذّاب شده است. توانایی او در ارسال توپ هنگام ضربات شروع مجدد و قابل اتکا بودنش چه هنگام مالکیت و چه هنگام دفاع، او را برای مربیان به انتخابی بدون دغدغه تبدیل کرده است. آمدن راجرز و مصدومیتهای لوک شاو منجر به این شده است که چیلول هم در بازیهای لیگ و هم در آوردگاههای بینالمللی پیشرفت کند، و فقط با 22 سال سن هنوز جای زیادی برای موفقیت این مدافع کناری شگفتانگیز وجود دارد؛ همانطور که از روزهای حضورش در هادرزسفیلد معلوم بود، اکنون در حال تبدیل شدن به بهترین بهترینهاست.